أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
بحث امروز به بعد مربوط به شکیّات مصطلحه است که در رسالههای عملیه هم آمده است و شهرت بسزایی هم پیدا کرده است.
مسئله فوقالعاده مشکل است، برای اینکه اگر با قاعده جلو بیاییم، باید بگوییم شکیّات نداریم و همۀ شکیّات موجب فساد نماز است؛ برای اینکه در نماز باید مُحرز شود که چه نمازی میخواهد بخواند و این دائرمدار اینست که مثلاً در نماز صبح بداند دو رکعت نماز خوانده و یا در نماز ظهر و عصر بداند چهار رکعت نماز خوانده و یا مغرب بداند سه رکعت و عشا هم بداند چهار رکعت نماز خوانده است. این احراز شرط در صحّت است. قاعدۀ اشتغال نیز همین را اقتضاء میکند. لذا اگر با قاعده جلو بیاییم، باید بگوییم شکیّات نداریم. یک قاعدۀ کلی اینکه: «إذا شککت فابن علی الفساد»
و اما یک قاعده هم اخباریها دارند که بعضی از فقها هم فرمودند «إذا شککت فابن علی الیقین».
اگر در هر نمازی شک کردی بین دو و سه، پس بگو سه. در نماز صبح اگر شک کردی بین یک و دو، پس بگو دو و بالاخره «إذا شککت فابن علی الیقین».
ضد آن قاعدهای که عرض کردم اقتضای احراز در نماز اینست که «إذا شککت فابن علی الفساد».
قول دیگری هم از شیعه در مسئله هست که به آن هم اعتنا کردند و گفتند «إذا شککت فابن علی الأکثر».
این در باب شکیاتی که شک صحیح است و بعد صحبت میکنیم، با قواعدی درست است. مثلاً در شک بین سه و چهار و شک بین دو و سه، بنا را بر سه بگذار و بعد نماز احتیاط بخوان. اما این هم محدود است و فقها محدودش کردند به هشت قسم، یعنی هشت شک صحیح. حال این بغرنج را چطور باید حل کرد؛ مشهور در میان فقها اینست که نماز شک بردار نیست مگر اینکه دلیل داشته باشیم و میگویند آن دلیل شکیّات را منقسم کرده به بیست و یک قسم و میگوید هشت قسم آن شک باطل و هشت قسمت شک صحیح و پنج قسمت هم شکی است که اعتبار ندارد. و این بیست و یک قسم در این اواخر مشهور در میان اصحاب شده است؛ لذا مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» سه مسئله پشت سر هم درست میکنند و مقدمات را هم نمیآورند و از اول میفرمایند شکهای باطل هشت قسم است. بعد از ان قلت قلتها نیز میفرماید شکهای صحیح هشت قسم است. بعد از ان قلت قلتها میفرماید پنج قسم هم شکی است که اعتبار ندارد. بعد هم اضافه میکنند این پنج مورد بیش از پنجاه مورد میشود. فتوا میدهند و آن هم تکرار در عروه است که «لکلّ زیادة و نقیصة» و درست کردن اینها خیلی مشکل است. معمولاً در رسالهها چه عربی و چه فارسی مسئله را آسان گرفتند، چنانچه مرحوم سیّد قطع نظر از فروعات مسئله را آسان گرفتند و میفرمایند هشت قسم شک باطل و هشت قسم شک صحیح است و قاعدۀ کلی اینکه در «لکلّ زیادة و نقیصة»، سجدۀ سهو.
دیگران هم در رسالههای عملیه متابعت کردند، لذا مشهور شده شکیّات بیست و یک قسم است. یاد گرفتن برای عموم مردم هم یک مشکلی شده است؛ لذا مباحثه میگذارند و ممارست میکنند تا این هشت شک باطل و هشت صحیح و پنج شکی که اعتبار ندارد، درست کنند.
چیزی که موجب تعجب است، اینست که معمولاً اهمیت به مسئله داده نشده است. مثلاً مرحوم سیّد الان فوراً وارد اصل مطلب میشوند و میفرمایند شکهای باطل هشت مورد است.
فصل في الشك في الركعات
مسأله 1: الشكوك الموجبة لبطلان الصلاة ثمانية :
درحالی که مرحوم سیّد میدانند این قاعده جامع افراد و مانع اغیار نیست و حرف دارد، اما از همان اول قضیه را تمام میکنند. هشت قسم را هم بلافاصله پشت سر هم ذکر میفرمایند.
أحدهما: الشك في الصلاة الثنائية كالصبح وصلاة السفر .
شک در این نماز، آن را باطل میکند. یعنی در نماز صبح شک بین یک و دو کند و یا مسافر است و شک بین یک و دو کند در نماز ظهر.
الان مقدماتی فرمودند و بعد هم ذیالمقدماتی میگویند اما در اینجا در صدد شمارش هستند.
مسأله 1: الشكوك الموجبة لبطلان الصلاة ثمانية :
أحدهما: الشك في الصلاة الثنائية كالصبح وصلاة السفر .
الثاني: الشك في الثلاثية كالمغرب .
الثالث: الشك بين الواحدة والازيد .
