أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
بحث دربارۀ مسائل سجده در قرآن شریف بود، که بعضی اوقات آیاتی در قرآن است که وقتی خواندیم یا نوشتیم یا شنیدیم، در چهار مورد باید سجده به جا بیاوریم؛ اما بعد فرمودهاند در یازده مورد هم مستحب است که وقتی آیه را خواندیم سجده کنیم. بعد هم یک قاعدۀ کلی فرمودند که لفظ سجده در هرکجای قرآن باشد، وقتی خواندیم، سجده مستحب است.
مسئله مسلّم پیش اصحاب است و کسی در اصل مسئله حرف ندارد. اشکال در مسائلی است که بار بر این مسئله است. شش مسئله از مسائل را مباحثه کردیم؛ بحث امروزمان راجع به مسئلۀ 7 است.
مسئله 7:
إذا قرأها غلطاً أو سمعها ممّن قرأها غلطاً فالأحوط السجدة أیضاً.
اگر آیۀ سجده را غلط خواندیم و یا برایمان غلط خواندند، یا غلط لفظی یا غلط تجویدی و اعرابی و کلمهای و بالاخره اگر غلط شد، آیا خواندن یا شنیدن غلط سجده دارد یا نه؛ در اینجا نتوانستند جازم شوند و احتیاط واجب کردند که سجده به جا بیاورد.
غلط خواندن دو قسم است: یک قسمت اینکه مراعات تجوید نمیشود و قاف آنطور که باید گفته شود، گفته نمیشود و لفظ سین آنطور که از نظر تجوید باید گفته شود، گفته نمیشود؛ یک قسمت هم اینکه اصلاً کلمه یا لفظ گفته نمیشود. مثلاً بلد نیست قرآن بخواند و به طور غلط قرآن را میخواند. در جایی که اعراب یا تجوید و امثال اینها باشد، ظاهراً سجده واجب میشود. و اما اگر غلط تجویدی نیست بلکه غلط لفظی است؛ باید بگوییم آیه خوانده نشده و سجده واجب نیست. حال اگر میخواهید معنای عرفی کنید، بگویید هرکجا که عرف میگوید آیۀ سجده را خواند، باید سجده به جا بیاورد؛ اما اگر غلط به اندازهای است که عرف نمیگوید آیه را خواند، معلوم است وقتی آیه خوانده نشده، سجده هم واجب نیست. اما بگوییم احتیاط مرحوم سیّد هم مراتبی دارد. گاهی احتیاط واجب است؛ آنجا که بخواند و مراعات مخارج و تجوید نشود. در اینجا بگوییم احتیاط واجب است. صورت دیگر هم اینکه اصلاً غلط بخواند و آنگاه بگوییم سجدۀ سهو واجب نیست، اما سجده کردن مستحب است. بگوییم فالأحوط مرحوم سیّد هم دو مرتبه دارد. یک مرتبه واجب و یک مرتبه مستحب است. ولی علی کل حالٍ اگر آیۀ سجده را غلط خواند، اگر عرفاً بگویند آیه خواند، مثل اینکه معمولاً مردم قرآن میخوانند و مخارج را مراعات نمیکنند و در اینجاها قرآن خوانده و آیۀ سجده را خوانده و باید سجده به جا بیاورد. اما یک جا هم غلط خوانده و عرفاً میگویند آیه نخوانده است. معلوم است وقتی آیه نخواند، سجده هم واجب نیست، اما سجده است و عظمت خداست و این هم آیهای خوانده ولو غلط هم خوانده، بگوییم سجده را به جا بیاورد، اما به احتیاط مستحب. لذا این حرف مرحوم سیّد که گفتند احتیاط؛ یا بفرمایید اگر غلط اعرابی و تجویدی باشد، باید سجده را به جا بیاورد؛ اما اگر غلط رسمی باشد و به عبارت دیگر آیه را عرفاً نخوانده باشد، سجده واجب نیست.
