أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
فصل فی القبله
مسئله 1:
الامارات المحصلة للظن التی یجب الرجوع إلیها عند عدم إمكان العلم كما هو الغالب بالنسبة إلى البعید كثیرة:
منها الجدی الذی هو المنصوص فی الجملة بجعله فی أواسط العراق كالكوفة والنجف وبغداد ونحوها خلف المنكب الایمن، والأحوط أن یكون ذلك فی غایة ارتفاعه أو انخفاضه، والمنكب مابین الكتف والعنق، والأولى وضعه خلف الاذن، وفی البصرة وغیرها من البلاد الشرقیة فی الاذن الیمنى ، وفی موصل ونحوها من البلاد الغربیة بین الكتفین وفی الشام خلف الكتف الایسر وفی عدن بین العینین وفی صنعاء على الاذن الیمنى وفی الحبشة والتوبة صفحة الخد الایسر.
ومنها: سُهیل، وهو عكس الجدی
ومنها: الشمس لأهل العراق إذا زالت عن الانف إلى الحاجب الایمن عند مواجهتهم نقطة الجنوب.
ومنها جعل المشرق على الیمین والمغرب على الشمال لأهل العراق أیضا فی مواضع یوضع الجدی بین الكتفین كموصل.
ومنها: الثریا والعیوق لأهل المغرب، یضعون الأول عند طلوعه على الایمن والثانی على الایسر.
ومنها: محراب صلى فیه معصوم، فإن علم أنه صلى فیه من غیر تیامن ولا تیاسر كان مفیدا للعلم، وإلا فیفید الظن.
ومنها: قبر المعصوم فإذا علم عدم تغیره وأن ظاهره مطابق لوضع الجسد أفاد العلم ، وإلا فیفید الظن.
ومنها: قبلة بلد المسلمین فی صلاتهم وقبورهم ومحاریبهم إذا لم یعلم بناؤها على الغلط، إلى غیر ذلك كقواعد الهیئة وقول أهل خبرتها.
ای کاش مرحوم سید این مسئلۀ 1 را نگفته بودند و به جای آن یک قاعدۀ کلی فرموده بودند که قاعدۀ عقلایی است و شارع مقدس امضا کرده است. آنگاه مسئله صاف میشد و احتیاج به این چیزهایی که جزئی است و در جزئیتش هم حجت نیست، نبود.
اگر فرموده بودند که قبله را باید با علم تشخیص داد که من جمله از علمش، اجتهاد اوست. مثل اینکه مثلاً علم هیئت میداند و با علم هیئت یا اجتهاد در هیئت دارد و با اجتهاد در هیئت و بالاخره با علم پیدا میکند؛ «العلم حجة لا تناله ید الجهل اثباتاً و لا نفیاً».
و یا علمی و علمی یعنی امارات. که امارات حجت است و خواه مظنّه شخصی پیدا شود یا مظنّه شخصی پیدا نشود. این امارات و علامات زیاد است، مثل مسجدها و قبرستانها و مثل علاماتی که قبلا برای برای قبله گذاشتند و امثال اینها.
از جمله امارات هم، شهادت عدلین است که این بعد علم است و بعد شهادت عدلین، شهادت عدل واحد است؛ که اگر کسی در شهادت عدل واحد در موضوعات شک داشته باشد، در اینجا نباید شک داشته باشد برای اینکه وقتی نتواند علم به دست بیاورد، علمی، حجت است، هم در شریعت مقدس اسلام و هم در پیش عقلاء. و عجب اینجاست این دو اماره که فوقالعاده مهم است، مرحوم سید روی شهادت عدلین اشکال میکنند که در مباحثۀ قبل خواندیم و شهادت عدل واحد را هم نمیآورند.
از جمله امارات، قاعدۀ ید است که مرحوم سید در اینجا قبول ندارند. صاحب منزل میگوید قبله از این طرف است، مثل اینکه صاحب منزل برای شما غذا میآورد و میگوید این غذا حلال و پاک است. همینطور که آن غذا پاک و حلال است، این خانه هم امانت پیش اوست و قاعدۀ ید میگوید گفتۀ او در خانهاش حجت است. مثلاً میگوید این فرش پاک است و این حجت است. یا اگر بگوید این غذا پاک و حلال است یا قبله از این طرف است، باز حجت است. تمام اینها را میتوان با قاعدۀ ید درست کرد.
