أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
بحث ما دربارۀ نماز احتیاط بود و گفتم این نماز احتیاط تقریباً 20 مسئله دارد و مسائل آسانی دارد که مبتلابه نیز هست. در رسالههای عملیه هم آمده است. معمولاً احتیاطی هم نشده و مورد تأیید مراجع است. اما مسائل مشکلی هم دارد که این مسائل مشکل لاینحل است و در رسالههای عملیه نیامده است و در کتب فقهی، البته بعضی کتابها آمده است و من جمله صاحب جواهر«رحمتاللهعلیه». و مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» در عروه متابعتی از روش مرحوم صاحب جواهر داشته است و مسائلی که مبتلابه نیست در عروه آوردند و در این مسائل معمولاً جزم به مسئله ندارد و یا فتوا و یا احتیاط وجوبی اینست که این نماز را اعاده کنیم. به عبارت دیگر این مسائلی که راجع به نماز احتیاط است و مبتلابه نیست، مرحوم سیّد آوردند، اما در همۀ آنها امر به احتیاط و امر به فساد کردند. اگر یادتان باشد، در اول شکیّات من عرض میکردم که در باب شکیّات اختلاف است. بعضی گفتند «إذا شککت فابن علی الفساد». این یک قاعدۀ کلی است. همه را راحت کردند و خودشان را راحت کردند و میگویند باید جزم به نماز باشد و اگر شک در رکعات آمد، «فابن علی الفساد».
یک دسته از بزرگان گفتند «إذا شککتَ فابن علی الیقین»؛ اگر شک در نماز احتیاط کردی، بنا را بر یقین بگذار و بالاخره آنچه یقینی است، بگیر و اعتنا به شک نکن. میگفتم اخباریها این فتوا را دارند و به جای اینکه 23 شک درست کنند، یک قاعدۀ کلی به دست دادند و آن «إذا شککت فابن علی الیقین» است.
قول سومی در مسئله هست که اگر یادتان باشد، صاحب جواهر از بعضی از بزرگان هم نقل کرد «إذا شککت فابن علی الأکثر»؛ آن 23 شک را رها کن و اگر شکی کردی، بنا را بر زیادتر بگذار. در نمازهایی که احتیاطش به جاست، مثلاً 9 شک داشتیم که میشد نماز را درست کند، «فابن علی الأکثر» بود. در شک دو و سه بنا را بر سه و در شک سه و چهار بنا را بر چهار بگذار. فقها و مشهور در میان اصحاب، هیچکدام از اینها را قبول نکردند و همینطور که مرحوم سیّد و دیگران فرمودند، شکهای باطل و شکهای صحیح داریم و همچنین شکهایی داریم که مورد اعتنا نیست. بالاخره 23 شک به این طریق درست کردند و شهرت بسزایی در میان اصحاب پیدا شد. میگفتم اگر مرحوم سیّد مثل رسالههای عملیه، این 23 شک را فرموده بودند و بعد هم یک قاعدۀ کلی به دست داده بودند که غیر از این 23 شک هر شکی که باشد نماز باطل است؛ آنگاه خیلی عالی درمیآمد. تمام این مشکلات مرحوم سیّد که لاینحل است و خود مرحوم سیّد هم مجبور شده فتوا به بطلان داده، لاأقل احتیاط واجب کرده، راحت میشد. لذا ما از اول یک قاعدۀ کلی درست کردیم و گفتیم نماز احتیاط در شکها یک امر تعبدی است. اگر این امر تعبّدی را نداشتیم، آن قاعده که میگفت «إذا شککت فابن علی الفساد» عالی در میآمد. مثل شکهای باطل یعنی شک در نماز دو رکعتی یا نماز یک رکعتی یا نماز چهار رکعتی که پای یک یا دو در میان باشد و قبل اکمال سجدتین باشد. تعبّد همین را اقتضاء میکند؛ لذا اصل در شک، فساد است. به این معنا که نماز شک بردار نیست، مگر اینکه شارع مقدس فرموده باشد. قاعده هم میشود «الأصل هو الفساد الاّ ما أخرجه الدلیل» و آنها که قدرمتیّقن است، بفرمایند و مابقی که قدر متیّقن نیست، «اذا شککت فابن علی الفساد» را بگیرند. اما مرحوم سیّد این کار را در عروه نکردند و بالاخره مسائلی نظیر 30 مسئله در باب شکیّات و 20 مسئله در باب نماز احتیاط و 20 مسئله کمتر یا بیشتر دربارۀ سهویّات آوردند و بعد هم به عنوان مسائل متفرقه 70 مسئله راجع به شکیّات آوردند. دردسر عجیبی برای خودشان و برای مقلدینشان و برای طلبهها درست کردند. در جلسۀ قبل میگفتم برای اینکه طلبه ذهن جَوّالی در فقه پیدا کند، راهش همین است که از فروعات قاعدۀ کلی درست کند و این فروعات گاهی فروعات صحیحه است و گاهی فروعات فاسده است و گاهی هم فروعات مشکوکه است. و این کار مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» را همینطور باید درست کرد که مرحوم سیّد بیش از صد مسئله راجع به شکیّات آوردند به خاطر اینست که تشدید کند و تقویت کند ذهن اهل علم و ذهن مجتهد را.
