أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي
بحث دربارۀ مسائل متفرقه در شکیّات، سهویّات و ظنیّات بود و هفتاد مسئله مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» در این مسائل متفرقه آوردند. اما این دو سه روزه گفتم این مسائل مورد عمل نیست، اما از نظر علمی، برای اینکه ملکۀ فقاهت درست کند، خوب است؛ لذا من اسم این هفتاد مسئله را با محشین بر عروه گفتم مسابقات علمی. و بیست و دو مسئله از این مسائل را مباحثه کردیم. مباحثۀ امروز مسئلۀ 23:
إذا تذكر وهو في السجدة أو بعدها من الركعة الثانية مثلا أنه ترك سجدة من الركعة الأولى وترك أيضاً ركوع هذه الركعة جعل السجدة التي أتى بها للركعة الأولى وقام وقرأ وقنت وأتم صلاته، وكذا لو علم أنه ترك سجدتين من الأولى وهو في السجدة الثانية من الثانية فيجعلها للأولى و يقوم إلى الركعة الثانية و إن تذكر بين السجدتين سجد أخرى بقصد الركعة الأولى ويتم، وهكذا بالنسبة إلى سائر الركعات إذا تذكر بعد الدخول في السجدة من الركعة التالية أنه ترك السجدة من السابقة و ركوع هذه الركعة، ولكن الأحوط في جميع هذه الصورة إعادة الصلاة بعد الاتمام.
مسئله یک مسابقۀ علمی است. شاید تا حال واقع نشده، اما علی کل حالٍ از نظر علمی یک مسئله است. چیزی که باید توجه داشته باشیم، در باب خلل باب 8 و همچنین باب 24 و 25، عین همین مسئله را عنوان فرمودند؛ لذا وجهی برای تکرار نبود و آنچه مرحوم سیّد فرمودند، سابقاً فرمودند و با قواعد ثانویه مثل قاعدۀ فراغ و قاعدۀ تجاوز، مسئله را تمام کردند. لذا عین این فرمایشات مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» در مسئلۀ هشتم از باب خلل آمده است. فقط فرقش اینست که آنجا این جمله را ندارد و در آخر کار میفرماید: «ولکن الأحوط فی جمیع هذه الصور إعادة الصلاة بعد الإتمام»، البته احتیاط مستحبی است و ما برای آن احتیاط در آنجا وجهی نمیدیدیم. الان هم در اینجا میگوییم وجهی برای این احتیاط استحبابی نیست و ما اگر بخواهیم احتیاط کنیم، در اینگونه مطالب، باید در باب شکیّات و سهویّات و ظنیّات، همه یک احتیاط مستحبی کنیم. یعنی در مقابل قاعدۀ تجاوز و در مقابل قاعدۀ فراغ و در مقابل شکیّات، یک احتیاط کنیم و مسلّم این احتیاط را نه خواستند و نه باید اینطور احتیاطها در نماز ما باشد و دیروز میگفتم اگر اینطور احتیاطها جلو بیاید، منجر به وسواسیگری میشود؛ لذا ممکن است جداً همین جا این جملۀ مرحوم سیّد را که میفرماید: «ولکن الأحوط فی جمیع هذه الصور إعادة الصلاة بعد الإتمام»، بگوییم «ولکنّ الأقوی فی جمیع هذه الصوَر عدم إعادة الصلاة بعد الإتمام». ولی علی کل حالٍ این مسئلۀ 23، مسئلۀ 24 و مسئلۀ 25 در باب خلل آمده است و در آنجا همه، مرحوم سیّد و دیگران با قاعدۀ فراغ و با قواعد ثانویه، مسئله را درست کردند و تصحیح کردند و احتیاطی هم در آنجاها نیست، اما در اینجا نمیدانم چه شده که یک احتیاط مستحبی میفرمایند. چیزی در ذهن مبارکشان آمده که کسی هم نگفته و نباید بگوییم و این احتیاط در این سه مسئله در اینجا که سابقاً نگفتند و الان میگویند، برای خاطر آن خلجان ذهنی است و آن خَلَجان ذهنی اینست که میفرماید احتمال هست که قاعدۀ فراغ از باب امارات باشد. اگر از باب امارات شد، معمولاً علم اجمالی جلو میآید و همۀ این صوری که سابقاً فرمودند و الان میفرمایند، باید احتیاط کند. ولی این فرمایش ایشان که اینجا دارند، نه کسی گفته و نه میتوان گفت. ما قواعد اولی داریم مثل خبر واحد و خبر ثقه. قواعد ثانوی داریم، مثل قاعدۀ تجاوز و قاعدۀ فراغ و اصالة الصحة. قواعد شکیّات و سهویات و ظنیّات داریم که دربارهاش صحبت کردیم و الان صحبت میکنیم