أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
مسألهی ديروز دربارهی اين بود که اگر کسی بعد از ظهر مسافرت کند، روزهی آن روز صحيح است. عرض کردم: اين مسأله، در فقه ما مسألهی مشکلی است، به اندازهای که هفت قول در مسأله ديده میشود و به عبارت ديگر هفت گونه روايت در روايات ما ديده میشود و ما همين قولی را انتخاب کرديم که مرحوم سيّد (رضواناللهتعالیعليه) و محشين بر عروه و رسالههای فعلی- الاّ مرحوم آقای خویی و مرحوم آقای حکيم (رضواناللهتعالیعليهما)- دارند.
ديروز عرض کردم: عمده در مسأله، دو قول است:
يک قول که مشهور در ميان شيعه، از قدماء و از متأخرين و از رساله نويسان الان است، همين است که مرحوم سيّد فرمودهاند که اگر کسی بعد از ظهر مسافرت کند، روزهی او صحيح است.[1]
قول ديگری که هست و شايد بتوان گفت دو قول است، اين است که اگر کسی شب نيت کند و فردا مسافرت کند، روزهی او صحيح است؛ حال صبح مسافرت کند، يا بعد از ظهر مسافرت کند. بعضيها در اين قول گفتهاند: اگر صبح مسافرت کند، روزهی او صحيح نيست و اما اگر عصر مسافرت کند، روزهی او صحيح است. البته اين قول شاذ است و قولی که باز در ميان قدما و متأخرين مشهور است، همين است که اگر کسی بعد از ظهر بخواهد مسافرت کند، بايد شب نيت داشته باشد، ولی اگر صبح هم مسافرت کند روزهی او صحيح است. درحقيقت معنای اين قول دوم این است که به شرط این که در شب نيت مسافرت داشته باشد، چه صبح مسافرت کند، چه بعد از ظهر، روزهی او صحيح است و اما اگر در شب نيت مسافرت نداشته باشد، روزهی او مطلقا صحيح نيست.
عرض کردم: راجع به اين دو قول دو قسم روايت هست که از نظر سند اشکال ندارد. رواياتی که گفته است: اگر بعد از ظهر مسافرت کند، روزهی او صحيح است، روايات ظاهرالدلاله و صحيحالسند است. آن رواياتی هم که شب را دخالت میدهند، گرچه گفتهاند ضعيف است، اما همهی رواياتش مصححه است؛ برای این که در اين روایتها اصحاب اجماع هستتند و ما روايات اصحاب اجماع، يعنی آن بيست و چهار نفر را مصححه میدانيم و اين جملهی «اجتمعت الاصحاب علی تصحيح تصديق هؤلاء الأولين» که از عُده شيخ طوسی نقل شده است،[3] درست میدانيم. بنابراين از نظر ما روایتها اشکال ندارد و يا صحيحه، يا مصححه و يا موثقه است.
اين دو دسته روايت با هم متعارضند؛ برای این که يک دسته از اين روایتها میگويد: اگر بعد از ظهر مسافرت کند، روزهاش صحيح است و اگر صبح مسافرت کند، روزهاش صحيح نيست و نيت شب هم لازم نيست.[4] يک دسته از روایتها هم نيت شب را دخالت میدهد و حتی در روایتها آمده بود که صبح مسافرت کند و آنچه در روایتها مهم بود، نيت شب بود. لذا این روایتها میگويد: اگر شب نيت کند، میتواند روزه بگيرد و اگر شب نيت نکند، نمیتواند روزه بگيرد[5] و روايات دستهی اول میگويد: شب دخالت ندارد و صبح هم نمیتواند مسافرت کند، ولی میتواند بعد از ظهر مسافرت کند. لذا اين دو دسته روايت با هم متعارضند. حال چه کنيم که رفع تعارض بشود؟
بعضی گفتهاند: آن رواياتی که میگويد نيت شب میخواهد، اين روایتها ضعيف است و رواياتی که میگويد اگر بعد از ظهر نيت کند، صحيح است و آن روايات را میگيريم و روايات دستهی اول را چون ضعيف است، طرد میکنيم. در جواهر هم ديده میشود و حتی صاحب جواهر تمايل هم دارند و تصريح میکنند که ما روايتی الاّ روايت رفاعة نداريم که بگوید: باید شب نيت کند. [6] اين جمع بين روايات است که يک دسته از روايات را طرد کرده و يک دسته روايت را گرفته است.
