أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
بحث دربارۀ مبطلات نماز بود و سه مورد از مبطلات را مباحثه کردیم؛ و بحث الان راجع به مورد چهارم از مبطلات است. میفرمایند:
الرابع :تعمّد الالتفات بتمام البدن إلی الخلف أو إلی الیمین أو الیسار،بل وإلی ما بینهما علی وجه یخرج عن الاستقبال،و إن لم یصل إلی حدّهما،و إن لم یکن الالتفات حال القراءة أو الذکر،بل الأقوی ذلک فی الالتفات بالوجه إلی الخلف مع فرض إمکانه ولو بمیل البدن علی وجه لا یخرج عن الاستقبال،و أمّا الالتفات بالوجه یمیناً ویساراً مع بقاء البدن مستقبلاً،فالأقوی کراهته مع عدم کونه فاحشاً و إن کان الأحوط اجتنابه أیضاً، خصوصاً إذا کان طویلاً،وسیّما إذا کان مقارناً لبعض أفعال الصلاة خصوصاً الأرکان، سیّما تکبیرة الإحرام، و أمّا إذا کان فاحشاً ففیه إشکال، فلایترک الاحتیاط حینئذٍ. وکذا تبطل مع الالتفات سهواً فیما کان عمده مبطلاً، إلّا إذا لم یصل إلی حدّ الیمین و الیسار، بل کان فیما بینهما، فإنّه غیر مبطل إذا کان سهواً و إن کان بکلّ البدن.
چهارم چیزی که نماز را باطل میکند، اینست که عمداً رو به قبله نایستد. میفرماید یک دفعه تمام بدن پشت به قبله است و یک دفعه به طرف راست و یا به طرف چپ است، بلکه مقابل قبله نیست و بدن به صورت کج از قبله است ولو به طرف راست یا به طرف چپ نرسیده باشد. به قول اینها چهل و پنج درجه که نصف آن هم بیست درجه به بالا، نماز را باطل میکند.
میفرمایند اگر سر را به طرف راست و یا به طرف چپ کند، طوری نیست. اینهایی که گفتیم فرقی بین عمد و سهو ندارد و اگر کسی مثلاً سهواً بیست درجه از قبله کج شد، یا به طرف راست و یا به طرف چپ، چه رسد به اینکه به یمین و یا یسار برود و چه رسد به اینکه پشت به قبله باشد، نماز باطل است.
مثل قبلۀ اصفهان که میگویند ده درجه به طرف راست است، حال اگر صاف ایستاد، میفرمایند: «و أمّا إذا کان فاحشاً ففیه إشکال،فلایترک الاحتیاط حینئذٍ»؛ در این جا نتوانستند فتوا دهند و میگویند اگر در اصفهان کسی صاف ایستاد، احتیاط اینست که بگوییم این نماز هم باطل است.
یا مثلاً اگر نمیدانست قبلۀ اصفهان ده درجه انحراف به طرف راست دارد، میگویند نمازش درست است؛ مگر اینکه میدانست قبلۀ اصفهان کج است اما عمداً صاف ایستاد.
چهار پنج فرع در این فرمایش مرحوم سید هست.
أمّا الجهة الأولی؛ که از قبله به تمام بدن یا به تمام صورت کج بایستد.
در این باره روایات فراوانی داریم که نماز باطل است.
روایت 3 از باب 9 از ابواب القبله، وسائل الشیعه، جلد 4، صفحه 312:
صحیحه زراره عنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) أَنَّهُ قَالَ لَهُ اسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ بِوَجْهِكَ- وَ لَا تَقَلَّبْ بِوَجْهِكَ عَنِ اَلْقِبْلَةِ فَتَفْسُدَ صَلاَتُكَ.
این راجع به صورت است و راجع به بدن نیز به طریق اولی.
روایت 3 از باب 3 از ابواب قواطع الصلاة، وسائل الشیعه، جلد 7، صفحه 244:
صحیحه عن زرارة انه سمع أبا جعفر(ع) یقول: الالتفات یقطع الصلاة إذا کان بکله.
نمیدانم ضمیر «بکله» به رأس میخورد یا به بدن! اگر به بدن باشد، با آن روایت قبل تفاوت دارد و آن روایت میگفت صورت و این روایت میگوید بدن، اما متعرض وجه نیست. اگر این کله هم به وجه بخورد، روایت اول با روایت دوم یک معنا پیدا میکند.
روایت 2 از باب 3 از ابواب قواطع الصلاة، وسائل الشیعه، جلد 7، صفحه 244:
صحیحه حلبی عن أبی عبدالله علیه السلام: إِذَا اِلْتَفَتَّ فِي صَلاَةٍ مَكْتُوبَةٍ مِنْ غَيْرِ فَرَاغٍ فَأَعِدِ اَلصَّلاَةَ إِذَا كَانَ اَلاِلْتِفَاتُ فَاحِشاً.
