أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي
بحث دربارۀ مسائل متفرقه راجع به شکوک بود و مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» این مسئله را فوقالعاده مفصّل کردند. علاوه بر اینکه شصت و هشت مسئله عنوان فرمودند، ضمائمی هم در ضمن این شصت و هشت مسئله عنوان فرمودند و اگر بگوییم صد مسئله مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» در این مسئله عنوان فرمودند، اشتباه نکردیم و باید بگوییم اول فصلی در عروه است و مفصّلتر از این فصل نداریم. اما در میان این فصول، فصل قابل عمل، کم داریم. مسائل متفرقه اما علمی برای تقویت ذهن، برای اینکه ما از این مسائل ملکۀ عدالت پیدا کنیم، خوب است و اما مورد عمل باشد، در میان این مسائل بسیار کم است و عجب از مرحوم محقّق خوئی«رحمتاللهعلیه» است و شاید هم از دیگران گرفته و اسم این مسائل را مسائل فروع علم اجمالی گذاشتهاند، درحالی که در میان این صد مسئله، شاید ده مسئله مربوط به علم اجمالی است. البته آن هم علمی است نه عملی؛ لذا بحث امروز که سه مسئلۀ مهم داریم، هر سه مسئله مربوط به شکوک است و مربوط به علم اجمالی نیست. و در میان این صد مسئله، کم پیدا میشود مسئلهای که مربوط به علم اجمالی باشد و چه شده است که مرحوم محقق خوئی«رحمتاللهعلیه» اسم این مسائل را مسائل متفرقۀ علم اجمالی در شکوک گذاشته است. نه، همینطور که خود مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» اسم گذاری کرده است، ما هم باید همان طرز را اسمگذاری کنیم، یعنی مسائل متفرقه در شکوک؛ و این مسائل متفرقه در شکوک، مسائل مشکلی هم هست برای اینکه علمی است و حل کردن مسئله مشکل است؛ لذا اسم آن مسائل متفرقه در باب شکوک است که مرحوم سیّد فرمودند و در میان این مسائل متفرق به شکیّات، بعضی از آنها هم مربوط به علم اجمالی است. ما سی و پنج مسئله از این مسائل متفرق را مباحثه کردیم. بحث امروزمان مربوط به مسئلۀ 36 است.
میفرماید:
مسئله 36:
إذا تيقن بعد السلام قبل إتيان المنافي عمدا أو سهوا نقصان الصلاة وشك في أن الناقص ركعة أو ركعتان...
میداند بعد از نماز نقص رکعتی در باب نماز پیدا شده است، اما نمیداند یک رکعت یا دو رکعت است. مرحوم سیّد میفرمایند:
فالظاهر أنه يجري عليه حكم الشك بين الاثنتين والثلاث،
برمیگردد به شک بین دو و سه و شک بین دو و سه،
فيبني على الأكثر ويأتي بالقدر المتيقن نقصانه وهو ركعة أخرى ويأتي بصلاة احتياطه،
شک دو و سه میشود و شک دو و سه را عمل میکند.
مسئلۀ دیگر به عنوان و کذا آوردند که باید بگوییم آن مسئله سی و شش بود و این سی و هفت است، اما مرحوم سیّد از این موارد زیاد دارند که دو مسئله را یک مسئله حساب میکنند. میفرمایند:
وكذا إذا تيقن نقصان ركعة و بعد الشروع فيها شك في ركعة أخرى، وعلى هذا فإذا كان مثل ذلك في صلاة المغرب والصبح يحكم ببطلانهما،
برای اینکه نماز صبح و نماز مغرب شک بردار در رکعت نیست که سابقاً دربارهاش صحبت کردیم. بعد مرحوم سیّد میفرماید:
ويحتمل جريان حكم الشك بعد السلام بالنسبة الى الركعة المشكوكة
احتمال دیگری هم هست و اینکه نماز صحیح باشد و قاعدۀ فراغ در مسئله جاری باشد. میفرماید:
فيأتي بركعة واحدة من دون الإتيان بصلاة الاحتياط وعليه فلا تبطل الصبح والمغرب أيضاً بمثل ذلك ويكون كمن علم نقصان ركعة فقط.
مثل کسی که بعد نماز شک کند آیا نمازش را درست خوانده یا نه. چطور نماز درست است، اینجا هم بگوییم نماز درست است.
در مسئله اختلاف است. همۀ محشین فرض اول را میپذیرند و میگویند نماز باطل است و علت هم میآورند، اینکه شک بین دو سه، «یجبُالعمل علی طبقه»، شکبردار نیست و نماز باطل است. و اما از آن طرف هم، همه علت میآورند در فرض دوم. اینکه شک بین دو و سه، «یجبُ العمل علی طبقه و کلّهم .... للفساد للفرض الثانی»؛ برای اینکه اگر شک کند و پای یک در میان باشد و یا پای دو قبل اکمال سجدتین در میان باشد، نماز باطل است؛ لذا همه میگویند: «نقصان الصلاة». و اینکه ما در فرض بعد نماز قاعدۀ فراغ را جاری کنیم، مسئله، بلااشکال است و احتمال مرحوم سیّد وجهی ندارد و اگر بعد از سلام، شک کرد نماز را درست خوانده یا نه، باید بگوید نماز را درست خواندم و علی کل حالٍ در مانحن فیه اینکه مرحوم سیّد قبول نمیکنند یا اینکه محشین بر عروه قبول ندارند، با قاعدۀ فراغ سازگار نیست و باید بگوییم قاعدۀ فراغ اقتضاء میکند نماز صحیح باشد و هر شکی که باشد. مگر اینکه شکی باشد که دو طرف باطل باشد که آن فعلاً بحث ما نیست.
