أعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجیم
بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ
اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمينَ وَ الصَّلاة وَ السَّلامُ عَلی خَيرِ خَلقِهِ اشْرَفِ بَرِيَّتِهِ ابِيالْقاسِمِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ عَلی آلِهِ الطَّيّبينَ الطّاهِرينَ وَ عَلي جَميعِ الأَنبِيآءِ وَ المُرسَلينَ سِيَّما بَقِيَّةِ اللهِ فِی الأَرَضينَ وَ لَعْنَةُ اللهِ عَلی أعْدآئِهِمْ أجْمَعينَ.
بحث این دهۀ ما به خواست پروردگار عالم و لطف حضرت ولیعصر«عجلّاللهتعالیفرجهالشّریف»، راجع به روایاتی است که از امام حسین«سلاماللهعلیه» وارد شده است و انشاء الله هر روز یک روایت از امام حسین«سلاماللهعلیه» نقل میکنم و به واسطۀ آن روایت، جلسه را نورانی میکنم و در پیرو آن روایت مقداری صحبت میکنم. امیدوارم که مرضیّ امام حسین«سلاماللهعلیه» باشد و بتوانیم برای اجتماع و برای انقلابمان و برای دردهای خودمان فکری کنیم.
امام حسین«سلاماللهعلیه» دعایی دارند به نام دعای عرفه؛ و مضامین دعا خیلی بالاست، که امام حسین«سلاماللهعلیه» عصر عرفه در عرفات این دعا را خواندند. در وسط دعا یک جمله دارند که به دنیا و آنچه در دنیاست، ارزش دارد و از نورانیت خاصی برخوردار است. جمله اینست که میفرماید: «مَا ذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَ مَا الَّذِي فَقَدَ مَنْ وَجَدَك...»[1]؛ خدایا! آنکه تو را دارد، چه ندارد و کسی که تو را ندارد، چه دارد؟
اگر کسی خدا را داشته باشد، همه چیز دارد. یک زندگی نورانی در دنیا و آخرت، یک زندگی پربرکت در دنیا و آخرت. زندگی نورانی است، هم در دنیا و هم در عالم برزخ و هم در آخرت.
و اگر کسی خدا را نداشته باشد، زندگی پر از ظلمت است. تاریکی روی تاریکی و غم و غصه روی غم و غصه و بالاخره یک زندگی پر از نگرانی، هم در دنیا و هم در آخرت دارد.
روی این جملۀ امام حسین«سلاماللهعلیه» در قرآن زیاد پافشاری شده است. قرآن میفرماید کسی که خدا را نداشته باشد، زندگی او تاریک است. «أَوْ كَظُلُمٰاتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشٰاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحٰابٌ ظُلُمٰاتٌ بَعْضُهٰا فَوْقَ بَعْضٍ»[2]؛ میفرماید زندگی منهای خدا، تاریک تاریک است. میفرماید زندگی منهای خدا به اندازهای نگرانکننده است که انسان از خودباختگی پیدا میکند. میرسد به آنجا که همه چیز فراموش است، حتی خودش. بعد میفرماید: «وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اَللّٰهُ لَهُ نُوراً فَمٰا لَهُ مِنْ نُورٍ»[3]؛ اگر نور خدا نباشد، اگر زندگی با خدا نباشد، این زندگی تاریک است. اگر بخواهیم زندگی روشن باشد، باید خدا روی زندگی حکمفرما باشد. اگر نور خدا در زندگی ما باشد، دست عنایت خدا روی زندگی ما باشد، زندگی نورانی است؛ هم در دنیا و هم در آخرت.
در آیۀ دیگر میفرماید: «فَأَيُّ اَلْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»[4]؛ چه کسی استحقاق این را دارد که امنیت دل داشته باشد؟ یک زندگی منهای غم و غصه و دلهره و اضطراب خاطر و منهای نگرانی داشته باشد؟ زندگی که آن زندگی پربرکت و پرسعادت باشد؟
قرآن جواب میدهد: «اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمٰانَهُمْ بِظُلْمٍ»[5]؛ کسانی که به راستی مؤمند و در زندگی آنها گناه نیست.
