أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
بحث دیروز دربارۀ سجده بود و فرمودند اموری باید در سجده مراعات شود. دیروز گفتم بحث امروز و فردا بحث مشهوری است که خیلی ان قلت قلت ندارد. قدری بالاتر اینکه یک بحث سیرۀ متشرعه است و علاوه بر اینکه فقها فرمودند، مردم نیز که متشرع باشند و سر و کار با نماز داشته باشند، میدانند.
امر دوم اینکه چه چیز باید در سجده گفته شود؟!
در رکوع، همه فرمودند که یا باید گفت «سبحان ربی العظیم و بحمده» یعنی ذکر کبیر، یا باید سه مرتبه گفت «سبحان الله»، یعنی ذکر صغیر. و کمتر گفتن ذکر کبیر و کمتر گفتن ذکر صغیر، رکوع نمیآورد. در اینجا نیز همین را میفرمایند:
الثاني: الذكر، والأقوى كفاية مطلقه، وإن كان الأحوط اختيار التسبيح على نحو ما مرّ في الركوع إلا أن في التسبيحة الكبرى يبدل العظيم بالأعلى.
این حرف را بعضیها در باب رکوع هم گفتند، اما مرحوم سیّد آنجا نفرمودند و ما هم متذکر نشدیم، برای اینکه قول شاذی بود. اما نمیدانم چرا در اینجا ایشان متذکر شده و فتوا هم روی آن داده است، و اینکه در سجده میشود به جای سه مرتبه «سبحان الله»، یک صلوات بفرستد؛ چنانچه میتواند «سبحان ربی الأعلی و بحمده» را بگوید. اما أحوط مستحب اینست که متعارف را ترک نکند و همینطور که در رکوع یک ذکر کبیر یا سه تا ذکر صغیر میگفت، در اینجا نیز همان باشد. بعد میگویند که ذکر صغیرش «سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله» و ذکر کبیرش «سبحان ربی الأعلی و بحمده» است. مشهور است که جابه جا کردن طوری نیست، اما اینکه سیّد در اینجا میفرماید، قول شاذّ است و معمولاً فقها نگفتند و ایشان میفرمایند: «الثاني: الذكر، والأقوى كفاية مطلقه، وإن كان الأحوط اختيار التسبيح على نحو ما مرّ في الركوع». میتوان به جای «سبحان ربی الأعلی و بحمده» سه تا «سبحان الله» گفت یا مثلاً سه تا «یاالله» یا سه تا «یا حی یا قیوم» گفت؛ اما این قول شاذ و غیرمتعارف است و این اطلاقی که ایشان در اینجا دارند، مخالف با شهرت در میان فقهاست و آنچه روایت داریم و بعد دربارهاش صحبت میکنیم، «سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله» و یا «سبحان ربی الأعلی و بحمده» است و هرچه تکرار کنیم، بهتر است. لذا فرمودند: «الثاني: الذكر، والأقوى كفاية مطلقه، وإن كان الأحوط اختيار التسبيح على نحو ما مرّ في الركوع إلا أن في التسبيحة الكبرى يبدل العظيم بالأعلى»؛ این مشهور است.
در رکوع دربارهاش صحبت نکردند و جزماً فرمودند، اما در اینجا غیر از آنچه در رکوع فرمودند، در سجده فرمودند و لذا این فرمایش مرحوم سیّد خلاف سیره است و مردمی که سرو کار با نماز دارند، میدانند، همینطور که در رکوع باید بگوید «سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله»، در سجده هم باید بگوید «سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله»؛ و اما اگر بخواهد در رکوع بگوید «سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله» و اما در سجده بگوید «یا حی یا قیوم، یا حی یا قیوم، یا حی یا قیوم»، این خلاف سیرۀ متشرعه است و برای کسانی که سر و کار با نماز دارند، استنکار عرفی دارد. لذا بعد دربارهاش صحبت میکنیم و آنجا هم مرحوم سید میفرمایند و ما قبول نداریم و میگوییم فرقی بین ذکر رکوع و سجده نیست و «سبحان الله» باید بیاید. حال یا سه مرتبه ذکر صغیر باشد و یا «سبحان ربی الأعلی و بحمده». حتی جابه جایی آن با ذکر رکوع، خلاف أقوی و خلاف احتیاط است و اگر فرموده بودند: «و إن کان الأحوط اختیار التسبیح علی نحو ما مرّ فی الرکوع» به شرطی که عظیمه در آنجا مبدل شود به «أعلی».
الثالث: الطمأنينة فيه بمقدار الذكر الواجب بل المستحب أيضاً إذا أتى به بقصد الخصوصية، فلو شرع في الذكر قبل الوضع أو الاستقرار عمدا بطل وأبطل، وإن كان سهوا وجب التدارك إن تذكر قبل رفع الرأس، وكذا لو أتى به حال الرفع أو بعده ولو كان بحرف واحد منه فإنه مبطل إن كان عمدا، ولا يمكن التدارك إن كان سهوا إلا إذا ترك الاستقرار وتذكر قبل رفع الرأس.
