أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
مسئله 10:
العجب المتأخّر لا یکون مبطلاً، بخلاف المقارن. فإنّه مبطل علی الأحوط،و إن کان الأقوی خلافه.
دربارۀ ریا صحبت کردند، اما دربارۀ عجب، کم صحبت میکنند. معنای ریا اینست که عمل را برای غیر به جا بیاورد و نه برای خدا. عُجب آنست که عمل را برای خدا به جا بیاورد، اما از عمل، خوشحال باشد. به عبارت دیگر، خودپسندی در عمل است. اینکه به خود بگوید چه نماز خوبی خواندم و چه حمد و سورۀ خوبی خواندم و چه حال خوبی پیدا کردم.
بعضیها گفتند این هم ضرر به قصد قربت میزند و نماز باطل است.
مرحوم سیّد میفرماید نه، عُجب، چه در نماز باشد و چه بعد از نماز باشد، مُبطل نماز نیست، اما من میگویم جهل مرکبی است که باید روی آن خیلی کار شود و برسد به آنجا که عبادت خودش را هم گناه بداند. این عبادات ما با این همه نارسائیها، این عبادات ما با نبودن تقوا با (إِنَّمٰا يَتَقَبَّلُ اَللّٰهُ مِنَ اَلْمُتَّقِينَ) چیست که من از آن خوشم بیاید. این جهل مرکب است و در پیش اهل دل نمازی که حضور قلب نداشته باشد، گناه محسوب میشود. لذا در روایات میخوانیم آنجایی از نماز قبول است که حضور قلب باشد اما اگر در ثلث آن یا بعضی کلمات آن حضور قلب باشد، آن قسمت قبول و مابقی قبول نیست. بالاخره نماز حضور قلب میخواهد. اگر نماز شهودی نداریم، اگر نماز مکالمهای نداریم، لاأقل توجه کامل از اول نماز تا آخر نماز باشد. وقتی این توجه نباشد، این خود در پیش اهل دل یک گناه است. پروردگار عالم هم میفرماید من این عبادت را قبول نمیکنم. یا اینکه قرآن میفرماید اگر آدم فاسق و فاجر شد، عبادات او قبول نیست و (إِنَّمٰا يَتَقَبَّلُ اَللّٰهُ مِنَ اَلْمُتَّقِينَ)؛ علی کل حال همینطور که راجع به ریا باید کوشا باشیم. در روایات میخوانیم که ریا به اندازهای مخفی است، مثل مورچۀ سیاهی که روی سنگ سیاهی در ظلمت راه رود، اصلاً جای پا ندار تا او را ببینیم. به عبارت دیگر نبودن ریا، مشکل است.
نقل میکنند که مرحوم بحرالعلوم «رضواناللهتعالیعلیه» در آخر کار ادعا میکردند که من ریا ندارم. عُجب نیز همینطور است، مخصوصاً اگر حالی پیدا کند و مخصوصاً اینکه حمد و سورۀ زیبایی بخواند یا نماز دلپسند و با حضور قلبی بخواند، خوشش میآید، و این باید نباشد. باید فکر این را بکند که ما و نماز ما در محضر خدا پوچ است، بلکه گناه است.
پیدا کردن خلوص، ولو مراتب اولش، کار بسیار مشکلی است؛ لذا بزرگان روی آن خیلی تضرع و زاری دارند. رفع عجب نیز مثل رفع ریاست. اگر انسان از کارهای خیرش خوشش بیاید، عُجب است و باید خوشش نیاید. فکر کند که این عمل با ذات مقدس خدا تناسب ندارد و رفع تکلیفی است که ما انجام میدهیم. خدا گفته نماز بخوان و من برای اینکه یاغی و طاغی نباشم، نماز میخوانم، اما نماز کجا و من کجا. خدا و عظمت او کجا و من کجا. پیدا شدنش خیلی مشکل است، ولی علی کل حالٍ ریا عمل را باطل میکند به قاعدۀ (... لاٰ تُبْطِلُوا صَدَقٰاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ اَلْأَذىٰ كَالَّذِي يُنْفِقُ مٰالَهُ رِئٰاءَ اَلنّٰاسِ وَ لاٰ يُؤْمِنُ بِاللّٰهِ وَ اَلْيَوْمِ اَلْآخِرِ ...) ﴿البقرة، 264﴾. دیروز میگفتم این، توصلیات را هم میگیرد.