بعد تکرار میکند و میفرماید: «أُولٰئِكَ لَهُمُ اَلْأَمْنُ»[6]؛ اینها حتماً امنیّت دل دارند، حتماً یک زندگی پربرکتی دارند. بعد هم میفرماید: «وَ هُمْ مُهْتَدُونَ»[7]؛ دست عنایت خدا روی این زندگی است. همان که آقا امام حسین«سلاماللهعلیه» میفرمایند وقتی خدا در زندگی باشد، همه چیز هست. نظیر اطاق تاریکی که وقتی کلید آن را بزنند، اطاق روشن میشود. اگر کلید را نزنند و زندگی منهای خدا باشد، تاریک و وحشتناک است.
قرآن میفرماید: «لاٰ يَزٰالُ اَلَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِمٰا صَنَعُوا قٰارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيباً مِنْ دٰارِهِمْ»[8]؛ زندگی که منهای خدا باشد، دائماً کوبندگی دارد. در آیۀ دیگر میفرماید در جهنم نیز دائماً کوبندگی دارد. از این غم رها میشود و غم دیگر میآید و از این غصه رها میشود و غصۀ دیگر میآید. در دنیا غم روی غم و غصه روی غصه و در آخرت نیز غم روی غم و غصه روی غصه است. اگر خدا نباشد، به غیر از کوبندگی چیزی نیست و این آیه میفرماید نه تنها کوبندگی برای خودش، بلکه زندگی منهای خدا کوبندگی برای زن و بچه و اطرافیانش هم دارد.
به عنوان مثال شما در اطاق نشستهاید و این اطاق روشن است، اگر کلید را پایین بزنید، زندگی تاریک میشود. نه تنها برای خودت بلکه برای زن و بچهات هم تاریک میشود. وقتی گناه در زندگی بیاید، چنین است. وقتی زندگی منهای خدا باشد، این کوبندگی نه تنها برای خودش، بلکه برای دیگران و برای زن و بچه و اطرافیانش نیز هست و حتی گناه موجب میشود زندگی تاریک شود برای اجتماع: «لاٰ يَزٰالُ اَلَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِمٰا صَنَعُوا قٰارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيباً مِنْ دٰارِهِمْ». برای خودش کوبندگی روی کوبندگی و برای دیگران و اطرافیانش نیز کوبندگی روی کوبندگی است.
قرآن تشبیه معقول به محسوس میکند و میفرماید اگر در زندگی خدا نباشد، چنین است: «وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللّٰهِ فَكَأَنَّمٰا خَرَّ مِنَ اَلسَّمٰاءِ فَتَخْطَفُهُ اَلطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ اَلرِّيحُ فِي مَكٰانٍ سَحِيقٍ»[9]؛ کسی از بالا مثلاً از هواپیما پرت شود در زمینی که در آن زمین هیچ کس نباشد، چقدر نگرانکننده است! قرآن میفرماید اگر لاشخورها هم اطرافش را بگیرند، نگرانی روی نگرانی است. زندگی منهای خدا، چنین است. همان که امام حسین«سلاماللهعلیه» میفرمایند زندگی منهای خدا هیچکس را ندارد. خیال میکند کسی را دارد. اگر خدا باشد، همه چیز هست و اگر خدا نباشد،هیچ چیز نیست. چه کسی میتواند غیر از خدا به فریاد انسان برسد.
روز عاشورا امام حسین«سلاماللهعلیه» خطبۀ شیرینی دارد و جملۀ اول آن خطبه همین است: «اللَهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِي فِي كُلِّ كَرْبٍ»؛ خدایا! روز عاشوراست اما پناهم تویی و پناهی ندارم به غیر از تو. اگر به راستی انسان در زندگی بتواند این را به راستی بگوید و پناهی نباشد جز خدا و نظری نباشد جز خدا؛ آنگاه دست پروردگار عالم روی سرش است.
