جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر


 
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)
  • پیام در پی شهادت جناب آقای اسماعيل هنيّه«رحمة‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: حدیث سوم؛ معنای حقیقی امر به معروف و نهی‌از منکر
    موضوع درس:
    شماره درس: 3
    تاريخ درس: ۱۳۹۹/۶/۲

    متن درس:

    أعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجیم

    بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ

    اَلْحَمْدُ لِلّهِ‌ رَبِّ‌ العالَمينَ وَ الصَّلاة وَ السَّلامُ‌ عَلی ‌خَيرِ خَلقِهِ‌ اشْرَفِ‌ بَرِيَّتِهِ‌ ابِي‌الْقاسِمِ‌ مُحَمَّدٍ صَلَّی ‌اللهُ‌ عَلَيهِ‌ وَ عَلی آلِهِ‌ الطَّيّبينَ‌ الطّاهِرينَ‌ وَ عَلي‌ جَميعِ‌ الأَنبِيآءِ‌ وَ المُرسَلينَ‌ سِيَّما بَقِيَّةِ اللهِ‌ فِی ‌الأَرَضينَ وَ لَعْنَةُ اللهِ‌ عَلی ‌أعْدآئِهِمْ‌ أجْمَعينَ‌.

     

    روایت سومی که از امام حسین«سلام‌الله‌علیه» متذکر می‌شوم، روایت امر به معروف و نهی از منکر است. گفتم امام حسین«سلام‌الله‌علیه» از مدینه به مکه آمدند برای اینکه مردم را مهیا کنند برای آن کار مهمی که در پیش دارند؛ لذا شب‌ها در مسجدالحرام نماز می‌خواندند و بعد منبر می‌رفتند. از جمله حرف‌هایی که تکرار می‌کردند این بود که: «أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی ص أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَی عَنِ الْمُنْکرِ وَ أَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِی عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع»‌[1]

    من بی‌جهت قیام نکرده‌ام. من برای اینکه العیاذبالله فسادی در اجتماع راه بیندازم به اینجا نیامده‌ام، بلکه قیام من برای امر به معروف و نهی از منکر است. در روایت دیروز می‌فرمود حق پایمال شده و باطل رو افتاده، لذا واجب است که قیام کنم و واجب است که امر به معروف و نهی از منکر کنم.

    این فرمایش امام حسین«سلام‌الله‌علیه» علاوه بر اینکه به ما می‌فهماند که چرا امام حسین قیام کرد! چرا حسین به اسارت عیال راضی شد! دیروز گفتم واجب بود. علاوه بر اینکه یک سرمشق در زندگی به ما می‌دهد و آن اینست که باید همینطور که نماز می‌خوانیم و روزه می‌گیریم و سایر واجبات را به جا می‌آوریم، باید امر به معروف و نهی از منکر کنیم. هفتم و هشتم فروع دین ما امر به معروف و نهی از منکر است. این امر به معروف و نهی از منکر به اندازه‌ای ثواب دارد که در روایاتی می‌خوانیم از همۀ واجبات و از همۀ مستحبات ثوابش بیشتر است. حتّی امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» فرموده است همۀ واجبات یک طرف و همۀ مستحبات یک طرف و امر به معروف و نهی از منکر یک طرف. ثواب امر به معروف و نهی از منکر دریا و مابقی قطره‌ای از آن دریاست: «كَنَفْثَةٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ»[2]. یعنی هر واجب و مستحبی را با امر به معروف و نهی از منکر بسنجید، این امر به معروف و نهی از منکر ثوابش بیشتر است. از آن طرف هم ترک امر به معروف و نهی از منکر گناهش خیلی بالاست.

    همچنین امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» در نهج‌البلاغه می‌فرماید:

    «لَا تَتْرُكُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ [أَشْرَارُكُمْ‏] شِرَارُكُمْ‏ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلَا يُسْتَجَابُ لَكُم‏»[3]

    ملتی که امر به معروف و نهی از منکر نکند، دشمن بر سر او مسلط می‌شود. خوب‌ها که دعایشان مستجاب است، دعا می‌کنند، اما دعای آنها هم مستجاب نمی‌شود.

