أَعُوذُ بِالله مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
میفرمایند:
ویستحبّ فی أحد عشر موضعاً بل الأحوط الأولی السجود عند کلّ آیة فیها أمر بالسجود.
در قرآن چهار جا هست که واجب است در وقتی که خواندیم، سجده کنیم. در یازده مورد هم مستحب است وقتی لفظ سجده را در قرآن خواندیم، سجده کنیم، بلکه یک قاعدۀ کلی است و اینکه هرکجا لفظ سجده در قرآن آمده باشد، بعد از آن مستحب است که سجده کنیم.
روایتی که داریم برای امر دوم است، اما آن یازده مورد به خصوص در روایات آمده است، و اینکه به طور کلی غیر از آن چهار جا که واجب است، لفظ سجده در جاهای دیگر مستحب است و این روایت دلالت بر این دارد.
روایت 1 از باب 44 از ابواب قرائة القرآن، وسائل الشیعه، جلد 6، صفحه 244:
عن أبی جعفر علیه السلام: إنّ أبی علیه السلام ما ذُکر نعمة الله علیه إلّا سجد و لا قرأ آیة من کتاب الله فیها سجدة الاّ سجد.
رسم امام باقر «سلاماللهعلیه» این بود که قرآن میخواندند و اگر جایی نعمت خدا ذکر شده بود، بعد از آن نعمت برای شکر نعمت سجده میکردند و هرکجا لفظ سجده در قرآن آمده بود، امام باقر «سلاماللهعلیه» بعد از خواندن آن سجده میکردند؛ لذا یک قاعدۀ کلی اینکه در قرآن شریف چهار جا سجده واجب است و هرکجا لفظ سجده در قرآن آمده باشد، به قول امام باقر «سلاماللهعلیه» هرکجا نعمتی از نعم الهی ذکر شده باشد، سجدۀ شکر کنید و در آنجا که لفظ سجده است، شکر عظمت کند.
مسئله 3:
یختصّ الوجوب والاستحباب بالقارئ و المستمع و السامع للآیات، فلا یجب علی من کتبها أو تصوّرها أو شاهدها مکتوبة أو أخطرها بالبال.
اینکه گفتیم سجده واجب یا مستحب است، در آنجاست که بگوید و سجده را بخواند و اما اگر مطالعه کرد یا از دل گذراند یا آیۀ سجده را نوشت، سجدۀ سهو واجب نیست. از عبارت فهمیده میشود که سجدۀ سهو هم مستحب نیست، اما اگر بگوییم در این موارد هم سجده، مستحب است، به قانون تسامح در ادلّۀ سنن، اشتباه نکردیم؛ اما بالاخره اگر بخواهیم بگوییم واجب است، باید آن سجده را بخواند و اما اگر روخوانی کند به معنای اینکه مطالعه کند یا اینکه به دل بگذراند و یا اینکه آیۀ سجده را بنویسد، سجدۀ سهو واجب نیست. روایت در این باره نداریم و به اصل تمسک میشود و نمیدانیم آیا اگر تصور کرد، سجده واجب است یا نه؟ و یا اگر آیۀ سجده را نوشت، سجده واجب است یا نه؛ بنابراین واجب نیست.
قاعدۀ رفع مختص به واجبات است و ما بخواهیم قاعدۀ رفع را در مستحبات بیاوریم، خلاف امتنان است و تسامح در ادلّۀ سنن حکمفرماست، لذا در اینجا اگر سیّد فرموده بودند که «یختصّ الوجوب بالقاری و المستمع و السامع للآیات، فلایجب علی من کتبها أو تصورّها أو شاهدها مکتوبة أو أخطرها بالبال»، بهتر بود برای اینکه دلیلی برای مطلب نیست به جز اصل. نمیدانیم آیا اگر آیۀ سجده را بنویسد، سجده واجب است یا نه؛ آنگاه رفع مالایعلمون میگوید نه. اما اگر نمیدانیم مستحب است یا نه؛ اگر بخواهیم به قاعدۀ رفع تمسک کنیم، میشود و قاعدۀ رفع امتنانی است و تسامح در ادلّۀ سنن مقدم بر برائت است؛ اما مرحوم سیّد حرف مرا قبول ندارند، لذا میفرمایند که: «یختصّ الوجوب والاستحباب بالقارئ و المستمع و السامع للآیات، فلا یجب علی من کتبها أو تصوّرها أو شاهدها مکتوبة أو أخطرها بالبال».
