أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي
بحث ما دربارۀ شکیّات بود. در آخر کار به عنوان مسائل متفرقه، مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» هفتاد مسئله آوردند و تقریباً یک مسابقۀ علمی شده است، بین مرحوم سیّد و محشین بر عروه و همۀ این مسائل متفرقه مربوط به شکیّات است، اما گفتم مسابقۀ علمی است. واقع شدنش و مورد احتیاج مردم بودنش در میان این هفتاد مسئله هست اما کم است و همین که گفتم باید بگوییم مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» تقریباً بعد از نماز، هفتاد مسئله در باب شکیّات آوردند و یک مسابقۀ علمی شده است بین مرحوم سیّد و محشین بر عروه.
9 مورد از این مسائل را مباحثه کردیم و بحث امروز دربارۀ مسئلۀ دهم است.
مسئله 10:
إذا شك في أن الركعة التي بيده رابعة المغرب أو أنه سلم على الثلاث و هذه أولى العشاء فإن كان بعد الركوع بطلت ووجب عليه إعادة المغرب، وإن كان قبله يجعلها من المغرب و يجلس و يتشهد و يسلم ثم يسجد سجدتي السهو لكل زيادة من قوله: «بحول الله» وللقيام وللتسبيحات احتياطاً، وإن كان في وجوبها إشكال من حيث عدم علمه بحصول الزيادة في المغرب.
معمولاً محشین بر عروه امضا کردند، اما مرحوم محقّق حائری«رحمتاللهعلیه» میفرماید:
«لافرق بین قبل الرکوع و بین بعده و فی السورتین یجعل ما بیده من المغرب و یتمّ الصلاة مغرباً و لا شیء علیه»
چرا؟
میفرماید: «لأنّه شكٌّ علی کلّ حالٍ فی إتیان المغرب فیجب أن یتمّه»
بالاخره این شک برمیگردد به اینکه نماز مغرب را خوانده یا نه. اصل اینست که نماز مغرب را نخوانده و باید نماز را رها کند و نماز مغرب بخواند. انصافاً حرف مرحوم محقّق حائری حرف متینی است و این تفصیل مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» جا ندارد، بلکه باید بگوییم وجه صحیحی برای آن دیده نمیشود.
مسئله 11:
نشسته و شک دو و سه میکند.
إذا شك وهو جالس بعد السجدتين بين الاثنتين والثلاث و علم بعدم إتيان التشهد في هذه الصلاة فلا إشكال في أنه يجب عليه أن يبني على الثلاث، لكن هل عليه أن يتشهد أم لا؟ وجهان، لا يبعد عدم الوجوب، بل وجوب قضائه بعد الفراغ إما لانه مقتضى البناء على الثلاث و إما لأنه لا يعلم بقاء محل التشهد من حيث إن محله الركعة الثانية وكونه فيها مشكوك بل محكوم بالعدم، وأما لو شك وهو قائم بين الثلاث والأربع مع علمه بعدم الإتيان بالتشهد في الثانية فحكمه المضي والقضاء بعد السلام لأن الشك بعد تجاوز محله.
فرمایش مرحوم سیّد را همه از اول تا آخر پذیرفتند و به عبارت دیگر ولو اینکه از نظر عمل وجود خارجی آن یا کم است و یا نیست، اما از نظر مسابقۀ علمی، این دو سه فرمایش ایشان، مطابق با قاعده است و باید بگوییم صحیح است؛ لذا محشین که حاشیه ندارند، من در ذیل این مسئلۀ 11 نوشتم: «کلّ ما أفاده صحیحٌ واضحٌ لاکلام فیه». البته این را فراموش نکنیم که «کلّ ما أفاده صحیحٌ واضح لا کلام فیه» از نظر مسابقۀ علمی، و اما از نظر مسابقۀ خارجی، از نظر عمل، هیچکدام از اینها شاید تا حال واقع نشده است. ولی علی کل حالٍ در این هفتاد مسئله، مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» در مقام بیان عمل که مقلّد چه کند، نیستند. همۀ حرفها زده شده و شکیّات و ظنیّات و سهویّات با مسائلش گفته شده و آنچه مورد احتیاج بوده است، مرحوم سیّد متعرض شده و در حقیقت بحث شکیّات تمام شده و بحث نماز تمام شده، لذا بعد از این هفتاد مسئله، راجع به نماز عید فطر صحبت میکنم؛ لذا بحث تمام است، اما این هفتاد مسئله یک مسابقۀ علمی بین فضلاء و علماست و در عروه یک مسابقۀ علمی بین مرحوم سیّد و محشین بر عروه است.
فرمایشات مرحوم سیّد گاهی همۀ آنها مورد قبول است، مثل این مسئلۀ ما. گاهی بعضی از آن، و گاهی همۀ آنها مورد ردّ است که گفتیم و انشاء الله مابقی آن را هم میگوییم.
مسئله 12:
إذا شك في أنه بعد الركوع من الثالثة أو قبل الركوع من الرابعة بنى على الثاني لأنه شاك بين الثلاث والأربع، ويجب عليه الركوع لأنه شاك فيه مع بقاء محله، و أيضاً هو مقتضى البناء على الأربع في هذه الصورة، وأما لو انعكس بأن كان شاكا في أنه قبل الركوع من الثالثة أو بعده من الرابعة فيحتمل وجوب البناء على الأربع بعد الركوع فلا يركع بل يسجد و يتم وذلك لأن مقتضى البناء على الأكثر البناء عليه من حيث أنه أحد طرفي شكه وطرف الشك الأربع بعد الركوع، لكن لا يبعد بطلان صلاته لأنه شاك في الركوع من هذه الركعة ومحله باق فيجب عليه أن يركع، ومعه يعلم إجمالا أنه إما زاد ركوعا أو نقص ركعة لا يمكن إتمام الصلاة مع البناء على الأربع والإتيان بالركوع مع هذا العلم الإجمالي.