    سورۀ والعصر، سورۀ عجیبی است. مسلمان‌های صدر اسلام وقتی به یکدیگر می‌رسیدند به جای تعارف‌های ما، این سوره را می‌خواندند. یکی سلام می‌کرد و دیگری جواب می‌داد. به جای اینکه بپرسد حال شما چطور است، می‌گفت: «بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ، وَ اَلْعَصْرِ، إِنَّ اَلْإِنْسٰانَ لَفِي خُسْرٍ»[4]. دیگری می‌گفت: «إِلاَّ اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ وَ تَوٰاصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَوٰاصَوْا بِالصَّبْرِ»[5]؛ قسم به عصر، قسم به زمان پیغمبر، قسم به زمان مهدی«عجلّ‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف» همۀ انسان‌ها بیچاره و بدبخت هستند مگر یک طایفه‌ای که دو بال داشته باشد: یکی ایمان و عمل کردن طبق ایمان: «إِنَّ اَلَّذِينَ قٰالُوا رَبُّنَا اَللّٰهُ ثُمَّ اِسْتَقٰامُوا»[6]؛ بگویند اسلام و طبق اسلام عزیز عمل کنند.

    بال دوم، امر به معروف و نهی از منکر است. یعنی اگر یک مسلمان همۀ واجبات و مستحباتش را به جا بیاورد و اجتناب از گناه داشته باشد، اما امر به معروف و نهی از منکر نداشته باشد، این سوره می‌گوید این مرغ یک بال است و مرغ یک بال نمی‌تواند به سوی سعادت پرواز کند. چنان‌که اگر امر به معروف و نهی از منکر داشته باشد، اما اهمیت به واجبات ندهد و اجتناب از گناه نداشته باشد، باز مرغ یک بال است و نمی‌تواند رو به سعادت پرواز کند. کسی می‌تواند به سوی سعادت پرواز کند که دو بال داشته باشد؛ یکی بال عمل و یکی هم بال نظارت ملی.

    این امر به معروف و نهی از منکر منقسم می‌شود به اقسامی. اگر ما مسلمان‌ها بخواهیم به سعادت برسیم و بر دشمن مسلط شویم و بتوانیم ایمان حسابی به قیامت ببریم، باید این اقسام را داشته باشیم.

    قسم اول نظارت ملی است. اینکه همه باید مواظب یکدیگر باشیم. شما مواظب من و من مواظب شما و ما مواظب دیگری باشیم. زن مواظب شوهر و شوهر مواظب زن و زن و شوهر مواظب بچه‌ها تا آخر.

    قرآن می‌فرماید: «وَ اَلْمُؤْمِنُونَ وَ اَلْمُؤْمِنٰاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيٰاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ اَلْمُنْكَرِ»[7]؛ مؤمنان دوست یکدیگر هستند. پس وظیفۀ آنها اینست که: «يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ اَلْمُنْكَرِ».

    یعنی دوست کسی است که نظارت بر تو داشته باشد. اهمیت به واجبات را از تو ببیند و به تو بارک الله بگوید و اجتناب از گناه در تو باشد و به تو بارک الله بگوید و مواظب باشد که گناه در زندگی تو نباشد. این دوست توست و الاّ اگر بی‌تفاوت راجع به تو و بی‌تفاوت راجع به جامعۀ اسلامی باشد، مسلمان نیست.

    قرآن می‌فرماید این امر به اندازه‌ای مهم است که مسلمانان که بهترین امم هستند و اشرف خلق خدا محسوب می‌شوند، برای آن است که امر به معروف و نهی از منکر دارند:

    «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّٰاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ اَلْمُنْكَرِ»[8]

    ما شما را الگو قرار دادیم برای جامعۀ بشریت و شما اشرف برای جامعۀ بشریت هستید برای اینکه امر به معروف و نهی از منکر دارید. لذا همه باید مواظب یکدیگر باشید. اگر شما دوستی داشته باشید و دوست شما خواب باشد و ببینید که عقربی می‌خواهد دوست شما را بگزد، شما دوست خود را بیدار می‌کنید که عقرب او را نگزد. اگر به راستی ما دوست یکدیگر هستیم، باید مواظب یکدیگر باشیم که گناه نکنیم. و اگر این مواظبت ملی در اجتماع تحقق پیدا کند، همۀ واجبات به جا آورده می‌شود و همۀ گناهان ترک می‌شود. از همین جهت نیز در روز قیامت کسانی که گناه کردند به جهنم می‌روند و کسانی هم که بی‌تفاوت ماندند و امر به معروف و نهی از منکر نکردند،‌ به جهنم می‌روند ولو اینکه خودشان هم حسابی همۀ واجبات را به جا آورده باشند و سر و کار با مستحبات داشته باشند و اجتناب از گناه داشته باشند. اما در روز قیامت می‌گویند وظیفه فقط این نیست بلکه علاوه بر خودگرایی، باید دیگرگرایی هم باشد. باید به فکر خود و دیگران باشید و نظارت ملی داشته باشید. این یک قسم از امر به معروف و نهی از منکر است و همه باید داشته باشیم.

