أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
مسئلۀ دیروز در باب ترتیب در نماز بود. اینکه باید اول تکبیر بگوید و بعد حمد و سوره و بعد رکوع و سجده تا برسد به سلام.
مسئلهای را در اینجا عنوان فرمودند و همین یک مسئله هم در باب ترتیب آمده است، و این مسئله اشکالدار است؛ لذا انشاء الله با فکر شما اشکال آن را رفع کنیم.
مسئله 1:
إذا خالف الترتیب فی الرکعات سهواً،کأن أتی بالرکعة الثالثة فی محلّ الثانیة؛ بأن تخیّل بعد الرکعة الاُولی أنّ ما قام إلیه ثالثة فأتی بالتسبیحات الأربعة و رکع وسجد وقام إلی الثالثة، وتخیّل أنّها ثانیة فأتی بالقراءة و القنوت لم تبطل صلاته، بل یکون ما قصده ثالثة ثانیة و ما قصده ثانیة ثالثة قهراً، وکذا لو سجد الاُولی بقصد الثانیة و الثانیة بقصد الاُولی.
به جای حمد و سوره، تسبیحات اربعه خواند و بالاخره نماز را بدون ترتیب تمام کرد اما نماز را از اول تا آخر درست خواند. رکعت سوم خیال کرد رکعت دوم است و سهواً ترتیب را از بین برد. میفرماید نمازش درست است «لم تبطل صلاته».
بل یکون ما قصده ثالثة ثانیة و ما قصده ثانیة ثالثة قهراً، ...
برای اینکه این نماز خود به خود درست واقع شده است. رکعت اول حمد و سوره بوده و رکعت دوم هم حمد و سوره و قنوت بوده و رکعت سوم و چهارم تسبیحات اربعه بوده و بعد هم سلام بوده و بالاخره نماز از نظر واقع و نفسالامر «وَقَعَ فی محله»؛ الاّ اینکه رکعت دوم جای رکعت سوم واقع شده و رکعت سوم جای رکعت دوم واقع شده است. میفرمایند نماز صحیح است؛ برای اینکه ترتیب، قصدی نیست. یک امر واقعی و نفسالامری است و این امر واقعی و نفس الامری خود به خود پیدا شد. میفرماید: «لم تبطل صلاته، بل یکون ما قصده ثالثة ثانیة و ما قصده ثانیة ثالثة قهراً، وکذا لو سجد الاُولی بقصد الثانیة و الثانیة بقصد الاُولی».
اگر مطالعه کرده باشید، محشین بر عروه نیز همین را فرمودند. یعنی فرمایش مرحوم سیّد «رضواناللهتعالیعلیه» را تصحیح کردند. علتش نیز همین که مرحوم سیّد آوردند، ایشان هم آوردند.
حرفی که در مسئله هست، اینست که بگویید ترتیب یک امر قهری است و خود به خود واقع میشود به شرط اینکه قصد خلاف نکرده باشیم. معمولاً ما که نمازخوان هستیم، اینطور نیست که رکعت اول را به عنوان رکعت اول و رکعت دوم را به عنوان رکعت دوم و سوم و چهارم را هم به عنوان قصد کنیم. به ذهنمان باشد یا نباشد وقصد کنیم یا نکنیم، شارع مقدس چهار رکعت نماز از ما میخواسته و من هم چهار رکعت نماز تحویل شارع مقدس دادم. اما اگر قصد خلاف کند، به این معنا که درحالی که رکعت دوم را میخواند، میگوید این رکعت اول است و نه رکعت دوم. یا درحالی که رکعت سوم را میخواند، عقیدهاش این باشد که این رکعت سوم است و نه رکعت دوم. اگر قصد خلاف کند، به قاعدۀ «ماقصد لم یقع و ما وقع لم یقصد»، باید بگوییم ترتیب نیامده و نماز باطل است. بله، ترتیب، قصدی نیست به معنای اینکه اگر قصد کند واقع شود و اگر قصد نکند، واقع نشود. از امور قصدیه نیست بلکه از امور واقعیه است. تا اینجا خوب است، لذا اگر کسی قصد نکند، اما ترتیب را به جا بیاورد «أوله التکبیر و آخره التسلیم» رابه جا بیاورد و خطوری نباشد، یعنی در ذهنش نباشد که این رکعت اول یا این رکعت دوم است. این یک امر قصدی است و خود واقع میشود؛ اما یک وقت سهواً یا عمداً خلاف را قصد میکند. میگوید این رکعت دوم باشد، درحالی که رکعت اول را نخوانده و یا بگوید این رکعت چهارم باشد، درحالی که رکعت سوم را نخوانده است؛ ظاهراً نماز درست نیست به معنای اینکه عمداً ترتیب نیامده و اگر ترتیب عمداً نیاید «ماوقع لم یقصد و ما قصد لم یقع».