مسئله 8:
یتکرّر السجود مع تکرّر القراءة أو السماع أو الاختلاف، بل و إن کان فی زمان واحد؛ بأن قرأها جماعة أو قرأها شخص حین قراءته علی الأحوط.
اگر سجده مکرر شد، ما هم باید سجدۀ مکرر به جا بیاوریم. گاهی قرائت تکرار میشود و گاهی شنیدن تکرار میشود و گاهی هم مختلف است، یعنی هم گفته و هم شنیده است.
ملتزم شدن به مسئله، مشکل است. اگر در جلسۀ قرائت نشسته باشید، رسم آنها اینست کسی که قرآن را میخواند، وقتی به آیۀ سجده رسید و آیۀ سجده را خواند و دیگران شنیدند، همه یک سجده به جا میآورند. و اینکه بگوییم چون خوانده یک سجده و چون شنیده است، یک سجدۀ دیگر و چون از دیگران هم شنیده است سجدههای مختلف به جا بیاورد، ظاهراً درست نیست. باید ببینیم سجده حاصل شده یا نه و سبب سجده گاهی به گفتن، گاهی به شنیدن و گاهی به گفتن و شنیدن و گاهی تکرر است. یعنی یک نفر میخواند و دیگران هم میخوانند. عرفاً یک سبب است و همه باید یک سجده به جا بیاورند و رسم در میان قرآن خوانها این است. وقتی سبب سجده جلو آمد، یک سجده واجب میشود. گاهی به خواندن خودش است و گاهی به شنیدن خودش است و گاهی به خواندن و شنیدن است و گاهی دو نفرند و گاهی صد نفرند و همه با هم میخوانند. در همۀ اینها وقتی آیۀ سجده را خواندن، یک سجده برای کل واحد واجب میشود، و اما اینکه برای خواندن یک سجده و برای شنیدن یک سجده و اگر صد نفرند، صد سجده برای کل واحد واجب میشود؛ مسلّم اینطور نیست و حتی به اندازهای که میتوان گفت مراد مرحوم سید هم این نیست که ظاهر عبارت است و نمیشود به ظاهر عبارت ملتزم شد.
عبارت اینست که:
یتکرّر السجود مع تکرّر القراءة أو السماع أو الاختلاف، بل و إن کان فی زمان واحد؛ بأن قرأها جماعة أو قرأها شخص حین قراءته علی الأحوط.
معلوم است اگر آیۀ سجده را دو مرتبه خواند، دو سجده و اگر دو مرتبه شنید، دو سجده کند و اما اگر هم بخواند و هم بشنود، یک سجده کفایت میکند؛ چنانچه اگر در زمان واحد باشد و صد نفر آیۀ سجده را خواندند، یک سجده برای کل واحد واجب میشود اما اینطور نیست که اگر از صد نفر شنیده باشد، صد سجده برایش واجب باشد. و اینطور نیست که اگر در جلسۀ قرائت، استاد قرائت قرآن میخواند و به آیۀ سجده رسید و آیۀ سجده را خواند، همه مهیای سجده کردن هستند و کل واحد آنها یک سجده میکنند. یعنی قاری یک سجده میکند و هرکدام از کسانی هم که شنیدند، یک سجده میکنند. تا اینجا مسلّم است اما اینطور نیست که برای کل واحد یک سجدۀ قرائتی و یک سجدۀ سماعی واجب باشد. حال اگر بتوانیم عبارت مرحوم سید را اینطور که گفتیم معنا کنیم، خوب است، اما اگر نتوانیم اینطور معنا کنیم، معلوم است که فرمایش مرحوم سید درست نیست.
و اما تکرر شنیدن، یعنی از یکی شنید و دوباره از دیگری شنید. و اما اگر هم شنید و هم گفت، دو سجده برایش واجب نیست، بلکه وقتی که در جلسۀ قرائت، کسی که قرآن میخواند، آیۀ سجده را خواند، بر او سجده واجب است و برای کسانی که شنیدند، سجده واجب است و اما اگر بگوییم وقتی صد نفر این آیه را خواند، صد سجده برای همه واجب میشود، این مراد نیست و وقتی مراد نباشد، یا باید عبارت را اینگونه معنا کنیم و یا بگوییم عبارت مرحوم سیّد نارساست.