هر شکی که در نماز اتفاق بیفتد در هرجا که باشد اما پای یک در میان باشد.
الرابع: الشك بين الاثنتين والأزيد قبل إكمال السجدتين.
در هر نمازی که پای دو در بین باشد، اما قبل از اکمال سجدتین باشد.
الخامس: الشك بين الاثنتين والخمس أو الأزيد وإن كان بعد الإكمال .
شک بین دو و پنج.
السادس: الشك بين الثلاث والست أو الأزيد .
شک بین سه و شش.
السابع: الشك بين الأربع والست أو الأزيد.
الثامن: الشك بين الركعات بحيث لم يدر كم صلى.
این هشت شک است که اگر در نماز اتفاق افتاد، نماز باطل است. فی الجمله درست است، اما وقتی در تحقیق بیاییم، میبینیم که این بطلان شرایطی دارد و این هشت شک هم شرایطی دارد که بعضی اوقات موجب صحت و بعضی اوقات موجب فساد است. قاعده اقتضاء میکند هر شکی در هر نمازی موجب فساد است. یک قاعدۀ کلی اینکه «إذا شککت فابن علی الفساد».
آقایان این را قبول دارند، ولو نفرمودند اما عملاً گفتند «إذا شککت فابن علی الفساد الاّ ما أخرجه الدلیل». مرحوم سیّد هم اینها را قبول دارند که «إذا شککت فابن علی الفساد» و دلیلش هم قاعدۀ اشتغال است. اما این عرض من گفته نشده و اصل در شکیّات موجب فساد است. از آن طرف هم اگر حرف من درست باشد، شماره کردن شکیّات به هشت باطل و هشت صحیح و پنج شکی که اعتبار ندارد، معنا ندارد؛ مگر اینکه برویم در روایات و «إذا شککت فابن علی الفساد» را بشکنیم.
همین هشت موردی که مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» در اینجا شمردند، شک در حال اکمال سجدتین، اما آنجا که نتواند درست کند. مثلاً شک بین سه و پنج کرده و بنشیند و یک رکعت کم میشود و شک بین دو چهار میشود و سلام نماز را بدهد و بعد دو رکعت نماز بخواند. یعنی شک باطل برگشت به شک صحیح. و اینگونه شکها در باب شک صحیح داریم که بعد دربارهاش صحبت میکنیم.
و اما همین جا در شک بین چهار و شش، اگر در حال ایستادن باشد و یک رکعت کم شود، چهار میشود سه و شش هم میشود پنج و نماز صحیح است. و علی کل حالٍ اینها حرف دارد و باید دربارهاش صحبت شود، اما آنچه مرحوم سیّد الان تا اینجا فرمودند «الشكوك الموجبة لبطلان الصلاة ثمانية» اگر فرموده بودند «الشکوک الموجبة لبطلان الصلاة مطلقا الصلوات الاّ ما أخرجه الدلیل» و یا مثلاً «الشکوک الموجبة لبطلان الصلاة ثمانیة» در خیلی جاها باید بگویند «بعد اکمال سجدتین» و اما اگر در حال قیام باشد، طوری نیست و حتی مثل شک سه و شش است که اینها اتفاق نمیافتد. همین سه و شش اگر بعد اکمال سجدتین است، باطل است و اگر قبل از اکمال سجدتین است، مینشیند و آنگاه یک رکعت کم میشود و شک بین دو و چهار میشود و صحیح است.
حال در اینجا میخواهند مواردی را که شماره کردند، توضیح دهند. میفرمایند شک در نماز واجب دو رکعتی، مثل نماز صبح و نماز سفر باطل است. دلیلش این روایت است:
روایت 7 از باب 2 از ابواب الخلل الواقع فی الصلاة، وسائل الشیعه، جلد 8، صفحه 195:
و فی صحیحة عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَشُكُّ فِي الْفَجْرِ- قَالَ يُعِيدُ قُلْتُ الْمَغْرِبِ- قَالَ نَعَمْ وَ الْوَتْرِ وَ الْجُمُعَةِ مِنْ غَيْرِ أَنْ أَسْأَلَهُ.
هنوز سوال نکرده خود حضرت یک قاعده به من فرمودند. من در نماز صبح سوال کردم و آقا در نماز مغرب و نماز وتر و نماز جمعه هم فرمودند. درحالی که بعد میگوییم در نماز مستحبی شک موجب فساد نیست. مثلاً در نماز شفع نمیداند یک رکعت خوانده یا دو رکعت و بنا را بر یک یا دو بگذارد. یا در نماز وتر نمیداند یک رکعت خوانده یا دو رکعت و بنا را بر یک بگذارد. اما در اینجا آمده اگر شک در نماز وتر کرد، نمازش باطل است.
مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» به این اهمیت نداده و همین روایت را خوانده و راجع به نماز صبح صحبت کرده است.
الثاني: الشك في الثلاثية كالمغرب، کما تدلّ علیه الروایاة منها مضت.
الان خواندیم که حضرت فرمودند «المغرب أیضا کذلک».
الثالث: الشك بين الواحدة والازيد .
