أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي
بحث دربارۀ شکیّات در مستحبات بود. مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» فروعی را در این باره عنوان فرمودند. بحث امروزمان مسئلۀ 10 است.
میفرماید:
لا يجب قضاء السجدة المنسية والتشهد المنسي في النافلة، كما لا يجب سجود السهو لموجباته فيها.
اگر کسی در نماز مستحب، تشهد را فراموش کند یا یک سجده را فراموش کند، اگر در نماز واجب بود، باید سجدۀ سهو به جا بیاورد. میفرماید سجدۀ سهو در نمازهای مستحب، مطلقا لازم نیست.
تقریباً اجماعی روی مسئله هست و سابقاً دربارهاش صحبت کردیم و در این جملۀ «لاسهو فی النافلة»، مثل «لا سهو فی السّهو» روایت داشتیم و اختلافی هم در مسئله نیست. بنابراین موجبات سجدۀ سهو در نمازهای مستحب نمیآید و اگر در نماز واجب کاری کند که سجدۀ سهو لازم باشد، در نماز مستحب لازم نیست. حرفی نداریم و چند فرع هست که مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» متعرض شدند و تقریباً اجماع روی آن هست و روایت برای آن داریم و احتیاج به صحبت کردن ندارد.
مسئله 11:
إذا شك في النافلة بين الاثنتين والثلاث فبنى على الاثنتين ثم تبين كونها ثلاثا بطلت واستحب إعادتها بل تجب إذا كانت واجبة بالعرض.
شک دو و سه کرد و بنا را گذاشت بر دو و بعد فهمید سه رکعت کرده، معلوم است که نماز مستحب، همه و همه، دو رکعتی است و اینجا یک رکعت اضافه شده و نماز باطل است. در واجبات بالعَرَض هم مسئله چنین است به طریق اولی. بنابراین اگر عمداً زیاد کند یا کم کند، آن مستحب باطل است. چنانچه اگر سهواً در رکعت کم کند یا زیاد کند، مثلاً باید دو رکعت بخواند و یک رکعت خواند و یا باید سه رکعت بخواند و دو رکعت خواند، معلوم است که نماز باطل است. اما در خصوصیّات دیروز صحبت کردیم که اگر در خصوصیّات زیاد و کم شود، «لاسَهو فی النافلة». زیادی و کم در نماز مستحب، اشکال ندارد. سابقاً اگر یادتان باشد، میفرمودند اگر در رکوع باشد و سهواً زیاد و کم کند، اشکال ندارد و اما در غیر رکوع، نه، اشکال دارد. و ما گفتیم از «لاسهوَ فی النافلة» میفهمیم که زیاد و کم شدن ولو در رکن، نماز مستحب را باطل نمیکند. اختصاص به رکوع هم ندارد و اگر هم در رکوع روایت داشتیم که اشکال ندارد، از باب مثال است و یک قاعدۀ کلی میگوییم که زیاد و کم شدن در نماز مستحبی اشکال ندارد، اگر سهواً باشد. معلوم است اگر عمداً باشد، نماز نخوانده؛ و اما اگر سهواً باشد، رکوع و غیر رکوع ندارد و اتفاقاً مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» هم در اینجا اقرار دارند که رکوع و غیر رکوع ندارد و در نمازهای مستحبی کم و زیاد شدن اشکال ندارد. علاوه بر تسامح در ادلّۀ سنن، به خصوص روایت برای رکوع داشتیم. ما در آنجا رکوع را حمل بر مثال کردیم و در اینجا مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» میفرمایند که اگر زیاد و کم شود، ولو رکن و سهواً، در نماز مستحب اشکال ندارد.
مسئله 12:
إذا شك في أصل فعلها بنى على العدم إلا إذا كانت موقتة وخرج وقتها.
این هم مسئلۀ واضحی است و در واجباتش میآید چه رسد در مستحبات. مثلاً نماز نافلۀ ظهر و عصر وقت دارد و نافلۀ مغرب وقت دارد و این در وقتش نخواند. حال که در وقت نخواند، خواه ناخواه «اذ انتفی جزء انتفی کل» و دیگر نمیشود آن نماز را بخواند. مثلاً اگر کسی یادش رفت نماز غفیله بخواند و اذان صبح یادش آمد، اگر بخواهد به عنوان نماز غفیله نماز بخواند، جایز نیست. برای اینکه نماز غفیله یا نوافل موقت به اوقاتی است که قبلاً صحبت شد و اگر در آن اوقات بخواند، نافله خوانده است وگرنه، نه. حتی اگر بخواهیم بگوییم قضاء بخواند، آن هم دلیل میخواهد و مثلاً کسی بعد از اذان صبح نماز غفیله بخواند قربة الی الله و بخواهد به طرزی که نماز غفیله است بخواند، نمیشود. حتی باید بگوییم که نماز هم صحیح نیست.
مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» در اینجاها فتاوای مختلف دارند. بعضی اوقات میفرماید «صحّت صلاته» و بعضی اوقات میفرماید: «اذ انتفی جزء انتفی کلّ» و یا این نماز موقت به وقت بوده «اذ انتفی الوقت انتفی اصل الصلاة». ولی اگر ما از اجماع نترسیم، میگوییم که در نافله تسامحهایی شده است و آن تسامحها که به آن تسامح در ادلّۀ سنن میگویند، خیلی چیزها را کم و زیاد میکند.
مسئلۀ بعد داریم و همین جا این مسئله را بگویم که این خصوصیاتی که در نماز مستحب هست، اینها از باب تعدّد مطلوب است و انسان میفهمد که خصوصیاتی که ذکر شده، این خصوصیات برای مطلوبیت است و اگر آن خصوصیات نیاید، اصل نماز صحیح است. مثلاً کسی نماز غفیله میخواند اما دو رکعت میخواند و آن دعاهای بعد از حمد و در قنوت را نمیخواند. این نماز غفیله خوانده است. قدری بالاتر برویم، نماز اول ماه، سی مرتبه قل هو الله در رکعت اول یا دوم سی مرتبه انا انزلناه دارد. حال اگر کسی حالش را نداشته باشد، دو رکعت نماز به عنوان اول ماه بخواند. باید بگوییم نماز صحیح است. یعنی نماز اول وقت خوانده و خصوصیات کلیۀ مستحبات از باب افضلیت و از باب تعدّد مطلوب است و اصلش را که به جا آوردند، کفایت میکند. مثلاً همین نماز اول ماه که سی مرتبه قل هو الله و سی مرتبه انا أنزلناه و بعد از آن یک دعا و بعد صدقه دارد، آنچه اصل است، دو رکعت نماز اول ماه است، حال اگر سی تا قل هو الله نخواند و سی تا انا أنزلناه نخواند و یا بعدش آن دعا را نخواند و یا بعدش صدقه نداد، نماز اول وقت خوانده. قبلاً مرحوم سیّد قبول نداشتند و الان هم این تصحیح را نمیکنند اما این جملۀ «صحّت صلاته» را در نماز جعفر میفرمایند. نماز جعفر نماز مشکلی است و سیصد مرتبه تسبیحات دارد، در چهار رکعت. حال این میخواهد نماز جعفر بخواند و حال تسبیحات را ندارد. چهار رکعت نماز به عنوان نماز جعفر میخواند و خصوصیاتش را هم که جزئیت ندارد و أفضلیت دارد، نخواند. در نماز جعفر چون روایت متعدد داریم و اقوال فقها هم متعدّد است، لذا مثلاً بعضی گفتند و روایت هم داریم که چهار رکعت نماز بخوان. دو تا دو رکعتی و بعد هم تسبیحاتش را مثلاً در راه بخوان و یا خارج از نماز بخوان.
مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» در اینجاها میفرماید: «صحّت صلاته». در زیادی رکن، مرحوم سیّد قبلاً میفرمودند اگر کسی سهواً رکوع را در نماز مستحب زیاد کند، نماز او اشکال ندارد. اما الان میفهمیم که میفرمایند و فرمایش متینی هم هست، اینکه زیادی رکوع که باطل نمیکند در نماز مستحبی، از باب مثال است و الاّ اصلش «لاسهو فی النافلة» است و این «لاسهوَ فی النافلة» همینطور که رکوع را میگیرد، سجدتین را میگیرد و همینطور که سجدتین را میگیرد، مابقی مبطلات را میگیرد و بالاخره اگر کسی در نماز مستحبی کم و زیاد کند به قاعدۀ تعدّد مطلوب میگوییم اشکال ندارد. اگر بشود این حرف را به کرسی بنشانیم، میشود خیلی از مستحبات را انسان به جا بیاورد. خصوصیات را که در روایات آمده، صرفنظر ند و اصل نماز را بخواند و «صحّت صلاته». حال زوائد را یا اصلاً نخواند و یا بعد نماز بخواند و بالاخره این تسامح در ادلّۀ سنن و اینکه انسان از روایات میفهمد آنچه در واجبات است، در مستحبات نیست الاّ ما أخرجه الدلیل، خیلی کار را آسان میکند. ندیدم کسی بگوید اما این جملۀ مرحوم سیّد که میفرماید در نماز جعفر اگر آن تسبیحات را نخواند «صحّت صلاته»؛ در رکوع میگوید اگر رکوع را زیاد آورد در نماز مستحب، نمازش درست است، در همین جا در نماز جعفر میفرماید «صحّت صلاته» اگر آن تسبیحات را نگوید. به خوبی میفهمیم که مرحوم سیّد نیز همین عقیدهای که ما داریم، دارند. قدری بالاتر رویم و بگوییم اصلاً یک قاعده در همۀ مستحبات است و اسم آن هم تسامح در ادلّۀ سنن است. اصل را به جا بیاور و مابقی را اگر سهواً نیاوردی، طوری نیست و اگر عمداً هم نیاوردی، مانعی ندارد و اصل آورده شده و فرع هم أفضلیت دارد و اگر آورده شود، ثواب دارد و اگر آورده نشد، اصل نماز آمده است.