نظیر این را زیاد داریم. و مثاله فی الفقه کثیر، نظیر کفارات الصوم. مثلاً کسی دو روز، روزهاش را خورده و باید دو کفاره دهد و اگر یک روزهاش را خورده، باید یک کفاره دهد. اما اگر در یک روز هفت هشت مرتبه خورده باشد، موجبات کفاره زیاد است اما یک کفاره کفایت میکند و اینطور نیست که بگوییم برای هر خوردنی، کفاره بدهد. یا اینکه کسی که محدث است، وضو میگیرد و کسی که محدث به حدث اکبر است، غسل میکند؛ اما اگر وضویش باطل شد و یا جُنُب شد و حدث روی حدث آمد، معلوم است که آنها نمیتوانند کار کنند. موجبات در وقتی تکرار میشود که مُحصّل تکرار شود. و اما تا مُحصّل تکرار نشود، وجوب نمیآید مثل مانحن فیه. مُحصّل آیۀ سجده هروقت موجود شد، اما اگر واحد، دو مُحصّل به وجود آمد یعنی هم خواند و هم شنید، اینطور نیست که بگوییم دو سجده به جا بیاورد، یکی برای خواندن و یکی برای شنیدن آن؛ و یک سجده کفایت میکند.
مسئله 9:
لا فرق فی وجوبها بین السماع من المکلّف أو غیره،کالصغیر والمجنون؛ إذا کان قصدهما قراءة القرآن.
کسی که آیۀ سجده را میخواند باید به قصد قرآنیت باشد، و اما اگر به قصد قرآنیت نباشد، سجده واجب نیست، ولو اینکه از دیگران بشنود. بعد مرحوم سید میبرند روی چیزهایی که نمیشود ملتزم شد و میفرمایند:
... لا یجب السجود بسماعه، وکذا لو سمعها ممّن قرأها حال النوم أو سمعها من صبیّ غیر ممیّز، بل وکذا لو سمعها من صندوق حبس الصوت،و إن کان الأحوط السجود فی الجمیع.
میفرمایند ولو خوب است برای همه سجده به جا بیاورد، اما برای طفل غیرممیز و برای کسی که قصد خواندن آیه ندارد و برای کسی که اصلاً عقل ندارد و برای کسی که اصلاً تکلیف ندارد، اگر آیه سجده را بخواند، بر خودش سجده واجب نیست و بر ما هم واجب نیست اما علی الظاهر باید بگوییم اگر از ضبط صوت باشد؛ مثل اینکه ضبط صوت، ضبط کرده و الان میخواند و هرکسی که شنیدن باید سجدۀ سهو را به جا بیاورد؛ اما نباید روی این فکر کنیم که او مکلف است یا مکلف نیست. و اینکه مرحوم سید برای همۀ اینها را میفرمایند واجب نیست، ظاهراً باید بگوییم در همۀ اینها واجب است، مثل ضبط صوت که بر خودش واجب نیست و بر کسی که میشنود واجب است. برای مجنون نیز واجب نیست اما برای ما که میشنویم، واجب است. برای کسی که آیۀ سجده را میخواند برای اینکه یاد بگیرد و غلط میخواند، واجب نیست اما برای ما واجب است؛ بالاخره برای مکلف یا مقداری بالاتر، بچۀ ممیز تکلیف ندارد، اما اگر آیۀ سجده را بخواند، باید سجده به جا بیارود، چنانچه اگر بشنود، باید سجده به جا بیاورد.
بنابراین باید بگوییم همۀ اینها بر مکلفی که میشنود واجب است ولو اینکه برای گوینده مثل دیوانه یا طفل غیرممیز یا ضبط صوت واجب نباشد، اما برای کسی که شنیده، مسلّم واجب است.
صلّی الله علي محمّد وَ آل محمّد