أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
بحث ما دربارۀ شکیّات بود. این شکیّات از نظر قاعده، مسئلۀ بغرنجی است؛ و اما از نظر رسالهها و از نظر فقه ما یک مسئلۀ بدون حرف است؛ لذا مرحوم سیّد صاحب عروه«رحمتاللهعلیه»، مسئلۀ سهویّات را مفصل صحبت کردند و بعد هم مسئلۀ شکیّات را شروع کردند. اما در مسئلۀ شکیّات خیلی با عجله و زود گذشتند.
مسئلۀ شکیّات را منقسم کردند به سه قسم؛ یک قسمت شکهای باطل و یک قسمت شکهای صحیح و یک قسمت شکهایی که اعتبار ندارد و فرمودند 8 شک هست که مبطل نماز است و 9 شک هست که میشود نماز را تصحیح کرد و 5 شک هم اعتبار ندارد. بعد هم فرمودند بلکه 6 مسئله است و آن «لکلّ زیادة و نقیصة» است. درحالی که دلیل برای اینها خیلی کم است و قواعد با این حرفها نمیسازد، اما شهرت بسزایی هم در این مسئلۀ سهویّات و شکیّات و ظنیّات هست. لذا مرحوم سیّد خیلی با عجله اول فرمودند شکهایی که نماز را باطل میکند هشت مورد است و هشت شک را شمردند که مباحثه کردیم. بعد هم فرمودند شکهایی که میشود نماز را درست کرد، یعنی شکیّات صحیح هم 9 مورد است و یکی یکی شمردند و خیلی با عجله از آن میگذرند.
در مباحثۀ قبل ما سه تا از شکیّاتی که موجب صحّت است، نقل کردیم. شک بین دو و سه بعد اکمال سجدتین، شک سه و چهار در هرکجای نماز باشد و شک چهار و پنج بعد اکمال سجدتین.
الرابع: الشك بين الاثنتين والثلاث والأربع بعد الإكمال، فإنه يبني على الأربع ويتم صلاته ثم يحتاط بركعتين من قيام وركعتين من جلوس، والأحوط تأخير الركعتين من جلوس .
شک بین دو و سه و مخصوصاً شک بین سه و چهار خیلی زیاد واقع میشود. اما شک بین دو و سه و چهار در حال ایستادن باطل است چون پای یک در میان میشود و در حال نشستن هم باطل است، برای اینکه دلیل بر آن نداریم. اما بعد اکمال سجدتینش میفرماید: «الرابع: الشك بين الاثنتين والثلاث والأربع بعد الإكمال، فإنه يبني على الأربع ويتم صلاته ثم يحتاط بركعتين من قيام وركعتين من جلوس، والأحوط تأخير الركعتين من جلوس»
در رسالههای عملیه هم خیلی بیش از اینها صحبت کردند. بعد هم یک دلیل برایش میآورند و آن مرسلۀ ابن أبی عمیر است.
مرسلات ابن أبی عمیر کالمصحّحات در رجال ماست.
روایت 4 از باب 13 از ابواب الخلل الواقع فی الصلاة، وسائل الشیعه، جلد 8، صفحه 223:
عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِي رَجُلٍ صَلَّى فَلَمْ يَدْرِ اثْنَتَيْنِ صَلَّى أَمْ ثَلَاثاً أَمْ أَرْبَعاً- قَالَ يَقُومُ فَيُصَلِّي رَكْعَتَيْنِ مِنْ قِيَامٍ وَ يُسَلِّمُ- ثُمَّ يُصَلِّي رَكْعَتَيْنِ مِنْ جُلُوسٍ وَ يُسَلِّمُ- فَإِنْ كَانَتْ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ كَانَتِ الرَّكْعَتَانِ نَافِلَةً- وَ إِلَّا تَمَّتِ الْأَرْبَعُ.
در روایت یک دلیل هم آورده شده که این نمازهای احتیاط را میخواند و اگر به جا شد، شده وگرنه نمازی که چهار رکعت خوانده صحیح است و نماز احتیاط هم نماز مستحبی میشود.
