أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
مسئله 33:
يجوز إتيان القضاء جماعة سواء كان الإمام قاضيا أيضاً أو مؤدياً، بل يستحب ذلك، ولا يجب اتحاد صلاة الإمام والمأموم بل يجوز الاقتداء من كل من الخمس بكل منها.
مسئله، مسئلۀ واضحی است و اینکه نماز قضاء را میتوان به جماعت خواند. فرقی هم نمیکند که امام جماعت و مأموم نماز قضاء بخوانند و یا اینکه یکی از آنها نماز قضاء بخواند و دیگری نماز ادا بخواند. مسئله، مسئلۀ اختلافی نیست. یک قاعدۀ کلی که قبلاً گفتیم و بعد دوباره هم تکرار میشود که جماعت مختصّ به واجبات است، الاّ ما أخرجه الدلیل. مثلاً نماز عید را که پیش ما واجب نیست، میتوان به جماعت خواند. و اما قاعدۀ کلی اینست که نماز جماعت مختصّ به فرائض و واجبات است؛ لذا همینطور که سید فرمودند تفاوتی هم نیست که امام جماعت نماز واجب بخواند و مأموم نماز قضا بخواند و یا هر دو نماز قضاء بخوانند. فقط باید نماز واجب باشد.
در احتیاط واجب مثل اینکه مرجع تقلیدش فتوا داده است که باید نمازت را دوباره بخوانی و یا احتیاط واجب کرده است که نمازت را باید دوباره بخوانی. در این باره آیا میشود با جماعت خواند یا اینکه باید حتماً نماز فریضه یا نماز واجب باشد.
ما میگوییم نماز جماعت باید فریضه باشد اما تفاوتی نیست بین اینکه فریضهاش بالعَرَض باشد یا بالذات باشد. مثل اینکه مجتهدش گفته است احتیاط واجب اینست که این نماز صبح را دومرتبه بخوانی. این شخص میتواند اقتداء کند و با جماعت بخواند. واجبی نیست که به راستی واجب باشد اما احتیاط وجوب روی آن هست و ما مقداری بالاتر میگوییم نماز جماعت باید واجب باشد و اما اینکه واجب بالذات یا واجب بالعرَض باشد، تفاوت ندارد؛ لذا هر نماز واجبی، بالذات واجب باشد مثل نماز صبح و یا بالعَرض واجب باشد، مثل اینکه مجتهدش گفته این نماز را احتیاطاً باید دوباره بخوانی. ما میگوییم این نماز را میشود به جماعت خواند و دلیلی بر آن نداریم که واجب یقینی باشد.
مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» احتیاط واجب میکنند اما فتوا به این ندارند که نمیشود. همینطور که مشهور در میان محشین بر عروه، چنین است.
مسئله 34:
الأحوط لذوي الاعذار تأخير القضاء إلى زمان رفع العذر إلا إذا علم بعدم ارتفاعه إلى آخر العمر أو خاف مفاجأة الموت .
اگر نماز به ذمهاش هست؛ مثلاً یک ماه نماز نخوانده و الان میخواهد نماز بخواند، باید بتواند این نماز را بخواند مگر اینکه معذور باشد. لذا نتوانستند فتوا دهند، بنابراین فرمودند: «الأحوط لذوي الاعذار تأخير القضاء إلى زمان رفع العذر إلا إذا علم بعدم ارتفاعه إلى آخر العمر»
اسم این مسئله را در فقه مسئلۀ بِداء گذاشتند که آیا فوری لازم است یا نه؟! بعضی گفتند فوری لازم است و بعضی گفتند نه. بالاخره مسئله اختلافی است. مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» نتوانستند فتوا دهند اما ما گفتیم یک تکلیف منجّز است؛ لذا این تکلیف منجّز را هر وقتی که بخواهد میتواند بخواند و اینکه به وقتش باشد، دلیلی بر بِداء نداریم و یک تکلیف منجّز برایش آمده و حتی ما میگوییم هرچه زودتر، بهتر است.
قاعده نیز همین را اقتضاء میکند و دلیلی نداریم بر اینکه باید صبر کند و بگوییم مثل تکلیف ادای دین است. اگر ادای دین مأجّل نباشد، معلوم است که هرچه زودتر، بهتر است. تکلیف خدا نیز یک تکلیف منجّز است و معلوم است که هرچه زودتر باشد، بهتر است؛ لذا «أحوط» مرحوم سیّد گرفته شده از شهرت است و الاّ مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» دلیلی برای آن ندارند و چون شهرت گفته است، مرحوم سیّد هم احتیاط کردند اما حق مطلب اینست که تکلیف منجّز هرچه زودتر، بهتر است.