    قرآن می‌فرماید قسم دیگری هم هست و اصلاً دولت اسلامی نهاد رسمی می‌خواهد به نام امر به معروف و نهی از منکر:

    «وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى اَلْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ اَلْمُنْكَرِ»[9]

    باید دسته‌‌ای کارشان امر به معروف و نهی از منکر باشد و واجب است بر امت اسلامی که این لجنه و اداره را تشکیل دهند. به اندازه‌ای واجب کفایی است که حتماً باید سر و سامان پیدا کند و مسلمانان در آن لُجنه و اداره دخالت داشته باشند. اسلام این را هم جدی می‌خواهد.

    سوم چیزی که اسلام جدی می‌خواهد، تشکیل حوزه‌های علمیه است. قرآن جدی می‌گوید مسلمان‌ها باید برای اینکه پایه محکم شود، عده‌ای که استعداد و آیندۀ روشن دارند، در حوزه‌های علمیه درس بخوانند تا افرادی پیدا شوند که اسلام عزیز را اداره کنند. افرادی پیدا شوند که برای اینکه فقه اسلام و احکام اسلام را منتشر کنند. آیه هم خیلی داغ است:

    «فَلَوْ لاٰ نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طٰائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي اَلدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذٰا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ»[10]

    خدا دوست دارد ملت اسلامی پیدا شود و این ملت اسلامی عامل به دستورات باشد و چون خدا این را دوست دارد، امر کرده است که باید چنین باشد. حوزه‌های علمیه تشکیل شود و در آن حوزه‌های علمیه مراجع پیدا شوند و مدرسین پیدا شوند و مروجین پیدا شوند و آنها اسلام عزیز را حفظ و منتشر کنند.