اصل فرمایش مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» که خیلی با عجله گفتند و سند روایت ابن عمیر هم خوب است، گرچه خیلی اشکال کردند به دلیل اینکه مرسله است؛ اما دلالتش خیلی با عجله است.
علی کل حالٍ چهارم از شکیبات که صحیح است، در پیش مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه»، شک دو و سه و چهار بعد اکمال سجدتین است.
الخامس: الشك بين الأربع والخمس بعد إكمال السجدتين، فيبني على الأربع ويتشهد ويسلم ثم يسجد سجدتي السهو.
این همین است که مشهور در رسالههاست و مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» میفرماید: و تدلّعلی ذلک صحیحه ابن سنان.
روایت 1 از باب 14 از ابواب الخلل الواقع فی الصلاة، وسائل الشیعه، جلد 8، صفحه 224:
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: إِذَا كُنْتَ لَا تَدْرِي أَرْبَعاً صَلَّيْتَ أَمْ خَمْساً- فَاسْجُدْ سَجْدَتَيِ السَّهْوِ.
روایت خیلی مُجمل است اما علی کل حالٍ اگر بعد اکمال سجدتین باشد، شک چهار و پنجی است که اعتبار ندارد و بعد دربارهاش صحبت میکنیم. علی کل حالٍ این هم شک پنجمی است که میشود نماز را با عمل شک تصحیح کرد.
السادس: الشك بين الأربع والخمس حال القيام، فإنه يهدم ويجلس، ويرجع شكه إلى ما بين الثلاث والأربع، فيتم صلاته ثم يحتاط بركعتين من جلوس أو ركعة من قيام .
شک بین چهار و پنج در حال ایستادن. قبلی شک چهار و پنج بعد اکمال سجدتین بود و این شک چهار و پنج در حال قیام است.
نمیدانم چرا احتیاط هم کردند و باید جدی فرموده باشند اما به طور احتیاط مسئله را تمام کردند.
السابع: الشك بين الثلاث والخمس حال القيام، فإنه يهدم القيام ويرجع شكه إلى ما بين الاثنتين والأربع فيبني على الأربع، و يعمل عمله .
یعنی دو رکعت نماز ایستاده و دو رکعت نشسته است. احتیاطی که باید در آنجا بکنند، در اینجا کردند.
الثامن: الشك بين الثلاث والأربع والخمس حال القيام، فيهدم القيام و يرجع شكه إلى الشك بين الاثنين والثلاث والأربع فيتم صلاته ويعمل عمله.
در حال ایستادن نمیداند سه رکعت یا چهار رکعت یا پنج رکعت است. قیامش را از بین ببرد. در رسالهها آمده بنشیند و چون نشست، یک رکعت کم میشود و شکش بین دو و سه و چهار میشود. اینجا هم میفرماید «فيهدم القيام و يرجع شكه إلى الشك بين الاثنين والثلاث والأربع فيتم صلاته ويعمل عمله»
در اینجا «یعمل عمله» را به وضوح باقی گذاشتند و میگویند سابقا گفتیم.
التاسع: الشك بين الخمس والست حال القيام، فإنه يهدم القيام فيرجع شكه إلى ما بين الأربع والخمس، ....
برمیگردد به شک چهار و پنج و عمل شک چهار و پنج را سابقاً گفتیم دو سجدۀ سهو است.
مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» بعد در «لکلّ زیادة و نقیصة» میفرماید دو سجدۀ سهو برایش شکش و دو سجدۀ سهو برای زیادی که در نماز واقع شده به جا بیاورد. اما فعلاً در مقام بیان خصوصیات نیست.
این 9 شکی که به قول مرحوم سیّد و به قول رسالهها میشود نماز را وصله کرد و میشود نماز را تصحیح کرد؛ با خواندن نماز احتیاط و یا به جا آوردن سجدۀ سهو.
مرحوم سیّد مطلب را تا اینجا تمام کردند. اول فرمودند ما 8 شک باطل داریم و مختصر و با عجله آنها را فرمودند و الان فرمودند 9 شک صحیح داریم و با عجله این 9 شک صحیح را فرمودند.
