أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
بحث دربارۀ سجدۀ سهو بود. گفتم مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» یک بحث مختصر راجع به سجدۀ سهو دارند که در رسالههای عملیه آمده است. یک بحث مفصلی هم دارند و فروع فراوانی است. دربارۀ آنچه مختصر و مفید است صحبت کردیم. سجدۀ سهو برای پنج چیز واجب است: کلام بی جا، سلام بی جا، تشهد فراموش شده، سجدۀ فراموش شده و شک چهار و پنج.
و اما مرحوم سیّد یک مورد هم اضافه میکنند و دست از این فتوا هم برنمیدارند و آن اینست که «لکلّ زیادة و نقیصه» سجدۀ سهو دارد. مشهور در میان فقها حرف مرحوم سیّد را قبول نکردند، بلکه مثل مرحوم شهید«رحمتاللهعلیه» در دروس میفرماید دلیلی برای آن نیافتیم. اما مسئله مختلفٌ فیهاست. عدهای میگویند واجب است و عدهای میگویند مستحب است و عدهای هم احتیاط واجب میکنند که در رسالههای عملیه هم این سه حالت آمده است.
مسئله انصافاً مسئلۀ مشکلی است. مرحوم ابن أبی عمیر روایتی به طور ارسال نقل فرمودند.
روایت 3 از باب 32 از ابواب الخلل، وسائل الشیعه، جلد 8، صفحه 251:
عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ سُفْيَانَ بْنِ السِّمْطِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: تَسْجُدُ سَجْدَتَيِ السَّهْوِ- فِي كُلِّ زِيَادَةٍ تَدْخُلُ عَلَيْكَ أَوْ نُقْصَانٍ.
روایت مرسل است، اما مرسلات ابن أبی عمیر را در رجال گفتهایم که حکم صحیحه را دارد. بسیاری از بزرگان و من جمله مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» این حرف را دارند. بنابراین روایت دارد «تسجد لکلّ زیادة و نقیصه سجدتی السّهو».
و اما از آن طرف مخالف هم داریم و آن روایتها هم صحیحالسند و هم ظاهرالدلاله است.
روایت 2 از باب 27 از ابواب القرائة فی الصلاة، وسائل الشیعه، جلد 6، صفحه 87:
روایت صحیحه زراره و صحیحه محمد بن مسلم است.
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا (ع) مِثْلَهُ إِلَّا أَنَّهُ قَالَ وَ مَنْ نَسِيَ الْقِرَاءَةَ فَقَدْ تَمَّتْ صَلَاتُهُ وَ لَا شَيْءَ عَلَيْهِ.
اگر حمد را فراموش کردی، نمازت تمام است و چیزی هم برای تو نیست. یعنی علاوه بر اینکه نماز باطل نیست، سجدۀ سهو هم نیست.
روایت 1 از باب 27 از ابواب القرائة فی الصلاة، وسائل الشیعه، جلد 6، صفحه 87:
عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَرَضَ الرُّكُوعَ- وَ السُّجُودَ وَ الْقِرَاءَةُ سُنَّةٌ- فَمَنْ تَرَكَ الْقِرَاءَةَ مُتَعَمِّداً أَعَادَ الصَّلَاةَ- وَ مَنْ نَسِيَ فَلَا شَيْءَ عَلَيْهِ.
دو روایت هم صحیحالسند و هم ظاهرالدلاله است و میگوید برای سجدۀ سهو همان پنج چیز است و غیر از آن پنج مورد، فلاشئ علیه.
اگر بخواهیم روایات را حمل کنیم، بر هر چیز نمیشود به جز استحباب و معلوم است که استحبابش حرفی ندارد، اما این را هم باید توجه کنیم که این جملۀ مرحوم شهید«رحمتاللهعلیه» که میفرماید: من روایتی برای «کلّ زیادة و نقیصة» پیدا نکردم، معلوم میشود مرسله ابن أبی عمیر را طرد کرده و مرسلۀ ابن ابی عمیر به خاطر ارسالش در پیش مرحوم شهید حجیّت نداشته است. علی کل حال اگر بخواهیم در مسئله جامعی بگیریم، قدر جامع اینست که سجدۀ سهو برای پنج چیز واجب است، اما برای «لکلّ زیادة و نقیصه» هم سجدۀ سهو مستحب است. ما ولو اینکه روایت زراره و محمد بن مسلم را نداشتیم، باز همین را میگفتیم. فتلّخص ممّا ذکرناه اینکه نمیشود حرف مرحوم سیّد را درست کنیم. لکلّ زیادة و نقیصه منافات دارد با روایت زراره و روایت محمد بن مسلم ولو اینکه ما اهمیّتی به مرسلۀ ابن ابی عمیر ندهیم. بنابراین برای پنج چیز سجدۀ سهو واجب است؛ و اما برای «لکلّ زیادة و نقیصه» سجدۀ سهو مستحب است. همینطور که مشهور در رسالههای عملیه و مشهور در فقه ماست.