مسئله 4:
السبب مجموع الآیة،فلا یجب بقراءة بعضها ولو لفظ السجدة منها.
آنچه واجب است برای آن سجدۀ سهو بخوانیم، اینست که تمام آیه را بخواند، و اما اگر بعضی از آیات را بخواند، سجده واجب نیست. باز در اینجا هم مثل سابق است و مرحوم سیّد استحباب را در اینجا نیاوردند و همان صرف وجوب را گفتند. بنابراین واجب نیست به قاعدۀ رفع، اما قانون تسامح در ادلّۀ سنن و اهمیت دادن به سجده و اینکه امام باقر برای ذکر نعمت و سجده، سجده میکردند، اینها نمیتواند قاعدۀ رفع را بیاورند و سجده را بردارند. قاعدۀ رفع میتواند تکلیف را بردارد اما نمیتواند مستحب را بردارد. بنابراین وقتی قاعدۀ رفع نباشد، قانون تسامح در ادلۀ سنن جلو میآید و همین که احتمال میدهیم مطلوب باشد، میتواند این مطلوب را به عنوان مطلوبیت بیاورد.
حال اگر این را قبول ندارید، میتوانید حاشیه بزنید و بگویید که قاعدۀ رفع هم میتواند واجب را بردارد و هم مستحب را بردارد؛ لذا در این دو مسئله نه واجب است و نه مستحب است؛ اما ما میگوییم در این دو مسئله واجب نیست، به قاعدۀ رفع و مستحب است به قاعدۀ تسامح در ادلّۀ سنن و چون امتنانی است، بنابراین قاعدۀ رفع نمیتواند امتنان و استحباب را بردارد. رُفع عن أمتی تسعه، منت بر سر امت است. حال اگر امت بخواهد مطلوبی را به جا بیاورد، و به او بگویند نه؛ این هم مخالف با امتنان و هم مخالف با قانون تسامح در ادلّۀ سنن است.
مسئله 5:
وجوب السجدة فوری فلا یجوز التأخیر، نعم لو نسیها أتی بها إذا تذکّر،بل وکذلک لو ترکها عصیاناً.
وقتی آیه را خواند یا شنید، فوراً باید سجده را به جا بیاورد. دلیلی بر فوریت نداریم، بلکه اگر یادتان باشد، در اصول میفرمودند امر به شیء لایقتضی الاّ امر به شی؛ لذا حاشیهها و اضافات را امر به شیء دلالت بر وجوب ندارد. اگر گفت امر کرد، تکوینی یا تشریعی؛ بگوییم واجب است فوراً به جا بیاورد. اما گفتند در اصول دلیلی بر فوریت نداریم. مثلاً امر به شیء مقتضی از نهی به ضدّ خاص است؛ گفتند امر به شیء امر به شیء است و اقتضائی به جز وجوب متعلق ندارد و امر به شیء، اضافات را نمیگیرد. اما ما در اصول گفتیم امر به شیء مقتضی الاّ امر به شیء نیست، اما عقلا میگویند امر به شیء تدلّ علی الفور. اگر گفت بیا، این باید فوراً برود و اگر عمداً تأخیر بیندازد، عقلا او را مذمت میکنند که چرا وقتی مولی گفت بیا، تو عمداً تسامح کردی و تأخیر انداختی. لذا ما در اصول گفتیم امر به شیء مقتضی فور است. اگر یادتان باشد، مرحوم سیّد اختلاف فتوا دارد و بعضی اوقات میفرماید امر به شیء لا تدلّ علی الفور، و بعضی اوقات میفرماید امر به شیء تدل علی الفور و از جاهای که میفرمایند امر به شیء تدل علی الفور، اینجاست و میفرمایند: «وجوب السجدة فوری فلا یجوز التأخیر»، نمیتواند تأخیر بیندازد.