بعضی از بزرگان در حاشیه بر عروه پا را بالاتر گذاشتند و گفتند عمداً هم این کار را بکند، خلاف امر میشود و نمازش درست است. مثلاً رکعت دوم میخواند و عمداً بگوید این رکعت اول باشد. یا رکعت سوم را میخواند و عمداً بگوید این رکعت دوم است؛ ولو اینکه بعد هم تصحیح کند و چهار رکعت به جا بیاورد، باز نماز درست است برای اینکه چهار رکعت آمده و قصد او مناط نیست و اگر عمداً هم قصد خلاف کند، مانعی ندارد؛ درحالی که اگر عمداً قصد خلاف کند، کلام آدمی میشود. یعنی شارع مقدس گفته رکعت اول و رکعت دوم و سوم و چهارم و دستوراتی هم داده است که در رکعت دوم قنوت و در رکعت سوم تسبیحات بخوان. حال این ترتیب را عمداً به هم بزند، خیلی حرف ندارد و شاذ است. حرف ما در باب سهو است که سهواً باشد مثلاً تخیل میکرد رکعت دوم است و بعد فهمید رکعت اول است و یا رکعت اول است و بعد فهمید که رکعت دوم است. مرحوم سید میفرمایند نماز درست است و محشین بر عروه هم میگویند نماز درست است؛ برای اینکه «ما قصد لم یقع سهواً و ما وقع لم یقصد سهواً»، اما ترتیب واقعی و نفسالامری به دست آمده است. بالاخره یک نماز چهاررکعتی میخواستیم که خوانده است. همینطور که مرحوم سید در اینجا میگویند، قصد نمیخواهد. یک نماز چهار رکعتی پشت سر هم میخواهد که واقع و نفس الامری آورده است، ولو تخیل کرده و سهواً سه را دو و یا دو را سه کرده، ضرری به نماز نمیزند.
صورت سهوش را اگر کسی بگوید، که گفتم معمولاً همۀ محشین فرمودند، اشکال ندارد؛ اما صورت عمدش بازی کردن با نماز است. آنچه باید باشد، قصد خلاف کرده و آنچه قصد کرده واقع نشده و آنچه واقع شده، قصد نکرده است. مثلاً درحالی که میداند رکعت اول است اما میگوید این رکعت دوم من باشد. وقتی خلاف واقع و نفس الامر باشد، باید بگوییم همان موقع که نماز میخواند، ترتیب را زیر پا میگذارد و زیر پا گذاشتن ترتیب به صورت عمداً، نماز را باطل میکند، برای اینکه عمداً ترتیب را نیاورده است. گفتم قول شاذی داریم که نماز صحیح است اما محشین گفتند باطل است. و اما اگر سهواً ترتیب را نیاورد، اگر نماز از اول تا آخرش آمد، باید بگوییم نماز درست است و ترتیب نیامده و هرچه سهواً در نماز کم و زیاد شود به غیر از رکن، نماز صحیح است. ترتیب هم رکن نیست و وقتی رکن نشد، بنابراین نماز خود به خود واقع میشود. حال اگر سهواً قصد خلاف کرده، مثل اینست که حمد را نخواند. یا مثل اینست که سهواً به جای حمد و سوره، تسبیحات اربع بخواند و بعد که به رکوع رفت یادش بیاید که باید حمد و سوره میخوانده است. در اینجا نماز درست است. اگر رکنی را از بین ببرد، رکن میگوید سهو و عمد ندارد. اما ترتیب از ارکان نیست و وقتی از ارکان نشد، خیال میکرد رکعت دوم است اما رکعت سوم بوده است و یا خیال میکرد رکعت سوم است اما دوم بوده است؛ اما بالاخره آنچه وظیفه بوده، به جا آورده و ناگهان متوجه شده که ترتیب از بین رفته است. نماز آمده اما سهواً ترتیب نیامده است، مثل اینکه سهواً حمد و سوره نیامده است؛ همینطور که اگر سهواً حمد و سوره نیاید، نماز درست است، ترتیب هم نیاید، نماز صحیح است. بنابراین ترتیب غیر رکن است و از ارکان نیست. ارکان نماز، نیت و قیام متصل به رکوع و رکوع و سجدتین است. اینها اگر عمداً یا سهواً نیاید، نماز باطل است و اما مابقی نماز اگر جا به جا آمد، نماز صحیح است و یا اگر اصلاً نیامد، نماز صحیح است.