آیهای در قرآن داریم که این آیه کوچک است اما خیلی شیرین است و این کلام امام حسین«سلاماللهعلیه» را خوب معنا میکند. میفرماید: «كَذٰلِكَ حَقًّا عَلَيْنٰا نُنْجِ اَلْمُؤْمِنِينَ»[11]؛ مؤمن به ما حق دارد که ما کمکش کنیم. بعد قرآن میفرماید حتماً چنین است، «وَ كٰانَ حَقًّا عَلَيْنٰا نَصْرُ اَلْمُؤْمِنِينَ»[12]. مؤمن به ما حق دارد که ما کمککار او باشیم و دست ما روی سرش باشد و نگذاریم بلغزد و نگذاریم که دشمن بر او مسلّط شود. در دنیا دست ما روی سر او و در آخرت هم دست ما روی سر او باشد. و من از همۀ شما تقاضا دارم این آیۀ شریفه و این جملۀ امام حسین«سلاماللهعلیه» را همیشه بخوانید. آن وقتی که حالی پیدا میکنی بگو: «مَا ذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ»، خدایا کسی که تو را ندارد چه دارد؟ «وَ مَا الَّذِي فَقَدَ مَنْ وَجَدَك»، خدایا کسی که تو را دارد چه ندارد؟
بعد همین آیه را بخوانید که: «كَذٰلِكَ حَقًّا عَلَيْنٰا نُنْجِ اَلْمُؤْمِنِينَ»؛ مؤمن به ما حق دارد که در بنبستها به فریادش برسیم. گرههای کور او را باز کنیم. «وَ كٰانَ حَقًّا عَلَيْنٰا نَصْرُ اَلْمُؤْمِنِينَ»؛ مؤمن به ما حق دارد و کمکش کنیم. حتی برسد به آنجا که اگر نمیداند چه کند، الهام پیدا کند. «إِنْ تَتَّقُوا اَللّٰهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقٰاناً»[13]؛ اگر کسی متّقی باشد و زندگی او توأم با خدا باشد، میرسد به آنجا که الهام پیدا میکند. در بنبستها میداند که کجا رود و چه کند. در بنبستها میفهمد که باید چه کند. در وقتی که مضلت و گمراهی برایش پیش آید و شیطان جنی و انسی بخواهد او را ببرد، متوجّه است که نرود و متوجّه است که آن دام را پاره کند و از شیطان انسی و شیطان جنّی رهایی پیدا کند.
گفتم ارزش این روایت به دنیا و آنچه در دنیاست، بیشتر است. خوشا به حال کسی که درک این مطالب را بکند و با خدا زمزمه داشته باشد. راوی میگوید امام حسین«سلاماللهعلیه» در روز عرفه مثل باران گریه میکرد و در وسط دعا میگفت: «مَا ذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَ مَا الَّذِي فَقَدَ مَنْ وَجَدَك...»؛ خدایا کسی که تو را دارد، چه ندارد؟ کسی که تو را گم کرده است و ندارد، چه دارد؟
اگر انسان خدا را داشته باشد،سعادت دنیا و آخرت را دارد و همه چیز دارد و اگر خدا را نداشته باشد، هیچ ندارد، نه دنیا را دارد و نه آخرت را.
و صلّیالله علی محمّد وَ آل محمّد
[1]. بحارالأنوار، ج 95، ص 226: «آن کسی که تو را ندارد، چه دارد؟ و آن کسی که تو را یافته است، چه ندارد؟»
[2]. نور، 40: « یا [اعمالشان] مانند تاریکیهایی است در دریایی بسیار عمیق که همواره موجی آن را میپوشاند، و بالای آن موجی دیگر است، و بر فراز آن ابری است، تاریکیهایی است برخی بالای برخی دیگر.»
[3]. نور، 40: «و کسی که خدا نوری برای او قرار نداده است، برای او هیچ نوری نیست.»
[4]. أنعام، 81: «اگر حقایق را میدانید [بگویید] کدام یک از دو گروه [خداپرستان و مشرکان] به ایمنی [از عذاب خدا] سزاوارترند؟»
[5]. أنعام، 82: «کسانی که ایمان آوردند و ایمانشان را به ستمی [چون شرک] نیامیختند.»
[6]. أنعام، 82: «ایمنی [از عذاب] برای آنان است.»
[7]. أنعام، 82: «و آنان راهیافتگانند.»
[8]. رعد، 31: «و همواره به کافران به کیفر آنچه که انجام دادند، حادثهای کوبنده و بسیار سخت میرسد یا حادثه نزدیک خانههایشان فرود میآید [که شهر و دیارشان و اطرافش را ناامن میکند].»
[9]. حج، 31: «و هر کس به خدا شرک ورزد، گویا چنان است که از آسمان سقوط کرده و پرندگان [شکاری] او را میربایند، یا باد او را به جایی دور دست میاندازد.»
[10]. الارشاد، ج 2، ص 96.
[11]. یونس، 103: «همین گونه بر ما فریضه و لازم است که مؤمنان را نجات دهیم.»
[12]. روم، 47: «و یاری مؤمنان حقّی بر عهدۀ ماست.»
[13]. أنفال، 29: «اگر [در همه امورتان] از خدا پروا کنید، برای شما [بینایی و بصیرتی ویژه] برای تشخیص حق از باطل قرار میدهد.»