و همه قاعدۀ فراغ را مثل قاعدۀ تجاوز از عناوین ثانویه حساب کردند و دلیلش هم علاوه بر اینکه روایت داریم، بنای عقلا نیز هم روی قاعدۀ تجاوز و هم روی قاعدۀ اصالة الصحة و هم روی قاعدۀ فراغ هست؛ لذا ظاهراً اینست که مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» این احتیاطهایی که اینجا کردند، راجع به مسائل 23 و 24 و 25، همه از آن احتمال سرچشمه میگیرد و احتیاطی که در باب خلل نبوده، در اینجا آمده و در باب خلل مسئله خیلی صاف تصحیح شده و درست شده و در اینجا نیز هم در مسئلۀ 23 و هم مسئلۀ 24 و هم در مسئلۀ 25 مثل همان گذشته باب خلل گفته شده و اما این احتیاط آخر «ولکن الأحوط فی جمیع هذه الصور إعادة الصلاة بعد الإتمام»؛ در باب گفتار محشین بر عروه نداریم و فرمایش ایشان که علت برای این احتیاط مستحبی میآورند، احتمال اینست که قاعدۀ فراغ از باب امارات باشد. معلوم است که جایی نگفتند و اینجا هم نمیگویند اما احتیاط مستحبی هم به مقام شامخ مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» نمیخورد و اگر این جملۀ «ولکن الأحوط فی جمیع هذه الصور إعادة الصلاة بعد الإتمام» نبود مسئلۀ 23، مسئلۀ 24 و مسئلۀ 25 قبلاً گفته شده و حرفهای آن زده شده و محشین بر عروه هم قبول دارند و خود مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» هم قبول دارند.
مسئلۀ 23 تکرار بود در باب خلال و مسئلۀ 24 نیز همین است.
إذا صلى الظهر والعصر وعلم بعد السلام نقصان إحدى الصلاتين ركعة، فإن كان بعد الإتيان بالمنافي عمدا وسهوا أتى بصلاة واحدة بقصد ما في الذمة،
نماز ظهر و عصر را خواند و بعد فهمید یک رکعت نخوانده است. میداند یا نماز ظهر و یا نماز عصر باطل است و یک رکعت نداشته است. یک نمازها درست است و یکی باطل و یک نماز ما فی الذمه میخواند.
وان كان قبل ذلك قام فأضاف إلى الثانية ركعة ثم سجد للسهو عن السلام في غير المحل ثم أعاد الأولى، بل الأحوط أن لا ينوي الأولى بل يصلي أربع ركعات بقصد ما في الذمة لاحتمال كون الثانية على فرض كونها تامة محسوبة ظهرا.
معلوم است که اصل مطلب اینجا گفته شده و در باب خلل گفته شده و احتیاط هم وجهی ندارد و آنجا هم احتیاط نکردند و در اینجا هم این احتیاط مستحبی وجهی ندارد و اگر بخواهیم برایش وجهی درست کنیم، به جای اینکه اصل مطلب را درست کنیم، برمیگردد به اینکه شناخت وظیفه و عمل به وظیفه نداشته باشیم. لذا مسئلۀ 24 مثل مسئلۀ 23، قبلاً گفته شده و حکمش هم گفته شده و احتیاطی که در مسئلۀ 23 کردند وجهی ندارد، این فرمایش اینجا هم «لاحتمال كون الثانية على فرض كونها تامة محسوبة ظهرا»، وجهی ندارد و علی کل حالٍ مسئلۀ 23 و مسئلۀ 24 تکرار است و اگر تکرار مخلّ نباشد، لاأقل احتیاطهایش چنانچه در مسئلۀ 25 الان میخوانیم، وجهی نمیبینیم.
مسئلۀ 25:
مسئلۀ 23 را خواندیم و تکرار بود و مسئلۀ 8 در باب خلل بود. مسئلۀ 24 را خواندیم و تکرار بود در مسئلۀ 24 باب خلل بود. مسئلۀ 25 را میخوانیم و این هم تکرار است و در مسئلۀ 25 از ابواب خلل است.
إذا صلى المغرب والعشاء ثم علم بعد السلام من العشاء أنه نقص من إحدى الصلاتين ركعة فإن كان بعد الإتيان بالمنافي عمدا وسهوا وجب عليه إعادتهما، وإن كان قبل ذلك قام فأضاف إلى العشاء ركعة ثم يسجد سجدتي السهو ثم يعيد المغرب.
اگر اینطور شکی جلو آمد. خوب است آن احتیاط که در مسئلۀ 23 و مسئلۀ 24 کردند، یعنی احتیاط بعد تکرار، در اینجا تکرار هست اما آن احتیاط نیست و علی کل حالٍ مسئلۀ 23 و مسئلۀ 24 و مسئلۀ 25 صحیح و سالم است و اشکال ندارد و حتی به عقیدۀ ما احتیاط هم ولو احتیاط مستحبی در اینگونه جاها جا ندارد و ما تا حال در مباحثهمان چیزی نداشتیم.
