جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: اگر کسی پیشانیش زخم باشد، چگونه باید سجده به جا آورد
    موضوع درس:
    شماره درس: 162
    تاريخ درس: ۱۳۹۸/۹/۱۶

    متن درس:

    أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

     

    مسئله 11:

    من كان بجبهته دمل أو غيره فإن لم يستوعبها وأمكن سجوده على الموضع السليم سجد عليه، وإلا حفر حفيرة ليقع السليم منها على الارض، وإن استوعبها أو لم يمكن بحفر الحفيرة أيضاً سجد على أحد الجبينين من غير ترتيب، وإن كان الأولى والأحوط تقديم الايمن على الايسر، وإن تعذر سجد على ذقنه، فإن تعذر اقتصر على الانحناء الممكن.

    پیشانی او زخم است و نمی­تواند آن زخم را روی زمین یا مهر بگذارد؛ بنابراین اگر می­تواند اینطرف یا آنطرف زخم را که در پیشانی باشد، روی زمین بگذارد، ولو «بحفر حفیرة»، یعنی گودالی بکند و آن زخم در گودال واقع شود و اطراف آن زخم روی زمین یا مهر واقع شود. و اگر نتواند به طرف راست یا به طرف چپ یعنی خارج از پیشانی روی شقشقه بگذارد و شقیقۀ راست را هم مقدم بر شقیقۀ چپ بیندازد و اگر باز نتواند، به چانه سجده کند وباز اگر نشد، سجده برای او لازم نیست و ذکر سجده را می­گوید، به اندازه­ای که می­تواند خم می­شود و سر را روی مهر یا زمین نمی­گذارد و ذکر سجده را می­گوید. یعنی به ذکر کفایت می­کند.

    دو چیز در اینجا نیامده است؛ یکی اینکه اگر نشد پیشانی را روی زمین بگذارد، آیا دستها یا زانوها لازم است یا نه؟!

    این را نفرمودند و ظاهرش اینست که لازم نیست. عمده پیشانی است و اگر پیشانی نشد، پس دو دست و دو سر زانو و دو سر انگشت هم ساقط است و به همان ذکر، کفایت می­کند. اگر می­تواند آن انحنا را داشته باشد، گفتن ذکر کفایت می­کند.

    دیگری اینکه دماغ را نگفته­اند. اینکه اگر پیشانی نمی­تواند سجده کند، به شقیقه یا چانه می­تواند سجده کند، اما نگفتند که به دماغ هم می­تواند سجده کند. از عبارت فهمیده می­شود که به دماغ لازم نیست.

    در روایات ما هم اینطور که مرحوم سیّد می­فرمایند نیست. مرحوم سید تبعا از صاحب جواهر گفتند و تقریباً مختصر گفته­های جواهر را گفتند و اینکه اگر می­تواند به پیشانی و اگر نمی­تواند گودالی بکند که آن زخم در گودال و پیشانی روی زمین باشد و اگر نتواند به طرف شقیقه راست و چپ و باز اگر نتواند به چانه و اما اگر نتواند، سجده ساقط است و ذکر کفایت می­کند. تقریباً می­توان گفت که صاحب جواهر و دیگران از روایات استفاده کردند و چون در روایات دماغ نبوده، دماغ را نگفتند اما چانه چون در روایات بوده، چانه را گفتند؛ و اما چیزی که انسان در آن گیر است، اینست که در روایات ما برای معذور به طوری کلی گفته شده اگر می­توانی سجده کن و اگر نمی­توانی، سجده ساقط است و ذکر آن را بگو. لذا در روایات آمده نماز را ایستاده بخوان و اگر نتوانی نشسته بخوان و اگر نتوانی خوابیده یا به طرف چپ یا به طرف راست و یا به پشت بخوان. سابقاً اینها را گفتیم و روایت هم دارد؛ اما این خصوصیات در جبهه در آن روایتها نیامده است. به عنوان مثال کسی که پیشانی­اش زخم است و نمی­تواند روی مهر بگذارد، پس گذاشتن روی زمین از او ساقط است، و اما اینکه لازم باشد گودال بکند یا به طرف شقیقه راست یا چپ و یا به چانه، ولو در روایات آمده، اما همۀ این روایتها یک فضیلتی بیش نیست؛ برای اینکه اگر کسی پیشانی­اش زخم است و نمی­تواند روی زمین بگذارد، عرفاً معذور از سجده است و وقتی معذور از سجده شد، رکوعش را انجام می­دهد و برای سجده هم ذکرش را می­گوید و امثال این چیزها هم لازم نیست و اگر بخواهد این کارها را بکند، مانعی ندارد؛ و اما لازم نیست که به شقیقه یا چانه سجده کند؛ برای اینکه هیچکدام از اینها سجده نیست. فرمودند برای سجده باید پیشانی و دو کف دست و دو سر زانو و دو سر انگشت روی زمین باشد. حال اگر دو سر انگشت را نتوانست، ساقط می­شود. یا اگر دو سر زانو ا نتوانست، ساقط می­شود. بنابراین اگر پیشانی را نتوانست، ساقط می­شود. حتی مرحوم سیّد دارند که اگر دست کسی بریده شده است و یک دست دارد، سجده کردن بر آرنج یا بالای دست، لازم نیست؛ برای اینکه یدین است و این هم مقطوع الید است؛ بنابراین سجده بر مقطوع الید ساقط است، به معنای اینکه به جای هفت موضع، شش موضع را روی زمین می­گذارد. این یک معنای عرفی است و یا معنایی است که سابقاً دربارۀ آن مفصل صحبت کردیم و اینکه باید هفت موضع به زمین برسد و اگر نتوانستی، آن موضعی که نمی­توانی ساقط است و مواضعی که می­توانی به زمین بگذار. مثلاً کسی که پایش بریده شده، می­تواند سجده کند و دو دست را روی زمین بگذارد و اگر دو سر انگشت را ندارد، ساقط می­شود. قاعده این را اقتضاء می­کند؛ لذا حفر حفیرة که چیز سختی است که بخواهیم به نمازگزار تحمیل کنیم. اینکه گودال بکند و زخم را در گودال بگذارد و قسمت سالم پیشانی را روی زمین بگذارد، این ممکن عرفی نیست و دقت خیلی عقلی می­خواهد که انسان حفیره را درست کند و عرف این را نمی­پسندد و روایات فراوانی که خواندیم این بود که اگر می­توانی سجده کنی، پس سجده کن و الاّ هیچ. اگر می­توانی دو دست را روی زمین بگذار و الاّ هیچ. اگر می­توانی دو زانو را روی زمین بگذارد و اگر نمی­توانی یکی را بگذار و اگر باز نمی­توانی هیچ. تمام اینها گفته شده و برمی­گردد به اینکه وقتی که معذور شدیم از یکی از این هفتگانۀ سجده، مثل آنجاست که اصلاً از سجده کردن معذور باشیم. همینطور که از سجده کردن معذوریم نوبت به ذکر سجده می­رسد، اگر خم شدن برایش معذور است اما می­تواند رکوع کند، بنابراین رکوع می­کند و بعد از رکوع نمی­تواند سجده کند، پس ذکر سجده را می­گوید و این کفایت می‌کند.

