أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
فرمودند:
والأحوط سترها عن المحارم من السرة إلى الركبة مطلقا...
زن از محارم خود از ناف تا زانو را بپوشاند، لذتی در کار باشد یا نباشد و احتمال ریبهای در کار باشد یا نباشد و پیر باشد یا جوان باشد؛ و بالاخره خوب است که زنها از یکدیگر، از ناف تا زانو را بپوشانند. بالاخره عورتین مختص به شوهر و از شوهر مربوط به زن است و اما از ناف تا زانو را محارم از یکدیگر بپوشانند.
در اینجا احتیاط مستحب میکنند. در باب نکاح، احتیاط واجب میکنند. خود مرحوم سید «رضواناللهتعالیعلیه» نیز نتوانستند جزم به مسئله پیدا کنند که مثلاً آیا برادر میتواند بالای زانوی خواهر را ببیند یا نه، و یا پسر میتواند شکم مادر را ببیند یا نه!
عورتین را نمیتوانند ببینند، خواه لذتی باشد یا نباشد و احتمال مفسده باشد یا نباشد، و بالاخره مطلقا عورتین باید از محارم پوشیده شود. اما از ناف تا زانو را محارم میتوانند نگاه کنند و یا زن به زن و مرد به مرد نگاه کند. مرحوم سید در اینجا احتیاط مستحب میکنند و میفرمایند: «والأحوط سترها عن المحارم من السرة إلى الركبة مطلقا»، خواه شهوتی در کار باشد یا نباشد و احتمال مفسده در کار باشد یا نباشد. همینطور که مماثل باید عورتین را از یکدیگر بپوشانند، احتیاط اینست که از ناف تا زانو را هم مُماثل و محارم از یکدیگر بپوشانند. اما در مقدمات نکاح، میفرمایند واجب است. احوط در اینجا مستحبی و احوط در مقدمۀ نکاح، أحوط واجب است.
این مسئله از نظر ما اینست که «من السرة إلی الرکبة» را همه باید از یکدیگر بپوشانند به غیر از زن از شوهر و شوهر از زن. همینطور که عورتین مختص به زن و شوهر است و دیگری حتی مادر به بچۀ ممیزه و بچه به مادرش نمیتواند نگاه کند، «من السرة إلی الرکبة» نیز چنین است. این عقیدۀ ماست و در مقابل این عقیده مشهور در میان اصحاب گفتند، این حرف خوبیست اما واجب نیست. مرحوم سید نتوانستند جزم به مسئله شوند و دو سه جا و من جمله در مقدمات نکاح احتیاط واجب کردند و در اینجا احتیاط مستحب کردند.
روایتها معمولاً میگوید «من السرة إلی الرکبة» باید پوشیده شود، یعنی زن از زن و مرد از مرد هم بپوشاند. مختص عورتین نیست و مختص به نامحرم هم نیست و محارم نیز غیر از زن و شوهر باید از ناف تا زانو را بپوشانند.
قرب الأسناد، صفحه 103، حدیث 345:
میفرمایند: وَ الْعَوْرَةُ مَا بَینَ السُّرَّةِ وَ الرُّكْبَةِ.
عورتین مختص قُبُل و دُبُر نیست و همینطور که به قُبل و دُبر یکدیگر نمیتوانند نگاه کنند، از ناف تا زانو هم مثل عورتین است و نمیتوانند نگاه کنند. حال زن به زن یا مرد به مرد و یا محرم به محرم باشد و احتمال مفسده باشد یا نباشد و تلذّذ در کار باشد یا نباشد.
روایت 3 از باب 10 از ابواب احکام الملابس، وسائلالشیعه، جلد 5، صفحه 23:
میفرمایند: لیس للرجل أن یكشف ثیابه عن فخذه و یجلس بین قوم.
از زانو به بالا باز باشد و بخواهد در میان مردم بیاید، جایز نیست و این مختص زن به شوهر و شوهر به زن است.
