أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
بحث امروز خلاف بحث دیروز است. بحث دیروز و دو روز قبل بحث مشکلی بود و همه در مسئله مشکل داشتند و ما هم به اندازۀ وسعمان در آن سه مسئله صحبت کردیم. اما بحث امروز هفت هشت ده مسئله است که آسان است. اختلاف در این مسائل نیست و اگر باشد، جزئی است. این مسائل اولش اینست که میفرمایند:
مسئله 4:
لا فرق في البطلان بالزيادة العمدية بين أن يكون في ابتداء النية أو في الأنثاء، ولا بين الفعل والقول ولا بين الموافق لأجزاء الصلاة والمخالف لها ولا بين قصد الوجوب بها والندب، نعم لا بأس بما يأتي به من القراءة والذكر في الأنثاء، لا بعنوان أنه منها ما لم يحصل به المحو للصورة، وكذا لا بأس بإتيان غير المبطلات من الإفعال الخارجية المباحة كحك الجسد ونحوه إذا لم يكن ماحياً للصورة.
شاید مرحوم سیّد این مسئله را در ضمن مسائل بیش از ده مرتبه فرمودند و در همۀ رسالهها هم آمده که زیادی عمدیه نماز را باطل میکند، مگر اینکه زیادی عمدیه باشد که ضرر به نماز نداشته باشد. مثل اینکه در وسط نماز عمداً لباسش را در بیاورد و یا مثلاً سرش را بخاراند، که این حکّ الجسد در کلام مرحوم سیّد در اینجا آمده است. و بالاخره اگر کسی عمداً از نماز کم کند یا از نماز زیاد کند نماز باطل است. بحث جاهل قاصر و جاهل مقصّر هم گذشت. زیادی عمدیه یعنی مثلاً میداند که باید حمد صحیح بخواند و عمداً حمد باطل بخواند. بداند جلسۀ استراحت واجب است وبه جا نیاورد. همۀ اینها نماز را باطل میکند مگر چیزی که مربوط به نماز نباشد و صورت نماز را محو نکند مثل همین حکّ الجسدی که مرحوم سیّد مثال زدند.
در مسئله اختلافی نیست و مسئلۀ واضحی است و در رسالهها آمده و مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» هم در عروه آوردند.
مسئله 5:
إذا أخل بالطهارة الحدثية ساهيا بأن ترك الوضوء أو الغسل أو التيمم بطلت صلاته وإن تذكر في الأثناء، وكذا لو تبين بطلان أحد هذه من جهة ترك جزء أو شرط.
شخصی بداند که باید تیمم کند اما بدون اینکه تیمم کند، نماز خوانده است؛ معلوم است که نمازش باطل است و فرق هم نیست بین اینکه سهواً باشد یا عمداً، برای اینکه طهارت از ارکان نماز است. فرقی هم نیست که در وسط نماز باشد یا آخر. فرقی هم نمیکند عمداً شرط نماز را نیاورد و یا عمداً جزء نماز را نیاورد، «إذا ترک الجزء بطلت الصلاة، إذا ترک الشرط بطلت الصلاة».
این مسئله از مسئلۀ 4 خیلی واضحتر است که اصلاً به شأن عروه نمیخورد. مسئله واضح و بدون اختلاف و بدون دردسر است.
مسئله 6:
إذا صلى قبل دخول الوقت ساهيا بطلت، وكذا لو صلى إلى اليمين أو اليسار أو مستدبرا فيجب عليه الاعادة أو القضاء.
هنوز ظهر نشده نماز بخواند، نمازش باطل است. نماز باید در وقت باشد «أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلى غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُوداً، وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ...»[1]
این آیۀ شریفه پنج قسم نماز را فرموده و برای همۀ آنها وقت تعیین کرده است. حال کسی نماز بخواند در وقتی که هنوز وقتش نشده است، معلوم است که نماز باطل است.
وكذا لو صلى إلى اليمين أو اليسار أو مستدبرا فيجب عليه الاعادة أو القضاء.
عمداً باشد، باطل است و سهواً باشد، باطل است. به طرف راست باشد، باطل است و به طرف چپ باشد، باطل است. بله، اگر تمایل به طرف راست یا تمایل به طرف چپ باشد، نماز باطل نیست. بعضیها گفتند مثلاً در اصفهان که قبله تمایل به طرف راست دارد، اگر کسی عمداً صاف بایستد، نمازش باطل است. بعضی هم گفتند نه، صدق اینکه رو به قبله نیست میخواهیم و مقداری کج بودن، مثلاً ده درجه، سهواً باشد طوری نیست، عمداً هم باشد، چون صدق میکند رو به قبله ایستاده، بنابراین نماز صحیح است؛ لذا مثلاً بعضیها گفتند اگر در اصفهان صاف بایستد و یا آنجا که باید به طرف چپ باشد، به طرف راست بایستد، نمازش صحیح است. این اختصاصی هم نیست بلکه گفتند صدق عرفی دارد که رو به قبله است ولی علی کل حالٍ باید رو به قبله باشد و اگر رو به قبله نباشد، نماز باطل است، اما سهواً اگر رو به قبله نباشد و اما طرف راست یا طرف چپ باشد، نماز اشکال ندارد. همه گفتند و مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» نیز در اینجا میفرمایند.