ما الان گفتيم: اين قول را قبول نداريم؛ برای این که روايات صحيحه و حتی بالاتر داريم که آن نيت شب را دخالت میدهند و میگويند: شب بايد نيت روزه داشته باشد، آن وقت اگر فردا صبح يا عصر مسافرت کند، آن روزه درست است. بنابراين اگر بخواهيم اين قول را به ضعف روايات طرد کنيم، ظاهراً نمیشود.
قول ديگری که برای جمع بین روايات گفتهاند، این است که گفتهاند: آن رواياتی که میگويد اگر بعد از ظهر مسافرت کند، روزه درست است، از نظر سند بهتر از رواياتی است که شب را دخالت میدهد و ترجيح با آن رواياتی است که میگويد: اگر بعد از ظهر مسافرت کند، روزه درست است و الاّ درست نيست.
اصل مطلب درست است؛ يعنی رواياتی که بعد از ظهر را دخالت میدهد، قويتر و صحيحتر هستند و رواياتی که شب را دخالت میهند، به اين صحت و مقاومت نيست. لذا کبرای قضيه خوب است، اما اشکال در صغرا است، و آن اين است که اگر يک روایت موثق و يک روايت صحيح داشته باشيم که با هم معارض باشند، کسی نگفته روايت موثقه را رها کن و روايت صحيحه را بگير، بلکه آنچه ترجيح میدهد، حجت از لاحجت است. همينطور که گفتم، صاحب جواهر مدعی هستند که اگر آن رواياتی که شب را دخالت میدهد، نداشتيم، یا همه ضعيفالسند بود، اين حرف خوب بود و برمیگشت به حجت از لاحجت، يا برمیگشت به این که يک دسته روايت داريم که صحيحالسند است و میگويد: اگر بعد از ظهر مسافرت کند، روزهی آن روز درست است و يک دسته روايت داريم که میگوید: اگر شب نيت کند، روزه درست است، اما روایتها ضعيف است. اين میشود حجت از لاحجت و اين قولی را که در عروه هست، میگيريم و آن قول را رها میکنيم. پس اين اشکال از نظر صغرا هست و معمولاً رواياتی را که شب را دخالت میدهند و میگويند: بايد نيت شب داشته باشد، از رواياتی است که به آنها عمل شده و به عبارت ديگر مصححه است، لذا برمیگردد به این که سند يک دسته از روایتها بهتر از دستهی ديگر روایتهاست و اين ترجيح نيست؛ برای این که آنچه در مرجّحات میخوانيم، اين است که يک حجت با يک لاحجت متعارض باشد. مثلاً اگر همهی روایتها ضعيفالسند بود، خوب بود و روايات ضعيفالسند را کنار میگذاشتيم و روايات صحيحالسند را میگرفتيم. آن وقت همان قولی میشود که مرحوم سيد در عروه دارند. لذا اين قول دوم، يعنی جمع بين روايات به اين قول دوم هم نمیشود.
قول سوم در جمع بين روايات این است که بعضی گفتهاند: رواياتی که میگويد: اگر بعد از ظهر مسافرت کند، روزه درست است، اين اصحّ است و به عبارت ديگر معمولٌبه عندالاصحاب است، اما رواياتی که میگويد: نه، به اين شهرت نيست و نادر است. وقتی چنين شد، «خُذْ بِمَا اشْتَهَرَ بَيْنَ أَصْحَابِك»[8] میگويد: اين روایتها را بگير و رواياتی را که شهرت ندارد، طرد کن.
اين هم نمیشود؛ برای این که اگر يادتان باشد، ديروز أقوالی در سرحد شهرت بود، هم از قدماء و هم از متأخرين و ديديم که میگويند: شب دخالت دارد. يعنی يک دسته روايت که مشهور عندالأصحاب است، شب را دخالت میدهد و میگويد: بايد نيت شب داشته باشند و يک دسته از روايات بعد از ظهر را دخالت میدهد، بنابراین هر دو قول در ميان شيعه مشهور است. لذا اين که يک دسته روايات مشهور است و يک دسته از روايات مشهور نيست، بنابراين روايات مشهور را میگيريم و روايات شاذ و نادر را رها میکنيم، از نظر صغروی درست نيست. اين قولي است که مرحوم صاحب جواهر هم نقل میکنند و میخواهند شهرت و غير شهرت را دخالت بدهند.