اما بعضی از بزرگان و اهل دل گفتند عُجب هم مثل ریا، نماز را باطل میکند؛ اما مرحوم سیّد در اینجا میفرماید عُجب اگر متأخر باشد، و جدای از نماز باشد، نه؛ و اما اگر مقارن باشد، اول احتیاط میکنند، برای اینکه بعضی از بزرگان گفتند عجب هم مثل ریا نماز را باطل میکند، اما مرحوم سیّد میفرماید: العجب المتأخّر لا یکون مبطلاً، بخلاف المقارن. فإنّه مبطل علی الأحوط،و إن کان الأقوی خلافه.
میفرمایند بد است اما مبطل نماز نیست، اگر یادتان باشد گفتم که رسم مرحوم سیّد اینست که اگر یکی از علما چیزی فرموده باشد، برای احترام آن عالم، یک احتیاط مستحبی میکنند. در مسئلۀ ما نیز همین است، چون بعضی از بزرگان گفتند عُجب مقارن، بلکه عُجب متأخر، نماز را ضایع میکند. لذا مرحوم سیّد اول احتیاط میکند و بعد میفرماید: و إن کان الأقوی خلافه.
و اینکه عجب، چه مقارن و چه متأخر، نماز را باطل نمیکند.
مرحوم سیّد روایت صحیحالسندی در نظر مبارکشان بوده و فتوا دادند.
روایت 1 از باب 15 از مقدمه عبادات، وسائل الشیعه، جلد 1، صفحه 75:
عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ اَلرَّجُلِ يَعْمَلُ اَلشَّيْءَ مِنَ اَلْخَيْرِ فَيَرَاهُ إِنْسَانٌ فَيَسُرُّهُ ذَلِكَ قَالَ لاَ بَأْسَ مَا مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ وَ هُوَ يُحِبُّ أَنْ يَظْهَرَ لَهُ فِي اَلنَّاسِ اَلْخَيْرُ إِذَا لَمْ يَكُنْ صَنَعَ ذَلِكَ لِذَلِكَ .
«ما من أحد» یعنی عموم مردم؛ و اینکه عموم مردم دلشان میخواهد خوبی که انجام میدهند، مردم آن را بفهمند. حضرت میفرمایند مگر اینکه تقید در کار باشد. یعنی نماز را بخواند برای اینکه مردم بارک الله بگویند. این برمیگردد به ریا و اگر ریا نباشد بلکه عجب باشد، نماز را باطل نمیکند. لذا دلالت روایت خوب است و اینست که عجب، اگر برگشت به ریا کند، نماز باطل است و اگر برگشت به ریا نکند، بد است و باید رفع شود، اما نماز باطل نمیشود.
مسئله 11:
غیر الریاء من الضمائم: إمّا حرام أو مباح أو راجح، فإن کان حراماً وکان متّحداً مع العمل أو مع جزء منه بطل کالریاء،و إن کان خارجاً عن العمل مقارناً له لم یکن مبطلاً، و إن کان مباحاً أو راجحاً،فإن کان تبعاً وکان داعی القربة مستقلاًّ فلا إشکال فی الصحّة،و إن کان مستقلاًّ وکان داعی القربة تبعاً بطل، وکذا إذا کانا معاً منضمّین محرّکاً وداعیاً علی العمل،و إن کانا مستقلّین فالأقوی الصحّة،و إن کان الأحوط الإعادة.
چیزهایی غیر از ریا در نماز میآید. مرحوم سیّد یک قاعدۀ کلی به دست میدهند. میفرمایند این ضمیمه یک بار راجح است، یک بار مرجوح است، مرجوح هم یک دفعه حرام است و یک دفعه هم حرام نیست. اگر حرام باشد و متحد با قصد قربت باشد، نماز باطل است، و اما اگر حرام نباشد، گاهی مستحب است، مانند نماز در مسجد؛ و گاهی مکروه است، مانند نماز در حمام؛ گاهی هم قصد قربتی که باید باشد، با حرام توأم است، اما متحد با هم نیست، مانند نگاه کردن به اجنبی در نماز. اما گاهی متحد است و اگر متحد شد، نماز باطل است، مثل اینکه اذان میگوید برای خدا اما همسایه را هم اذیت کند. معلوم است که این نماز باطل است. برای اینکه مُبعد است و نمیتواند مقرب باشد. و اما اگر متحد نباشد، مثل اینکه اذان میگوید برای خدا و خواه ناخواه همسایه هم بیدار میشود؛ این مانعی ندارد، زیرا برای اذیت همسایه نبوده است. مثال دیگر اینکه گاهی نماز میخواند و چشمش به نامحرم میافتد و نگاه شهوت آمیز میکند، این مقارن است و متحد نیست و نماز صحیح است و گناه کرده است؛ اما گاهی مقارن نیست، بلکه متحد است، مثل اینکه رفته در مسجد نماز بخواند برای اینکه به نامحرم نگاه کند. در اینجا نماز باطل است؛ لذا مرحوم سید یک قاعدۀ کلی میفرمایند و خلاصۀ حرف مرحوم سیّد اینست که ضمیمه نماز یا هر عبادتی، گاهی حرام است و گاهی مستحب است و گاهی مکروه و گاهی هم مرجوح است. قاعدۀ کلی اینکه اگر متحد با قصد قربت و نماز باشد، نماز باطل است. مثل اینکه اذان میگوید برای اینکه به همسایه اذیت کند. یا روضه میخواند و صدای بلندگو را بلند میگذارد برای اینکه مزاحم همسایه شود. معلوم است که این عبادت باطل است و مُبعدّ است و نمیتواند مقرّب باشد؛ و اما اگر متحد نباشد و مقارن باشد، گاهی مستحب است، مانند نماز در مسجد و گاهی مکروه است مانند نماز در حمام و گاهی حرام است مثل نگاه کردن به نامحرم در نماز و بدون قصد؛ گاهی هم این ضمائم را ندارد، بنابراین نماز صحیح است.