پس اگر علم دارد با علم و اگر امارهای هست، یعنی چیزی که عقلا آن را حجت میدانند و اسمش را اماره و علمی میگذارند. اگرنه مطلق مظنّه، و از جاهایی که مطلق مظنّه حجت است، نظیر قبله و امثال قبله است که مرحوم سید «رضواناللهتعالیعلیه» این مظنّۀ مطلق را در اینجا حجت میدانند. یا علم یا اماره یا ظنّ مطلق. اما متأسفانه مرحوم سید فرمودند یا علم یا امارۀ موجب مظنّه که در مباحثۀ قبل میگفتیم اماره خواه موجب مظنه باشد یا موجب مظنه نباشد. اما مظنّه را میفرمایند. لذا بنای عقلاء راجع به پیدا کردن چیزی، یا علم یا علمی و یا ظنّ مطلق است. اگر نشد ساقط میشود؛ لذا در باب قبله، علم و اگر نشد، علمی و اگر نشد، ظن مطلق حجت است و اگر نشد به طرف که میخواهد نماز بخواند.
مرحوم سید اینها را قبول دارند، لذا مباحثۀ دیروز و مباحثۀ امروز بر روی هم میفهماند که مرحوم سید هم این عرض مرا فرمودند که پیدا کردن قبله یا با علم یا اماره یا ظنّ مطلق و یا اینکه ما میگوییم تخییر و مرحوم سید میگویند نماز خواندن به چهار طرف.
بنای عقلا که تکلیف را ساقط میکند، مرحوم سید تکلیف را ساقط نکرده و میگوید حال که علم و اماره نیست و ظنّ مطلق نیست، پس به چهار طرف نماز بخوان. ما دیروز در این باره صحبت کردیم و گفتیم نماز خواندن به چهار طرف، کار فوقالعاده مشقتآوری است و عقلاء نمیپذیرند. عقلاء میگویند اگر به مشقت رسید، تکلیف ساقط است.
بله، دو روایت صحیحالسند داشتیم که گفته بود اگر متحیری، به هر طرفی که میخواهی نماز بخوان. دو روایت متعارض هم بود که گفتیم این دو روایت حمل بر آنجا میشود که مشقت و ضرری برای او نداشته باشد. بنابراین در مباحثۀ قبل اثبات کردیم که اگر نتواند از راه علم و علمی و ظنّ مطلق،قبله را اثبات کند، پس ظنّ مطلق حجت است. همانطور که عقلاء اماره را حجت میدانند، ظن مطلق را در اینجا حجت میدانند اما دوروایت صحیحالسند و ظاهرالدلاله داشتیم که فرموده بود اگر علم و علمی و مظنّه نباشد، به هر طرف که میخواهی نماز بخوان.
اگر حرف ما باشد، میگوییم روایتها اماره و از جملۀ بنای عقلا و از جمله دلالت عقل است، و اما اگر حرف ما نباشد، تعارض بین روایات است و جمع عرفی دارد و حمل میکند بر آنجا که مشقت نباشد؛ بنابراین نماز خواندن به چهار طرف مستحب است و واجب نیست.
این خلاصۀ حرف است و نمیدانم چه شده که مرحوم سید در اینجا طوری حرف زدند که به مقام شامخ ایشان نمیخورد. سید اول میفرماید علم، و اگر علم نشد، امارۀ موجب ظنّ، که گفتیم اماره خواه موجب مظنه باشد یا موجب مظنه نباشد؛ وگرنه ظنّ مطلق. اما روی شهادت عدلین اشکال کردند در جایی که بتوانی علم پیدا کنی. متأسفانه خبر واحد را هم اصلاً نیاوردند. در اینجا در کلمات مرحوم سید خبر ثقه نیامده، درحالی که این خبر ثقه را در کلمات مرحوم سید، گاهی حجت میدانند و بعضی اوقات هم حجت نمیدانند و بعضی اوقات میفرمایند «و فی حجّته اشکالٌ». اما در اینجا که باید بفرمایند چون ظنّ مطلق حجت است، قبل ظنّ مطلق، ظنّ خبر واحد است و باید ظنّ خبر واحد را فرموده باشند و در عبارات مرحوم سید، خبر واحد نیامده و به جای آن مباحثۀ امروز آمده که:
الامارات المحصلة للظن التی یجب الرجوع إلیها عند عدم إمكان العلم كما هو الغالب بالنسبة إلى البعید كثیرة:
منها الجدی ...