شک کرد بعد از رکوع رکعت سوم است و یا قبل رکوع رکعت چهارم است. بنا را بگذارد بر اینکه رکعت چهارم است. چرا؟ «لأنّه شاک بین الثلاث و الأربع». درحقیقت برمی گردد به شک سه و چهار و دربارۀ شک سه و چهار روایت داشتیم و مسلّم پیش اصحاب بود که هرکجا باشد، بنا را بر چهار بگذارد و نماز را تمام کند و نماز او صحیح است.
بله، شرطش اینست که در نماز چهار رکعتی باشد، برای اینکه نماز دو رکعتی مثل نماز صبح و نماز سه رکعتی مثل نماز مغرب، اصلاً شک بردار نیست.
درحقیقت مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» بعد از فتوا، فتوای بطلان دادند. اما این فرمایش مرحوم سیّد ظاهراً وجهی ندارد و حق مطلب همین است که فرمودند نمیداند سه یا چهار است، بگوید چهار. اما این فرمایش را هم باید توجه کند که در نماز چهار رکعتی باشد. اگر در نماز چهار رکعتی باشد، باید بگوییم نماز درست است و برمیگردد به اینکه آیا رکوع کرده یا نه؛ بنابراین رکوع کرده است. و اما اگر در نماز مغرب یا در نماز صبح باشد، فرمایش مرحوم سیّد درست نیست.
اما محشین بر عروه و من جمله مرحوم سیّد مدیسهای«رحمتاللهعلیه»، استاد بزرگوار ما آقای بروجردی«رحمتاللهعلیه»، مرحوم آقا سید عبدالهادی شیرازی«رحمتاللهعلیه» و بعضی دیگر میفرمایند فرمایش ایشان شک بین سه و چهار است، «أحدهما قبل الرکوع و الثانی بعد الرکوع و شک ّ الثلاث و الأربع قابل للإعتناء»
حرف بسیار متینی است، اینکه فرمایش مرحوم سیّد برمیگردد به شک سه و چهار و شک سه و چهار البته در نماز چهار رکعتی، هرکجا باشد، بنا را بر چهار بگذارد و نماز را تمام کند و نماز احتیاط که یک رکعت ایستاده و یا دو رکعت نشسته است، به جا میآورد؛ لذا این قضیۀ قبل رکوع و بعد رکوع و اینهایی که مرحوم سیّد میفرمایند و این بزرگان میفرمایند، این تفصیلها نیست؛ بلکه همۀ اینها درحقیقت شک سه و چهار است و شک سه و چهار درحال ایستاده یا در رکوع و یا قبل رکوع یا بعد رکوع و در حال نشسته یا قبل اکمال سجدتین و یا بعد اکمال سجدتین و در وسط تشهد و در هرکجای نماز باشد، باید نماز را تمام کند و برای نماز، نماز احتیاط بخواند؛ لذا این بزرگواران، ردّ مرحوم سیّد که مسئله را مشکل کردند و دو سه وجه کردند، همۀ آنها میفرمایند فرمایش مرحوم سیّد درست نیست و در نفسالامر والواقع مسئلۀ ما مسئلۀ شک سه و چهار است و فرقی بین بعد رکوع و قبل رکوع ندارد و هرکجا باشد، نماز درست است و فقط باید نماز احتیاط بخواند، یک رکعت ایستاده و یا دو رکعت نشسته.
مسئله 13:
إذا كان قائما وهو في الركعة الثانية من الصلاة وعلم أنه أتى في هذه الصلاة بركوعين ولا يدري أنه أتى بكليهما في الركعة الأولى حتى تكون الصلاة باطلة أو أتى فيها بواحد وأتى بالأخر في هذه الركعة فالظاهر بطلان الصلاة لأنه شاك في ركوع هذه الركعة ومحله باق فيجب عليه أن يركع مع أنه إذا ركع يعلم بزيادة ركوع في صلاته، ولا يجوز له أن لا يركع مع بقاء محله فلا يمكنه تصحيح الصلاة.
ایستاده در رکعت دوم است، اما میداند دو رکوع به جا آورده است. پس شک کجاست؟
ولا يدري أنه أتى بكليهما في الركعة الأولى حتى تكون الصلاة باطلة أو أتى فيها بواحد وأتى بالأخر في هذه الركعة.
شک در اینست که آیا این دو رکوع در یک رکعت بوده یا در دو رکعت. میفرماید: «فالظاهر بطلان الصلاة». چرا؟
لأنه شاك في ركوع هذه الركعة ومحله باق فيجب عليه أن يركع مع أنه إذا ركع يعلم بزيادة ركوع في صلاته، ولا يجوز له أن لا يركع مع بقاء محله فلا يمكنه تصحيح الصلاة.
مرحوم آقای خوئی«رحمتاللهعلیه» یک اشکال دارد که اشکال خوبیست. من نوشتم: «ولقد اجاز المحقق الخوئی بقوله لا یبقی محل الرکوع لأنّه إمّا أتی به و إمّا لبطلان الصلاة أو أتی بقاعدة و قاعدة الفراغ تدلّ علی الصّحة».
علاوه بر این، «هذا مع أصالة الصّحة أیضاً تدلّ علی عدم وجوب رکوع علی فیجب أن یتمّ الصلاة بلا رکوعٍ»
حرف متینی است. علاوه بر مرحوم آقای خوئی«رحمتاللهعلیه»، مرحوم آقا سید عبدالهادی شیرازی و مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی هم، همین فرمایش مرحوم آقای خوئی را فرمودند و اشکال واردی به مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» است.
و صلّی الله علی محمّد و آل محمّد