مسئلۀ 23 و 24 و 25 را در باب خلل فرمودند و اینجا هم تکرار کردند و هرچه در باب خلل گفتند، اینجا هم گفتند؛ اما ایرادی که به مرحوم سیّد است، اینست که در باب خلل درست جلو رفتند، اما در باب شکیّات هم در مسئلۀ 23 و هم 24 و هم 25، احتیاطی کردند که وجهی برای احتیاط نمیبینیم.
مسئلۀ 26:
مسئلۀ 26 خیلی مفصل است و جوابش هم خیلی مفصل نیست برای اینکه اگر به قواعد ثانیه عمل کنیم، جواب آن خیلی آسان است.
إذا صلى الظهرين وقبل أن يسلم للعصر علم إجمالا أنه إما ترك ركعة من الظهر والتي بيده رابعة العصر أو أن ظهره تامة و هذه الركعة ثالثة العصر، فبالنسبة إلى الظهر شك بعد الفراغ ومقتضى القاعدة البناء على كونها تامة، وبالنسبة إلى العصر شك بين الثلاث والأربع ومقتضى البناء على الأكثر الحكم بأن ما بيده رابعتها والإتيان بصلاة الاحتياط بعد إتمامها،
تا اینجا اگر به عنوان قواعد ثانوی جلو بیاییم، باید بگوییم نماز درست است و قاعدۀ فراغ دارد و در قاعدۀ فراغ شک سه و چهار بخواهد عمل شود، لازم نیست، اگر نگوییم جایز نیست. میفرماید:
إلا أنه لا يمكن إعمال القاعدتين معا لأن الظهر إن كانت تامة فلا يكون ما بيده رابعة، وإن كان ما بيده رابعة فلا يكون الظهر تامة، فيجب إعادة الصلاتين لعدم الترجيح في إعمال إحدى القاعدتين،
اما اگر قاعدۀ ثانوی و قاعدۀ فراغ در کار باشد، این فرمایش مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه»، «فيجب إعادة الصلاتين لعدم الترجيح في إعمال إحدى القاعدتين» درست نیست؛ برای اینکه قاعدۀ فراغ میگوید هر دو نماز درست است و اشکال ندارد و احتیاط لازم نیست و مانعی ندارد.
میفرماید:
إلا أنه لا يمكن إعمال القاعدتين معا لأن الظهر إن كانت تامة فلا يكون ما بيده رابعة، وإن كان ما بيده رابعة فلا يكون الظهر تامة، فيجب إعادة الصلاتين لعدم الترجيح في إعمال إحدى القاعدتين،
گفتیم این فرمایش ایشان که میخواهند علم اجمالی درست کنند، قاعدۀ فراغ آن علم اجمالی را از بین میبرد.
بعد میفرماید:
نعم الأحوط الإتيان بركعة أخرى للعصر، ثم إعادة الصلاتين لاحتمال كون قاعدة الفراغ من باب الأمارات، وكذا الحال في العشائين إذا علم أنه إما صلى المغرب ركعتين وما بيده رابعة العشاء أو صلاها ثلاث ركعات وما بيده ثالثة العشاء.
میخواهند در سر قاعدۀ فراغ بزنند اما قاعدۀ فراغ را بزرگ کنند. میگویند احتمال أماریت دارد و وقتی احتمال أماریت داشت، خواه ناخواه باید بگوییم نماز باطل است. اما گفتیم این احتمال هیچ معنا ندارد. هر دو نمازها به حسب قواعد ثانیه یعنی قاعدۀ فراغ «لا إشکال فیهما». «والقواعد الثانویه کالقواعد الأولیه بلا تفاوتٍ، فکما أن الصلاة إن کان مطابقتاً بالقواعد الأولیّه صحیحاً و کذلک ما نحن فیه»؛ همینطور که اگر میدانست، نماز چهار رکعت است،شناخت وظیفه و عمل به وظیفه است. در اینجا هم که قاعدۀ فراغ به ما میگوید نماز درست است، شناخت وظیفه و عمل کردن به وظیفه. و برای این فرمایش مرحوم سیّد وجهی دیده نمیشود و قاعدۀ کلی اقتضاء میکند که نماز صحیح باشد، با قاعدۀ ثانویه نماز را صحیح کنیم. محشین بر عروه فرمودند و خود مرحوم سیّد«رحمتالیهعلیه» در جای دیگر فرمودند؛ لذا مباحثۀ امروز تکرار است و قبلاً گفته شده و حرفهای قبلی اگر بهتر نباشد، کمتر نیست.
و صلّی الله علی محمّد و آل محمّد