مسئله 7:
إذا أخل بالطهارة الخبثية في البدن أو اللباس ساهيا بطلت، وكذا إن كان جاهلا بالحكم أو كان جاهلا بالموضوع وعلم في الأثناء، مع سعة الوقت، وإن علم بعد الفراغ صحت، وقد مر التفصيل سابقا.
این مسئله هم مسئلۀ خوبیست و هم همینطور که گفتم اختلافی در مسئله نیست مگر اینکه در جزئیاتی در مسئله اشکال باشد و آن مسئله اینست که با نجاست یعنی با آن چیزهایی که نمیشود با آنها نماز خواند، نماز بخواند. سابقاً هم در باب آن صحبت کردیم. مثلاً جُنُب نیست اما بدنش نجس است. آنچه باید بگویند، مرحوم سیّد در اینجا نمیفرمایند و این مسلّم است که اگر کسی مثلاً لباسش نجس است، اگر عمداً با آن نماز بخواند، نمازش باطل است و اما سهواً با این لباس نجس نماز بخواند، اگر نمیدانسته و نماز خوانده، نمازش صحیح است و اما مرحوم سیّد این را در اینجا نمیگویند؛ و اما اگر میدانسته لباسش نجس است و اما یادش رفته و با آن لباس نجس نماز خوانده، نمازش باطل است و مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» در اینجا به طور کلی میفرماید اگر بدن یا لباسش نجس باشد و با آن نماز بخواند، ولو سهواً باشد نمازش باطل است. اگر نمیدانسته بدنش نجس است و در وسط نماز نجاست را دیده، این نماز صحیح است؛ و اما اگر میدانسته بدنش نجس است و اما یادش رفته و نماز بخواند، نمازش صحیح نیست. اینها مسلّم در رسالههاست و اشکالی در آنها نداریم.
مسئلۀ دیگری هست که مرحوم سیّد در اینجا نفرمودند و حق مسئله این بود که الان که بنا شد مسئلهگویی بگویند، این مسئله را هم بفرمایند. اگر کسی نمیدانسته که لباسش نجس است و در وسط نماز فهمید، آنگاه اگر میتواند آن لباس را در بیاورد و تا اینجا با لباس نجس خوانده و از این به بعد با طهارت نماز میخواند و نمازش صحیح است. قدری بالاتر گفتند اگر در وسط نماز بتواند تطهیر کند، بنابراین تطهیر کند و نمازش درست است. نمیدانسته که دست او نجس است و در وسط نماز دید دست او خون دارد و مثلاً بیش از درهم است و یا اینکه صورت او نجس است و در وسط نماز به او گفتند، حال این صورت را آب بکشد و یا در وسط نماز دست را آب بکشد، نمازهای قبل که خوانده درست است برای اینکه سهواً بوده و نمیدانسته دستش نجس است و از این به بعد هم که تطهیر کرده، بنابراین در وسط نماز آب کشی کرده و نمازش درست است. روایت هم داریم و فتوا هم داریم، اما مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» فتوا ندادند و اصلاً مسئله را متعرض نشدند درحالی که الان که بنا شد مسئلهگویی کنند، این مسئله را متعرض شدن بهتر به مقام سیّد میخورد و بالاخره طهارت در وسط نماز، یعنی اینطرف نماز نجس و آنطرف نماز پاک و این در وسط نماز تطهیر کرده، میگویند نمازش درست است و در این باره روایت هم داریم. بله، معمولاً محو صورت نماز میشود. یعنی اگر بخواهد صورتش را آب بکشد، عرف میگوید این در نماز نیست. در اینجا نماز باطل است، برای اینکه مثل اینست که در نماز عمداً سرش را از قبله برگرداند و یا مثل اینست که بین «إیاک نعبد و إیّاک نستعین» یک دقیقه فاصله بیندازد و اینها را در مبطلات نماز مفصل همه و من جمله مرحوم سیّد در عروه فرمودند و یکی از مبطلات نماز که سابقاً خواندیم محو نماز است. یعنی جایی که عرف بگوید این نماز نمیخواند. در اینجا نمیتواند تطهیر کند، برای اینکه اگر بخواهد دستش را آب بکشد، یک دفعه مثلا در مقابل جوی آب است و خم میشود و دستش را در آب میزند و بلند میشود و اگر تا «إیاک نعبد و إیاک نستعین» خوانده، از بعد آن شروع میکند و نماز میخواند و نمازش صحیح است. تا اینجا که نمیدانسته و سهوی بوده نمازش صحیح است و از اینجا به بعد هم که خودش را طاهر کرده، نمازش درست است. در وسط نماز هم فعلی به جا آورده که فعل کثیر نیست و نمازش درست است. اما اگر این شستن صورت یک دقیقه طول بکشد، معلوم است که نماز از بین میرود. یا اینکه صورت نماز از بین نمیرود، اما عرفاً فعل کثیر است و فعل کثیر نماز را باطل میکند. مثل اینکه مثلاً آفتابه تعیین کند و صورتش را آب بکشد به طوری که فعل کثیر باشد، همۀ اینها خارج از بحث است و قبلاً گفته شده و واضح است و امروز چیزی نداریم که احتیاج به گفتن داشته باشد به جز اینکه مسئلهگو برای مردم مسئله بگوید.
و صلّی الله علی محمّد و آل محمّد