روایت 1 از باب 4 از ابواب آداب الحمام، وسائلالشیعه، جلد 2، صفحه 34:
میفرمایند: إن الفَخِذ لیست من العورة.
یعنی زانو و ساق پا را مُماثل به یکدیگر نشان دهند، طوری نیست، اما بالاتر از رُکبه یعنی بالای زانو، جایز نیست.
یک روایت مُعارض هم در اینجا داریم.
روایت 4 از باب 4 از ابواب آداب الحمام، وسائلالشیعه، جلد 2، صفحه 35:
میفرمایند: الْفَخِذُ لَیسَ مِنَ الْعَوْرَةِ.
بنابراین وقتی از عورتین نباشد، زن اگر بخواهد بالای زانویش را زنها ببینند و مرد بخواهد بالای زانویش را مردها ببینند، یا خواهر و برادر بخواهند بالای زانوی یکدیگر را ببینند، «الْفَخِذُ لَیسَ مِنَ الْعَوْرَةِ».
آن روایتها میگفت «الفَخِذ من العَورَة» و این روایت میگوید «الْفَخِذُ لَیسَ مِنَ الْعَوْرَةِ». بنابراین جمع بین روایات کردند و گفتند همینطور که مرحوم سید میفرمایند: والأحوط سترها عن المحارم من السرة إلى الركبة مطلقا...
اشکالی که در مسئله هست، اینست که این استنکار عرفی دارد، یعنی عرف متشرعه بالای زانویش را به محارم خود نشان نمیدهد و اگر نشان بدهد، متشرعه میگویند بیحیاست. اگر مرد بالای زانویش را به خواهرش یا به غریبه مرد نشان دهد، میگوید این آدم لاابالی است. بنابراین این استنکار متشرعه هست. لذا بسیاری از فقها احتیاط واجب میکنند و من جمله خود مرحوم سید در مقدمات نکاح احتیاط واجب میکنند. آنگاه یک قاعدۀ کلی در ذهن همۀ شما باشد و آن قاعده اینست که اگر روایتی، عرفاً رکاکت داشته باشد یا اگر روایتی بخواهد امر رکیک عرفی را تحمیل کنند، میگویند خبر واحد در این باره حجت نیست. اصلاً یک قاعدۀ کلی میگویند که چیزهایی که مشهور در میان مردم است، اگر شارع مقدس بخواهد این شهرت را دست بزند، با خبر واحد نمیشود.
استاد بزرگوار ما حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» مثال میزنند و میگفتند ربا همیشه چیز عرفی بوده است. مثل الان که اقتصاد ما روی ربا میگردد. شارع مقدس نمیتواند فقط بگوید ربا حرام است بلکه باید با شدت و با آیۀ تأکیدوار و روایات، این مسئله را بردارد. لذا به قول حضرت امام که میفرمودند مثلاً وقتی قرآن به ربا میرسد، به غیر از گناهان عجیبی که بار بر آن کرده است میفرماید: (فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ) ﴿البقرة، 279﴾ و یا به قول حضرت امام قیاس یک امر متداول در میان مردم است. ابوحنیفه توانست در مقابل امام صادق قد علم کند و مرید هم زیاد پیدا کرد،درحالی که شاگرد امام صادق بود، در مقابل امام صادق ایستاد و عمده میگویند ابوحنیفه که توانست مشهور شود به واسطۀ قیاس و استحسان بود. ما میگوییم ادلّۀ اربعه،کتاب و سنت و عقل و اجماع، میگویند 9 چیز است و همه به قیاس برمیگردد. ابوحنیفه هم به واسطۀ این قیاس توانست و اینکه امر مشهوری را بخواهیم با یک روایت برداریم، نمیشود. باید اینطور برداشته شود که: «مهلاً یا أبان... و السنة اذا قیست محقّ الدّین». مسئلهای پرسید و امام جواب داد و او قیاس کرد و امام به تندی فرمودند: «مهلاً یا أبان»، اگر قیاس آمد، دین نابود میشود.