بنابراین ترتیب یکی از اجزای نماز است اما اجزاء غیررکنی است. اگر عمداً نیامد، بگویید نماز باطل است و اما اگر سهواً نیامد، اما از اول تا آخر نماز درست آمد، نماز باطل نیست. لذا بالاخره سهواً رکعت دو شده سه و یا رکعت سه شده دو و کیفیت از بین رفته است و کیفیت از ارکان نیست. حال قصد میکردم رکعت سوم، چهارم و یا رکعت چهارم، سوم است. از نظر کیفیت من قصد خلاف کردم اما سهواً بوده است. از ارکان نیست و چیزی هم از نماز کسر نشده بلکه به قول مرحوم سیّد قهراً دو به جای خود واقع شده و سه هم به جای خود واقع شده است. بنابراین میفرمایند:
إذا خالف الترتیب فی الرکعات سهواً، کأن أتی بالرکعة الثالثة فی محلّ الثانیة؛ بأن تخیّل بعد الرکعة الاُولی أنّ ما قام إلیه ثالثة فأتی بالتسبیحات الأربعة و رکع وسجد وقام إلی الثالثة، و تخیّل أنّها ثانیة فأتی بالقراءة و القنوت لم تبطل صلاته، بل یکون ما قصده ثالثة ثانیة و ما قصده ثانیة ثالثة قهراً، وکذا لو سجد الاُولی بقصد الثانیة و الثانیة بقصد الاُولی.
این جابه جاییها و این قصدها سهواً بوده است، بنابراین اشکال ندارد. بعد میفرمایند به سجده رفت و خیال کرد سجدۀ دوم است و نشست و به سجدۀ دوم رفت و ناگهان متوجه شد که اشتباه ترتیبی کرده است یعنی دو سجده را به جا آورده، اما سهواً دو را به جای یک و یک را به جای دو به جا آورده است. این، در رکعت و افعال و اذکارش طوری نیست، برای اینکه قاعدۀ رفع اینست که هرچه را در نماز به جا آوردیم که خلاف واقع بود اما سهواً و غیررکن بود، نماز درست است. مانحن فیه نیز سوم به جای دوم و دوم به جای سوم شده است و اما واقع و نفس الامر به جای خودش است و این تخیل میکرد دو به جای سه و سه به جای دو آمده است و بعد فهمید از اول نماز تا آخر نماز درست آمده است.