نعم لو نسیها أتی بها إذا تذکّر،بل وکذلک لو ترکها عصیاناً.
اگر فراموش کرد، هروقت یادش آمد، فورا به جا بیاورد و بالاخره امر به شیء اقتضای فوریت دارد.
روایتی هست که آن روایت دلالت بر فور میکند اما عمل به این روایت نشده و آن اینست که اگر سجده را در نماز شنید، با ایماء سجده کند، کفایت میکند؛ برای اینکه امر به شی یدلّ علی الفور است. ما در آنجا میگفتیم که اگر در نماز شنید، یا سهواً گفت، لازم نیست با ایماء سجده کند و اصلاً ایماء در نماز نداریم. پس صبر کند که از نماز فارغ شود و وقتی از نماز فارغ شد، سجده کند.
اگر این حرف مرا بزنید، دلالت نمیکند بر اینکه امر به شیء تدلّ علی التأخیر است، بلکه دلالت میکند که عرفاً اگر در نماز شنید، صبر کند تا بعد از نماز و بلافاصله سجده را به جا بیاورد. این فوریت را از دست نداده و بعد از نماز فوراً سجده را به جا بیاورد، عمل به فوریت کرده و عرفاً به این تأخیر نمیگویند، بلکه تأخیر در جایی است که عمداً باشد، مثلاً بعد از نماز نخواند. مرحوم سید میفرمایند اگر در راه آیه را شنید و به مسجد برود و آنجا سجده را به جا بیاورد، مانعی ندارد، و مخالف با فور نیست و مخالف با فوریت آنجاست که تسامح و تساهل در کار باشد.
درس اخلاق:
این روزها، برای همه روزهای سختی است. کسانی که درد داشته باشند و کسانی که عقل و شعور داشته باشند و کسانی که به فکر اسلام عزیز و به فکر نظام جمهوری اسلامی باشند، روزهای سختی را میگذرانند. کاری هم نمیتوانند انجام دهند. باید هرکسی به اندازۀ قدرتش برای رفع این سختیها کار کند. اما آنچه خیلی مهم است و قرآن روی آن خیلی سفارش کرده است، دعا و توسل است.
من تقاضا دارم از همۀ شما که راجع به رفع سختیها خیلی دعا کنید. قرآن راجع به دعا و راز و نیاز با خدا، خیلی سفارش دارد. (قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ)؛ یا رسول الله! به امت بگو خدا به شما اعتنا ندارد، اگر دعا در زندگی شما نباشد. آیه خیلی داغ است و اینکه خدا اعتنا ندارد، خیلی داغ است و بالاترین خسارتها اینست که خدا عنایت به کسی نداشته باشد و آیۀ (قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ) میگوید اگر دعا و راز و نیاز با خدا و توسل به اهل بیت در زندگی نباشد، خدا اعتنا به شما ندارد.
آیهای در قرآن داریم که این آیه از نظر تأکید منحصر به فرد است. میدانید که قرآن شریف بعضی اوقات آیات مؤکّدی میآورد و آیهای که مربوط به دعاست، مثل آن در قرآن نیست. این آیه هفده تأکید دارد، (وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ)؛ خدا دوست دارد به سرحد رشد برسی و دعایت مستجاب شود. وقتی میگویی خدا خدا، خدا هم جوابت را بدهد. خدا این را دوست دارد؛ لذا تا میتوانی دعا کن.
علامه طباطبائی «رضواناللهتعالیعلیه» جملهای در المیزان دارد. میفرماید ضمیر متکلم هشت مرتبه در این آیۀ شریفه تکرار شده است. خود «عباد» بالاترین تأکید و بالاترین توجه و مهربانی است. میفرماید: (وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ)؛ در اینجا هشت مرتبه ضمیر متکلم تکرار شده است و معنایش اینست که ای بندۀ من بیا، من دوست دارم که بیایی، دوست دارم که بگویی خدا، خدا، خدا. (فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي) آنگاه حتما بدان که جوابت را میدهم، (وَلْيُؤْمِنُوا بِي) ایمان به این حرف داشته باش و رشد و صلاح تو در دعاست، لذا خدا دعا را دوست دارد.
