أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
مسئله 1:
الظاهر وجوب ستر الشعر الموصول بالشعر سواء كان من الرجل أو المرأة، وحرمة النظر إلیه، وأما القرامل من غیر الشعر وكذا الحلی، ففی وجوب سترهما و حرمة النظر إلیهما مع مستوریة البشرة إشكال وإن كان أحوط.
اگر خانمی موهای دیگری را چه از مرد و چه از زن با موهای خودش با هم مخلوط کند و ببافد، آیا میشود به این موها نگاه کرد یا نه؟!
میفرمایند نه. نمیشود به این موها نگاه کرد برای اینکه عرفاً جزء این موها شده و نگاه کردن به آن اشکال دارد. و اما اگر جزء نباشد، مثل کلاه گیس که موها جدای از موهای سر این شخص است، آیا اشکال دارد یا نه؟
در اینجا نتوانستند جازم شوند و فرمودند فیه اشکالٌ و أحوط اینست که به این کلاه گیس خانم نگاه نکند.
میدانید که مسلّم بین فقهاست که نگاه کردن به موی سر نامحرم حرام است، خواه زینت باشد یا نباشد و خواه با تلذّذ و ریبه باشد یا نباشد، نگاه کردن به موها غیر از وجه و کفین است و مسلّم پیش اصحاب است که نگاه نامحرمان به موی یکدیگر حرام است. و اما اگر موی غیر باشد و یا عرفاً جزء موهای این خانم باشد، مسلّم پیش اصحاب است که نگاه کردن نامحرم به موهای او جایز نیست. اما اگر جزء نباشد، مانند کلاه گیس، مشهور در میان اصحاب گفتند زینت است و طبق آیۀ (وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ) جایز نیست.
مرحوم سید نتوانستند جازم شوند و با اشکالٌ و احتیاط وجوبی از مسئله گذشتند.
عبارت مرحوم سید اینست که:
الظاهر وجوب ستر الشعر الموصول بالشعر سواء كان من الرجل أو المرأة، وحرمة النظر إلیه، وأما القرامل من غیر الشعر وكذا الحلی، ففی وجوب سترهما و حرمة النظر إلیهما مع مستوریة البشرة إشكال وإن كان أحوط.
یعنی خانمی موهای دیگری را با موهای خودش مخلوط کرده و یا بافته است. فرقی هم نمیکندکه آن مویی که مخلوط با موهای سر این خانم شده از مرد باشد یا از زن باشد. نظر کردن به این موها حرام است برای اینکه عرفاً جزء موهایش شده است. و اما اگر مثلاً کلاه گیس بر سرش گذاشته و همۀ سر او را پوشانده و آنچه پیداست کلاه گیس است یعنی مو از غیر است. آیا این جایز است یا نه؟!
چون مرحوم سید از افرادی است که وجه و کفین را جدا میکند، میفرماید در اینجا اگر بگوییم زینت است، حرام است و اما اگر زینت نباشد، طوری نیست، اما اشکال دارد و احتیاط واجب اینست که بگوییم کلاه گیس را هم از نامحرم بپوشاند.
