أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
مسئله 1 از موالات:
تطویل الرکوع أو السجود أو إکثار الأذکار أو قراءة السور الطوال لا تعدّ من المحو، فلا إشکال فیها.
اگر کسی به جای «قل هو الله أحد» سورۀ بقره بخواند یا کسی حال داشته باشد و در قنوت نماز دعای ابوحمزۀ ثمالی بخواند و یا در رکوع یا سجده، به هر اندازه ممکن است، سبحان الله بگوید و یا اذکار دیگری بخواند که در نماز تجویز شده است. برای اینکه در روایات داریم «کلّ ما یکون من القرآن أو الذکر أو الدعاء لا بأس فی الصلاة». یا از اول تا آخر نماز هرچه میخواهد قرآن و دعا بخواند و ذکر بگوید، مانعی ندارد. حال این هم حالی پیدا کرده و در سجده صد مرتبه میگوید «سبحان ربی الأعلی و بحمده».
مرحوم سیّد میفرماید همۀ اینها مانعی ندارد؛ زیرا این صورت نماز را به هم نمیزند و محو صورت نمیکند و هرچه محو صورت نماز نکرد، در نماز مانعی ندارد؛ لذا دیروز میگفتم راجع به موالات دلیل به خصوصه نداریم؛ دائرمدار مصداق عرفی قرار دادند. گفتند اگر از نماز بیرون رود و عرفاً نگویند در نماز است، این نماز باطل است؛ اما اگر از نماز بیرون نرود، هرچه طول بکشد، عرفاً میگویند نماز صحیح است و این روایت که میگوید «کلّ ما یکون قرآناً أو دعاءاً أو ذکراً لا بأس فی الصلاة»، به ما میگوید هرچه طول دهد، محو صورت نماز نمیشود. بعضی از بزرگان تأیید آوردند و گفتند در نمازهای مستحبی زیاد داریم. مثلاً در ماه مبارک رمضان در شب عید فطر نماز با هزار قل هو الله داریم. دو رکعت نماز است که در رکعت اول هزار مرتبه «قل هو الله احد» و در رکعت دوم یک «قل هو الله أحد» است.
یکی از بزرگان روی منبر میگفت در رکعت اول هزار مرتبه «قل هو الله» و اگر جانت در نیامد، در رکعت دوم یک «قل هو الله» بخوان و علی کل حالٍ خواندن هزار مرتبه «قل هو الله أحد» در مستحبات داریم. مرحوم محدث قمی در مفاتیح و همچنین اهل دعا، مانند مصباح المتهجد و اقبال و زادالمعاد و دیگر کتابهای دعا، نمازهای مستحبی زیادی نقل میکنند که خیلی طول میکشد. همۀ شما مسلّم نماز اول ماه را میخوانید. در رکعت اول سی مرتبه «قل هو الله أحد» و در رکعت دوم سی مرتبه «إنا انزلناه» دارد و بعد هم یک دعا برای حفظ وابستههایش از شر و آفات. و بالاخره از اینگونه نمازها زیاد است. پس این دلیل بر جواز است؛ لذا هرچه طول بدهد، اشکال ندارد. گفتم روایتی در مسئله نداریم، لذا اینها که میخواهند بگویند تطویل نماز واجب جایز است، قیاس میکنند به نمازهای مستحب و میگویند در آنجا تطویل جایز است و آن قاعده که باید از نماز بیرون نرودو عرفاً محو صورت نشود، در سکوتها و در حرفها و یا در سهوها و عمدهاست و اما اگر مربوط به نماز شد، مانند نماز هزار قل هو اللهی، این نماز است و عرفاً از صورت نماز بیرون نرفته است.
بعضی از فقها و من جمله محشین بر عروه، میگویند در نماز مستحبی نمیتوانیم قیاس کنیم نماز واجب را به نماز مستحب؛ برای اینکه خیلی چیزها در نماز مستحب هست که در نماز واجب نیست. حتی مثلاً مشغول نماز شب است و ببیند الان طلوع فجر میشود و در وسط نماز آب بخورد و حتی یکی دو قدم هم برود. یا اینکه مثلاً عمداً نشسته یا خوابیده نماز شب بخواند.
