جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: آيا الفاظ تشهد را مي شود عوض کرد؟
    موضوع درس:
    شماره درس: 172
    تاريخ درس: ۱۳۹۸/۹/۳۰

    متن درس:

    أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

     

    فصل فی التشهد:

    مسئله 1:

    لا بدّ من ذکر الشهادتین و الصلاة بألفاظها المتعارفة، فلا یجزی ‏غیرها و إن أفاد معناها، مثل ما إذا قال بدل أشهد: أعلم أو أقرّ أو أعترف، ‏وهکذا فی غیره.‏

    در تشهد باید آنچه گفته شد، ما همان را بگوییم؛ لفظ را بدل به لفظ دیگر کنیم، ولو معنا تفاوت نکند، نماز باطل است. این فرمایش ایشان مربوط به تشهد نیست، مربوط به همۀ نماز هم نیست بلکه مربوط به همۀ تعبدیات است. از اول نماز که اذان و اقامه و بعد هم واجبات، اوله التکبیر و آخره التسلیم، باید ببینیم نحوۀ آن چگونه است. از خود درآوری نمی­شود، ترادفی هم نمی­شود، تقریبی هم نمی­شود و باید از اول نماز تا آخر نماز، به قول پیغمبر اکرم: «صلّوا کما رأیتمونی أصلی»؛ از نظر گفتار، از نظر کردار، از نظر خصوصیات، تعبدی باشد. لذا اگر کسی بخواهد نماز را به فارسی بخواند، ولو تبدل معنا یا ترادف معنا باشد، نمازش باطل است. به قول مرحوم سید در اینجا، یکی به جای «أشهد» بگوید «أعترف» یا «أعلم»، نمی­شود بلکه باید لفظ «أشهد» باشد. یا اینکه نمی‌شود به جای اسم پیغمبر اکرم در نماز، اسم مترادف او آورده شود و بالاخره از اول نماز تا آخر نماز یک امر تعبدی است و روی تعبدیات نه می­شود حرف زد و نه می­توان لمّ آن و علت آن را فهمید و اگر علل الشرایع نوشتند، اشاره­ای به حکمت حکم است، و الاّ همه جمع شوند و بخواهند بگویند چرا نماز صبح دو رکعت و نماز ظهر و عصر هشت رکعت و نماز مغرب و عشا هفت رکعت است، هیچکس نمی­داند. به ما گفتند نماز صبح دو رکعت است و ما هم باید دو رکعت بخوانیم. حال اگر کسی حال داشته باشد و بگوید من می­خواهم نماز صبح را سه یا چهار رکعت بخوانم، باطل است. از همۀ شما تقاضا دارم راجع به اعتقادات خیلی کار کنید اما وقتی به تعبدی رسیدید، راجع به آن اصلاً فکر نکنید. این عمر شصت و سه سالۀ پیغمبر اکرم خیلی خصوصیات دارد که ما راجع به آن اصلاً سرمان نمی­شود. مثلاً چرا پیغمبر اکرم تا بیست و پنج سالگی زن نگرفت آن هم در آن محیط آلوده؟ چرا منحصر بود به حضرت خدیجه درحالی که تعدد زوجات فوق العاده رسم بود.؟ چرا بعثت پیغمبر اکرم در چهل سالگی بود؟ چرا پیغمبر اکرم در ولایت اینقدر پافشاری داشت که البته این خوب است. و بالاخره راجع به گفتار و کردار اهل بیت «سلام­الله­علیهم» مثل گفتار و کردار خدا، روی خصوصیت اصلاً فکر نکنید. به قول امیرالمؤمنین «سلام­الله­علیه» در باب قضا و قدر می­فرماید دریای سیاه است، وارد نشوید زیرا غرق می­شوید. دریای متلاطم است، وارد نشوید، زیرا غرق می­شوید. مقام رضا و تسلیم همین است که ما بدانیم پروردگار عالم حکیم است و هرکار انجام دهد، صد درصد به جاست. پروردگار عالم، عالِم است به ماسوی الله و هرچه بگوید صد در صد واقعیت دارد. و اما اگر ما بخواهیم راجع به خصوصیات فعل خدا، راجع به خصوصیات گفته­های خدا فکر کنیم، نمی­شود.

