جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: سخنان معظم‌له راجع به دهه محرم
    موضوع درس: تبلیغ
    شماره درس: 576
    تاريخ درس: ۱۳۹۳/۷/۳۰

    متن درس:

    أعوذ بالله من الشّیطان الرجیم  بسم الله الرّحمن الرّحیم رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي‏

    به تناسب دهه محرم که در پیش است، خوبست مقداری درباره تبلیغ صحبت کنم. همه می‌دانید که بالاترین عبادات در اسلام، تبلیغ است. اوّلاً قرآن کار ما را کار انبیاء قرار داده است. (الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالاَتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لاَ يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ وَ کَفَى بِاللَّهِ حَسِيباً) ﴿الأحزاب‏، 39﴾.

    ثواب به اندازه‌ای بالاست که در ذیل آیۀ (... مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْيَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً ...) ﴿المائدة، 32﴾ آمده است. این آیه یک معنای ظاهری دارد و آن احترام به شخصیت انسانهاست. دنیای زمان جاهلیت اولی به انسانها شخصیت نمی‌دادند و ارزش برای انسانها قائل نبودند، چنانچه در جاهلیت ثانیه نیز الان دنیا برای انسان ارزش قائل نیست، و قرآن ارزش یک فرد را ارزش دنیا می‌داند، (... مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْيَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً ...)؛ اگر یک نفر بیجا یک نفر را بکشد، مثل اینست که جهان را کشته باشد و اگر شخصی، کسی را که در شرف مرگ است، از مرگ نجات دهد، مثل اینست که جهان را زنده کرده باشد.

    این معنای ظاهر آیه است که یک افتخار برای ما و برای اسلام است که قران مسلمانها برای انسانها شخصیت قائل است. ارزش یک فرد به اندازه دنیاست. اما امام باقر «سلام‌الله‌علیه» معنای دیگری برای آیه کردند و هر دو آیه منافاتی ندارد و آنچه امام باقر فرموده مربوط به کار ماست. امام فرمودند معنای آیه اینست که اگر یک نفر شخصی را منحرف کند، مثل اینست که جهان را کشته باشد و اگر بتواند یک نفر را مسلمان کند و از حال انحراف بیرون آورد، مثل اینست که جهان را زنده کرده باشد.

    خیال نکنید این چیزساده‌ایست و یک مثال عوامانه می‌زنم و شما از مثال پی ببرید که آیه چقدر اهمیت دارد!

    مثلاً شما سوار ماشین هستید و به کنار خیابان می‌رسید و می‌بینید یک نفر تصادف کرده و الان می‌میرد. کارتان را رها می‌کنید و او را به بیمارستان می‌رسانید و او را از مرگ نجات می‌دهید، آنگاه چقدر خوشحال می‌شوید و این یک خاطره برای شما می‌شود هر وقت به شما بگویند یک خاطرۀ شیرین در زندگی بگو، همین به ذهنتان می‌آید که من کسی هستم که توانستم یک نفر که در شرف مرگ است، زنده کنم. قرآن می‌فرماید ای طلبه! اگر بتوانی در این ده روز منبر، یک جوان را از انحراف نجات دهی. قرآن می‌فرماید اگر یک زن بدحجاب یا بی حجاب را بتوانی مسلمان کنی و یا یک آدم بی نماز را نمازخوان کنی، آنگاه یک نفر نه و یک میلیارد نه، بلکه (فَکَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً)، مثل اینست که جهان را زنده کرده باشی. باید خیلی قدر خودمان را بدانیم اما نمی‌دانیم. اسلام و تشیع وابسته به ما طلبه‌هاست.