مسئله 2:
یجب تكرره بتكرر الموجب سواء كان من نوع واحد أو أنواع، والكلام الواحد موجب واحد وإن طال، نعم إن تذكر ثم عاد تكرر، والصيغ الثلاث للسلام موجب واحد وإن كان الأحوط التعدد، ونقصان التسبيحات الأربع موجب واحد، بل وكذلك زيادتها وإن أتى بها ثلاث مرات.
اگر حمد و سوره را زیاد خواند و یا اصلا حمد و سوره را نخواند و یا حمد و سوره را فراموش کرد و در رکعت بعد تشهد را فراموش کرد و در رکعت بعد هم چیزی از نماز کم یا زیاد کرد. این اگر از آن پنج مورد نیست «یجب تکرّره بتکرّر الموجب»؛ لذا میفرماید:
إن تذکّر ثم عادَ تکرّره و الصیغ الثلاث للسّلام موجبٌ واحد.
اگر سه چیز مختلف است، سه سجدۀ سهو دارد. اگر چیز مختلف نیست، یک سجدۀ سهو کافیست، ولو اینکه چیزی که به جا آورده طولانی باشد، مثل حمد و سوره.
راجع به سه سلام هم مرحوم سیّد میفرماید: «و کذلک زیادتها و إن أتی بها ثلاث مرّات»
ولو اینکه سه سلام هم گفته اما یک سجدۀ سهو کفایت میکند و برای سه سلام، سه سجدۀ سهو نمیخواهیم.
مسئله 3:
إذا سها عن سجدة واحدة من الركعة الأولى مثلا وقام وقرأ الحمد والسورة وقنت وكبر للركوع فتذكر قبل أن يدخل في الركوع وجب العود للتدارك، وعليه سجود السهو ست مرات مرة لقوله: بحول الله ومرة للقيام ومرة للحمد ومرة للسورة ومرة للقنوت ومرة لتكبير الركوع، وهكذا يتكرر خمس مرات لو ترك التشهد وقام وأتى بالتسبيحات والاستغفار بعدها وكبر للركوع فتذكر.
میفرمودند که برای سه سلام یک سجدۀ سهو کفایت میکند، اما در اینجا میفرماید اگر تکرّر در کلمات پیدا شد، باید سجدۀ سهو نیز مکرّر شود. لذا میفرمایند: «و علیه سجود السّهو ستّ مرّات»؛ یعنی شش سجدۀ سهو به جا بیاورد.
لقوله: بحول الله ومرة للقيام ومرة للحمد ومرة للسورة ومرة للقنوت ومرة لتكبير الركوع، وهكذا يتكرر خمس مرات لو ترك التشهد و قام و أتى بالتسبيحات والاستغفار بعدها وكبر للركوع فتذكر.
این مسئله را معلوم است با احتیاط و استحباب هم نمیتوان درست کرد، لذا در روایات ما هم نیامده است و آنچه در روایات داریم، اینست که اگر کسی در نمازش زیاد یا کم کرد، دو سجدۀ سهو به جا آورد. اما اگر مکرّر شد، بتکرّر سجدۀ سهو را در روایات نداریم و نمیدانیم آیا تکرّر واجب است یا واجب نیست؛ بنابراین اصل اقتضاء میکند که واجب نباشد و اینکه در بعضی رسالههای عملیه حرف مرحوم سیّد در عروه زده شده است، باید بگوییم خوب است، اما سابقه ندارد و روایت ندارد و در کلمات اصحاب دیده نمیشود، بنابراین اگر مکرّر شد، دو سجدۀ سهو کفایت میکند. مثلاً تشهد را فراموش کرده است. تشهد یک جمله است. راجع به سه سلام هم فرمودند. قبلاً مرحوم سیّد راجع به سه سلام فرمودند دو سجدۀ سهو کفایت میکند اما در اینجا وقتی به تکرّر میرسند، میفرمایند به اندازۀ تکرّر سجدۀ سهو لازم است.
علی کل حالٍ ما بخواهیم بگوییم به تکرّر سجدۀ سهو مستحب است، مشکل است. مثل اینکه در رکعت دوم و در رکعت چهارم دو تشهد را ترک کرده است. اگر بخواهیم بگوییم تکرر لازم نیست، مشکل است؛ برای اینکه دو تشهد از او ترک شده، بنابراین باید دو مرتبه سجدۀ سهو به جا بیاورد؛ لذا مرحوم سیّد فرض کردند بعضی اوقات شش سجدۀ سهو، برای اموراتی که اصلاً سجدۀ سهو برایش واجب نیست.
مسئلۀ 4:
لا يجب فيه تعيين السبب ولو مع التعدد، كما أنه لا يجب الترتيب فيه بترتيب أسبابه على الأقوى، أما بينه و بين الأجزاء المنسية والركعات الاحتياطية فهو مؤخر عنها كما مر.
ما هم گفتیم که سابقاً ترتیب لازم نیست؛ لذا مثلاً اگر هم تشهد را فراموش کرده و هم سلام را فراموش کرده، اینطور نیست که اگر اول تشهد را فراموش کرده اول سجدۀ سهو به جا بیاورد. دو سجدۀ سهو به ذمّۀ اوست و عمداً اول سجدۀ سهوی که بعد برایش واجب شده به جا میآورد و سجدۀ سهوی که قبلاً برایش واجب شده، بعد به جا میآورد. گفتیم این مانعی ندارد و دلیلی بر ترتیب نداریم و تفاوتی هم بین آن پنج موردی که واجب است و بین «کلّ زیادة و نقیصه» هم نیست.