    زراره آمده بود خدمت امام صادق و سوالی کرد که جوابش به ذهن زراره نچسبید. گفت یابن رسول الله! از من سوال کردن است و از شما جواب دادن است و اگر شما یک انار را دو نصف کنید و بفرمایید نصف آن حرام و نصف آن حلال است. من آن نصفی که فرمودید حلال است، می­خورم. و از آن نصف که فرمودید حرام است، اجتناب می­کنم. لذا خیلی مواظب باشید در تعبدیات، فقط مقام تسلیم و رضا داشته باشید. دنیا هم پشت به پشت هم کند و بخواهد راجع به تعبدیات علت درست کند، نمی­تواند، حتی اینکه کتاب نوشته شده و علل‌الشرایع­ها نوشته شده و در روایات چیزهایی آمده، اشاره است و به این حکمت حکم می­گویند و اشاره به واقعیاتی است. اما اصل واقع را ما نمی­فهمیم. یک دفعه حضرت امام «رضوان­الله­تعالی­علیه» مزاح می­کردند و می­فرمودند امام صادق فرموده باید عمل کنیم و فضولی هم موقوف.

    بنابراین راجع به تعبدیات چرا چرا نکنیم؛ و من تقاضا دارم از همۀ شما که مواظب باشید و اگر راجع به تعبدیات از شما سوال کردند، نه فکرش را بکنید و نه جواب دهید، بلکه جوابش همین است که تعبدی است و خدا گفته می­دانیم صد درصد حکمت دارد و صد در صد مصلحت دارد، اما اینکه بدانیم مصلحتش چیست، یک در میلیون هم نمی­دانیم. نهی هم شده از اینکه ما درباره­اش صحبت کنیم سوالاً و جواباً.

    بهائی­ها روشی دارند برای اینکه جوانها و بیسوادان را به سوی خودشان بکشانند، و بگویند اشکال به اسلام است، یکی از کارهایشان همین است که چرا چرا می­کنند. می­گویند چرا ما فارسی زبانیم و نمازمان باید عربی باشد! چرا به جای نماز، دعا نخوانیم! روزه گرفتن یعنی چه؟ کمک به مردم کنیم و این وضع خمس و زکات و امثال اینها چیست؟ بالاخره شبهات دلپسند در دستگاه بهائی­ها هست که متأسفانه الان در میان جوانهای ما پیدا شده و می­خواهند روحانیت را زیر سوال ببرند و روحانیت باید توجه به مطلب کند که بفهمد توصلی و تعبدی داریم و احکامی داریم که صد در صد حکمتش را می­دانیم و احکامی داریم که صد درصد حکمتش را نمی­دانیم، اما آنچه بر ما واجب است، اعتقادات ماست. برسیم به آنجا که امیرالمؤمنین «سلام­الله­علیه» هرچه گفته­ است و به راستی از ایشان است، صد در صد مطابق واقع است اما واقع را نمی­دانیم. لذا این فرمایش مرحوم سید مربوط به تشهد نیست، مربوط به نماز هم نیست بلکه مربوط به کلیۀ تعبدیات است که ما باید در جواب نمانیم و راجع به دعا هست که «ادعونی استجب لکم» و مسلم هر دعایی مستجاب می­شود، اما چرا این دعاهای ما مستجاب نمی­شود؛ می­دانیم که مصلحت دارد اما نحوۀ مصلحت را نمی­دانیم. به قول آقای نخودکی که گفته بود مؤمنین همیشه نق می­زنند. در دنیا نق می­زنند که خدایا چرا نمی­دهی و در وقتی به آخرت رسیدند، می­بینند ای کاش یک دعای آنها مستجاب نشده بود، و نق می­زنند که خدایا چرا مستجاب کردی. کار کنید این مقام تسلیم و رضا برای شما پیدا شود. اگر این مقام تسلیم و رضا برای شما پیدا نشود، اعتقاد قلبی برای شما پیدا نمی‌شود. در وقتی پیدا می­شود که راجع به اسلام عزیز، مقام تسلیم و رضا پیدا کنید. تسلیم و رضا هم اعتقادی و ان قلت قلت و استدلالی نیست و اگر مقام تسلیم و رضا بخواهید، رابطه با خدا داشته باشید. باید از خدا بخواهید. اگر تقوا داشته باشید، یکی از هدایایی که خدا به شما می­دهد، مقام تسلیم و رضاست. مقام تسلیم و رضا مراتب دارد و همان مرتبۀ اولش هم برای ما بس است، اما با استدلال نمی­شود مقام تسلیم و رضا پیدا کنیم بلکه عبادت می­خواهد، نماز شب می­خواهد، خدمت به خلق خدا می‌خواهد و بالاخره تقوا می­خواهد و با تقوا مقام تسلیم و رضا را از خدا بگیرید و در دل شما مقام تسلیم و رضا رسوخ پیدا کند و تا این مقام تسلیم و رضا هم نباشد، دل آرام نمی­شود و همیشه وسوسۀ شیطان هست و کار شیطان همین است (یُوَسوِسُ فِی صُدورِ النّاس).

