جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: ریا
    موضوع درس:
    شماره درس: 95
    تاريخ درس: ۱۳۹۸/۲/۱۰

    متن درس:

    أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

     

    مسئله 8:

    یشترط فی نیّة الصلاة بل مطلق العبادات الخلوص عن الریاء،‏ ‏فلو نوی بها الریاء بطلت،بل هو من المعاصی الکبیرة؛لأنّه شرک باللّٰه تعالی،

    فرمودند در مطلق عبادات باید خلوص باشد و برای خدا باشد؛ برای اینکه اگر ریا در کار آمد، عبادات باطل است، گناهش هم بسیار بزرگ است. می­فرمایند گناهش در حد شرک است. (يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا لاٰ تُبْطِلُوا صَدَقٰاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ اَلْأَذىٰ كَالَّذِي يُنْفِقُ مٰالَهُ رِئٰاءَ اَلنّٰاسِ وَ لاٰ يُؤْمِنُ بِاللّٰهِ وَ اَلْيَوْمِ اَلْآخِرِ) ﴿البقرة،264﴾؛ اگر کسی ریاکار شد، چه در توصلیات و چه در تعبدیات، گناه بزرگی انجام داده است و گناه، در حد شرک است.

    مرحوم سیّد در اینجا ریا را منقسم می­کنند به ده قسم، که این ده قسم اگر در عبادات آمد، عبادات باطل است.

    می­فرمایند:

    ثمّ ‏ ‏إنّ دخول الریاء فی العمل علی وجوه:

    أحدها: أن یأتی بالعمل لمجرّد إرائة ‏ ‏الناس من دون أن یقصد به امتثال أمر اللّٰه تعالی،و هذا باطل بلا إشکال؛ لأنّه ‏ ‏فاقد لقصد القربة أیضاً.

    شخصی نماز می­خواند برای اینکه بنمایاند که من نماز می­خوانم. می­فرمایند این قسم اول است و بلااشکال، نماز باطل است.

    الثانی: أن یکون داعیه ومحرّکه علی العمل القربة ‏ ‏وامتثال الأمر و الریاء معاً، و هذا أیضاً باطل؛سواء کانا مستقلّین، أو کان أحدهما‏ ‏تبعاً و الآخر مستقلاًّ، أو کانا معاً و منضمّاً محرّکاً وداعیاً.

    قسم دیگر اینکه هم خلوص و هم ریا هست. به راستی قربة الی الله است اما ارائه کردن به دیگران نیز در نیتش هست. می­فرمایند این هم بلااشکال، باطل است.

    الثالث: أن یقصد ‏ ‏ببعض الأجزاء الواجبة الریاء،و هذا أیضاً باطل،و إن کان محلّ التدارک باقیاً، ‏نعم فی مثل الأعمال التی لا یرتبط بعضها ببعض أو لا ینافیها الزیادة فی الأثناء‏ ‏کقراءة القرآن و الأذان و الإقامة إذا أتی ببعض الآیات أو الفصول من الأذان ‏ ‏اختصّ البطلان به،فلو تدارک بالإعادة صحّ.

    نماز را قربة الی الله به جا می­آورد اما در قنوت و رکوعش یا جزئی از اجزای نماز، ریاکاری می­کند، هم برای خدا و هم برای دیگران.

    الرابع: أن یقصد ببعض الأجزاء ‏ المستحبّة الریاء، کالقنوت فی الصلاة، و هذا أیضاً باطل علی الأقوی. ‏

    قسم دیگر اینکه راجع به واجبات خلوص دارد و راجع به بعضی از مستحبات ریا دارد. در نحوۀ دست گرفتن و دعا کردن و غیره خلوص نیست بلکه برای دیگران است. «علی الأقوی» یعنی در میان اصحاب هست که گفتند اگر مستحبات ریائی باشد، نماز باطل نیست، برای اینکه در واجباتش خلوص داشته است، اما در مستحباتش ریاکاری کرده است و هیچکدام ربطی به هم ندارد و راجع به نمازش، نماز صحیح است و راجع به مستحباتش، چیزی نیاورده و گناهش هم خیلی بزرگ است.