درس اخلاق:
ماه مبارک رمضان جلو آمده است. ماهی بهتر از این نداریم، مخصوصاً که شبهای قدر هم در این ماه مبارک رمضان است. اما چیزی که اهل بیت «سلاماللهعلیهم» و بزرگان و اهل دل، فوقالعاده روی آن سفارش دارند، اینست که این روزه چه واجب و چه مستحب، سازندگی عجیبی دارد. یکی از سازندگیهایش اینست که تقوای قهری به انسان میدهد. (يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ اَلصِّيٰامُ كَمٰا كُتِبَ عَلَى اَلَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ) ﴿البقرة، 183﴾
یکی از فوایدش عاقبت بخیری و دیگری عمر و کار پربرکت است و بالاخره میرسد به آنجا که میتواند آخر ماه مبارک رمضان، مقام شهود پیدا کند. بالاخره این جملۀ «الصوم لی و أنا أجزی به» را دو گونه خواند. بعضیها گفتند «الصوم لی و أنا اَجزی به»، روزه شبیه به من است برای اینکه کارهایش به من شباهت دارد و برای آن خیلی جزا میدهم. اما بعضی از اهل دل خواندند «الصوم لی و أنا اُجزی به»، روزه از من است و پاداش آن خود من هستم. یعنی اگر در ماه رمضان روزه بگیرد، آن روزهای که خدا بخواهد، آنگاه خدا خودش را به او عیدی میدهد، یعنی مقام شهود پیدا میکند، یعنی نماز او یک مکالمه است. به راستی برایش یقینی میشود که همه جا محضر خداست و ما در محضر خدائیم و ادب حضور باید مراعات شود. لذا میرسد به آنجا که ادب حضور را بعد از ماه مبارک رمضان هم مراعات میکند و نماز و روزه و عبادات او شهودی میشود و خود را در محضر خدا مییابد.
چیزی که سفارش کنم، اینست که نود و پنج درصد روزههای ما، روزههای صحیح است. آن کفارۀ عجیب و قریب را هم ندارد. روزۀ صحیح اجتناب از مبطلات روزه است که در رسالهها نوشته شده است. نود و پنج درصد مردم روزۀ صحیح میگیرند. این خوب است و همین روزۀ صحیح است که برکتها دارد و همین روزه است که پروردگار عالم نتایج فراوانی به همه میدهد.
قسم دوم، روزۀ خواص است. اینکه تقوا را مراعات کنیم. این مشکل است که انسان از اول طلوع فجر تا مغرب، همینطور که از خوردن و آشامیدن اجتناب میکند، از غیبت و تهمت و شایعه و اهانت به دیگران نیز اجتناب کند. (إِنَّمٰا يَتَقَبَّلُ اَللّٰهُ مِنَ اَلْمُتَّقِينَ)؛ اگر متقی شد، خدا روزۀ او را قبول میکند و اگر متقی نشد، روزهاش، روزۀ صحیح است و مقبول نیست.
روزۀ اخص الخواص که خود را در محضر خدا ببیند، نیست و یک در میلیون هم پیدا نمیشود که این مقام شهود را پیدا کند. اما اولی برای عموم مردم هست، ولی دومی کم است. روایت داریم که در روز قیامت هفتاد گناه از جاهل آمرزیده میشود قبل از اینکه یکی از عالم آمرزیده شود. همینطور که مقام ما خیلی بالاست و سرباز امام زمان و مروج اسلام عزیز و تال و تلو پیغمبر اکرم و تال و تلو انبیا هستیم، از آن طرف هم گناه از ما خیلی بد است. از عوام، غیبت و تهمت و شایعه بد است و آنها را نابود میکند، اما ما در ماه مبارک رمضان خیلی باید مواظب زبان و گوش و دلمان باشیم.