مسئله 12:
لو زاد فيها ركعة أو ركنا ولو سهوا بطلت و وجب عليه إعادتها ثم إعادة الصلاة.
این احتیاج به گفتن نداشت برای اینکه نماز احتیاط شک بردار نیست. حال اگر یقین کند یک رکوع زیاد کرده و یقین کند به جای یک رکعت دو رکعت خوانده و یقین کند به جای دو رکعت یک رکعت و یا به جای یک رکعت، دو رکعت خوانده، باید نماز را احتیاط کند. یعنی نماز را رها کند و نماز دیگری بخواند.
مسئله 13:
لو شك في فعل من أفعالها فإن كان في محله أتى به، وإن دخل في فعل مرتب بعده بنى على أنه أتى به كأصل الصلاة.
اگر در نماز احتیاط شک کرد. مثلاً نمیداند رکوع کرد یا نه. اگر وقت رکوع است، رکوع را به جا بیاور. اگر شک کرد نماز احتیاط کرده یا نه، چطور باید نماز احتیاط کند، همچنین اگر شک کند درست به جا آورد یا نه و محلش گذشته است، اما هنوز میتواند نماز را بخواند، دوباره نماز را بخواند.
این مسئله هم واضح است و قاعدۀ تجاوز دارد و قاعدۀ تجاوز به ما میگوید همینطور که در نماز قاعدۀ فراغ و قاعدۀ تجاوز داریم، در نماز احتیاط نیز قاعدۀ تجاوز و قاعدۀ فراغ داریم. به طور جدی میفرمایند، اما یک قاعده هست که «لا سهوٍ فی سهوٍ و لا اعادة فی اعادة» و این جدیت مرحوم سیّد را از بین میبرد؛ لذا باز هم مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» احتیاط واجب میکنند در اینکه نماز را دوباره بخوانند.
مسئله 14:
لو شك في أنه هل شك شكاً يوجب صلاة الاحتياط أم لا بنى على عدمه.
میداند که شک کرد، آیا موجب بطلان است یا نه؟
معلوم است که موجب بطلان نیست. قاعدۀ فراغ اقتضاء میکند نمازی که کرده درست است و نماز احتیاطی که به جا آورده، درست است.
مسئلۀ 15:
لو شك في عدد ركعاتها فهل يبني على الأكثر إلا أن يكون مبطلا فيبني على الأقل أو يبني على الأقل مطلقا؟ وجهان، والأحوط البناء على أحد الوجهين ثم إعادتها ثم إعادة أصل الصلاة.
اگر شک دو و سه کرد، بگوید دو و اگر شک یک و دو کرد، بگوید دو. یا اینکه در همه جا بگوییم اگر شک کرد، مثلاً در شک یک و دو بگوید یک، قبل اکمال سجدتین یا بعد اکمال سجدتین. اما میبینند این وجهی ندارد، لذا میفرمایند: «والأحوط البناء على أحد الوجهين ثم إعادتها ثم إعادة أصل الصلاة»
در مانحن فیه مرحوم صاحب جواهر«رحمتاللهعلیه» رفتند در یک قاعده و قاعده را هم از روایت گرفتند. روایت اینست که اگر در نمازهای احتیاطی و یا در مطلق نمازهای احتیاطی شک کردی، شک بردار نیست. اگر شک کردی در اعادۀ نمازهای احتیاطی، شک در آنها نیست. یک قاعده درست کردند و میگویند «لا سهوٍ فی سهو و لا إعادة فی إعادة» و یک روایت هم برای آن نقل کردند.
روایت 1و2 از باب 25 از ابواب الخلل، وسائل الشیعه، جلد 8، صفحه 243:
لَا سَهْوَ فِي سَهْوٍ و لا إعادَة فِی إعادة.
نمیدانم معنای این چیست. مرحوم صاحب جواهر«رحمتاللهعلیه» هشت احتمال در این «لاسَهوٍ فی سهو و لا إعادة فی إعادة» داده است و بعد از هشت احتمال هم میفرماید روایت مجمل است. و ندیدیم کسی عمل به این روایت کرده باشد که بگوید در مطلق سهویّات بنا را بر صحت بگذار و نمیخواهد نماز را اعاده کنی ولو اینکه قاعده بگوید اعاده کن. اما این از مجملات فقه ماست. کسی را هم ندیدیم که به این روایت عمل کرده باشد. از این جهت نفس جوّال مرحوم صاحب جواهر«رحمتاللهعلیه» در روایت مانده، برای اینکه روایت از نظر سند خوب است و از نظر دلالت معلوم نیست که چه میگوید! آیا «لا سهو فی سهو و لا اعادة فی اعادة» مختص به نماز احتیاط است؟! مرحوم صاحب جواهر احتمال داده است که نماز احتیاط و همچنین سجدۀ سهو، ظنیّات و شکیّات و سهویّات، اگر شک کردی، بگو شک اعتبار ندارد. سهویّات مطلقا شک بردار نیست و به عبارت دیگر از شکهایی که اعتبار ندارد و باید بنا را بر صحت گذاشت، مطلق سهویّات است و من جمله نماز احتیاط که الان دربارهاش صحبت میکنیم و مرحوم سیّد به طور اشاره آوردند. اما میبینیم این قاعده در خیلی جاها آورده نشده و کسی عمل نکرده و صاحب جواهر میبینند که نمیشود اینقدر کلی بگویند «لا سهو فی سهوٍ و لا إعادة فی إعادة»؛ لذا احتمال روی احتمال دادند و در آخر کار اقرار کردند که روایت مجمل است. بعضی هم گفتند اصلاً این روایت تقیهای است و نمیشود عمل به این روایت کرد. ما گفتیم این روایت مجمل است و وقتی روایت مجمل شد، باید آن را طرد کرد و برویم روی قواعد و اینکه بگوییم «لا سهوٍ فی سهو و لا إعادة فی إعادة»، یک قاعدۀ کلی در فقه داریم، چنین نیست و این قاعده را در فقه نداریم و این روایت هم مجمل است و اگر مجمل نبود، معرضٌعنها عندالاصحاب است و علی کل حالٍ «لا سهو فی سهو و لا إعادة فی إعادة» را باید کنار بگذاریم و برویم روی قواعد.
قواعدمان خیلی آسان است و همین است که دو سه مرتبه تکرار کردم و همه حرف مرا قبول دارند و آن اینست که در شکیّات، شک نیست. در سهویّات و ظنیّات، سهو و مظنّه نیست. نماز را باید جزماً تحویل داد و اگر شک یا سهو یا مظنهای آمد، نماز را رها کرد و نماز دیگری خواند. اما فقها این را نفرمودند. گاهی «لا سهوٍ فی سهو و لا إعادة فی إعادة» را گفتند و بعضی جاها رد کردند و بالاخره فقها هم مثل صاحب جواهر 8 احتمال در اینها آوردند اما به جایی نرسیده است. لذا «لا سهوٍ فی سهو و لا إعادة فی إعادة» را کنار بگذاریم و روی قواعد بیاییم و قواعد اقتضاء میکند که شک در نماز موجب فساد است. «إذا شککت فابن علی الفساد الاّ ما أخرجه الدلیل». اما قاعدۀ تجاوز و قاعدۀ فراغ و قاعدۀ اصالة الصحّة مربوط به شکیّات نیست و هرکجا ما بتوانیم اصالةالصحة جاری کنیم، باید جاری کرد. هرکجا بتوانیم به قاعدۀ تجاوز عمل کنیم، باید بکنیم. هرکجا بتوانیم قاعدۀ فراغ را عمل کنیم، باید قاعدۀ فراغ را بیاوریم. اصلاً اینطور قواعد قابل تخصیص نیست. شکیّات در نماز مطلقا موجب فساد است، الاّ ما أخرجه الدلیل، و اما محکمتر از این، قاعدۀ اصالةالصحة و قاعدۀ فراغ و امثال این قواعد مهمه که در نماز جاریست، همینطور که در شکهای باطل جاری است، در شکهای صحیح نیز جاری است. مثلاً در نماز ظهر، رکعت اول و دوم شک بردار نیست اما قاعدۀ فراغ بردار هست. اصلا ربطی به شکیّات ندارد و هرکجا قاعدۀ فراغ داشته باشیم، عمل میکنیم؛ در نماز واجب باشد و آن نماز شک بردار باشد یا نه. در نماز مستحب باشد یا نه و هرکجا اصالة الصحةباشد، جاری میکنیم. هرکجا قاعدۀ تجاوز باشد، جاری میکنیم و اینگونه قواعد جاریست و شاید مراد از «لا سهو فی سهو و لا إعادة فی إعادة» همین باشد یعنی قواعد فقهی کلی همینطور که در نماز واجب میآید، در شکیّات نیز میآید. همینطور که در نمازهای واجب میآید، در نمازهای مستحب نیز میآید. ظاهراً این عرض من خوب باشد.
و صلّی الله علی محمّد و آل محمّد