     

    مسئله 2:

    یجزی الجلوس فیه بأیّ کیفیة کان ولو إقعاء؛و إن کان ‏ ‏الأحوط ترکه.‏

    در تشهد باید نشست. هرطور که بنشینید. دوزانو بنشینید یا چهارزانو بنشینید و یا پاها را دراز کنید و تشهد بخوانید و یا زانو را بلند کند و یک پا را دراز کنید. ایشان می­فرمایند ولو نیمه نشسته یعنی نشستن روی پاها هم باشد، کفایت می­کند.

    می­دانید که نحوۀ نشستن در روایات ما آمده و بهترین آن دوزانو نشستن و یا نشستن روی پای چپ است. دراز کردن پاها هم نشستن است و نمی­توان گفت نماز باطل است، اما بی ادبی است. چهارزانو نشستن هم طرز نشستن عجمهاست و بی ادبی است. و اما سرپا نشستن بعید است که نشستن باشد اما مرحوم سید «رضوان­الله­تعالی­علیه» می فرمایند ولو سرپا بنشیند و نماز بخواند، آیا تشهد در حال نشستن است؟! من خیال نمی­کنم اینطور باشد و جلوس غیر از اقعاء است. ما هم می­گوییم سرپا نشستن و اما ظاهراً نشستن نیست و اگر مرحوم سید فرموده بودند: «یجزی الجلوس فیه بأی کیفیة إلاّ أقعاءً»، بهتر بود.

     

    مسئله 3:

    من لا یعلم الذکر یجب علیه التعلّم، وقبله یتّبع غیره فیلقّنه،ولو ‏ ‏عجز ولم یکن من یلقّنه أو کان الوقت ضیقاً أتی بما یقدر ویترجم الباقی، و إن لم یعلم شیئاً یأتی بترجمة الکلّ، و إن لم یعلم یأتی بسائر الأذکار بقدره،‏ ‏والأولی التحمید إن کان یحسنه،وإلّا فالأحوط الجلوس قدره مع الإخطار ‏ ‏بالبال إن أمکن.‏

    سابقاً گفتند کسی که بخواهد نماز بخواند باید از اول نماز تا آخر نماز بداند. اگر نمی­تواند به هر اندازه که می­تواند. یا اینکه اگر نمی­تواند بخواند، گفتند به هر اندازه که می­شود ولو اینکه رکوع و سجود بدون ذکر دارد، در اینجا هم می­فرمایند همین است. یا اینکه اگر پاهایش درد می­کند و نمی­تواند بنشیند. سابقاً فرمودند بایستد و اگر نمی­تواند بایستد تکیه دهد و اگر نمی­تواند، بنشیند و اگر نمی­تواند بنشیند، بخوابد؛ لذا فالأحوط در اینجا ظاهراً درست نیست و باید بگویند «من لا یعلم الذکر یجب علیه التعلم و ان لم یقدر و بما یقدر و ان لم یقدر فالأقوی الجلوس»؛ بنشیند به اندازه­ای که تشهد می­خواند و بعد بلند شود. و اما اینطور نیست که اگر نمی­تواند اصلاً جلوس نداشته باشد. وقتی که نمی­تواند ذکر بگوید، جلوس کند و اگر نتواند جلوس کند، نوبت به خوابیدن می­رسد که سابقاً درباره­اش صحبت کردم.