این مربوط به حضرت امام هم نیست بلکه همه در باب رجال گفتند که خبر واحد نمیتواند شهرتها را بردارد، بلکه باید یا خیلی تأکیدوار باشد و یا باید روایتها فراوان باشد و بالاخره شهرت، شهرت را بردارد.
قضیۀ ما نیز همین قضیه است. پوشاندن از ناف تا زانو یک امر متشرعه و متدینی است و آدمهای باحیا بالای زانوی خود را به یکدیگر و حتی به ممُاثل نمیدهند. آدمهای باحیا در کوچه نمیآیند درحالی که بالای زانوی آنها پیدا باشد. آدمهای باحیا مثل زنها، بالای زانوی خودشان را به برادر هم نشان نمیدهند. لذا وقتی که یک امر مستنکر عرفی شد، روایتی که میگوید «الفخذ لیس من العورة» بخواهد در مقابل آن روایتها قد علم کند و آن روایتهای دیگر را زمین بزند و بگوییم جمع بین روایات، استحباب است، این نمیشود؛ لذا در مقابل آن روایتها، باید این روایت را طرد کرد.
لذا در علم رجال گفتند اگر روایتی استنکار عرفی داشت، خبر واحد راجع به این حجت نیست، و ما اگر بخواهیم اثبات کنیم، باید شهرت یا تاکیدی روی آن خبر واحد باشد و آن خبر واحد را از خارج حجت کند. از نظر عرف متشرعه نیز اینطور است. بنابراین وقتی چنین باشد یک روایت میگوید «الفَخِذ من العورتین» و یک روایت میگوید «لیس الفَخِذ من العورتین». گفتند جمع بین روایات اقتضاء میکند که بگوییم «الفَخِذ من العُورتَین استحباباً» یا «الفَخِذ لَیس من العُورتَین کراهتاً».
روایت داشتیم که «لیس للرجل أن یكشف ثیابه عن فخذه و یجلس بین قوم» و در مقابلش روایت داشتیم که «وَ الْعَوْرَةُ مَا بَینَ السُّرَّةِ وَ الرُّكْبَةِ». پس میشود به روایت 7 دلالت کرد که «الْفَخِذُ لَیسَ مِنَ الْعَوْرَةِ» یعنی فَخِذ را گفته اما زانو نیست. حال در مقابل این سه روایت بگوییم «الْفَخِذُ لَیسَ مِنَ الْعَوْرَةِ». گفتند جمع بین روایات کن و روایتی که میگوید «الفَخِذ من العورة» حمل بر کراهت کن.
مرحوم سید نیز همین کار را کردند و گفتند: والأحوط سترها عن المحارم من السرة إلى الركبة مطلقا...
من به مرحوم سید عرض میکنم روایتی که میگوید «الفَخِذ لیس من العورة»، استنکار عرفی دارد. روایت میخواهد یک امر استنکار عرفی را بردارد. در مقابل تعارض که روایت صریح بر «الفَخِذ من العورة» را طرد کن.
فعلاً ما در مسئله راجع به مردم مقید و باشخصیت و عالی صحبت میکنیم که اگر بالای زانوی آنها باز باشد و به مجلسی بیایند، مسلّم مردم میگویند دیوانه شده است. لذا روایتی که میگوید: «الفَخِذ لیس من العُورة»را رها کن و روایتی که میگوید «الفَخِذ من العُورة» را بگیر. آنگاه جمع بین روایات شده و شارع مقدس هم یک امر عرفی را امضا کرده است و اگر برعکس کردی، باید بگوییم شارع مقدس عرف متشرعه را زیر سوال برده و گفته است تو که میگویی «الفَخِذ من العورة» نمیشود بلکه «الفَخِذ لَیس من العُورة».
من فتوا دارم به اینکه از سرة تا رکبة را مماثل و حتی محارم باید از همدیگر بپوشاند و این مختص به زن و شوهر است و همینطور که عورتین اصطلاحی از زن و شوهر است، من السرة الی الرکبة نیز مختص زن و شوهر است.
و صلّی الله علی محمد و آل محمد