مسئلۀ 5:
لو سجد للكلام فبان أن الموجب غيره فإن كان على وجه التقييد وجبت الاعادة، وإن كان من باب الاشتباه في التطبيق أجزأ.
خیال کرد تشهد فراموش شده است و دو سجدۀ سهو برای تشهد آورد و اما فهمید که سلام فراموش شده است. آیا باید دو سجدۀ سهو دیگر به جا بیاورد یا نه؟!
مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» میفرماید اگر علی وجه التقیید باشد، واجب است. «علی وجه التقیید» کم اتفاق میافتد و یا اصلا اتفاق نمیافتد. معنای «علی وجه التقیید» اینست که بگوید سجدۀ سهو به جا میآورم برای تشهد و اگر تشهد نباشد، سجدۀ سهو نیست. این برمیگردد به اینکه سجدۀ سهو را به جا بیاورد، به عنوان اینکه ذمۀ او مشغول به سجدۀ سهو است و برائت ذمّه پیدا شود. مسلّم این کفایت میکند.
مسئلۀ 6:
يجب الإتيان به فورا فإن أخر عمدا عصى ولم يسقط بل وجبت المبادرة إليه، وهكذا، ولو نسيه أتى به إذا تذكر وإن مضت أيام ولا يجب إعادة الصلاة بل لو تركه أصلاً لم تبطل على الأقوى.
به عنوان مثال سجده را فراموش کرد و بعد از نماز باید فوراً سجده را بخواند و سجدۀ سهو را هم بخواند. اما اگر این کار را نکرد، گناه کرده است. باید مبادرت کند اما مبادرت نکرده و اما نماز باطل نیست. حتی میفرماید: «وإن مضت أيام ولا يجب إعادة الصلاة بل لو تركه أصلاً لم تبطل على الأقوى»
این قول شاذ است. راجع به اصل نماز احتیاط است. سابقاً اگر یادتان باشد، میگفتیم که باید بعد سلام نماز بدون حرف زدن و بدون منافی، نماز احتیاط را به جا بیاورد برای اینکه جزء نماز است.
مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» اشکال داشتند، اما در اینجا راجع به خصوص نماز احتیاط هم میفرمایند اگر کسی شک دو و چهار کرد، بنا را بر چهار گذاشت و نماز را تمام کرد. باید فورا دو رکعت نماز احتیاط بخواند، اما فوراً نخواند، بلکه اصلاً نخواند. میفرماید نماز احتیاط به ذمهاش است اما اصل نماز صحیح است.
روی فرمایش مرحوم سیّد اعراض اصحاب هست؛ لذا در رسالههای عملیه نیست و در فقه ما هم نیست و در این فرمایش مرحوم سیّد که میفرماید: «بل لو ترکه أصلاً لم تبطل علی الأقوی»، خوب است که بفرمایند: «لو ترکه أصلاً تبطل علی الأقوی».
روایت 4 از باب 7 از ابواب التشهد، وسائل الشیعه، جلد 6، صفحه 402:
عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الرَّجُلِ يُصَلِّي الرَّكْعَتَيْنِ- مِنَ الْمَكْتُوبَةِ فَلَا يَجْلِسُ فِيهِمَا حَتَّى يَرْكَعَ- فَقَالَ يُتِمُّ صَلَاتَهُ ثُمَّ يُسَلِّمُ وَ يَسْجُدُ سَجْدَتَيِ السَّهْوِ- وَ هُوَ جَالِسٌ قَبْلَ أَنْ يَتَكَلَّمَ.
بنابراین باید این را جزء نماز حساب کند. مرحوم سیّد اختلاف فتوا دارد و بعضی اوقات تمسّک به صحیحه ابن أبی یعفور میکنند و بعضی اوقات مثل اینکه صحیحه ابن أبی یعفور را فراموش میکنند و میخواهند با قاعده جلو بیایند اما با قاعده هم جلو بیاییم، باز میگوییم این نماز احتیاط جزء نماز است و وقتی سلام نماز را داد، فوراً بدون اینکه کاری که منافی با نماز است به جا بیاورد، نماز احتیاط را بخواند.
بله، اگر نسیان در کار باشد، ممکن است کسی بگوید، اما آن هم مشکل است. شک دو و چهار کرد و باید دو رکعت نماز احتیاط به جا بیاورد اما یادش رفت. یک ساعت بعد یا فردا یادش آمد، آیا نماز باطل است یا نه؟
ممکن است کسی بگوید نه، اما این هم خلاف مشهور است و این هم خلاف قاعده است، برای اینکه نماز احتیاط را ترک کرده،مثل اینست که اصل نماز را ترک کرده است. همانطور که واجب است آن را اعاده و قضا کند، این را هم واجب است اعاده یا قضاء کند.
و صلّی الله علی محمّد و آل محمّد