    فقها دماغ را نگفتند چون در روایات نیامده اما ذقن را گفتند چون در روایات آمده است و بر ذقن یعنی چانه و یا به طرف راست و چپ، سجده نیست و چون سجده نیست، به ذکر فقط کفایت می­کند. وقتی رکوع تمام شد، ذکر سجده اول و ذکر سجدۀ دوم را می­گوید و برای رکعت دوم برمی­خیزد.

    بله، خوب است این گودالی را در مقابل سقوط بگذاریم. شما طرف راست و چپ و حتی دماغ را هم بگویید. یعنی اگر نتوانست سجده کند، روی دماغ سجده کند اما واجب نیست و از باب نگفتن دماغ هم معلوم می­شود که از باب مثال است و روایتی که خواندیم و مطلب تمام شد، و به فکر هیچکدام از عزیزان نیامد و فهمیدیم که از اول تا آخر نماز «لایترک بحالٍ» اما عرفاً باشد. مثلاً اگر ایستاده نمی­تواند، پس تکیه دهد یا کسی دستش را بگیرد ویا بنشیند و یا خم شده نماز بخواند و یا پاهایش را دراز کند و نماز بخواند. اگر باز هم نمی­تواند نشسته نماز بخواند، پس خوابیده بخواند، به طرف راست و یا به طرف چپ و اگر نشد، به پشت بخوابد و نماز را از اول تا آخر، یعنی از الله اکبر تا السلام علیکم و رحمة الله بخواند.

    اگر حرف مرا قبول کردید، حرف خوبیست و اگر حرف مرا قبول نکردید، معلوم است که استاد الاساتید صاحب جواهر فرموده و نسبت به دیگران هم داده و مرحوم سیّد هم در اینجا تبعا از صاحب جواهر فرمودند و محشین بر عروه هم تبعاً از صاحب جواهر فرمودند و قضیۀ چانه را گفتند اما قضیۀ دماغ را نگفتند و بالاخره روشی که صاحب جواهر فرمودند، فرمایش خوبی است؛ برای اینکه علاوه بر اینکه بعضی از آن در روایات آمده، قول مشهوری است که اگر پیشانی زخم است، در گودی و اگر نشد، به طرف راست یا چپ، و اگر نشد، به چانه ذکر را بگوید. اما این را فراموش نکنید که فقها اینها را راجع به سر گفتند اما راجع به دو انگشت پا نگفتند. مثلاً نگفتند گودی بکند تا بتواند سر انگشت یا دو سر زانو را به زمین بگذارد. یا اینکه نگفتند به جای سر زانو، بالاتر از زانو را بگذارد. فقها همینطور که من عرض کردم، فرمودند؛ اما راجع به جبهه، این بحث مشکل امروز است و اگر این بحث را حمل بر فضیلت کنیم، و بگوییم اگر برای او سخت نباشد، این کارها را انجام دهد و الاّ ذکر فقط کافیست؛ مثل همۀ نماز که اگر نتوانست، ساقط است، در اینجا نیز چنین بگوییم.