به عنوان مثال نماز صبحش قضاء شده است. اگر ترتیب را شرط ندانیم، اول نماز صبح بخواند و بعد نماز ظهر و عصر ادا بخواند، عقل ما میگوید خیلی بهتر است و قاعدۀ تعجیل در ادای دین چه حقالله و چه حقّالناس میگوید خیلی خوب است. اما اگر عمداً نماز صبح را نخواند و اول نماز ظهر و عصر را بخواند و بعد نماز صبح را بخواند، وجهی برای فساد نداریم الاّ قاعدۀ بِدار و قاعدۀ فور در عبادات و این فور در عبادات دلیلی برایش ندارد الاّ اینکه ما در محرمات گفتیم؛ و اما اینکه باید مثل ادای دین باشد و اول ادای دین را بدهد و بعد کارهای دیگر را انجام دهد، دلیلی بر وجوب نداریم.
مسئله 35:
يستحب تمرين المميز من الاطفال على قضاء ما فات منه من الصلاة كما يستحب تمرينه على أدائها سواء الفرائض والنوافل، بل يستحب تمرينه على كل عبادة، والأقوى مشروعية عباداته.
این مسئله از آنجا سرچشمه گرفته که بعضی گفتند عبادات غیر بالغ، تشریعی نیست بلکه تمرینی است. اما مرحوم سیّد خیلی جاها قبول ندارند و مشهور در میان فقها نیز قبول ندارند و ما هم گفتیم عبادات تفضیلی و تشریعی است و در روایات هم داریم که امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» میفرماید: به هفت سالگی بچهها را وادارید که نماز بخوانند. نماز یک عبادت است و مثل حق الناس است. همینطور که اگر کسی چیزی به ذمهاش نباشد اما صدقه و کمک به دیگران کند، خوب است در حقالله نیز میتواند عبادات مستحبی به جا بیاورد مثل اینکه در ماه رجب عبادات مستحبی زیادی نقل شده است. این عبادات مستحبی را بخواند، بلکه چه خوب است که پدر و مادر خودشان که این کار را میکنند وادارند که بچههایشان هم این عبادات مستحب را به جا بیاورند؛ چنانچه اگر پدر و مادر مسجد میروند، بچه را به دنبال خود ببرند و هر دو نماز بخوانند و اینکه بگوییم که نمیتواند نماز بخواند، معلوم است که عقل پسند و شرع پسند نیست و سیرۀ متشرعه روی آن نیست و این بچه میتواند همۀ واجبات را بخواند. بعضیها گفتند «رفع القلم عن الصبی حتی یحتلم» میگوید نه اما «رُفع القلم» مختص محرمات است که اگر محرمی را به جا بیاورد و آن محرم چیز سادهای باشد، «رفع القلم عن الصبی حتی یحتلم» یا بالاتر اینکه «رفع القلم عن الصبی حتی یحتلم» یعنی نماز برایش واجب نیست و بالاخره قاعدۀ رفع القلم دلالت میکند بر عدم وجوب. و اما قاعدۀ رفع القلم دلالت بر حرمت نمیکند و اینکه ما بگوییم عبادات صبی غیر مشروع است، بلکه اگر بخواهد نماز بخواند، تمرینی است و بالاخره برای یاد گرفتن و تمرین است و اما مثل نماز مکلفین نیست. معلوم است که سیره بر این بوده است و تأکید بر این بوده است که بچههایتان را وادارید که عبادات را انجام دهند. البته گرچه معلوم است که ثوابش برای معین است، مثل پدر و مادر یا شخص دیگر، اما موجب عاقبت بخیری و موجب توفیق بر اینست که بتواند عابد و زاهدی از کار دربیاید و بتواند تقیّد به ظواهر شرع پیدا کند، از همین جاها پیدا میشود و اینکه ما بگوییم عبادات غیر بالغ تشریعی نیست بلکه تمرینی است، هیچ وجهی ندارد و از این جهت در مسئلۀ ما هم میگوییم نماز و روزه و احکام دیگر، برای مکلف واجب است و برای اطفال مستحب است. ثوابی که خدا به مکلّف عنایت میکند، آن ثواب را خدا به این هم عنایت میکند و موجب عاقبت بخیری میشود و موجب این میشود که توفیق عبادت و بندگی و ترک معصیت پیدا کند.
مباحثۀ امروز از نظر علمی چیزی نداشت و این جزئیات است که یکی میگوید واجب است و یکی میگوید واجب نیست. یکی میگوید خوب است که انجام دهد و دیگری میگوید به جا نیاورد، مانعی ندارد. و اما کسی بگوید اصلا به جا آوردن آن حرام و یا تمرینی است، نباید روی آن صحبت کنیم و مباحثۀ امروزمان، تقریباً مباحثۀ غیرعلمی بود.
مباحثۀ فردا که مباحثۀ علمی هم هست، اینست که میفرماید:
يجب على الولي منع الاطفال عن كل ما فيه ضرر عليهم...
این عکس آن مسئله است و اینکه واجب است بر ولی نابالغها که آنها را منع کنند از اینکه حرامی به جا بیاورد.
این مسئله، مسئلۀ مشهور و مورد ابتلاست و إنشاءالله برای فردا.
و صلّی الله علی محمّد و آل محمّد