اگر خیلی از قبله به طرف راست یا به طرف چپ باشد، نماز باطل است، اما اگر زیاد نباشد، نماز صحیح است. بعد هم حواله میدهد به عرف.
امام صادق «سلاماللهعلیه» میفرماید اگر طرف راست یا به طرف چپ عرفاً او را از قبله برگردانده، نماز باطل است، عمداً باشد یا سهوا؛ و اما اگر عرفاً از قبله برنگشته، نماز او صحیح است، عمداً باشد یا سهواً.
این روایت که صحیحالسند هم هست یک قاعدۀ کلی به ما میدهد و میگوید که این استقبال یک امر عرفی است. هرکجا عرفاً بگویند رو به قبله نایستاده نماز باطل است و هرکجا بگویند رو به قبله ایستاده، نماز صحیح است؛ بنابراین در اصفهان ما همه جا، اگر عمداً هم صاف بایستد و به طرف چپ تمایل پیدا نکند، برای اینکه ده درجه به طرف راست و یا طرف چپ تمایل دارد، عرفاً رو به قبله است و چون عرفاً رو به قبله است، مانعی ندارد؛ زمانی مانع پیدا میکند که عرفاً فاحش باشد، یعنی مثلاً بیست درجه به طرف راست یا به طرف چپ باشد؛ آنگاه نماز اشکال دارد. بنابراین اگر التفات پیدا کنیم در اصفهان به طرف راست. اگر سهواً باشد طوری نیست و اگر عمداً هم باشد، طوری نیست برای اینکه عرفاً رو به قبله ایستاده است.
یادم نمیرود چند سال قبل من حسابی جلوی آن را گرفتند که میخواستند اختلافی در اصفهان درست کنند و بگویند قبلههای مساجد قدیمی مثل مسجد سید و مسجد حکیم و مسجد امام که خیلی مهم در اصفهان است، قبلهشان غلط است. قبلهنمایی هم درست کرده بودند و ده بیست درجه قبله را کج کرده بودند و از این مسجد به آن مسجد میرفتند و اما من جلوی آن را گرفتم و گفتم قبله نمای تو غلط است؛ برای اینکه قبله نمای آنها فوقالعاده دقیق بوده و ده درجه هم تفاوت ندارد و اگر عمداً هم رو به قبله نباشد، طوری نیست. و علی کل حالٍ، اگر جایی هفت هشت درجه یا ده درجه قبلۀ او به طرف راست و یا به طرف چپ باشد، صاف ایستادن اشکال ندارد برای اینکه عرفاً رو به قبله است و وقتی نماز اشکال پیدا میکند که سهوی باشد. حال اگر عمدی باشد، اشکال دارد و اما اگر سهوی باشد، مرحوم سید گفتند طوری نیست؛ بنابراین اگر بیست درجه به طرف راست و یا به طرف چپ باشد، اما سهواً باشد طوری نیست و اگر عمداً باشد، اشکال پیدا میکند.
صحیحه حلبی عن أبی عبدالله علیه السلام: إِذَا اِلْتَفَتَّ فِي صَلاَةٍ مَكْتُوبَةٍ مِنْ غَيْرِ فَرَاغٍ فَأَعِدِ اَلصَّلاَةَ إِذَا كَانَ اَلاِلْتِفَاتُ فَاحِشاً.
مثلاً در میان قبله و طرف راست و یا میان قبله و طرف چپ است. در اینجاها اشکال پیدا میکند، اما اگر عمدی باشد و اما اگر سهوی باشد، طوری نیست و مرحوم سید هم فرمودند که: «و أمّا الالتفات بالوجه یمیناً ویساراً مع بقاء البدن مستقبلاً،فالأقوی کراهته مع عدم کونه فاحشاً و إن کان الأحوط اجتنابه أیضاً، خصوصاً إذا کان طویلاً، وسیّما إذا کان مقارناً لبعض أفعال الصلاة خصوصاً الأرکان، سیّما تکبیرة الإحرام، و أمّا إذا کان فاحشاً ففیه إشکال، فلایترک الاحتیاط حینئذٍ. وکذا تبطل مع الالتفات سهواً فیما کان عمده مبطلاً»؛ فرقی هم بین عمد و سهو ندارد و مثل اینکه از ارکان است، ولو اینکه آن را از ارکان نشمردند اما کسانی که گفتند از مبطلات نماز است، گفتند فرقی بین عمد و سهو ندارد. لذا تا اینجا با روایتها میتوان یک قاعده درست کرد که «فولّ وجوهکم قبل المسجد الحرام». یک قاعده درست کنیم و بگوییم نماز باید رو به قبله باشد و اگر رو به قبله نشد، نماز باطل است؛ عمداً باشد یا سهواً باشد. لذا اگر کسی بعد از نماز فهمید که به طور فاحش به طرف راست ایستاده، یعنی مثلاً قبله بیست درجه فرق داشته و این صاف ایستاده و یا به طرف راست و یا به طرف