     

    روایت 1 از باب 3 از ابواب القرائة، وسائل الشیعه، جلد 6، صفحه 42:

    صحیحه عبد الله بن سنان قال: قال أبو عبد الله علیه السلام: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) إِنَّ اللَّهَ فَرَضَ مِنَ الصَّلَاةِ الرُّكُوعَ وَ السُّجُودَ- أَ لَا تَرَى لَوْ أَنَّ رَجُلًا دَخَلَ فِي الْإِسْلَامِ- لَا يُحْسِنُ أَنْ يَقْرَأَ الْقُرْآنَ أَجْزَأَهُ أَنْ يُكَبِّرَ وَ يُسَبِّحَ وَ يُصَلِّيَ.

     

    روایت 2 از باب 67 از ابواب القرائة، وسائل الشیعه، جلد 6، صفحه 150:

    صحیحه مسلم عن مسعدة بن صدقه قال سمعت جعفر بن محمد علیهما السلام یقول إنک قد تری من المحرّم من العجم لایراد منه ما یراد من العالم الفصیح و کذلک الأخرس فی القرائة فی الصلاة و التشهد و ما أشبه ذلک. فهذا بمنزله العجم المحرم لایراد منه ما یراد من العاقل المتکلم. الفصیح.

    در مکه اینطور نیست که از عوام مردم و از علما یک طور بخواهند. آن چیزی که در گفتار از ما طلبه­ها می­خواهند از اول نماز تا آخر نماز، غیر از چیزی است که از عوام مردم و از جهال مردم و نود درصد مردم می­خواهند و این جملۀ عوامانه که بعضی اوقات عوام می‌گویند آنچه از شما می­خواهند از ما نمی­خواهند. این هم راجع به نماز و هم راجع به گفتار و کردار است. در روایت آمده روز قیامت هفتاد گناه از جاهل آمرزیده می­شود قبل از آنکه یکی از عالم آمرزیده شود. به قول آقای شاعر که می­گوید:

    خدایا به حق هشت و چارت              اگر گویند شتر دیدی ندیدی

    خدا رحمت کند و درجاتشان عالیست، عالیتر کند مرحوم آقا سید علی نجف آبادی خیلی ملا بوده است اما به خاطر مسئولیتی که پیدا کرد، منبر می­رفت. ایشان از مراجع بود. در وسط صحبت ایشان کسی گفته بود آقا ما جهنم می­رویم؟ ایشان گفته بود: نه. دوباره گفته بود آقا ما بهشت می­رویم؟ ایشان گفته بودند: نه. گفته بود پس کجا می­رویم؟ گفته بودند خدا چراگاه زیاد دارد و یکی از چراگاهها هم از تو و امثال تو. این جملۀ حضرت اشاره به همین حرف آقا سید علی عالم بزرگوار است که حضرت می­فرماید: «لایراد منه ما یراد من العاقل المتکلم الفصیح»، هرکس به اندازۀ قدرتش. لذا ما جاهل مقصر را در همه چیز معذور می­دانیم و این حرف من حرف خوبیست که بارها گفتم جاهل مقصر مطلقا معذور است و پروردگار عالم در روز قیامت چراگاه زیاد دارد. آنجا هم که تفریحگاه و سلامت است و به قول این مرد بزرگ چراگاه است، از کسانی که مسلمان بودند و اعمالی به جا آوردند و بالاخره خوبست بگوییم هشتاد درصد مردم بهشتی هستند به معنای اینکه جهنم نمی­روند.

    صلّی الله علي محمّد وَ آل محمّد

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365