    اگر حرف مرا نپذیرید، حرف مرحوم سید گرفته شده از صاحب جواهر و دیگران است.

    مسئله اینست که:

    من كان بجبهته دمل أو غيره فإن لم يستوعبها وأمكن سجوده على الموضع السليم سجد عليه، وإلا حفر حفيرة ليقع السليم منها على الارض، وإن استوعبها أو لم يمكن بحفر الحفيرة أيضاً سجد على أحد الجبينين من غير ترتيب، وإن كان الأولى والأحوط تقديم الايمن على الايسر، وإن تعذر سجد على ذقنه، فإن تعذر اقتصر على الانحناء الممكن.

    فرمودند اگر پیشانی زخم است و نتوانست سجده کند، گودالی بکند و زخم را در گودالی بگذارد و به مابقی پیشانی سجده کند. اگر نتوانست طرف چپ و راست را بگذارد. و یا به چانه سجده کند. ما می­گوییم به لوپ سجده کند، اما فقها به پیشانی و حفیره و یا اینطرف و آنطرف پیشانی و چانه سجده کند و الاّ ساقط است. صاحب جواهر هم این را می­فرمایند و مرحوم سید هم فرمودند. مثلاً می­تواند پایین برود به اندازه­ای که نزدیک زمین باشد، اما سر را روی مهر نگذارد و ذکر را بگوید. این ترتیبی که فرمودند، معلوم است که مطابق با احتیاط است، اما چرا صورت را نیاوردند. اگر بگویند «وضع علی صورته» خیلی بهتر از ذقن است. قاعدۀ کلی که اگر می‌تواند سر را روی زمین بگذارد و اگر نمی­توند به اندازه­ای که ممکن است به زمین بگذارد و اما آنچه باید باشد، وقتی ذکر رکوع تمام شد، سجده ساقط است و خم شدن لازم نیست برای اینکه سجده نیست؛ اما مرحوم سید تبعا از مرحوم صاحب جواهر می­فرمایند: «و ان تعذر اقتصر علی الانحناء الممکن»، اگر همۀ اینها را به قرینۀ آن روایاتی که خواندیم، حمل بر استحباب کنید، خوب است و الاّ اگر حمل بر استحباب نکنید و بخواهید از اینها وجوب بگیرید به قاعدۀ امکان؛ نمی­شود و نحوۀ قاعدۀ امکان در نماز قیاس است و خوددرآوری است و قاعدۀ امکان در نماز نیست و در نماز یا روایت است و یا اجماع.

     

    مسئله 12:

    إذا عجز عن الانحناء  للسجود انحنى بالقدر الممكن مع رفع المسجد إلى جبهته ووضع سائر المساجد في محالها، وإن لم يتمكن من الانحناء أصلاً أومأ برأسه، وإن لم يتمكن فبالعينين، والأحوط له رفع المسجد مع ذلك إذا تمكن من وضع الجبهة عليه، وكذا الأحوط وضع ما يتمكن من سائر المساجد في محالها، وإن لم يتمكن من الجلوس أومأ برأسه وإلا فبالعينين، وإن لم يتمكن من جميع ذلك ينوى بقلبه جالسا أو قائما إن لم يتمكن من الجلوس، والأحوط الاشارة باليد ونحوها مع ذلك.

    این تقریباً تکرار آن مسئله است اما با مقداری فروعات؛ و اینست که در هرحال باید مهر را به پیشانی گذاشت. اگر استحباب بگویید، خوب است و اما اگر استحباب نگویید، آنچه سابقاً گذشت، این بود که «وضع الجبهة علی ما یصحّ السجود علیه». الان هم «وضع الجبهة علی ما یصح السجود علیه» نیست؛ پس این که نمی­تواند سجده کند، مهررا به پیشانی بگذارد؛ باید بگوییم مستحب است، اما سید می­گوید نه و حتماً اگر می­تواند به اندازۀ رکوع خم شود و وقتی نمی­تواند سجده کند، مهر را بالا بیاورد و به پیشانی بگذارد و ذکر سجده را بگوید.

    حال اگر حرف مرا قبول داشته باشید، همۀ اینها فضیلت می­شود و اگر حرف مرا قبول نداشته باشید، همۀ اینها واجب می­شود، ولو روایت هم نداریم، اما چیز مستحسنی است و مثل صاحب جواهر و امثال صاحب جواهر گفته و مرحوم سیّد هم در اینجا گفتند و محشین بر عروه هم امضا فرمودند.

    صلّی الله علي محمّد وَ آل محمّد

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365