ظاهراً «اشکالٌ» و امثال اینها ندارد بلکه کلاه گیس زینت است و چون زینت است باید بگوییم اگر موهای دیگری جزء موهای او شد، عرفاً جایز نیست که به موهای زن نامحرم را ولو بدون ریبه و بدون تلذّذ نگاه کند. و اگر جزء نیست، مثل کلاه گیس، خارج از موهایش است، زینت است و وقتی زینت شد، آیۀ (وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ) میگوید نگاه به این موها حرام است، خواه به سرش وصل باشد یا جدای از موهای سر باشد که زینت میشود و خانم مسلّم باید زینت را بپوشاند و نگاه کردن به آن هم جایز نیست. لذا اگر ایشان فرموده بودند: «الظاهر وجوب ستر الشعر الموصول بالشعر سواء كان من الرجل أو المرأة، وحرمة النظر إلیه، لأنّه جزءُ شعرها عرفاً» بهتر بود و اما اگر کلاه گیس یا زینت باشد «وأما القرامل من غیر الشعر وكذا الحلی، ففی وجوب سترهما و حرمة النظر إلیهما مع مستوریة البشرة إشكال وإن كان أحوط»؛ برای اینکه جزء موی سر نیست و زینت هم نیست، لذا میتوان گفت مانعی ندارد. بعد در ذهن مبارکشان آمده که اگر جزء مو نباشد اما زینت باشد، آنگاه باید بگوییم نگاه کردن به کلاه گیس و امثال اینها نیز چنین است. اما مرحوم سید نتوانسته جازم شود به اینکه نگاه کردن به کلاه گیس اشکال دارد یا نه. میفرمایند فیه اشکالٌ. و اگر همین جا فرموده بودند که «و کذلک قرامل» بهتر بود. برای اینکه اگر خانم با کلاه گیس بیرون بیاید، این زینت است و وقتی زینت شد طبق آیۀ (وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ) باید بگوییم حرام است.بنابراین موها دو قسم است. یک قسمت جزء سرش شده مثل اینکه موهای دیگری را با موهای خودش بافته است و این موها جزء موهایش شده است. مسلّم نشان دادن این موها حرام است و نگاه کردن به آن هم حرام است، برای اینکه هم روایت داریم و هم اجماع داریم که نگاه کردن به موی سر خانم حرام است و این غیر از وجه و کفین است. نگاه کردن به مو خواه با لذت باشد یا نه و بیرون گذاشتن موی سر خانم خواه با لذت باشد یا نه، مسلّم حرام است، گرچه زینت هم نباشد. و اما اگر جزء بدن نیست اما زینت است، آیۀ (وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ) آن را میگیرد. مگر اینکه کسی بگوید سرش را پوشانده گاهی با چادر و گاهی با روسری و گاه با کلاه گیس و این کلاه گیس مثل چادر است و اصلاً زینت نیست. اما مرحوم سید میفرمایند: «وكذا الحلی، ففی وجوب سترهما و حرمة النظر إلیهما مع مستوریة البشرة إشكال وإن كان أحوط» و بالاخره برمیگردد به احتیاط وجوبی و اما ما میگوییم احتیاط وجوب نیست، برای اینکه ولو اینکه جزء موهایش نیست، اما زینت است و وقتی زینت شد، آیۀ (وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ) آن را میگیرد.
مسئله 2:
الظاهر حرمة النظر إلى ما یحرم النظر إلیه فی المرآة والماء الصافی مع عدم التلذذ وأما معه فلا إشكال فی حرمته.
همینطور که نمیشود به نامحرم نگاه کرد، اگر در آئینه هم باشد، نمیشود در آئینه نگاه کرد. مثلاً زن با زینت یا با سر باز در آئینه پیدا باشد و مرد نامحرم بخواهد در آینه نگاه کند، نمیشود. یا اگر عکس خانم در آب بیفتد، اگر مرد به عکس در آب نگاه کند، حرام است. این موارد در جایی است که نگاه شهوتی و احتمال مفسده هم نباشد، و الا اگر تلذّذ و نگاه شهوتآمیز باشد و یا احتمال مفسده دهد، به صورت باشد حرام است در آینه یا آب صاف هم باشد حرام است. علی کل حال نگاه به نامحرم فرق نمیکند که مستقیم باشد یا غیرمستقیم. یک دفعه به خودش نگاه میکند و یک دفعه به عکسش نگاه میکند و این تفاوت ندارد. نگاه کردن به عکس زن زینت کرده هم جایز نیست. همینطور که نگاه کردن به خودش حرام است، نگاه کردن به عکسش نیز حرام است.
بحثهای این دو سه روز یکی راجع به وجه و کفین و یکی هم راجع به «من السرة الی الرکبة» یعنی از ناف تا زانو بود.
در میان شما سه نفر در این بارهها نوشتند. یکی از عزیزان همان روایاتی که با هم مباحثه کردیم و روی همۀ روایات اعراض اصحاب آوردیم و رد کردیم، نقل میکند اما حرف من که اعراض اصحاب روی آن است، رد نمیکند و میگوید این روایتها دلالت بر جواز میکند. اما یک روایت نقل میکنند و من اصلاً این روایت را تا حال نقل نکردم، چه در اخلاق و چه در فقه. زیرا روایت جسارت به حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» است و صاحب جواهر نیز روایت را نقل کرده است. این دو بزرگوار روایت را علیه من نوشتند و گفتند این روایت دلالت میکند بر اینکه نگاه به صورت و باز بودن صورت اشکال ندارد، اگر لذت و ریبهای در کار نباشد.