    پیغمبر اکرم شجرۀ طیبه قرآن یعنی تشیع را غرس کردند، با آیات ولایت و تعریف از اهلبیت و روایت ثقلین و امثال اینها، در هر فرصتی تشیع را که در روز اول کاشته بودند، آبیاری می‌کردند. لذا به دست مبارک پیغمبر اکرم و به امر خدا، تشیع غرس شد و در روز غدیرخم نصب شد. اما سقیفه بنی ساعده ضربه عجیبی به تشیع زد و نابود کرد. 114 نفر از عقلاء و علما و بزرگان از مسلمانهای واقعی جمع شدند و آن شجره طیبه پیغمبر را به نام تشیع اسم گذاری کردند. لذا تشیع بعد از سقیفه بنی ساعده پیدا شد، توسط اطرافیان امیرالمؤمنین که مرحوم کاشف الغطاء شمارش می‌کنند که 114 نفر بودند. آنگاه تشیع تشکیل شد. البته گفتم که شجره طیبه قرآن را پیغمبر غرس کردند. کم کم با همین صد و چهارده نفر، مبارزه شروع شد. زدند و کشتند و زندان کردند و طرد کردند و محروم از بیت المال کردند تا اینکه امام حسین «سلام‌الله‌علیه» پیدا شد و با شهادتش شجره طیبه قرآن را آبیاری کرد و شجره طیبه قرآن یعنی تشیع را صد در صد زنده کرد. کار امام حسین و کار اسارت خیلی بالاست. از همین جهت از همۀ شما تقاضا دارم به روضه خواندن خیلی اهمیت دهید. چیزهایی بوده که ما فراموش کرده‌ایم. به عنوان مثال مرحوم حاج شیخ مؤسس حوزه علمیه قم، روضه خوان داشته که قبل از اینکه ایشان صحبت کنند، آن روضه خوان، روضه می‌خوانده است. یک جلسه عزا می‌شده و بعد مرحوم حاج شیخ درس فقه یا اصول می‌گفتند. من از همه تقاضا دارم به این روضه خواندن خیلی اهمیت دهید و منبرهایتان باید روضه داشته باشد برای اینکه اصلاً اگر می‌توانیم منبر رویم و تشیع داریم، امام حسین «سلام‌الله‌علیه» است که شجره طیبه قرآن را زنده کردند و آبیاری کردند و درحالی که خشک بود، طراوت خاصی به آن دادند، اما فرهنگ نداشت. و ما طلبه‌ها به تشیع فرهنگ دادیم. طلبه‌های امام صادق «سلام‌الله‌علیه»، توانستند 400 کتاب به نام اصول اربعه معه بنویسند. امام باقر و بعد امام صادق «سلام‌الله‌علیهما» و مخصوصاً امام صادق، این شجرۀ طیبه قرآن را شاخه دار و میوه دار کرد و این کار را طلبه‌های امام صادق کردند. البته خیلی زجر کشیده و زندان رفتند. مرحوم حاج شیخ عباس قمی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌فرمایند زندانهای این طلبه‌ها اینطور بود که آنها را دسته جمعی در یک زیرزمین می‌کردند که روز را از شب تمیز نمی‌دادند و یک قرص نان که نصف آن خاکستر بود به آنها می‌دادند و می‌خوردند و بعد آنها می‌مردند و جنازه‌های آنها را دفن نمی‌کردند و بالاخره همه زنده به گور می‌شدند و بعد زیرزمین را روی آنها خراب می‌کردند. اما جدّی توانستند 400 کتاب بنویسند و چندین هزار روایت به ما بدهد. کتب اربعه ما از همین طلبه‌هاست، بحار علامه مجلسی از همین طلبه‌هاست و الحمدلله تشیع را مستغنی کردند. بعد هم از زمان ائمه طاهرین و بعد ائمه طاهرین در غیبت صغری و غیبت کبری، وضع برای آنها خیلی مشکل بود. مرحوم شیخ طوسی ظاهراً 61 یا 62 سال عمر کرده اما در هر فنّی کتاب نوشته است و من جمله دو کتاب از کتب اربعه از شیخ طوسی است. ایشان به اندازه‌ای در مضیقه بوده که محله را آتش زدند برای اینکه شیخ طوسی و زن و بچه شیخ طوسی را بسوزانند. ایشان هم فرار کرد و به نجف رفت و حوزه نجف را در همان خفقان تشکیل داد که هزار سال مرهون زحمات شیخ طوسی است و البته شیخ طوسی به تنهایی نه بلکه با ما طلبه‌ها. این همه کتاب و نعمت از نجف به توسط ما طلبه‌هاست. منبرهایمان نیز همینطور است. گرچه همیشه مزاحمتهایی بوده است. در زمان پهلوی، این پهلوی می‌گفت من دو چیز می‌خواهم. یکی اینکه مسجد و آخوند نباشد و دوم اینکه حسینیه و چادر نباشد. خیلی شدت عمل به خرج داد و خیلی کشت و کشتار در میان طلبه‌ها کرد اما هیچ غلطی نتوانست بکند. همیشه این موانع بوده اما بالاخره ما طلبه‌ها توانستیم تشیع را تا اینجا بیاوریم. بعضی اوقات هم به نام دین خیلی چیزها برای ما می‌تراشیدند. الان در همین دهه محرم خرافاتی به نام عزاداری داریم. مثلاً به ما خیلی اهمیت نمی‌دهند اما اگر یک مداح بیاید، چندین برابر پول به مداح می‌دهند و از یک سال قبل از جایی او را دعوت می‌کنند اما به منبرهای ما اهمیت نمی‌دهند. ما همیشه موانع عجیبی داشتیم اما این عنوان و این طلبگی تشیع را تا اینجا آورده و بالاخره از نظر روایات ما هم این تشیع به دست ما و به رهبری امام زمان پرچم اسلام روی کرۀ زمین افراشته می‌شود و حکومت اهل بیت سرتاسر جهان را می‌گیرد وما طلبه‌ها یار و یاور امام زمان می‌شویم. یعنی در زمان امام زمان نیز مسلماً مسجد و منبر و محراب هست و طلبه‌ها باید اداره کنند. امیدواریم آمدن آقا امام زمان در زمان ما باشد و این محرومیتهایی که الان داریم، مقدمه نعمتهای فراوان در زمان آقا امام زمان باشد. شاید این از (فَکَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً) هم بالاتر است. این تجربه است و همه می‌دانند و کسانی که ضد دین و دشمن ما هستند به خاطر همین است که اگر ما نباشیم، خوب می‌توانند دین و تشیع را از مردم بگیرند، اما اگر ما باشیم، نمی‌شود. لذا هر ظلمی بتوانند به ما کردند و می‌کنند. مسلّم همیشه ظلم می‌کنند تا آقا امام زمان بیاید اما باید روی این حساب کنیم که این تشیع را دهه عاشورا و منبرهای ما و وجود روحانیت و مراجع و حوزه‌ها تا اینجا آورده است، لذا ما قدر خودمان را نمی‌دانیم و مردم هم نمی‌دانند. الان وضع مردم رسیده به اینجا که مثلاً مقدس است و مسجدی و مرید آقاست اما حاضر نیست دختر به طلبه بدهد و این ننگ برای آنهاست و محرومیت ما هم زیاد است.

