بسم الله الرحمن الرحیم
«رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري وَ يَسِّرْ لي أَمْري وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني يَفْقَهُوا قَوْلي»
در جلسۀ گذشتۀ درس اخلاق، در ادامۀ مبحث «عوامل سقوط انسان»، دربارۀ «شیطان» بهعنوان عامل سقوط و انحراف انسان مطالبی بیان شد.
در آن جلسه فهمیدیم که طبق تأکید قرآن کریم، شیطان دشمن سرسخت آدمی است. چنانکه میفرماید: «وَ لا يَصُدَّنَّكُمُ الشَّيْطانُ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبين».
همچنین بیان شد که یکی از راههای فریب شیطان، آن است که اعمال بد انسان را بهصورت اعمال خوب جلوه میدهد: «زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ» و انسان را دچار جهل مرکب میکند؛ یعنی با القای توجیه و با جلوه دادن گناه به صورت حسنه، انسان را به سقوط میکشاند.
نمونۀ آن فراوان دیده شده است؛ مثلاً بعضی از افراد از مال حرام کسب درآمد میکنند و خمس نمیدهند و از همین مال خمس نداده، مکه میروند. خب معلوم است مکۀ آنها قبول نیست.
انسان گاهی به آنجا میرسد که مال او حرام است، از راه حرام و از راه رباخوردن، ربا دادن، رشوه خواری، رشوه دادن و از راه اجحاف و گرانفروشی کسب مال کرده، اما یک روضۀ مفصلی هم میگیرد. معلوم است که آن روضۀ مفصل فایدهای برای او ندارد. اما او خیال میکند که ده روز روضه گرفته است و ثواب فراوان هم برده است.
یکی از منبریهای خوب قم به من میگفت: جایی برای منبر وعده داشتم. کسی در مقابلم آمد و از شدت خستگی، اجازه گرفت و دراز کشید و گفت: آقا سه روز است کفشم را از پا در نیاوردهام و برای حضرت ابوالفضل کار کردهام. به او گفتم: پس چگونه نماز خواندهای؟ عصبانی شد و گفت: ابوالفضلی که نتواند جواب نماز را بدهد، من آن ابوالفضل را قبول ندارم. یک وقت انسان به آنجا میرسد که برای حضرت ابوالفضل خدمت میکند، همان ابوالفضل که به کربلا رفته تا نماز را زنده کند، اما نمازش را روی خدمت به حضرت ابوالفضل میگذارد و بعد میگوید ابوالفضل جواب این بینمازی من را بدهد و در واقع جواب گناهان من را بدهد. همۀ اینها فریب شیطان است. قرآن کریم میفرماید: «يا بَني آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّة».
آیۀ شریفه یک نکتۀ عجیبی دارد. یعنی بدان شیطان عجیب میتواند فریب بدهد. حتی حضرت آدم و حضرت حوّا را فریب داد و آنها را از بهشت بیرون کرد. در جایی که بتواند حضرت آدم و حضرت حوّا را فریب دهد، دیگر افراد معمولی را حسابی میتواند فریب بدهد. میتواند به آنجا برسد که بدیها و کارهای زشت را به صورت خوب جلوه بدهد. مثلاً چادر یک ارزش است اما در نزد برخی از افراد ضد ارزش شده است. قرآن کریم بیش از سیزده آیه راجع به حجاب، عفاف و پوشش دارد، اما همۀ این آیات فراموش شده است. این کار کیست؟ کار شیطان است که رفتار خوب را بد و گناه را خوب جلوه میدهد.
البته شیطان که یکی از عوامل سقوط انسان است، منحصر در شیطان جنّی نیست، بلکه شیطان انسی هم باعث سقوط، گمراهی و تباهی میشود.
در سورۀ ناس، سه مرتبه از یک چیز به پناه خدا میبریم و آن شیطان است. و مراد از شیطان، شیطان انسی و شیطان جنی است. قرآن میفرماید: بخوان و بگو خدایا پناه به تو میبرم، به تو پناه میبرم، به تو پناه میبرم از شرّ شیطان که وسوسه کند و خوب را بد جلوه بدهد و بد را خوب جلوه بدهد و با تخیّلها، انسان را به بازی میگیرد. میفرماید:
«بسم الله الرحمن الرحیم قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ ، مَلِكِ النَّاسِ ، إِلهِ النَّاسِ ، مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ ، الَّذي يُوَسْوِسُ في صُدُورِ النَّاسِ ، مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ»
شیطان انسی و شیطان جنّی، هر دو خطرناکند و اگر شیطان انسی بدتر و مضرتر از شیطان جنی نباشد، حتماً کمتر نیست. در جلسات قبل صحبت کردم که خطر رفیق بد از شیطان هم بیشتر است.
همچنین در سورۀ فلق، قرآن کریم میفرماید: خدایا به تو پناه میبرم در وقتی که زن عشوهگری کند. در آن وقتی که زن بخواهد کسی را از راه گناه منحرف کند. خدایا به تو پناه میبرم. آن کار از کار شیطان خیلی بدتر است. این شیطان انسی است و آن شیطان جنی است. گاهی شیطان جنّی، خوب را به بد جلوه میدهد و گاهی بد را به خوب جلوه میدهد. و گاهی هم مثلاً ماهوارهها و فیلمهای مبتذل، شیطان انسی به تمام معنا هستند.