ترجيح چهارم که از جواهر هم فهميده میشود، اما مرحوم آقای خویی[10] و مرحوم آقای حکيم[11] (رضواناللهتعالیعليهما) روی آن خيلی پافشاری دارند و بيش از يک صفحه يا دو صفحه دربارهی آن صحبت میکنند این است که میگويند: شما که اينطور صحبت میکنيد، برای اين است که تعارض میبينيد؛ اما بين دو دسته روايت اصلاً تعارضی نيست؛ برای این که ما روایتها را با هم تقييد میکنيم و وقتی تقييد کرديم، مطلق و مقيّد با هم تعارض ندارد، و تقييدش اين است که رواياتی که میگويد: اگر بعد از ظهر مسافرت کند، مطلق است و قيد میزنيم به آنجا که نيت شب کند و هر دو را دخالت میدهيم. رواياتی هم که میگويد: اگر شب نيت کند، مطلق است و به بعدازظهر مقيد میکنيم. آن وقت معنايش اين میشود که اگر کسی نيت مسافرت داشته باشد و بعد از ظهر مسافرت کند، روزهاش درست است و الاّ اگر صبح مسافرت کند، روزهاش درست نيست و اگر شب هم نيت نکرده باشد، روزهاش درست نيست.گفتهاند: دو دسته روايت مطلق است و قابل تقييد است، پس در کل واحد روايات، مطلق را به مقيّدات تقييد میکنيم.
اما اين هم درست نيست و درست نبودنش برای اين است که بعضی از رواياتی که شب را دخالت میدهد، قيد صبح دارد، که اگر صبح مسافرت کند، روزهاش درست است؛همچنين رواياتی که بعد از ظهر را میگويد، قيد دارد و میگويد: اگر بعد از ظهر مسافرت کند روزه صحيح است و اما غير از بعد از ظهر باشد، صحيح نيست. لذا اولاً: مطلقات نيستند و همه مقيّدات هستند و هرکدام چيزی میگويند و با يکديگر معارضند. لذا بعضی از رواياتی که ديروز خوانديم، به بعد از ظهر قيد دارد و همان روایتها میگويد: صبح نمیشود. يک دسته از روايات هم که میگويد: اگر شب نيت نکند، نمیشود. آن روایتها میگويد: شب دخالت ندارد و اين روایتها میگويد شب دخالت دارد و با هم متعارضند. پس این که ما مطلقات و مقيّدات داريم و کل مطلقات را با مقيدات جمع میکنيم و نتیجهاش اين میشود که شب نيت کند و بعد از ظهر فردا مسافرت کند؛ اولاً: این که اینها با هم متعارضند و مطلقات نيستند و ثانياً: اين جمع معرضٌ عنها عندالاصحاب است؛ يعنی احدی اين جمع را نگفته است، حتی سنّیها هم نگفتهاند. نه قدماء گفتهاند و نه متأخرين، گرچه مرحوم آقای حکيم میخواهند اين کار را بکنند؛ يعنی مورد فتوا قرار دهند، اما ما هرچه گشتيم نتوانستيم قول آقای حکيم وآقای خویی را در ميان قدماء و متأخرين پيدا کنيم. جمع، معرضٌ عنها عندالاصحاب میشود.
لذا اصلاً این که کسی از فقهاء گفته باشد: اگر کسی بخواهد ماه رمضان روزه بگيرد و مسافرت کند، اولاً: شب بايد نيت مسافرت داشته باشد و دوماً این که فردا عصر مسافرت کند، ما چنين قولی نداريم. لذا نمیتوانيم جایی پيدا کنيم که دو مطلق را دو قيد بزنيم و يکی کنيم و آن را به فقيهي نسبت دهيم؛ برای این که آن روایتها که میگويد: نيت شب میخواهد، اگر قيدی داشته باشد،صبح را دارد و بعد از ظهر ندارد؛ آن رواياتی هم که میگويد: بعد از ظهر، اینها شب را نياوردهاند.بالاخره روایتها مطلق نيستند که اشتراکی با هم داشته باشند، بلکه آن روايت برای خودش خاص است و میگويد: اگر کسی بخواهد در مسافرت روزه بگيرد، بايد شب نيت کند و روايتی که میگويد: بعد از ظهر، شب را نياورده برای این که شب مورد بحث ما نيست و این که اگر کسی بخواهد در روز مسافرت کند، بايد بعد از ظهر مسافرت کند تا روزهاش درست باشد.