آقایی مریض بود و گفته بود مدتی ایستادیم و نماز خواندیم و خدا به ما محل نداد. بعد مریض شدیم، نشستیم و نماز خواندیم و خدا به ما محل ندارد و الان هم مریضیم و باید بخوابیم و خوابیده نماز شب بخوانیم. علی کل حال در نماز مستحبی از اینگونه چیزها زیاد است و قیاس نماز واجب به نماز مستحب نمیشود. گفتند در همین نماز واجب، گاهی از نظر عرفی، محو صورت نماز میشود؛ مثل اینکه در نماز دعای عرفه بخواند یا دعای ابوحمزۀ ثمالی و یا سورۀ بقره یا سورۀ آل عمران بخواند. این عرفاً محو صورت نماز شده و اگر محو صورت نماز شود، موالات نیامده و اگر در نماز واجب، موالات نیاید، نماز باطل است. حال اگر ما بخواهیم بگوییم در نماز مستحب محو صورت نمیشود و در نماز واجب محو صورت میشود، عرف پسند نیست. اگر بخواهیم بگوییم اصلاً محو صورت نمیشود ولو اینکه سورۀ بقره یا دعای ابوحمزۀ ثمالی بخواند. لذا محشین بر عروه راجع به نماز مستحبی اصلاً صحبت نکردند و راجع به نماز واجب گفتند که نمیشود نماز را طول داد. برای اینکه اگر محو صورت شود، نماز واجب و مستحب ندارد. بنابراین نمیشود طول داد. اگر دعای ابوحمزۀ ثمالی یا دعای عرفه در نماز خوانده باشد، چه در نماز مستحب و چه در نماز واجب جایز نیست و اگر در نماز مستحب استثناء کنید، اما در نماز واجب نمیشود.
چیزی نداریم به جز ذهن عرفی خود ما. اگر گفتید عرفاً نمیشود در نماز واجب طول داد، برای اینکه موالات به هم میخورد، بنابراین باید طول نداد. اما مرحوم سید جازم شدند که محو صورت نمیشود، لذا فرمودند: «تطویل الرکوع أو السجود أو إکثار الأذکار أو قراءة السور الطوال لا تعدّ من المحو، فلا إشکال فیها».
اشکالی که به مرحوم سید هست، اینست که شما میگویید «لا تعدّ من المحو» و شما تعیین مصداق میکنید و برای خودتان حجت است و برای مقلدینتان حجت است اما کسی که میگوید اگر کسی در نماز واجب سورۀ بقره بخواند، محو صورت نماز میشود؛ این شخص میگوید نماز باطل است.
مسئله برمیگردد به اینکه کجا محو صورت میشود و کجا نمیشود. محو صورت شدن هم یک امر عرفی است و در امر عرفی اختلاف زیاد است، و من جمله همین جا بعضی از محشین بر عروه گفتند «تطویل الرکوع أو السجود أو إکثار الأذکار أو قراءة السور الطوال تعدّ من المحو علی یجوز»؛ اما مرحوم سید میفرمایند: «لا تعدّ من المحو، فلا إشکال فیها». این برمیگردد به یک امر عرفی و در مسئله روایتی راجع به موالات نداریم و هرکجا بگوییم محو صورت شد، نماز جایز نیست مگر در نماز مستحبی به خاطر آن روایتها و هرکجا که محو صورت نشد، میگوییم جایز است ولو در نماز باطل. حال شما باید انتخاب کنید یا «لاتعدّ من المحو فلا اشکال فیها» و یا بفرمائید «تعدّ من المحو فلایجوز فیه». بعضیها هم قیاس کردند و گفتند در نماز مستحبی جایز است و این برمیگردد به اینکه در نماز مستحب محو صورت نمیشود، لذا موالات لازم نیست و بین نماز مستحب و نماز واجب فرق گذاشتند و این هم وجهی ندارد.
مسئله 2:
الأحوط مراعاة الموالاة العرفیة؛بمعنی متابعة الأفعال بلا فصل، و إن لم یمح معه صورة الصلاة،و إن کان الأقوی عدم وجوبها، وکذا فی القراءة و الأذکار.
در اینجا میخواهند بفهمانند که موالات امر شرعی نیست، بلکه یک امر عرفی است. نمیدانم چرا این مسئلۀ دوم را مستقلاً به زبان دیگری ذکر فرمودند. در مسئلۀ اول فهمیدیم که موالات دلیل ندارد و یک امر عرفی است و گاهی محو صورت میشود و نماز را باطل میکند و گاهی محو صورت نمیشود و نماز را باطل نمیکند. دوباره در اینجا فرمایش مسئلۀ اول را مسئلۀ دوم قرار دادند الاّ اینکه احتیاط مستحبی در اینجا کردند و این هم یک امر عرفی است. معلوم است که چون عرف اختلاف دارد، پس احتیاطش اینست که ما خلاف عرف عمل نکنیم تا اینکه همۀ عرف را راضی کنیم. اما این أحوط نیست و برمیگردد به اینکه یکی میگوید نمازم صحیح است و نمازش هم صحیح است برای اینکه محو صورت نشده و یکی میگوید نماز باطل است برای اینکه محو صورت شده است.
مسئله 3:
لو نذر الموالاة بالمعنی المذکور، فالظاهر انعقاد نذره لرجحانها ولو من باب الاحتیاط، فلو خالف عمداً عصی، لکن الأظهر عدم بطلان صلاته.