چیزی که باید به آن توجه داشته باشیم و مرحوم سیّد هم این را متعرضند، میفرمایند این شکوک را یعنی چهار شک آخر را، شکوک هدمیه میگویند. یعنی ایستاده است و باید بنشیند. به واسطۀ این نشستن، یک رکعت کم کند و اگر ننشیند، نماز باطل است. بنابراین باید بنشیند تا یک رکعت کم شود و به عبارت دیگر به واسطۀ این نشستن، شک باطل برگردد به شک صحیح؛ لذا اسم این شکیّات را شکیّات هدمیه گذاشتند. یعنی شکی که خودمان آنها را نابود میکنیم. دلیلی بر این چهار پنج شک نداریم. اینکه مثلاً شک چهار و پنج در حال ایستادن باشد، بنشیند تا شک بین سه و چهار شود. یا در شک بین پنج و شش بنشین تا شک بین چهار و پنج شود. این سه چهار شکی که شمردیم، اصلاً در روایات اهلبیت دیده نمیشود و این کلمات فقهاست که به آن شکیّات هدمیه و یا شکیّات تمحلیّه میگویند. یعنی فقها حیله کردند و شک باطل را صحیح کردند. مثلاً شک پنج و شش هیچ وقت واقع نمیشود، اما اگر بنشینیم و یک رکعت کم کنیم، شک چهار و پنج میشود و در شک چهار و پنج بعد اکمال سجدتین روایت داریم که میتواند نماز را بخواند و با دو سجدۀ سهو نماز را صحیح کند. لذا در این 9 قسم شک، برای پنج قسمش روایت داریم و برای چهار پنج شکیّاتی که در حال قیام است و مینشیند و یک رکعت کم میکند تا اینکه یک طرف شک صحیح باشد، این را فقها درست کردند. مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» اینها را اصلاً متذکر نیستند.
اگر ما باشیم و قاعده، روز اولی که وارد شکیّات شدیم، گفتیم نماز شکبردار نیست به قاعدۀ اشتغال. باید نماز را احراز کنیم به دستوری که شارع مقدس داده است؛ لذا همۀ این تمحلاّتی که در شکیّات آمده، از فقهاست و یا روایت دارد و طبق آن روایت است، مثل شک بین سه و چهار. یا اینکه خود درست میکند، مثل شکیّات هدمیه ، که خود میسازد و آن شک را که روایت ندارد، با آن تمحّل فقهی از مصادیق شک صحیح میکند و گفتن این حرف از یک طرف مشهور است، به اندازهای که مرحوم سیّد اصلاً در این بارهها صحبت نکرده و شکیّات هدمیه ، یعنی این چهار پنج شکی که فرمودند، تصحیح کرده است با آن کاری که مشهور کردند که به آن تمحّلات فقهیه و یا شکیّات هدمیه میگویند و بالاخره آن شک باطل را با آن قیامی که نشسته است، برگردانده به شک صحیح و احکام شک صحیح را بار بر آن کرده است. همۀ اینها خلاف قاعده است. ما در رسالۀ عملیه جرأت کردیم و گفتیم شکهایی که صحیح است، شش مورد است. شاید این حرف ما غلط باشد به این معنا که خلاف مشهور است و یک چیز فوقالعاده مشهوری در میان فقهاست که شکیّات منقسم به بیست و یک قسم است؛ هشت قسمت صحیح و هشت قسمت باطل و پنج قسمت که اعتبار ندارد و زیاد و کم کردن اینها با آن شهرتی که در فقه شیعه است و با آن شهرتی که در میان شیعه است، سازگاری ندارد. اما مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» به آن هشت شک صحیح یک شک اضافه میکند و آن شک بین پنج و شش در حال ایستادن است و این هم یک چیز تخیلی و توهمی است. چیز دیگری هم به این بیست و یک قسم اضافه میکند و آن «کلّ زیادة و نقیصة» در شکهایی است که اعتبار ندارد. مشهور در میان اصحاب اینست که شکهایی که اعتبار ندارد، پنج مورد است؛ کلام بیجا، سلام بیجا، تشهد فراموش شده، سجدۀ فراموش شده و شک