حال اگر کسی اين معرضٌعنها عندالاصحاب را نگويد، آن قول اول میشود که اينها عامين من وجه است و مطلق و مقيد نيست. مرحوم آقای حکيم و آقای خویی هم اقرار دارند که عامين من وجه است. فرق بين مطلق و مقيد اين است که مقيّد آن چيزی را که مطلق میگويد، نمیگويد؛ اين مطلق هم آن چيزی را که مقيد میگويد، نمیگويد، اما عرف وفّق این که بين بين دليلين جمع کند و حمل مطلق بر مقيد نماید. عامين من وجه اين است که من وجهٍ عموميت دارد، اما اشتراک دارد، ديگری هم من وجهٍ عموميت دارد، يعنی اشتراک دارد و رواياتی که ديروز خوانديم، عامين من وجه است، به اين معنا که رواياتی که شب را دخالت میدهد، روز را دخالت نمیدهد و رواياتی که روز را دخالت میدهد، شب را دخالت نمیدهد وبا هم میجنگند و يکی میگويد: بايد شب نيت کند و يکی میگويد: بايد بعد از ظهر نيت کند. آن میگويد: اگر بعد از ظهر نيت نکند، روزهاش باطل است و اين میگويد: اگر شب نيت نکند، روزهاش باطل است. لذا ديروز عرض کردم علاوه بر همهی اين حرفها، حرف ديگری هم هست و آن این است که عرف بين اين دو دسته روايت، تعارض میبيند و عرف آن دقّت آقای حکيم و آقای خویی را نمیکند و میگويد: اين دو دسته روايت با هم متعارضند. حال قاعده، تساقط را اقتضاء میکند.
در آخر کار ما چيزی گفتيم که کم گفته شده و آن این است که رواياتی که میگويند: شب بايد نيت کند، حمل بر تقيه کرديم و گفتيم: شب از عامه است و روز از خاصه است. لذا شيعه دو قول داشت: قول اول میگويد: بعد از ظهر و قول دوم میگويد شب نيت کند. و اين قولی که میگويد بايد شب نيت کند تا روزه درست باشد، از عامه است و تعارض بين دو دسته روايت است و «خُذْ بِمَا اشْتَهَرَ بَيْنَ أَصْحَابِك» را نتوانستيم بگوييم و «خُذْ بِمُوَافِقِ الْکِتَابِ» هم بحث ما نيست، پس میشود «خُذْ بِمُخَالِفِ الْعَامَّةِ فَإِنَ الرُّشْدَ فِي خِلَافِهِمْ».
لذا رواياتی که نيت شب را دخالت دادند، چون موافق با عامه است و ديروز میگفتيم: در «الفقه علی المذاهب الاربعة» از هر چهار نفر، بلکه بيشتر از چهار نفر قول نقل میکند که نيت در صحت روزهی روز دخالت دارد،[15] لذا آن دسته روايتی که بعضيها مثل صاحب جواهر گفتهاند: سند ندارد، به نظر ما سند دارد و بر تقيه حمل میکنيم. آن وقت حرف مشهور و من جمله مرحوم سيّد میشود که اگر بعد از ظهر مسافرت کند، روزه درست است و اگر غير از بعد از ظهر باشد، روزه باطل است، خواه صبح مسافرت کند، يا نيت شب داشته باشد، يا نيت شب نداشته باشد. اگر نيت شب کند، روزه باطل است و اگر صبح مسافرت کند، روزه باطل است و اگر نيت شب نداشته باشد و صبح مسافرت کند، روزه باطل است و اگر نيت شب نداشته باشد و بعد از ظهر هم مسافرت کند، باز روزه باطل است؛ برای این که رواياتی که شب را دخالت میدهد، موافق عامه است و دو دسته روايت با هم متعارضند و مرجّح در مانحن فيه «خُذْ بِمُخَالِفِ الْعَامَّةِ» است.
يکی از فضلا خيلی روی اين مسأله کار کرده و مطالب را خوب جمعآوری کرده و تتبّع سندی و تتبّع اقوالی کرده است و بالاخره روايات را از نظر سند درست کرده، از نظر أقوال هم اقوال را خوب جمع کرده است. در ضمن صحبت، جمع بين روايات را که حمل بر تقيه است، نقل کرده است.
وَصَلَّي اللهُ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد