أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
بحث دربارۀ شکیّات بود و شکیّاتی که مبطل نماز است، فرمودند و شکهایی هم که موجب صحّت نماز است، فرمودند و شکهایی باقی مانده که اعتبار ندارد. اما قبل از اینکه قسم سوم را بحث کنند، مسائلی را ذکر فرمودند و چند تا از آن مسائل را مباحثه کردیم. مباحثۀ امروز در مسئلۀ 7 است.
مسئله 7:
في الشك بين الثلاث والأربع والشك بين الثلاث والأربع والخمس إذا علم حال القيام أنه ترك سجدة أو سجدتين من الركعة السابقة بطلت الصلاة، لأنه يجب عليه هدم القيام لتدارك السجدة المنسية فيرجع شكه إلى ما قبل الإكمال ولا فرق بين أن يكون تذكره للنسيان قبل البناء على الأربع أو بعده .
مسئله خیلی صاف است و از نظر دلیل هم خیلی رساست. شک بین سه و چهار کرده و اما در حال قیام یقین کرده که یک سجده یا دو سجده را فراموش کرده؛ باید بنشیند و وقتی نشست، از شکهای باطل است و نماز باطل است. اما استاد بزرگوار ما آقای بروجردی«رحمتاللهعلیه» و استاد بزرگوار ما حضرت امام«قدّسسرّه» اصل مطلب را قبول دارند اما آقای بروجردی میفرمایند: «لا لما فی المتن بل لعدم احراز الرکعتین الأوّلتین بل تبطل حال حدوث الشّک». حضرت امام«قدّسسرّه» میفرماید: «قد مرّ منا ان الشکوک الهدمیه فاسدة قبل الهدم و الهدم من باب الوظیفة».
خیلی نمیخواهیم دربارۀ فرمایش آقای بروجردی و حضرت امام صحبت کنیم، برای اینکه مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» حکم را فرمودند و حکم بسیار عالیست و اینکه اگر پای یک در میان آمد، یا پای دو قبل اکمال سجدتین در میان آمد، نماز باطل است. مانحن فیه چنین است، بنابراین نماز باطل است.
حال فرمایش حضرت امام و آقای بروجردی درست باشد یا نباشد، مطلب تمام است؛ و اگر آنها هم فرمایش مرحوم سیّد را امضا کرده بودند، بهتر از این بود که خودشان دو دلیل برای فساد بیاورند. علی کل حالٍ مسئلۀ هفتم ما اینست که شک بین سه و چهار یا شک بین سه و چهار و پنج، درست است. سه و چهار هرکجا باشد و سه و چهار و پنج هم در حال قیام. وقتی در حال قیام یقین کرد که سجدهای را ترک کرده باید برگردد و وقتی برگشت نماز باطل است. بنابراین فرمایش ایشان، فرمایش متینی است و احتیاج به فرمایش آقای بروجردی و حضرت امام نداریم.
مسئله 8:
إذا شك بين الثلاث والأربع مثلاً فبنى على الأربع ثم بعد ذلك انقلب شكه إلى الظن بالثلاث بنى عليه، ولو ظن الثلاث ثم انقلب شكا عمل بمقتضى الشك، ولو انقلب شكه إلى شك آخر عمل بالأخير، فلو شك وهو قائم بين الثلاث والأربع فبنى على الأربع فلما رفع رأسه من السجود شك بين الاثنتين والأربع عمل عمل الشك الثاني، وكذا العكس فإنه يعمل بالأخير.
این مسئله هم مسئلۀ واضحی است که اول اینکه شک کرد یا شک نکرد، مناط نیست؛ بلکه مناط اینست که در چه مستقر شده و الان مستقر در مظنّه است و دیروز گفتیم مظنّه حکم یقین را دارد. در اینجا هم بعضی از محشین میگویند اینکه نماز احتیاط بخواند، ظاهراً وجهی ندارد. الاّ اینکه فتوایشان این باشد که مظنّه حکم یقین را ندارد. اما روی این فرضی که مرحوم سیّد دیروز گفتند و ما هم قبول کردیم، گفتیم مظنّه در رکعات، چه رکعت اول و دوم و چه رکعت سوم و چهارم، حکم یقین را دارد. ما اضافه کردیم و گفتیم مظنّه در اجزا و شرایط هم مثل مظنه در رکعات است و حکم یقین را دارد. مانحن فیه در اینجا مظنّۀ در رکعات بوده اما بالاخره الان شک دارد که آیا باید نماز احتیاط بخواند یا نه. در اینجا معلوم است که باید نماز احتیاط بخواند؛ بنابراین بعضی از محشین که فرمودند نماز احتیاط میخواهد، میگوییم نماز احتیاط میخواهد در آنجا که مظنه نباشد و در مانحن فیه همین است. فرض ما اینست که مظنهای در کار نیست و بعد از نماز شک میکند آیا مظنّه پیدا کرده یا نه؛ آنگاه مظنه پیدا نکرده، بنابراین شک دو و سه باقیست و باید عمل شک دو و سه را به جا بیاورد. بنابراین در این دو مسئله حرف مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» متین است و خیلی استدلال هم نمیخواهد و باید بگوییم مرحوم سیّد در باب شکیّات دو مسئلۀ واضح فرمودند و اشکالی که بعضی از محشین روی مسئلۀ اول مثل آقای بروجردی و حضرت امام دارند، یا روی مسئلۀ دوم که بعضی اشکال دارند، اشکالها وارد نیست و حتی اگر کسی بتواند بگوید نزاع لفظی است، خوب است؛ حال چه بتوانیم بگوییم و چه نتوانیم، دو مسئلۀ مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» به جاست و هردو صحیح است.
مسئله 9:
لو تردد في أن الحاصل له ظن أو شك كما يتفق كثيرا لبعض الناس كان ذلك شكا، وكذا لو حصل له حالة في أثناء الصلاة وبعد أن دخل في فعل آخر لم يدر أنه كان شكا أو ظنا بنى على أنه كان شكا إن كان فعلا شاكا، وبنى على أنه كان ظنا إن كان فعلا ظانا، مثلا لو علم أنه تردد بين الاثنتين والثلاث وبنى على الثلاث ولم يدر أنه حصل له الظن بالثلاث فبنى عليه أو بنى عليه من باب الشك يبني على الحالة الفعلية، ...
این مسئله معرکهآراست و هرکسی چیزی گفته و من جمله مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» مسئله را به سه قسم منقسم کرده است و حکم سه قسم را فرموده است.
خیلی از افراد شک دارند آیا تساوی طرفین هست یا نه. یک طرف ترجیح دارد و به عبارت دیگر تساوی طرفین است تا عمل به شک کند و یا اینکه مظنّه است تا اعتنا نکند.
مسئله دوم اینست که شک میکند مظنه دارد یا شک.
این دو صورت از مسئلۀ 9 است که کاری به گذشته ندارد و مناط، حالت فعلی است. اگر حالت فعلی مظنه است، عمل به مظنه کند و اگر حالت فعلی شک است، عمل به شک کند. این دو صورت واضح است و کسی هم حرف ندارد و مرحوم سیّد هم دو صورت را فرمودند و جملهای هم گفتند که برمیگردد با ادعا و دلیل. اینکه مناط در نماز، حالت فعلی است. اگر مظنه است، عمل به مظنه کند؛ چه در حال ایستادن و چه در حال نشستن و چه قبل نماز و چه در نماز و اگر حالت شک است، عمل به شک کند یعنی به همان حالتی که دارد عمل کند.
و اما صورت سوم اینست:
وإن علم بعد الفراغ من الصلاة أنه طرأ له حالة تردد بين الاثنتين والثلاث وأنه بنى على الثلاث وشك في أنه حصل له الظن به أو كان من باب البناء في الشك فالظاهر عدم وجوب صلاة الاحتياط عليه وإن كان أحوط.