روایت 1 از باب 1 از ابواب الخلل الواقع فی الصلاة، وسائل الشیعه، جلد 8، صفحه 189:
صحیحه عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) كَانَ الَّذِي فَرَضَ اللَّهُ تَعَالَى عَلَى الْعِبَادِ عَشْرَ رَكَعَاتٍ وَ فِيهِنَّ الْقِرَاءَةُ- وَ لَيْسَ فِيهِنَّ وَهْمٌ يَعْنِي سَهْواً- فَزَادَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) سَبْعاً وَ فِيهِنَّ الْوَهْمُ وَ لَيْسَ فِيهِنَّ قِرَاءَةٌ- فَمَنْ شَكَّ فِي الْأُولَيَيْنِ أَعَادَ- حَتَّى يَحْفَظَ وَ يَكُونَ عَلَى يَقِينٍ- وَ مَنْ شَكَّ فِي الْأَخِيرَتَيْنِ عَمِلَ بِالْوَهْمِ.
این مسئله را فرمودند و به یک روایتی که شرح دارد، استدلال فرمودند.
الرابع: الشك بين الاثنتين والأزيد قبل إكمال السجدتين.
نمازی که پای دو در بین باشد قبل از اکمال سجدتین. مثلاً شک بین دو و سه اما در حال ایستادن. الان همین را گفتیم و مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» نیز همین را میفرمایند: و تدلّ علی ذلک صحیحه زراره: «التی مضت آنفه لانّ الشک فیها قبل اکمال سجدتین من الشکّ الواقع فی الاولتین»
یک قاعدۀ کلی بگویم که اگر قبل اکمال سجدتین شک در رکعات کردی، مثل آنجاست که شک در رکعت اول بکنی.
الخامس: الشك بين الاثنتين والخمس أو الأزيد وإن كان بعد الإكمال .
شک بین دو و پنج. اینجا قبل اکمال و بعد اکمال ندارد و نماز باطل است، برای اینکه اگر پای دو آمد، باید بعد اکمال سجدتین باشد و اگر قبل اکمال سجدتین شد، درست نیست.
این شک بین دو و پنج روایت هم ندارد و این شک دو و پنج، چون نه اینطرفش درست است و نه آنطرف. نه در حال قیام درست است و نه بعد اکمال سجدتین، مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» به طور کلی فرمودند.
السادس: الشك بين الثلاث والست أو الأزيد .
شک سه و شش یا بیشتر، بعد اکمال سجدتین باطل است اما قبل اکمال سجدتین، شک بین سه و شش درست است برای اینکه مینشیند و برمیگردد به دو و چهار الاّ اینکه بگویید برمیگردد به دو و پنج و نماز باطل است.
السابع: الشك بين الأربع والست أو الأزيد.
میفرماید این هم مثل قبل است. هذا أیضا مثل پنج و شش من غیر فرقٍ و عدّه بخصوص لاوجه له.
الثامن: الشك بين الركعات بحيث لم يدر كم صلى.
اگر نداند چه میکند و رکعت اول است یا دوم است و این در آن هشت مورد نیامده و در اینجا آمده است. در وقتی که میخواستند آن هشت مورد را توضیح دهند، این مسئله هم آمده است.
روایت 1 از باب 15 از ابواب الخلل الواقع فی الصلاة، وسائل الشیعه، جلد 8، صفحه 225:
عَنْ صَفْوَانَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ (ع) قَالَ: إِنْ كُنْتَ لَا تَدْرِي كَمْ صَلَّيْتَ- وَ لَمْ يَقَعْ وَهْمُكَ عَلَى شَيْءٍ فَأَعِدِ الصَّلَاةَ.
اگر در نماز گم شدی، هر نمازی که باشد، ولو نماز چهار رکعتی هم باشد، نماز باطل است. یعنی اگر ندانی بنا را بر یک طرف بگذاری و نمیدانی یک یا دو یا چهار است، نماز باطل است.
به مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» عرض میکنیم که مسئلۀ اول خیلی روشنتر از مسئلۀ دوم بود و شما در مسئلۀ اول هشت صورت شکیّات موجب فساد را فرمودید و در مسئلۀ دوم همان را تکرار کردید، بعضی را با روایت و بعضی را بدون روایت. و بالاخره ما فرقی بین صفحه اول و صفحه دوم شما نمیبینیم. چیزی هم نداریم که بتوانیم روی آن پافشاری کنیم، به غیر اینکه مشهور شده شکیات موجب فساد هشت مورد است و اگر با قاعده جلو بیاییم، میگوییم شکیّات موجب فساد، همۀ شکیّات است؛ «إذا شککت فابن علی الفساد»، مگر اینکه دلیل یقینی باشد که چنین نیست.
فرمایش اول ایشان که هشت مورد را شماره کردند، خیلی واضحتر و بهتر از مسئلۀ دوم بود.
تا اینجا گفتیم شکیّات به طور کلی موجب فساد است الاّما أخرجه الدلیل. اما مشهور در میان اصحاب است که شکیّاتی که موجب فساد است، هشت مورد است و مابقی شکیّات صحیح است و این نه جامع افراد است و نه مانع اغیار است.
و صلّی الله علی محمّد و آل محمّد