    اسلام عزیز این سه قسم از امر به معروف و نهی از منکر را خواسته است. گفتم اینقدر که اسلام روی امر به معروف و نهی از منکر پافشاری دارد، روی هیچ چیزی پافشاری ندارد. امام حسین«سلام‌الله‌علیه» خودش و زن و بچه‌اش را در معرض قتل و غارت‌ها آورده و آمده در دل دشمن و منبر می‌رود و می‌گوید ای مردم آمده‌ام و قیام کرده‌ام برای امر به معروف و نهی از منکر. یکی از کارهای امام حسین«سلام‌الله‌علیه» ‌در روز عاشورا همین بود. لذا دستور داد به اصحاب در روز عاشورا که بروید برای این مردم بخوانید و بعد شهید شوند و رسم همۀ آنها همین بود که وقتی به میدان می‌آمدند اول منبر می‌رفتند. خود امام حسین«سلام‌الله‌علیه» بارها تذکر می‌داد. دو سه جلسه با عمر سعد داشت برای امر به معروف و نهی از منکر. همچنین با سران قوم جلسه داشت برای امر به معروف و نهی از منکر. در روز عاشورا هم طرز رفتار امام حسین، برای امر به معروف و نهی از منکر بود. اگر بچۀ شیرخواره‌اش را آورد در میان مردم و در معرض تیر سه شعبه قرار داد،‌ برای امر به معروف و نهی از منکر بود. اینها سرمشقی برای ماست یعنی امام حسین«سلام‌الله‌علیه» به ما سرمشق می‌دهد. در روز عاشورا همه چیزش را داد و حتی بچۀ شیرخواره‌اش را، اما تأثیر نکرد. باز امام حسین«سلام‌الله‌علیه» دست از کارش برنداشت؛ لذا در آخر کار در میدان آمد. می‌گویند با زره و خود و شمشیر نیامد، بلکه سوار شتر شده بود و عمامۀ پیغمبر را به سر گذاشته بود و عبای پیغمبر را به دوش گرفته بود. یعنی آمده بود به عنوان بزم و نه به عنوان رزم. آمده بود برای امر به معروف و نهی از منکر. برای اینکه اتمام حجت کند، اول کاری که کرد این بود که مردم را ساکت کرد. تصرف ولایی کرد و همه ساکت شدند. لاأقل سی هزار نفر در کربلا بودند، ‌البته تا صد و بیست هزار نفر هم نوشته‌اند. در آن بیابان گرم، امام حسین«سلام‌الله‌علیه» تصرف ولایی کرد و همه را ساکت کرد. بعد منبر رفت. یعنی اول کسی که طرز منبر ما را رفت و ما از او یاد گرفتیم، امام حسین«سلام‌الله‌علیه» بود. یعنی اول خطبه خواند و بعد نصیحت کرد و بعد هم روضه خواند. برای اینکه ببیند آیا می‌شود تأثیری بگذارد یا نه. اول کاری که کرد، خودش را معرفی کرد و فرمود ای مردم! من پسر پیغمبرم. من آنم که پیغمبر مرا خیلی دوست می‌داشت. در میان شما هستند افرادی که می‌دیدند پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» مرا روی منبر روی زانوهایش می‌نشاند و می‌بویید و می‌بوسید. مردم! چرا خون مرا حلال دانستید! مردم!‌ من حلالی را حرام و حرامی را حلال نکرده‌ام، پس چرا برای ریختن خون من اینجا جمع شده‌اید. بعد تصرف ولایی را برداشت که ببیند تأثیر کرد یا نه. اما دید که تأثیر نکرده و هو می‌زنند و مسخره می‌کنند. لذا آقا امام حسین دوباره تصرف ولایی کرد و نصیحت کرد. فرمود ای مردم حسین‌کُشی، بچه کشی نیست و خودتان را از بین می‌برید و نسلتان را نابود می‌کنید. هنوز وقت آن هست که توبه کنید. مردم! این دنیا شما را گول نزند. این دنیا می‌گذرد. ریاست و جاه و مقام می‌گذرد. مواظب باشید کاری نکنید که بدبختی دنیا و آخرت برای شما باشد. باز تصرف ولایی را برداشت که ببیند تأثیر کرد یا نه. اما دید تأثیر نکرد و همان که بودند هستند. در آخر کار تصرف ولایی کرد که همه ساکت شوند و بشنوند و روضه خواند. فرمود ای مردم حال که گوش به حرف‌های من نمی‌دهید. گوش دهید به خیام حرم و ببینید صدای العطش العطش از بچه‌ها بلند است. من با شما جنگ دارم و شما با من جنگ دارید، چرا چنین می‌کنید. تصرف ولایی را برداشت که ببیند آیا خبری شد یا نه. اما دید مسخره و جسارت می‌کنند.

          و صلّی‌الله علی محمّد وَ آل محمّد



    [1]. بحارالأنوار، ج 44، ص 329.

    [2]. نهج البلاغه، حکمت 374.

    [3]. نهج البلاغه، نامه 47.

    [4]. عصر، 1 و 2: «سوگند به عصر [ظهور پیامبر اسلام]، [که] بی‌تردید انسان در زیان کاری بزرگی است.»

    [5]. عصر، 3: «مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند و یکدیگر را به حق توصیه نموده و به شکیبایی سفارش کرده‌اند.»

    [6]. فصلت، 30: «بی‌تردید کسانی که گفتند: پروردگار ما خداست؛ سپس [در میدان عمل بر این حقیقت] استقامت ورزیدند.»

    [7]. توبه، 71: «مردان و زنان با ایمان دوست و یار یکدیگرند؛ همواره به کارهای نیک و شایسته فرمان می‌دهند و از کارهای زشت و ناپسند بازمی‌دارند.»

    [8]. آل عمران، 110: «شما بهترین امتی هستید که [برای اصلاح جوامع انسانی] پدیدار شده اید، به کار شایسته و پسندیده فرمان می‌ دهید و از کار ناپسند و زشت بازمی‌دارید.»

    [9]. آل عمران، 104: «و باید از شما گروهی باشند که [همه مردم را] به سوی خیر [اتحاد، اتفاق، الفت، برادری، مواسات و درستی] دعوت نمایند، و به کار شایسته و پسندیده وادارند، و از کار ناپسند و زشت بازدارند.»

    [10]. توبه، 122: «چرا از هر جمیعتی گروهی [به سوی پیامبر] کوچ نمی  کنند تا در دین آگاهی یابند و قوم خود را هنگامی که به سوی آنان بازگشتند، بیم دهند، باشد که [از مخالفت با خدا و عذاب او] بپرهیزند.»

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365