بعد از نماز شک دو و سه کرده و باید عمل به شک دو و سه کند. اما شک در این هم دارد که آیا مظنه پیدا کرد یا نه و یا الان مظنه دارد یا نه.
مسئله واضح است و مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» نیز روی آن فتوا میدهد و میفرماید اعتنا به اینگونه چیزها نکند.
در این حرف مرحوم سیّد هم گفتار واضح است و هم دلیل بر گفتار.
وإن علم بعد الفراغ من الصلاة أنه طرأ له حالة تردد بين الاثنتين والثلاث وأنه بنى على الثلاث وشك في أنه حصل له الظن به أو كان من باب البناء في الشك فالظاهر عدم وجوب صلاة الاحتياط عليه وإن كان أحوط.
وقتی نمیداند مظنه دارد یا نه، مسلّم شک دارد؛ بناراین عمل به شک دو و سه است و بنا را بر سه میگذارد و نماز را تمام میکند.
و اما این حرف را بعضی از محشین قبول ندارند و میفرمایند باید نماز احتیاط بخواند. مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» فتوا داد به «لعدم وجوب الاحتیاط» و اما عجب اینجاست که غالب محشین گفتند باید نماز احتیاط بخوانید. شاید مرادشان این باشد که احتیاط مستحبی است. شک بین دو و سه کرده و اما شک کرده آیا مظنه پیدا کرد یا نه؛ آنگاه مظنه پیدا نکرده و عمل به شک دو و سه میکند و اما خوب است احتیاطی هم بکند و آن یک رکعت ایستاده یا دو رکعت نشسته را به جا بیاورد. اما از کلمات محشین این حرف فهمیده نمیشود و استدلالی هم برای اینکه باید نماز احتیاط بخواند، ندارند. حرفشان هم بر این حرفی هم که من زدم، یعنی احتیاط مستحبی، دلالت ندارد؛ اما وجهی هم برای آن ذکر نکردند. به این دلیل که یکی میگوید «فیه تأمل» و یکی میفرمایند عمل به مظنّه کند و یکی میگوید بعید است؛ ولی حرف مرحوم سیّد خیلی صحیح است که با جزم میفرمایند نماز احتیاط لازم نیست. این مسئله ولو راجع به شک دو و سه بعد از سلام است، اما اگر در نماز هم باشد، همین است. مثلاً شک دو و سه کرد در بعد اکمال سجدتین و بنا را بر سه گذاشت، اما شک کرد آیا مظنه دارد یا نه و به قول مرحوم سیّد که اول کلام فرمودند این مظنۀ بعد الشک یا مظنۀ در شک، کثیرالوقوع است. هم در رکعات اول و دوم و سوم و چهارم و هم در اجزا و هم در شرایط زیاد پیدا میشود. همۀ اینها هم یک حکم دارد و حکمش هم خیلی واضح است. مثلاً در نماز شک میکند مظنه پیدا کرد یا نه، بگوید نه. بعد نماز شک میکند مظنه پیدا کرد یا نه، بگوید نه. شک کرده و بعد از آن شک میکند مظنه پیدا کرده یا نه و یا این حالت مظنه است یا نه. این یک حالت نفسانی است. شک روی حالت نفسانی دارد و اصل بر عدم است. لذا مسئلۀ 9 در هر سه صورت که مرحوم سیّد فرمودند، واضح الصحة است و اشکالی در مسئله نیست.
بحث امروز ما سه مسئله بود. مسئلۀ سوم منقسم به سه قسم شد. بنابراین پنج مسئله گفتیم و هر پنج مسئله از نظر ما واضح است و استدلالهای مرحوم سیّد هم واضح است و اشکالهای محشین و حتی اشکال استاد بزرگوار ما نیز وارد نیست و به عقیدۀ من آنچه مرحوم سیّد فرمودند، واضحالصحّه و بدون ان قلت قلت، انسان میتواند به گفتۀ مرحوم سیّد عمل کند.
و صلّی الله علی محمّد و آل محمّد