    مرحوم سیّد می­فرمایند در وقتی که ریا در نماز آمد، بگویند نماز باطل است. خواه جزء واجب باشد یا جزء مستحب باشد، بالاخره ریا در نماز آمده و ریا موجب فساد نماز است. لذا علی الأقوی را در مقابل بعضی از أقوال که صاحب جواهر هم نقل می­کند ولی قبول ندارد، گفتند نماز صحیح است و مرحوم سیّد می­فرماید نه، این ریا که در نماز آمد، این نماز ریائی می­شود و باطل است.

    ‏‏الخامس: أن یکون أصل العمل للّٰه،لکن أتی به فی مکان وقصد بإتیانه فی ‏ذلک المکان الریاء کما إذا أتی به فی المسجد أو بعض المشاهد ریاءً، و هذا ‏ ‏أیضاً باطل علی الأقوی، وکذا إذا کان وقوفه فی الصفّ الأوّل من الجماعة أو ‏ ‏فی الطرف الأیمن ریاء.

    نمازش را برای خدا می­خواند، اما در آمدن در مسجد و نماز جماعت، ریاکاری می­کند. بعضیها گفتند نماز که برای خداست و چیزهایی که تلو آن نماز واقع شده، جزء نماز نیست، بنابراین نماز صحیح است. مرحوم سیّد باز در این اشکال دارد و می­فرماید کسی نماز جماعت بخواند ریائاً، نمازش باطل است؛ ولو نماز را قربة الی الله می­خواند، اما نمازش برای اینکه ریاکاری کرده است، باطل است.

    السادس: أن یکون الریاء من حیث الزمان کالصلاة  ‏فی أوّل الوقت ریاء، و هذا أیضاً باطل علی الأقوی.

    ششم اینکه نماز را برای خدا می­خواند اما اول وقت در جمعیت برای اینکه مردم بگویند چه آدمی خوبیست، نماز می­خواند. می‌فرمایند این هم نمازش باطل است، برای اینکه ریا در نماز آمده و نماز را باطل کرده است.

    السابع: أن یکون الریاء ‏‏من حیث أوصاف العمل کالإتیان بالصلاة جماعة أو القراءة بالتأنّی أو بالخشوع ‏ ‏أو نحو ذلک، و هذا أیضاً باطل علی الأقوی.

    نماز را برای خدا می­خواند، اما برای اینکه بنمایاند که من از خواص هستم، به مسجد می­آید و با جماعت می­خواند. یا اینکه نماز را برای خدا می­خواند، اما حالت خضوع و خشوعی به خود می­گیرد، و افعال و اذکار نماز را با طمأنینۀ خاصی انجام می­دهد. می­فرمایند این رنگ هم نماز را باطل می­کند.

    الثامن: أن یکون فی مقدّمات ‏ ‏العمل،کما إذا کان الریاء فی مشیه إلی المسجد لا فی إتیانه فی المسجد، ‏والظاهر عدم البطلان فی هذه الصورة.

    نماز را برای خدا می­خواند و یا در مسجد نماز جماعت برای خدا می­خواند، اما از راهی می­رود که مردم او را ببینند و بگویند چه آدم خوبیست که اول وقت اذان برای نماز می­رود. می­فرمایند این ریا نماز را باطل نمی­کند، برای اینکه رفتن به مسجد غیر از خواندن نماز است؛ لذا رفتن به مسجد یک عمل مستقل است و گناهش بزرگ است و در حد شرک است. آن نماز خواندن هم قربة الی الله است و نماز، صحیح است.

    التاسع: أن یکون فی بعض الأعمال ‏ ‏الخارجة عن الصلاة، کالتحنّک حال الصلاة و هذا لا یکون مبطلاً إلّا إذا رجع إلی ‏ ‏الریاء فی الصلاة متحنّکاً.

    نماز را برای خدا می­خواند و نماز جماعت می­خواند، اما تحت الحنکی که می­اندازد، به خاطر مردم است، و تحت الحنکش ریائی است. اول می­فرمایند این نماز طوری نیست برای اینکه تحت الحنک چیزی زائد بر نماز است و ربطی به نماز ندارد، اما بعد از فتوایشان برمی­گردند و می­فرمایند این نیز عرفاً جزء نماز است؛ لذا «الصلاة متحنّکاً عرفاً»، انداختن تحت الحنک را عرف، جزء نماز می­داند ولو ما با دقت آن را از جزئیت بیرون کنیم، اما عرف آن را جزء می­داند و نماز باطل است.