روایت از نظر سند ضعیف است اما از نظر ما سند اشکال ندارد.
جابر بن عبدالله انصاری میگوید با پیغمبر به در خانۀ حضرت زهرا آمدیم و پیغمبر در زدند و حضرت زهرا پرسیدند کیست؟ پیغمبر اکرم فرمودند «السّلام علیکم یا أهل البیت النبوّة»، بیاییم داخل خانه؟ فرمودند بیایید. فرمودند کسی همراه من است او را هم بیاورم. حضرت فرمودند کنار لباست را روی سرت بینداز. حضرت زهرا کنار لباسش را روی سرش انداخت و وارد شدیم و من نگاه به حضرت زهرا کردم و به اندازهای صورت ایشان زرد شده بود مثل شکم ملخ. پیغمبر اکرم پرسیدند عزیزم! چرا این حال هستی؟ حضرت فرمودند یا رسول الله! الجوع، الجوع. گرسنگی مرا به اینجا رسانده است. پیغمبر اکرم دعا کردند که خدایا رفع جوع زهرا کن. جابر میگوید نگاه به صورت زهرا کردم و دیدم صورت حضرت زهرا سرخ شد مثل اینکه خون پیدا شود. زردی به بشاشیت برگشت و گرسنگی به سیری برگشت و حضرت زهرا در مدت عمرشان گرسنه نشدند و همیشه سیر بودند با این دعای پیغمبر اکرم.
حال این روایت را دو نفر از آقایان نوشتند که دلالت میکند بر اینکه نگاه به وجه و کفین اشکال ندارد و جابربن عبدالله انصاری به صورت حضرت زهرا نگاه کرده است و یک دفعه زرد و مریض دیده و یک دفعه هم سرخ دیده است.
گفتن این روایت اصلاً صلاح نیست. معلوم است کسی روایت را جعل کرده برای اینکه معجزهای باشد برای حضرت زهرا و اینکه حضرت زهرا بعد از آن دعا گرسنه نشد و سورۀ «هل أتی» به ما میگوید (وَ یطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یتِیماً وَ أَسِیراً * إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لاَ نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَ لاَ شُکُوراً) ﴿الإنسان، 8 ـ 9﴾.
همه مفسرین میگویند سه روز و من میگویم یک شبانه روز همۀ آنها روزه گرفتند و یک گدایی آمد و افطارشان را به آن گدا دادند. دوباره حضرت زهرا نان تهیه کردند و وقتی خواستند بخورند، باز اسیری آمد و همۀ آنها افطارشان را به اسیر دادند. بعد دوباره حضرت زهرا نان جوی بلغوری تهیه کردند و باز یتیمی آمد و نان را به او دادند. آنگاه چیزی در خانه نبود و بی افطار روزه گرفتند.
بنابراین حضرت زهرا مثل زنهای دیگر و مثل پیغمبر گاهی سیر و گاهی گرسنه بودند و اینکه میفرماید با دعای پیغمبر تا عمر داشتند سیر بودند، میخواسته معجزه درست کند اما حضرت زهرا را خراب کرده است، بنابراین من هیچگاه این روایت را در درس اخلاق نگفتم و در فقه هم ولو صاحب جواهر برای وجه و کفین نقل کرده اما من نگفتم و اینکه با لباسش سرش را گرفت و صورتش باز بود، اصلاً به مقام شامخ حضرت زهرا نمیخورد. لذا روی این روایت نیز اعراض اصحاب و اعراض تشیع است و ما نتوانستیم روایتی برای جواز وجه و کفین و برای نپوشاندن «من السرة الی الرکبة» پیدا کنیم الاّ اینکه ضرورتی در کار باشد. مثل اینکه خانم میخواهد به دکتر مراجعه کند و دکتر صورتش را میبیند. یا مثلاً شما عزیزان باید ورزش کنید و به استخر بروید و بالای زانوی شما باید باز باشد. پس اگر ضرورت در کار است «الضرورات تبیح المحذورات» و اما اگر ضرورتی در کار نباشد، دلیل به ما میگوید زن باید صورتش را از نامحرم بپوشاند ولو بدون لذت و ریبه باشد. مرد هم باید ولو بدون لذت باشد،اما نگاه نکند. مردها و زنها هم اگر ضرورتی در کار نباشد، از ناف تا بالای زانو را بپوشانند.
و صلّی الله علی محمد و آل محمد