اگر کسی نذر کرد که دعای ابوحمزۀ ثمالی را در نماز عشاء بخواند، آیا این نذر منعقد میشود یا نه؟! این دائرمدار اینست که آیا محو صورت میشود یا نه. اگر بگوییم محو صورت میشود، این نذر منعقد نمیشود برای اینکه نذر باید رجحان داشته باشد و اگر محو صورت نمیشود، نذر رجحان دارد و باید طبق آنچه نذر کرده است، عمل کند و اگر عمل نکرد، علاوه بر اینکه گناه کرده، کفاره هم دارد.
و اما مرحوم سیّد فرق میگذارد بین تکلیف و وضع و برای این فرق گذاشتن بین تکلیف و وضع در نذر، دلیلی نداریم.
عبارت اینست که:
لو نذر الموالاة بالمعنی المذکور، فالظاهر انعقاد نذره لرجحانها ولو من باب الاحتیاط، فلو خالف عمداً عصی، لکن الأظهر عدم بطلان صلاته.
باید بفرمایند فالظاهر إنعقاد نذره لعدم محو صورت نماز، برای اینکه کسانی که میگویند محو صورت میشود، میگویند رجحان ندارد. احتیاط هم نمیتواند رجحان درست کند. احتیاط خوب است و مثلاً سورۀ بقره را نخواند ولو اینکه بداند محو صورت نمیشود و اینکه میفرماید رجحان دارد برای اینکه احتمال هست که محو صورت نشده باشد، احتمال نمیتواند برای ما رجحان بیاورد. باز معنایش اینطور میشود که اگر نذر کند اگر گفتید رجحان دارد یعنی اگر گفتید موالات در نماز مانعی ندارد، رجحان دارد و اگر گفتید اشکال دارد، رجحان ندارد؛ و اما اینکه احتمال دهیم رجحان دارد، پس احتمال دهیم که تطویل مانعی ندارد «ثَبَّتِ الأَرض ثُمَّ انقُش». ثبوت شی لشیء فرع ثبوت مثبتٌ له است. شما اول موضوع درست کنید و بعد از موضوع بگویید رجحان دارد و اما اگر شک در موضوع داشته باشید، تمسک به عام در شبهۀ مصداقی است و این نمیشود. لذا اگر بخواهیم مسئله را بگوییم، اینست که اگر کسی نذر کند دعای ابوحمزه یا سورۀ فصلت در نماز بخواند، اگر فتوایش اینست که مانعی ندارد، رجحان دارد و باید بخواند و اگر نماند گناه کرده و علاوه بر گناه، کفاره هم داردو و اما اگر در فتوایش اینست که در واجبات رجحان ندارد و محو صورت میشود و بگوید نذر منعقد نمیشود و اگر به جا آورد، گناه نداردو کفاره هم ندارد. اما مرحوم سید «رضواناللهتعالیعلیه» فرمودند:
لو نذر الموالاة بالمعنی المذکور، فالظاهر انعقاد نذره لرجحانها ولو من باب الاحتیاط، فلو خالف عمداً عصی، لکن الأظهر عدم بطلان صلاته.
مثلاً نذر کرده صد تا سورۀ انا انزلناه در رکعت اول بخواند. میفرمایند: فالظاهر انعقاد نذره لما ذکرناه به اینکه تطویل رکوع و سجود و قرائت اذکار لا تعدّ من المحو. وقتی این دلیل باشد، باید بفرمایند: «لو نذر الموالاة بالمعنی المذکور، فالظاهر انعقاد نذره لرجحانها ولو من باب الاحتیاط».
احتمال نمیتواند رجحان بیاورد و حرفی برای خودش است و خوب است که این کار را نکند و خوب است و مسلّم احتیاط برای ما رجحان آور نیست.
فلو خالف عمداً عصی، لکن الأظهر عدم بطلان صلاته.
گناه کرده اما کفاره ندارد. اگر گناه کرده، کفاره دارد و اگر کفاره ندارد، گناه هم نکرده است. فرق گذاشتند بین اثر وضعی و اثر تکلیفی در نذر و این جایز نیست. اگر احتمال رجحان دهیم، احتمال وجوب کفاره است و واجب نیست و اگر یقین کنیم که منعقد میشود، وجوب کفاره است و اگر یقین کنیم که منعقد نمیشود، نه عصیان هست و نه وجوب کفاره. و اما اینکه فرمودند: «فلو خالف عمداً عصی، لکن الأظهر عدم بطلان صلاته»؛ انفکاک بین حکم تکلیفی و حکم وضعی در نذر قابل قبول نیست.
صلّی الله علي محمّد وَ آل محمّد