از همۀ شما تقاضا دارم، روزۀ عوام را که میگیرید، روزۀ خواص را هم بگیرید تا نتیجۀ دنیا و آخرت برای خودتان و برای دیگران داشته باشد. این دو سه روز تا ماه مبارک رمضان نیامده، این تهیأ که پیغمبر اکرم میفرمایند، جداً از خدا بخواهید و خدا را قسم دهید به اهل بیت که این ماه مبارک رمضان روزۀ خواص را بگیرید، تا اینکه در آخر ماه مبارک رمضان روشنایی خاصی به امید خدا پیدا کرده باشید؛ و الاّ اگر زبان ول باشد و بالاخره در گفتار و کردارمان غیبت و تهمت و شایعه باشد، این روزۀ عوام هست اما روزۀ خواص نیست و توقعی که از ما هست، اینست که باید روزۀ خواص بگیریم.
در آخر راجع به قرآن بگویم که این قرآن نور است. من خودم دیدم که مرحوم کربلایی کاظم نور قرآن را میدید. از مرحوم آقای خوئی نقل میکنند که کسی آمد در مدرسۀ ما و در شب در تاریکی قرآن میخواند. میگوید ما رفتیم زیر نظر او، اما نتوانستیم با او برویم و لذا به جایی نرسیدیم و او قول داده بود اگر چهل روز جدی متقی شدید، میتوانید نور قرآن را ببینید. (قَدْ جٰاءَكُمْ مِنَ اَللّٰهِ نُورٌ) ﴿المائدة، 15﴾
این قرآن خیلی اهمیت دارد مخصوصاً در ماه مبارک رمضان. تقاضا دارم که جلسۀ قرآن داشته باشید. این جلسۀ مفسّر قرآن الحمدلله در اصفهان کار کرده و اگر میتوانید با او همسو و همگام باشید. در این جلسات قرآن همین مقدار که در مسجد شما یک جزء قرآن خوانده شود، خیلی برکت دارد. شما در منبرتان یک آیه را بررسی کنید، نور را بررسی کردید. این نور قران هم به شما و هم به شنوندهها سرایت میکند. اما آنچه الان مورد نظر من است، اینست که در ماه مبارک رمضان قرآن زیاد بخوانید. لاأقل چندین ختم قرآن برای خودتان و برای ذوی الحقوقتان و مخصوصاً برای پدر و مادرتان بخوانید و بالاخره قرآن را به خود جذب کنید تا انشاء الله بعد از ماه مبارک رمضان، قرآن و ولایت، هر دو به شما کمک کند و مایۀ عاقبت بخیری پیدا کنید.
همۀ شما مبلغ اسلام هستید و باید به هر اندازه میتوانید ترویج اسلام، یعنی ترویج احکام اسلام کنید. مردم مسئله بلد نیستند و از ما میخواهند و در روز قیامت به ما میگویند چرا مسئله به آنها یاد ندادید. مردم اخلاق میخواهند و همۀ این گرفتاریها برای اینست که اخلاق مرده است. روز قیامت به ما میگویند چرا اخلاق برای مردم نگفتید. مهمتر از این دو اینکه جوانهای ما را با شبهات میبرند و دنیای استکبار خیلی در این زمینه کار میکند و موفق هم شده است و ایجاد شبهه در دل جوان نادان میکند و ما باید در ماه مبارک رمضان علاوه بر احکام، علاوه بر اخلاق، باید اعتقادات داشته باشیم.
انّما العلم ثلاثة: آیة المحکمة، سنة قائمة، فریضة عادلة.
یعنی منبر ما باید اعتقادات و رسالۀ عملیه و احکام و اخلاق را داشته باشد و در ماه مبارک رمضان این سه چیز در نظر شما باشد و منبر شما باید سازندگی داشته باشد و اگر سازندگی داشت، خدا کمک میکند و جاذبه میدهد و مردم نیز استقبال میکنند.
خدا را قسم میدهم به حضرت ولی عصر که ان شاء الله یک ماه مبارک رمضان پربرکتی با دعای مستجاب و مخصوصاً برای رفع گرفتاریها به شما عنایت بفرماید.
صلّی الله علي محمّد وَ آل محمّد