حرف خوبیست. اگر از اجماع نترسیم، اگر جداً بتوانیم حرف را به کرسی بنشانیم، خیلی از مستحبات را به جا آوردن کار آسانی میشود و وقتی در روایت رویم، میبینیم. مثلاً مسلّم پیش اصحاب است و کم گفته شده اما تسلّمش قطعی است، اینکه نماز مستحبی را میشود در راه خواند. قبله نمیخواهد، رکوع و سجده نمیخواهد و همین مقدار که از اول نیّت کند تا آخر، اوّله التکبیر، آخره السّلام بگوید، نوافلش را خوانده است. من خیلی از بزرگان را دیدم. خدا رحمت کند حضرت آیتالله آقای آقا سید احمد زنجانی در مدرسۀ فیضیه نماز میخواندند، من هم توفیق نماز خواندن با ایشان را داشتم و علاقۀ خاصی هم به ایشان داشتم، لذا بارها که دنبال ایشان بودم، میدیدم که نوافل ظهر و عصر که شانزده رکعت است، ایشان در راه میخوانند. حتی اینکه باید جلو و عقب هم باشد، به این هم اهمیت نمیدادند. نماز ظهر و عصر را میخواندند و بعد هم در راه نافلۀ ظهر و عصرشان را میخواندند. هم تقدم و تأخر به هم میخورد و هم همه چیز. یک نماز بدون رکوع و بدون سجده و یک نماز اوله التکبیر و آخره التسلیم بود اما همه با حرف و ذکر. و این مسلّم پیش اصحاب است. همینطور که در این باره میگویند، ما هم بگوییم که کسی کار دارد اما دلش میخواهد هر روز نماز جعفر طیار بخواند. نماز جعفر طیار را در چهار رکعت یعنی دو تا دو رکعت میخواند و بعد هم اذکارش را در راه میخواند تا آخر. این آسان است. خدا رحمتش کند، پدر من مقیّد بود به زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام. اما رسم ایشان این بود که اصل زیارت را صبح به صبح میخواندند و صد لعن و صد سلام را میگذاشتند برای راه و بعضی اوقات شب تمام میشد و سجدۀ زیارت عاشورا را شب میخواندند.
بزرگان مقیّدند به مستحبات. اما اگر بخواهند مستحبات را به جا، به جا بیاورند، از کارشان باز میشوند یا از مستحبات باز میشوند. از کارشان که نمیتوانند باز شوند، لذا دست از مستحبات برمیدارند. بعضی اوقات میبینیم پیر شده اما یک نماز جعفر طیار با آن همه فضیلت که مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح میفرماید کبریت احمر. نماز جعفر خیلی اهمیت دارد، اما به خاطر همین طولانی بودن خیلیها نمیخوانند، ولی اگر کار را آسان کردیم، به قانون تسامح در ادلّۀ سنن که طبق آن در مثل همین نماز جعفر روایت دارد و در نوافل روایت دارد، در راه یا در حال نشستن و در مواقع مختلف، وضو دارد و میتواند نوافلش را بخواند و نوافل را در راه میخواند. میتواند مستحبات خیلی طولانی را خصوصیاتش را به جا نیاورد و اصل را به جا بیاورد. این هم مستحبات را به جا آورده و هم عادت به مستحبات کرده و محروم از مستحبات نشده و هم اصل مستحبات را مثل نوافل و اصل مستحبات را مثل نماز جعفر و اصل مستحبات را مثل زیارت عاشورا، مداوم در زندگی داشته باشد. بنابراین میبینیم مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» از حرفهایشان فهمیده میشود عرض که من کردم. عرض مرا البته نه در اینجاها و ما به طوری کلی فقها دارند و یک قاعدۀ کلی اینکه نمازهای مستحبی و خصوصیات در نمازهای واجب که لازم نیست، هرطور بخوانیم مانعی ندارد، بلکه اگر اصل نماز را بخوانی و اما خصوصیاتش را نخوانی، اشکال ندارد.
و صلّی الله علی محمّد و آل محمّد