این مسئلۀ 36 که بالاخره ما مسئلۀ 36 مرحوم سیّد را قبول نکردیم و قاعدۀ فراغ را در مسئله آوردیم و علی کل حالٍ میگوییم نماز صحیح است اگر بعد سلام شک کرد، مثلاً سه رکعت نماز خوانده یا چهار رکعت، یا شک در اجزا و شرایط کرد، در همه قاعدۀ فراغ به ما میگوید که «فامض کما هو».
مسئله 37:
لو تيقن بعد السلام قبل إتيان المنافي نقصان ركعة ثم شك في أنه أتى بها أم لا ففي وجوب الإتيان بها لأصالة عدمه أو جريان حكم الشك في الركعات عليه وجهان، والأوجه الثاني،
سلام نماز را داد اما هنوز منافی به جا نیاورده، یقین کرد یک رکعت نخوانده است. بنابراین بعد سلام میداند یک رکعت نخوانده و اگر بخواهیم قاعدۀ فراغ جاری کنیم، نمیشود برای اینکه میداند یک رکعت نخوانده است.
این مسئله تکرار ذیل مسئلۀ 36 است. یعنی بعد از سلام نمیداند آیا نماز را درست خوانده یا نه، بنابراین نماز را درست خوانده است؛ و اما بخواهیم بگوییم این شک بعد از سلام است اعتبار ندارد، نمیشود؛ برای اینکه نمیداند آیا این نماز را درست خواند یا نه. استصحاب میگوید نماز را درست نخواند و میداند یک رکعت از این نماز کم شده، بنابراین هم نماز اول و هم نماز دوم باطل است و قاعدۀ علم اجمالی به ما میگوید باید جازم شوید یا اصل مثل قاعدۀ فراغ جاری کنید تا اینکه نماز درست شود و قاعدۀ فراغ در اینجا نمیشود، برای اینکه شک بعد از سلام است و میداند که یک رکعت خوانده نشده، بنابراین باید هر دو نماز را بخواند تا یقین کند آنچه به ذمّهاش هست، ادا کرده است.
مسئله 38:
إذا علم أن ما بيده رابعة ويأتي به بهذا العنوان
این علم است که میداند رکعتی که دست اوست و نماز میخواند، رکعت چهارم است. پس شک کجاست؟
لكن لا يدري أنها رابعة واقعية أو رابعة بنائية
مثل اینکه نمیداند آیا این رکعت چهارم که میداند دستش است، رکعت چهارم است یا نه، شک سه و چهار کرده و بنا را بر چهار گذاشته است.
وأنه شك سابقا بين الاثنتين والثلاث فبنى على الثلاث فتكون هذه رابعة بعد البناء على الثلاث فهل يجب عليه صلاة الاحتياط لأنه وإن كان عالما بأنها رابعة في الظاهر إلا أنه شاك من حيث الواقع فعلا بين الثلاث والأربع أو لا يجب لأصالة عدم شك سابق والمفروض أنه عالم بأنها رابعته فعلا؟ وجهان، والاوجه الأول.
وقت شک بین ثلاث و أربع است، عمل به شکش میکند و نماز صحیح است. مرحوم سیّد میفرماید: وجهان، والاوجه الأول.
معلوم است اوجه اول است؛ برای اینکه فعلاً شک بین سه و چهار است، «فیجب صلاة الاحتیاط، و لا وجه لجریان اصالة عدم الشکّ السابق» چرا؟ «لأن الشک بین الثلاث و الأربع تعیّن الوظیفه و لا تصل النابه الی اصالة عدم الشکّ السابق». بلکه راجع به سابق سالبه به انتفاء موضوع است و بالاخره باید بگوییم نماز صحیح است.
سه فرع داشتیم و هر سه فرع را ما قبول نداشتیم حرف مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» را، اما محشین بر عروه یا همۀ آنها و یا بعضی از آنها مخالفت داشتند با گفتۀ ما و علیالظاهر آنچه ما راجع به این سه فرع گفتیم، صحیح باشد و مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» در هر سه فرع، اشتباه کرده باشد.
از مسائل مشکل این هفتاد فرع، این سه مسئله است، اما با دقت آنچه من عرض کردم، مسئله حل میشود، اما اشکال به مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» هم وارد میشود؛ چنانچه به بعضی از محشین بر عروه هم ایراد وارد میشود در یکی در دو تا و یا در هر سه؛ اما علیالظاهر عرض ما در هر سه مسئله صحیح باشد و فرمایش مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» درست نباشد.
مسئلۀ امروز قابل دقت است، چون اختلاف در مسئله هست، اما من خیال میکنم عرض من درست باشد.
و صلّی الله علی محمّد و آل محمّد