    این دانشگاه‌ها به خوبی اداره می‌شوند و حقشان هست که اداره شوند اما من به مسئولین گفتم هفت هشت ده دانشگاه در اصفهان هست و فرض کنند یازده دانشگاه است و بودجه یک دانشگاه را به حوزه دهند، آنگاه حوزه خودکفا می‌شود. آن دانشگاههای تهران با آن همه عظمت و امکانات و بودجه باشد اما چرا تبعیض هست! چرا به ما آخوندها نمی‌دهند و ما را محروم می‌کنند! اگر بیت‌المال است، ما هم شریک هستیم. ما نمی‌خواهیم برویم روی حساب اینکه خمس به انفال می‌خورد یا نه و یا خمس نفت را به ما بدهند که اگر خمس نفت را به ما بدهند، ما همۀ مردم را خودکفا می‌کنیم چه رسد به خودمان را. اما ندادند و نمی‌دهند و نخواهند داد. مردم خمس نمی‌دهند و شاید ده درصد از مردم هم خمس نمی‌دهند که این طلبه‌ها با این وضع أسف بار اداره می‌شوند. اگر مردم خمس دهند و زکاتشان را دهند، یک نفر فقیر پیدا نمی‌شود و اگر مردم خمس دهند، یک نفر طلبه بی خانه پیدا نمی‌شود. الان ما طلبه‌ها از نظر مسکن خیلی در مضیقه هستیم. از نظر خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج خیلی در مضیقه هستیم. ما باید اداره شویم و اداره شدیم و اداره می‌شویم ولو اینکه برایمان سخت است اما اداره می‌شویم و خدا به ما وعده داده است. علامه مجلسی در جلد اول بحار نقل می‌کنند که خدا ضامن شده که روزی طلبه را برساند. مسلّم و یقیناً خرج می‌رسد.