عین آنچه در رکوع فرمودند، در اینجا هم میفرمایند. باید ذکر واجب را با آرامش بدن در سجده بگوید؛ و اما اگر اول آن را در اول سجده و یا آخر آن را در وقت بلند شدن از سجده بگوید، جایز نیست. بله، اگر غیر از این ذکرها، ذکرهای دیگری بگوید، یعنی مثلاً میگوید «سبحان ربی الأعلی و بحمده، سبحان الله سبحان الله سبحان الله» اما به قصد ذکر مستحب گفتن در راه اشکال ندارد. سابقاً اگر یادتان باشد، در این باره صحبت کردیم و مرحوم سیّد میفرمودند اگر به قصد الخصوصیة باشد، یعنی ولو مستحب باشد، اما ذکر در سجده باید با آرامش باشد. اما اگر به عنوان مطلق ذکر باشد، میتواند در راه هم بگوید؛ برای اینکه از اول نماز تا آخر نماز میتواند قرآن بخواند یا دعا بخواند و یا ذکر بگوید؛ «کلّ ما یکون ذکراً أو دعاءاً أو قرآناً و لا بأس به». سابقاً میگفتند به عنوان قصد ذکر در رکوع جایز نیست و اینجا هم میفرمایند «إذا أتى به بقصد الخصوصية» جایز نیست. اما ما میگفتیم آنچه واجب است، «سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله» و «سبحان ربی الأعلی و بحمده» است که باید در آرامش گفته شود؛ اما اگر به قصد ذکر باشد، ولو ذکر خصوصی در سجده؛ مثل اینکه میخواهد بلند شود و میگوید «یا لطیف إرحم عبدک الضعیف». ما میگفتیم این طوری نیست و مرحوم سید میفرمودند اشکال دارد و در اینجا هم میفرمایند: «إذا أتى به بقصد الخصوصية» اشکال دارد.
الرابع: رفع الرأس منه.
سر را از سجده بردارد. بعد دربارهاش صحبت میکنند که نیم خیز نمیشود. باید بنشیند و بدن آرام گیرد و آنگاه اگر خواست بگوید «الله اکبر»؛ و اما اگر هنوز بدن آرام نگرفته، برگردد، سجده صادق نیست و نماز باطل است. اگر یادتان باشد ما در باب رکوع میگفتیم این طمأنینهها واجب است و روایت هم داشتیم، اما جزء رکوع و جزء رکن نیست، بلکه از شرایط است؛ لذا اگر عمداً نگوید، نماز باطل است؛و اما اگر سهواً در راه بگوید، ما میگفتیم نماز صحیح است؛ برای اینکه قاعدۀ رفع میآید و رکن را ترک نکرده، بلکه شرط در رکن را ترک کرده و مثل آنجاست که شرط در نماز را ترک کرده باشد. مثل اینکه چطور وقتی در نماز یادش رفت حمد و سوره بخواند وبه رکوع رفت، نمازش درست است؛ چنانچه اگر عمداً حمد را نخواند، نماز باطل است، اما اگر سهواً شد، شرط قرائت نیامده و قاعدۀ رفع میگوید در حال رفع و نسیان و ما گفتیم در حال جهل و اضطرار، همین است. مثلاً در وقتی بلند شد که الله اکبر بگوید و او را تکان دادند، همۀ اینها قاعدۀ رفع و اضطرار دارد و نماز صحیح است. اما اگر عمداً نگوید شرط نیامده و «اذ انتفی الشرط انتفی المشروط».
الخامس: الجلوس بعده مطمئنا ثم الانحناء للسجدة الثانية.
نشست و بدن آرام گرفت و به سجدۀ دوم رفت و یا بلند شد، و اما اگر مثل عوام مردم سر از سجده برداشت و هنوز مستقر نشده، بلند شد، نماز باطل است؛ برای اینکه شرطی از شرایط سجده نیامده است.
السادس: كون المساجد السبعة في محالها إلى تمام الذكر، فلو رفع بعضها بطل وأبطل إن كان عمداً، ويجب تداركه إن كان سهواً، نعم لا مانع من رفع ما عدا الجبهة في غير حال الذكر ثم وضعه عمدا كان أو سهوا من غير فرق بين كونه لغرض كحك الجسد ونحوه أو بدونه.
هفت موضعی که باید به زمین باشد، از اول ذکر واجب تا آخر ذکر، باید مستقر باشد. کف دستها، سر انگشتها، سر زانوها، جبهه، در حال استقرار بدن باید باشد. مگر اینکه برای ذکر مستحبی باشد که ما گفتیم مطلقا طوری نیست و مرحوم سید گفتند اگر به قصد ذکر سجده باشد، نمیشود و الاّ اشکال ندارد.
السابع: مساواة موضع الجبهة للموقف بمعنى عدم علوه أو انخفاضه أزيد من مقدار لبنة موضوعة على أكبر سطوحها أو أربع أصابع مضمومات، ولا بأس بالمقدار المذكور، ولا فرق في ذلك بين الانحدار والتسنيم، نعم الانحدار اليسير لا اعتبار به فلا يضر معه الزيادة على المقدار المذكور، والأقوى عدم اعتبار ذلك في باقي المساجد لا بعضها مع بعض ولا بالنسبة إلى الجبهة، فلا يقدح ارتفاع مكانها أو انخفاضه ما لم يخرج به السجود عن مسماه.
باید این هفت موضعی که روی زمین میگذارد، مساوی باشد. اگر مثلاً سر یک وجب بالاتر یا یک وجب پایینتر باشد، نماز باطل است. اما به اندازۀ چهار انگشت، اشکال ندارد.
صلّی الله علي محمّد وَ آل محمّد