آیا خبر واحد و ثقه به اندازۀ جدی هم نیست! جدی را چه کسی میشناسد! چیز فوقالعاده نادریست و آن هم آیا حجت باشد یا نباشد! آیا اهل فن نحوۀ آن را میتواند یا نه! لذا اگر بتواند، علم هیئت است و علم هیئت حجت است. علم در باب قبله برمیگردد به علم هیئت و علم هیئت حجت است. علم از هر راهی که باشد و از هرکه باشد، که در آخر کار میفرمایند کافر هم اگر خبره باشد، قولش حجت است. لذا مسئله، جداً مسئلۀ مشکلی شده که جدی و ثریا و عیوق و غیره مقدم بر خبر ثقه شدند و خبر ثقه را نگفتند، اما جدی و سهیل و عیوق و غیره را که چیز شاذی است و مردم هم نمیفهمند و مختص به اهل هیئت است، فرمودند و باید تذکر داده باشند که اینها مربوط به هیئت است و مربوط به عموم مردم نیست.
محرابی که امام در آن نماز خوانده باشد یا قبر معصوم «سلاماللهعلیه» یا قبرستان مردم از امارات است و دالّبر قبله است و حتی مثلاً قبلۀ مسجد جامع اصفهان مقدم بر علم هیئت نیز هست.
ومنها: سهیل، وهو عكس الجدی
ومنها: الشمس لأهل العراق إذا زالت عن الانف إلى الحاجب الایمن عند مواجهتهم نقطة الجنوب.
ومنها جعل المشرق على الیمین والمغرب على الشمال لأهل العراق أیضا فی مواضع یوضع الجدی بین الكتفین كموصل.
ومنها: الثریا والعیوق لأهل المغرب، یضعون الأول عند طلوعه على الایمن والثانی على الایسر.
ومنها: محراب صلى فیه معصوم، فإن علم أنه صلى فیه من غیر تیامن ولا تیاسر كان مفیدا للعلم، وإلا فیفید الظن.
ومنها: قبر المعصوم فإذا علم عدم تغیره وأن ظاهره مطابق لوضع الجسد أفاد العلم ، وإلا فیفید الظن.
ومنها: قبلة بلد المسلمین فی صلاتهم وقبورهم ومحاریبهم إذا لم یعلم بناؤها على الغلط، إلى غیر ذلك كقواعد الهیئة وقول أهل خبرتها.
مثلاً علم هیئت بلد نیست اما خبرۀ کار است و مسجد را رو به قبله میسازد. آنگاه قول خبره مطلقا حجت است. در قبله حجت است و در چیزهای دیگر نیز حجت است و از همین جهت خانه را قیمت میکند و قاضی روی قیمت او حساب میکند و علی کل حالٍ هرکسی خبرۀ کاری باشد، کارهای او حجت است.
این یک صفحه در عروه آمده و میشده در دو سه سطری مطلب را صاف کنند و آن اینست که قبله را از کجا بشناسیم؟
یکی علم از هر کجا که پیدا شود. یک دفعه از هیئت پیدا میشود و یک دفعه خبره است و یک دفعه از شیاع پیدا میشود و بالاخره از هر راهی که پیدا شود، علم حجت است.
اگر علم نباشد، از امارات. من این را قبول ندارم که امارات بعد از علم است. برای اینکه میتواند علم پیدا کند اما نمیکند و از اهل دهات میپرسد قبله از کدام طرف است و لازم نیست از دومی و سومی بپرسد و به همان ثقه عمل میکند. باید بگوییم علم و علمی در ردیف هم هستند. اگر علم پیدا کرد با علم و اگر علم پیدا نکرد با اماراتی که حجت است. اگر علم و علمی نشد، همۀ امارات و مقدم بر همه عدلین و اهل خبره و بعد علم هیئت و بالاخره امارات از هر راهی که پیدا شد، خواه موجب مظنه باشد یا موجب مظنه نباشد. وگرنه مطلق مظنّه. برای اینکه سیرۀ عقلاست در وقتی که علم و علمی نداشته باشند و مجبور باشند، نوبت به مظنه میرسد و مظنه را حجت میدانند. لذا «الظنّ لایکون بحجة الاّ ما أخرجه الدلیل» و برای ما أخرجه الدلیل گفتند یکی آنجاست که دسترسی به علم و علمی نداشته باشد. آنگاه اگر نشد، ما میگوییم نوبت سقوط تکلیف است و به هر طرف که خواست نماز بخواند برای اینکه راهی برای پیدا کردن قبله ندارد. اما مرحوم سید میگویند به چهار طرف نماز بخواند، و نمیدانم چه شده که مرحوم سید این را فرمودند.درحالی که روایت صحیحالسند و ظاهرالدلاله داریم که اگر نتوانستی قبله را پیدا کنی، به هر طرف که میخواهی نماز بخوان. مرحوم سید میفرمایند به چهار طرف نماز بخوان و اگر نتوانی به سه طرف یا دو طرف نماز بخوان. ما میگوییم در حالی که راهی ندارد، تکلیف ساقط است.
و صلّی الله علی محمد و آل محمد