    حال آنچه می‌گویم اینست که این تشیع متوقف بر ما طلبه‌ها و متوقف بر حوزه‌هاست و متوقف بر مراجع و ائمه جماعات و منبریهاست و خیلی باید قدر خودمان را بدانیم. خیلی خوب روضه بخوانید. مواظب باشید منبر بدون روضه نشود که مثل آش بدون نمک است و آش بدون نمک مزه ندارد و اصلاً مورد لطف امام زمان هم نیست. آقا امام زمان منبری را دوست دارد که در آن منبر روضه خوانی باشد. همین دو سه جمله که گفتم بس است که ما خلوص در منبرهایمان داشته باشیم. نمی‌شود هم چوب را بخوریم و هم پیاز را. نمی‌شود مردم که راجع به منبرها چیزی به ما نمی‌دهند و خودمان را خلوص نداشته باشیم. حال اگر در هر دهه‌ای حقمان را به ما می‌دهند و خلوص نداشتیم، حرفی بود اما هفت هشت ده برابری که به ما می‌دهند به آن خانم روضه خوان می‌دهند و به مداح‌ها چندین هزار تومان می‌دهند. این دنیای ماست و دنیا را که نداریم، پس بیایید خلوص داشته باشیم. این فکر را بکنیم که تشیع مرهون من است، پس من باید با منبرهایم این تشیع را نگاه دارم. تشیع مرهون من است، پس باید در ایام تحصیلی خوب درس بخوانم. تشیع مرهون من است، آینده مراجع می‌خواهد و من باید خوب درس بخوانم و مرجع شوم و در ایام منبر به منبر بروم و هم برای آینده روحانیت بسازم تا این نسل به نسل دیگری دهد. لاأقل این خلوص را داشته باشیم. البته داریم اما کم است. مواظب باشید که گله از کارتان و از خدا و امام زمان نداشته باشید. توفیق بالاتر از این نیست که من طلبه شدم. توفیق بالاتر از این نیست که من کسی هستم که به واسطه نوع من تشیع حفظ شده و حفظ خواهد شد تا آقا امام زمان بیاید. در منبرهایتان خلوص داشته باشید و اخلاق را برای مردم خیلی بگویید و الحمدلله کتابهای اخلاقی و روایات اهل بیت زیاد داریم. قرآن و تمسک به قرآن و روایات اهل بیت خیلی داشته باشید.

    در روایت هست که هشام بن حکم یک جوانی بود که هنوز ریشهایش خوب درنیامده بود اما جدی بود و یک مبلّغ بود. وارد مجلس شد و مجلس از بزرگان بنی هاشم و طویف بود. تا هشام وارد شد، امام صادق سرتاپا بلند شده و ایستادند و هشام را پیش خود نشاندند. در روایت آمده که بر جلسه سنگین شد که امام صادق این جوان را بر همه، بر پیرمردها و بزرگان مقدم داشتند. تا اینکه جلسه سنگین شد، آقا این آیه را خواندند: (... يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ ...) ﴿المجادلة، 11﴾؛ آن کسی که عالم باشد، یک درجه نه بلکه درجاتی مقدم بر دیگران است. بعد امام صادق «سلام‌الله‌علیه» تمسک به آیه کرده و یک جمله دارند و فرمودند: «هذا ناصرنا بلسان»، این با زبانش به ما کمک می‌کند و این مبلّغ ماست. لذا پیش من مقدم بر همه است. این سمت و قدر ما پیش امام صادق است و آقا امام زمان حوزه‌ها را دوست دارد. یکی از بزرگان گفت خدمت آقا رسیدم و راجع به طلبه‌ها سوال کردم. آقا فرمودند من طلبه‌ها را دوست دارم و حوزه را دوست دارم. پس ما محبوب امام زمان هستیم، البته باید این محبوبیت را حفظ کنیم و متقی باشیم، (الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالاَتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ ...) ﴿الأحزاب‏، 39﴾، این حال خشیت در عمق جان ما حکمفرما باشد، که اگر این حال خشیت در عمق جان ما حکمفرما شد، حرفمان تأثیر بسزایی پیدا می‌کند و دیدید بعضیها که به راستی متقی و مقدس هستند، حرفشان تأثیر عجیبی دارد و با یک جمله می‌توانند کسی را که انحراف صد در صد دارد، برگردانند و شیعه واقعی کنند. این به تجربه اثبات شده و شاید در میان شما خیلی از این افراد باشند که به واسطه منبر و گفتار شما به راستی برگشتند و یک جوان عالی و یک شیعه عالی شده‌اند.

    از شما تقاضا دارم خلوص را فراموش نکنید و منبرهایتان پرمحتوا باشد. تقاضا دارم از شما که روی قرآن و روایات اهل بیت خیلی کار کنید و منبرهایتان روی قرآن و روایات اهل بیت بگردد. هیچ چیز و هیچ کس را در نظر نداشته باشیم به جز تشیع و این بالاترین خلوص‌هاست. هیچ چیز و هیچ کس را در نظر نداشته باشیم، جز تقویت تشیع. آنگاه خدا توفیق می‌دهد و می‌توانید بسازید و اگر بتوانید یک نفر را بسازید، (وَ مَنْ أَحْيَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً ...).

    خدا را قسم می‌دهم به حق آقا امام زمان، زبان گویا و دل پرنفوذ و زبان پرنفوذ و خلوص برای اینکه تشیع را زنده کنیم، به همۀ ما عنایت بفرماید.

    صلّي الله عليه محمّد وَ آل محمّد

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365