من از همۀ شما تقاضا دارم اهل دعا و راز و نیاز باشید. مثل این آیه که از نظر تأکید منحصر به فرد است و تشویق به دعا میکند، یأس از رحمت خدا در سرحد کفر است. (وَلا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْئَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ) از دعا و رحمت خدا مأیوس نباشید. گناه هرچه بزرگ و فراوان و سختی هرچه بالا باشد، امید به رحمت خدا داشته باشید و اگر کسی یأس از رحمت پیدا کند و یا راجع به خودش بگوید گناهان من به اندازهای است که خدا مرا نمیآمرزد و یا بگوید چقدر بگویم خدا و دعای من مستجاب نمیشود؛ گناهش در سرحد کفر است.
در این چهل ساله از این سختیها زیاد دیدیم و با دعا و توسل و با رحمت خدا، مبدل به آسانی شد و دعا و راز و نیاز با خدا نیز این بار هم ما را به آسانی میرساند و انشاء الله این نگرانیها رفع میشود. چه خوش است که انسان حالی پیدا کند و در آن حال خدا را دریابد و در آن حالی که خدا را دریابد، بگوید خدا، خدا، خدا. در زندگیتان خدا خدا زیاد باشد برای دیگران و برای خودتان. به دیگران دعا کنید تا در حق خودتان مستجاب شود و از خدا بخواهید که ثواب دعا که بالاترین ثوابهاست. اینکه انسان حالی پیدا کند و در نماز شبش دلی باشد و خدا خدا کند، مسلّم از هر عبادتی بالاتر است. لذا از همۀ شما تقاضا دارم اهل دعا باشید، اهل راز و نیاز با خدا باشید، اهل توسل باشید و برسید به آنجا که بتوانید با مهدی «روحنافداه» صحبت کنید.
آقای سیّدان مرد بزرگی است و از علمای مشهد است و ایشان خواهر حضرت آیت الله سیستانی را دارد. پدرش از علمای بزرگ است. گفته بود دلم هوای امام زمان را کرد، لذا نذر کردم چهل مسجد چهل نماز امام زمان بخوانم و خدمت آقا برسم. نمازها را تا آخر خواندم و در آخر کسی آمد و گفت آقا در این خانه هستند. میگوید رفتم و دیدم آقا آمدند که نماز خانمی را بخوانند. فرمودند این خانم در زمان پهلوی، هفت سال از خانه بیرون نیامد به خاطر چادر و عفتش. من الان آمدم نمازش را بخوانم. بعد هم به من گفتند تشکر میکنم از اینکه دلت هوای مرا کرده و بهترین راه توسل به من است و بهترین راه گفتگو با من است که من عقیده دارم بهترین گفتگو، زیارت جامعه است. شما اهل دلید و از خواصید، همیشه این زیارت جامعه کبیره را بخوانید که محتوایش نمره اول در دعاهاست. این زیارت یک صبحگاهی برای شما و یک توسل و گفتگو با امام زمان باشد. نذر کنید چهل زیارت جامعه برای رفع گرفتاریها. تا آقا امام زمان نظر لطفی بفرماید و این گرفتاریها رفع شود و بالاخره باید شما عزیزان هم اهل دعا باشید و بتوانید با خدا ارتباط کامل برقرار کنید و هم بتوانید با مهدی «ارواحنافداه» ارتباط کامل داشته باشید تا نظر لطفی کند. بگویید «السلام علیکم یا أهل البیت النبوة» و مرادتان آقا امام زمان باشد.
خدایا! حال دعا و راز و نیاز با خودت، خدایا! حال توسل با اهل بیت و مخصوصاً مهدی «ارواحنافداه» به همۀ ما عنایت بفرما.
صلّی الله علي محمّد وَ آل محمّد