انسان باید متوجه باشد که فقط شیطان جنّی نیست که او را فریب میدهد، بلکه شیطان انسی اگر بدتر از شیطان جنّی نباشد، کمتر نیست. به جوانها بگویم که جوانها! رفیق بد از شیطان بدتر است. رفیق بد مخصوصاً رفاقت بین دختر و پسر، از شیطان جنّی قطعاً بدتر است و قطعاً فریبش بیشتر است. انسان باید مواظب باشد که هم شیطان جنّی و هم شیطان انسی و هم رفیق بد در پی انحراف و سقوط او هستند. اگر کسی زیر پرچم خداوند نباشد، شیطان جنّی او را میبرد، هرطور که بشود.
آیهای در قرآن کریم است که این آیه خیلی تکاندهنده است و این هم باز یک تشرّی به خداوند است که پروردگار عالم نقل میکند که شیطان اینگونه با من بدی کرد و به من تشر زد. قرآن کریم میفرماید: «لَعَنَهُ اللَّهُ وَ قالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبادِكَ نَصيباً مَفْرُوضاً ، وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبيناً»
«لعنه الله» خدا این شیطان را لعنت کند. ببینید چه گفته و مواظب باشید. شیطان خطاب به خداوند میگوید: «لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبادِكَ نَصيباً مَفْرُوضاً»؛ خدایا بهرۀ کافی از بندههایت میگیرم. «وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ»؛ خدایا به هر اندازهای که بتوانم آنها را گمراه میکنم. گاهی گمراهی از راه دین و گاهی از راه معصیت و بالاخره نمیگذارم در راه مستقیم باقی بمانند. «وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ»؛ خدایا بندههایت را به بندههایی که اهل آمال و آرزویی هستند پرورش میدهم. آمال و آرزو تمام وجودشان را بگیرد و نتوانند به جایی برسند و دنیا و آخرتشان با همین آمال و آرزوها را خراب میکنم. «وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ»؛ آنها را آدمهای خرافی بار میآورم که سر تا پای آنها خرافت باشد. بندههایت را به آنجا میرسانم که خرافت را یک ارزش حساب بکنند و به آنجا برسند که حتی راجع به ثوابها هم خرافت انجام میدهند و خیال میکنند که ثواب میکنند. به آنجا برسند که فالگیری، تخیلها و توهمها برای آنها ارزش میشود. خدا نکند خرافت بر کسی حکمفرما بشود. «لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ»؛ خدایا آنها را به آنجا میرسانم که عفت، غیرت که بر اساس فطرت انسان از بالاترینِ امتیازهاست، در آنها تغییر بکند و بیعفتی یا بیغیرتی برایشان امتیاز و ارزش بشود. در وقتی که توانستم عفت و غیرت را از آنها بگیرم، دیگر معلوم است که به کجا میرسد.
بعد قرآن کریم میفرماید: «وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبيناً».
این کارها موجب میشود تا انسان گمراه شود، چه گمراهی آشکاری و اگر انسان به واسطۀ شیطان جهنمی بشود، چه زیان آشکاری است.
بالاخره همینطور که روایتش را خواندم، آیات فراوانی هم هست، شیطان با انسان کار دارد و برای فریب او طراحی میکند.
قرآن کریم میفرماید: «قالَ فَبِما أَغْوَيْتَني لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقيم».
دشمنی شیطان با انسان یک دشمنی بیجایی است. زیرا حضرت آدم موجب نشد که شیطان سقوط بکند، بلکه به قول قرآن، شیطان هم آدم را ساقط کرد و هم خودش را؛ میفرماید: «قالَ فَاهْبِطْ مِنْها فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فيها فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرينَ».
خداوند به شیطان گفت: بخاطر اینکه به حضرت آدم سجده نکردی، از این درگاه بیرون شو. شیطان دیگر دشمن سرسخت حضرت آدم شد و حالا دیگر چرا با انسانها دشمنی میکند؟ این دشمنی صددرصد بیجاست.
شیطان اینطور است که میگوید: باید صددرصد متابعت از من بکنید. اگر متابعت از من بکنید من دوست شما و شما دوست من هستید و البته هر دو جهنّمی هستند. اما اگر مرا نپذیرید، من دشمن سرسخت شما میشوم و هرطور که بتوانم شما را به سقوط میکشانم. سقوط انسان را به آنجا میرساند که امام حسین«سلاماللهعلیه» را میکشد و خیال میکند کار خوبی کرده است.
جرداق نصرانی یک جمله دارد که جمله خیلی شیرین است، میگوید: انسان یک وقت به آنجا میرسد که ولیّ خدا را، در خانۀ خدا، قربة إلی الله میکشد. افراد فریب خورده، به کربلا آمدند که قربة الی الله حسین را بکشند. خدا نکند که انسان دستخوش شیطان بشود. خدا نکند دستخوش خرافت بشود.
قرآن کریم میفرماید: «اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ».
آقا ابا عبدالله الحسین«سلاماللهعلیه» همین را به سپاهیان شام تذکر دادند که مردم، شیطان بر شما مسلط شده است. امّا به جای اینکه حرف امام حسین را بشنوند، امام حسین را مسخره میکردند. به جای اینکه حرف امام حسین را بشنوند، امام حسین را سنگباران میکردند. بالاخره آقا امام حسین«سلاماللهعلیه» چندین مرتبه آمدند و نصیحت کردند و چندین مرتبه هم به آنها تذکر دادند، اما وقتی شیطان مسلط بر سر کسی بشود و او را به سقوط بکشاند، دیگر گفتهها فایدهای ندارد.