چپ ایستاده است و خیال میکرده قبله آنطرف است و به آن طرف نماز خوانده و بعد فهمیده طرف دیگر است؛ در اینجا عمدی باشد نماز را باطل میکند، سهوی هم باشد، نماز را باطل میکند. آنوقت اشکالی هم جلو میآید و اینکه مرحوم سید و دیگران قبلاً گفتند ارکان نماز، تکبیرة الاحرام و قیام متصل به رکوع و سجدتین و رکوع است. اینها اگر عمداً نیاید، نماز باطل است و سهواً هم نیاید، نماز باطل است؛ اما هرچه در نماز بیاید، اگر عمداً باشد نماز باطل است و اگر سهواً باشد، رفع مالایعلمون یا لاتُعاد میگوید نماز صحیح است. این یک قاعدۀ کلی در فقه ماست. حال در اینجا یک رکن پیدا میکنیم. باید بگوییم ارکان نماز، نیت و تکبیرة الاحرام و قیام متصل به رکوع و رکوع و سجدتین است. اینهاست که عمداً یا سهواً نماز را باطل میکنند و اما مابقی اینها از ارکان نیست و در نماز غیر از این پنج مورد اگر سهواً بیاید اشکال ندارد؛ اما در اینجا میفرمایند از ارکان نماز، عرفاً کج ایستادن فاحش است، چه رسد به طرف راست و یا به طرف چپ و یا پشت به قبله. بعد هم میفرمایند عمداً باشد یا سهواً باشد. اگر کسی سهواً نماز خواند و بعد فهمید به طرف راست ایستاده، نمازش باطل است. اگر فاحش باشد، مثلاً بیست درجه باشد، نماز باطل است، عمداً باشد نماز باطل است، سهواً هم باشد، مشهور میگویند نماز باطل است اما مرحوم سید نتوانستند این را بگویند. بالاخره در مسئلهمان یک رکن پیدا کردیم. باید بگوییم ارکان نماز، 1ـ نیت 2ـ ایستاده رو به قبله 3ـ قیام متصل به رکوع 4ـ رکوع 5ـ سجدتین.
سابقاً معنا کردیم و گفتیم قیامت متصل به رکوع چیز قهری است و گاهی میآید و گاهی نمیآید. رکوع آن باید متصل باشد و ایستادن متصل به رکوع باشد و اگر ایستادن متصل به رکوع نشد، نماز باطل است برای اینکه قیام متصل به رکوع نیامده است. همین جا که یک امر قهری است و گفتنی هم نیست، گفتند قیام متصل به رکوع نماز را باطل میکند و در همان جا باید گفته باشند که یکی از چیزهایی که نماز را باطل میکند، اینست که رو به قبله نباشد؛ لذا ایستادن به رو قبله، یا بفرمایید نظیر طهارت حدث است که گفتیم از مبطلات نماز نیست. سابقاً در مبطلات نماز گفتند حدث اصغر و حدث اکبر از مبطلات نماز است و ما گفتیم از مبطلات نیست بلکه شرط در نماز و جزء نماز است و نباید بگوییم از مبطلات است. هیچ کس هم نگفته که طهارت از مبطلات است. در مانحن فیه نیز همین است. این قبله از مبطلات است؛ یعنی جزء نماز است. از اول نماز تا آخر نماز باید رو به قبله باشد و از اجزاء است، بنابراین «اذ انتفی الجزء انتفی الکل» و اما اینکه بگوییم دوازده چیز در نماز هست که نماز را باطل میکند، مثل تکتّف بگوییم، خوب است و اینکه تکتّف نماز را باطل میکند، درحالی که نه جزئی کم شده و نه شرطی اضافه شده اما خود به خود موجب فساد نماز است. اما رو به قبله بودن چیز مستقل نیست. یشترط فی الصلاة اینکه رو به قبله باشد و یشترط فی الصلاة اینکه نیت کند و یشترط فی الصلاة اینکه حمد و سوره بخواند و رکوع کند و یشترط فی الصلاة اینکه همۀ اینها رو به قبله باشد.
در آن صورت اول و دوم هم من میگفتم اینها صفت متعلق به موصوف است و نمیتوان گفت اینها از مبطلات است، بلکه اینها جزء نماز یا شرط نماز است به خلاف تکتّف که نه جزء است نه شرط است و از مبطلات نماز است و اما اگر حدث اصغر از کسی سر زد، شرط نماز نیامده و شرط نماز هم طهارت است. در مانحن فیه نیز اگر رو به قبله نباشد، نماز باطل است برای اینکه جزء نماز نیامده و جزء نماز اینست که از اول نماز تا آخر نماز رو به قبله باشد.
و صلّی الله علي محمّد وَ آل محمّد