    العاشر: أن یکون العمل خالصاً للّٰه، لکن کان بحیث ‏ ‏یعجبه أن یراه الناس، والظاهر عدم بطلانه أیضاً، کما أنّ الخطور القلبی لا یضرّ،‏ ‏خصوصاً إذا کان بحیث یتأذّی بهذا الخطور،

     نماز به خاطر خداست، اما دوست دارد که دیگران این نماز را ببینند. بگویند بارک الله نماز اول وقت و با جماعت و با خضوع و خشوع می­خوانی. می­­فرمایند، این نماز را باطل نمی­کند، برای اینکه در نماز ریا ندارد، اما ریا دارد برای چیزی که خارج از نماز است. یعنی دوست دارد که مردم کار او را ببینند.

    بعد می­فرمایند:

    وکذا لا یضرّ الریاء بترک‏ ‏الأضداد.

    ترک أضداد، منافیات نماز است. یعنی منافیات نماز را ریاءاً نمی­آورد. نماز را می­خواند قربة إلی الله، اما مُبطلات نماز را ترک می‌کند؛ در اینجا می­فرمایند این هم نماز را باطل نمی کند.

    تا اینجا فرمایش مرحوم سیّد بود و اگر مرحوم سید به جای این ده مورد می­فرمودند اگر ریا در عمل داخل شد، نماز باطل است و اما اگر ریا داخل عمل نشد، نماز صحیح است، ولو اینکه ریای او گناه بزرگی دارد. ظاهراً این عرض من به جای آن ده چیزی که مرحوم سیّد فرموده، به طور مختصر باشد. کلیۀ این ده مورد برمی­گردد به همین که گاهی می­گویند علی الأقوی و گاهی می­گویند جزء نماز نیست پس نماز درست است. یعنی مرحوم سید حرف مرا قبول دارند. بنابراین ریا فاسد نماز است اگر در نماز باشد، و اما اگر در نماز نباشد، ولو وابسته به نماز هم دو چیز باشد، یعنی در نمازش قصد تقرب دارد و در چیزی که مربوط به نماز نیست، قصد ریا دارد؛ نماز صحیح است، برای اینکه در نماز ریا نبوده است و ریا نماز را باطل می­کند، در وقتی که جزء عملی از اعمال نماز باشد. لذا در تحت‌الحنک نیز همین عرض مرا می­فرمایند. اول می­فرمایند تحت الحنک اگر ریاءاً باشد، نماز صحیح است، برای اینکه جزء عمل نیست؛ اما بعد می­فرمایند اگر عرفاً جزء نماز شد، نماز باطل است.

    لذا در تحت الحنک فرمودند:

    أن یکون فی بعض الأعمال‏ ‏الخارجة عن الصلاة، کالتحنّک حال الصلاة و هذا لا یکون مبطلاً إلّا إذا رجع إلی ‏ ‏الریاء فی الصلاة متحنّکاً.

    چون انداختن تحت الحنک یک عمل خارجی نماز است، ریای آن گناه است و اما نماز باطل نیست؛ اگر عرفاً آن را جزء بدانند، باز می­شود ریای در نماز و نماز باطل است.

    بنابراین این ده صورت برگشت به یک مطلب است و اگر مرحوم سیّد «رضوان­الله­تعالی­علیه» فرموده بودند ریا نماز راباطل می­کند و گاهش در حد شرک است، اما یشترط در بطلان، اینکه جزء عمل باشد؛ و اما اگر جزء عمل نشد، ریاست و گناهش بزرگ است، اما موجب فساد نماز نیست.

    مرحوم سیّد هر ده صورت را در یک صفحه فرمودند، درحالی که می­شد تمام مطالب را در یک سطر بفرمایند.