چهار و پنج. اما این «کلّ زیادة و نقیصة» را بعضی فرمودند اما شهرت ندارد؛ لذا تقریباً اجماع است که شکهایی که اعتبار ندارد، پنج مورد است؛ کلام بیجا، سلام بیجا، تشهد فراموش شده و سجدۀ فراموش شده و شک چهار و پنج بعد اکمال سجدتین. و این «کلّ زیادة و نقیصه» را بعضی از باب احتیاط فرمودند و اما مرحوم سیّد این احتیاط را به طور فتوا و آن هم در همه جا فرمودند و به عبارت دیگر پنج مورد مشهور را شش تا کردند و در شکیّات صحیح یکی اضافه کردند و در شکهایی هم که اعتبار ندارد یکی اضافه کردند، ولی در بعضی جاها در همین عروه آمده که شکیّات منقسم میشود به 21 قسم. 8 شک صحیح و 8 شک باطل و 5 شکی که اعتبار ندارد. دراینجا منقسم کردند ش های صحیح را به 9 مورد و شکهای باطل 8 مورد و شکهایی که اعتبار ندارد را به 6 مورد. لذا 9 شک صحیح و 8 شک باطل و 6 شک که اعتبار ندارد. اما از همۀ اینها زود گذشتند و باید خیلی دربارهاش صحبت کرده باشند اما صحبتی در بین نشده است. از یک طرف گفتند شکیّات 21 مورد است. این تقریباً در همۀ رسالهها آمده و تقریباً در کلمات اصحاب آمده و شکیّات هدمیه در رسالهها و کلمات اصحاب آمده و شکیّات هدمیه را هم معنا کردند و «لکل زیادة و نقیصه» را هم احتیاط استحبابی کردند و بالاخره یک شهرت بسزایی در فقه ما پیدا شده و در میان مردم پیدا شده که شکیّات 21 قسم است. 8 قسم از آنها شکهای باطل است و 8 قسم از آنها شکهای صحیح است و 5 مورد از آنها شکهایی است که اعتبار ندارد و معمولاً در رسالههای عملیه هم که مینویسند، لفظ شکیّات 21 قسم را مینویسند و مابقی را هم میخواهند با احتیاط بگویند و آن احتیاطها مربوط به قاعده نیست و حتی شکیّات هدمیه ولو در میان اصحاب قاعده شده اما روایت بر طبق آن نداریم. حتی برای آن شش مورد که «کلّ زیادة و نقیصة» را جزو شکیاتی آوردند که اعتبار ندارد، میتوانیم روایت پیدا کنیم اما راجع به شکیّات هدمیه و اینکه بنشین تا یک رکعت کم شود و شک باطل را تصحیح کن، شکی که ظاهرش باطل است، بنشین و آن را درست کن و عمل به شک صحیح کن، یک تمحّل است که این اواخر پیدا شده؛ لذا مشهور شده به شکیّات هدمیه . انصافاً از نظر فقهی این مسئلۀ شکیّات مسئلۀ سهل و امتنان است. یعنی از یک طرف خیلی آسان است. همینطور که مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» در عروه خیلی آسان و بدون ان قلت قلت فرمودند شکیّات بیست و یک قسم است. هشت قسم باطل و هشت قسم صحیح است و یک قسم به آن اضافه کردند و پنج قسم هم اعتبار ندارد و یک قسم به آن اضافه کردند و بیست و سه مورد شد. اما از خود عروه فهمیده میشود که مشهور میگویند شکیّات بیست و یک قسم است. هشت قسم شکهای باطل و هشت قسم شکهای صحیح و پنج قسم شکهایی که اعتبار ندارد. و باید روی این حرفها خیلی ان قلت قلت باشد و اصلاً اعتبار و احتیاطی و روایت در قالب اینها دیده نمیشود. از یک طرف مسئله خیلی آسان است و همین که در رسالهها نوشته و آسان رد شده است و از یک طرف مسئله خیلی مشکل است. شک با نماز صحیح نمیخواند و اگر بخواهیم نماز باطل را نماز صحیح کنیم، با قاعده جور در نمیآید و خیلی از اینها روایت ندارد و آن هم که روایت دارد خیلی کم است و یا سند ندارد، اما شهرت در رسالهها هست.
و صلّی الله علی محمّد و آل محمّد