صورت عمدش مشکل میشود، برای اینکه نمیدانم آیا میشود چنین چیزی را قصد کند یا نه؛ یعنی درحالی که میداند رکعت اول است، بگوید رکعت دوم است. بعضی از بزرگان میگویند بر فرض که این قصد را بکند، تشریع است و تشریع نماز را باطل نمیکند، ولو اینکه کار حرامی باشد. اما ما میگوییم که بدعت ممکن است. مثلاً کسی میداند رکعت مغرب سه رکعت است و برای اینکه مردم را گول بزند، دو رکعت میخواند. این بدعت است و فراوان است؛ اما تشریع، یعنی رکعت دوم باشد و عمداً بگوید این رکعت اول باشد، ممکن نیست. لذا ما میگوییم تشریع، محال است. اگر بداند دوم است و بگوید اول است، محال است. لذا ما میگوییم بدعت واقعیت دارد برای اینکه دائرمدار قصدش نیست بلکه دائرمدار عمل است؛ اما تشریع محال است و اینکه گفتند تشریع حرام است اما ضرر به نماز نمیزند، ما میگوییم تشریع محال است. مثلاً کسی میداند رکعت اول است، اما عمداً یا سهواً بگوید این رکعت دوم است. این محال است؛ لذا صورت عمدش را کنار بگذارید. اما صورت سهوش همینطور که محشین فرمودند، مرحوم سید درست فرمودند و باید بگوییم اگر ترتیب در نماز یا در رکعت یا در افعال یا در اقوال، سهواً از بین رفت، نماز درست است و قاعدۀ رفع السهو و قاعدۀ رفع میگوید نماز درست است الاّ آنجا که رکن باشد. بحث ما هم در رکن نیست و ترتیب از ارکان نیست، بنابراین اگر سهواً ترتیب را جا به جا کند، باید بگوییم اشکال ندارد.
مسئلۀ بعد راجع به موالات است. از واجبات نماز، موالات است، یعنی باید نماز را پی در پی خواند. دلیلی در مسئله نداریم، الاّ اینکه یک قاعده است و آن هم اینست که گاهی این موالات محو صورت میکند یعنی عرفاً میگویند این نماز نمیخواند. این نماز را باطل میکند. اما گاهی هم محو صورت نداریم و دلیلی بر فساد نداریم. در رکعت همین است و در افعال و اقوال نیز همین است. مثل اینکه در رکعت دوم که باشد تشهد بخواند، تشهد را نمیخواند و صبر میکند. مثلاً دو نفر حرف میزنند و این هم میخواهد به حرف آنها گوش کند، لذا نمازش را قطع میکند تا بشنود، آنوقت تشهد را شروع میکند. این نماز باطل است، برای اینکه صورت نماز به هم خورده است؛ اما اگر صورت نماز به هم نخورد، مثلاً چند ثانیه صبر کند. میگوید ایاک نعبد و ایاک نستعین و عظمت پروردگار او را میگیرد و در خود فرو میرود و تضرع و زاری میکند، اما صورت نماز از بین نرفته، مابقی نماز را میخواند. اما اگر صورت نماز از بین برود، نماز باطل است.
مرحوم سیّد میفرمایند:
قد عرفت سابقاً وجوب الموالاة فی کلّ من القراءة و التکبیر و التسبیح والأذکار بالنسبة إلی الآیات و الکلمات و الحروف،وأ نّه لو ترکها عمداً علی وجه یوجب محو الاسم بطلت الصلاة بخلاف ما إذا کان سهواً،فإنّه لا تبطل الصلاة، ...
این به چه معنی است؟! برای اینکه اگر شما گفتید دائرمدار رفتن صورت نماز است، حال عمداً موالات را ترک کند یا سهوا؛ صورت نماز از بین رفته و نماز باطل است و اینکه مرحوم سید میگوید اگر عمداً حمد و سوره را خواند و خیلی صبر کرد به اندازهای که صورت نماز از بین رفته، نماز باطل است؛ اما سهواً طوری نیست. بعد میفرمایند اگر صورت نماز از بین رفته باشد، نماز باطل است. به مرحوم سید میگوییم این دائرمدار سهو و عمد نیست بلکه دائرمدار محو صورت است و اگر عمداً یا سهواً باشد، نماز از بین رفته است. بنابراین اگر محو صورت نماز نشود، نماز صحیح است، ولو اینکه موالات نیاید؛ و اگر محو صورت شود، نماز باطل است ولو اینکه سهواً باشد. لذا این جملۀ مرحوم سید باید نباشد.
صلّی الله علي محمّد وَ آل محمّد