    بنابراین بحث امروز تا اینجا این شد که ریا، یعنی آوردن عمل برای غیر خدا، و نشان دادن اینکه من آدم خوبی هستم و نماز می­خوانم، عمل را باطل می­کند؛ چه تعبدی و چه توصلی. لذا مرحوم سیّد نباید فرموده باشند عبادات بلکه باید بگویند: «یشترط فی نیة الصلاة بل مطلق العمل توصلیّاً أو تعبدیّاً». لذا اگر توصلی شد، مثل اینست که: (يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا لاٰ تُبْطِلُوا صَدَقٰاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ اَلْأَذىٰ كَالَّذِي يُنْفِقُ مٰالَهُ رِئٰاءَ اَلنّٰاسِ وَ لاٰ يُؤْمِنُ بِاللّٰهِ وَ اَلْيَوْمِ اَلْآخِرِ).

    اگر پول داد به دیگری برای اینکه می­بیند که وضعش بد است و باید به او کمک کند، اما برای این پول می­دهد که مردم ببینند؛ این ریاست و عمل را باطل می­کند درحالی که توسلی است. بنابراین ریا هم در تعبدیات و هم در توسلیات می­آید و این آیه­ای که مرحوم سیّد خواندند و تأکید عجیبی هم دارد، مربوط به توسلیات است و نه مربوط تعبدیات. آیه (يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا لاٰ تُبْطِلُوا صَدَقٰاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ اَلْأَذىٰ كَالَّذِي يُنْفِقُ مٰالَهُ رِئٰاءَ اَلنّٰاسِ وَ لاٰ يُؤْمِنُ بِاللّٰهِ وَ اَلْيَوْمِ اَلْآخِرِ) مربوط به انفاق است و انفاق اگر برای خدا نباشد و اگر برای این باشد که مردم بگویند چه خوب کمک کرد، این عمل باطل است؛ درحالی که کمک به دیگران توصلی است و نه تعبدی.

    بالاخره اگر توصلی بود و ریا آمد، گناهش در سرحد کفر است. مثل اینکه کار مردم را خوب انجام می­دهد و وظیفه­اش اینست که کار مردم را در اداره خوب انجام دهد. اما برای اینکه مردم بگویند و رئیس اداره بگوید بارک الله، چه عالی برای مردم خدمت می­کند؛ این توصلی می­شود، اما گناهش در سرحد شرک است. لذا مرحوم سیّد در حالی که اینجا راجع به واجبات نماز صحبت می­کند، مطلق العبادات را آورده؛ و الاّ مرحوم سید و دیگران قبول دارند و آیه هم می­گوید در توصلیات. برای اینکه آیه شریفه مربوط به خمس و زکات نیست بلکه مربوط به کمک به دیگران است و توصلی است و اما قرآن می­فرماید اگر برای خدا نشد، بلکه برای مردم شد، آن عمل باطل است. یک دفعه برای خداست و می­خواهد مسلمانی را به نوایی برساند قربة الی الله، در اینجا عبادت کرده است. اما یک دفعه قصد نیت نمی­کند و توصلی است و ثواب را دارد. اما گاهی روی این توسلی، ریا می­کند. لذا (يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا لاٰ تُبْطِلُوا صَدَقٰاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ اَلْأَذىٰ كَالَّذِي يُنْفِقُ مٰالَهُ رِئٰاءَ اَلنّٰاسِ وَ لاٰ يُؤْمِنُ بِاللّٰهِ وَ اَلْيَوْمِ اَلْآخِرِ)، می­گوید اگر منت آمد و برای خدا نشد، گناهش در سرحد کفر است. بنابراین هرکجا توصلی شد اما برای غیر خدا بود، ریاست و باطل است. هرکجا تعبدی شد، اما برای غیر خدا بود، عبادت باطل است. عبادت توصلی باشد یا تعبدی باشد، تفاوتی ندارد. لذا اشکالی که من دارم اینست که لفظ عبادات باید در کلمات مرحوم سید نباشد، برای اینکه در باب ریا بحث ما در غیر عبادات است. بعد هم ایشان این ده صورت را می­توانستند در یک سطر بیاورند که اگر ریا جزء عمل شد، ریای مبطل می­شود؛ و اما اگر جزء عمل نباشد و از مقدمات یا مؤخرات باشد، این ریا عمل را باطل نمی­کند، ولو عبادی باشد مانند نماز.

    صلّی الله علي محمّد وَ آل محمّد

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365