أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
مرحوم سيد (رضواناللهتعالیعليه) فرمودهاند: «و كذا يصح الصوم من المسافر اذا سافر بعد الزوال.»
مسأله از مسائل مشکل در فقه است. مشکل بودنش هم به خاطر رواياتی است که در مسأله هست و روايات با هم سازگاری ندارد؛ لذا هفت قول در مسأله پيدا شده است. البته اقوال شاذ است، اما هرکدام از اين اقوال هفتگانه، به يک روايتی تمسّک کردهاند. من خيال میکنم مسأله به خاطر عامّه مشکل شده است؛ چرا که آنها اختلافهايی دارند و چون شيعه در تقيه بوده است، مجبور شده طبق آنها چيزی بگوید. من خيال میکنم مشکل از اینجا سرچشمه گرفته است.
و اما در مسأله، در ميان شيعه دو قول است که اين دو قول يکی موافق با عامه و يکی مخالف با عامه است و هر دو قول در ميان قدماء و متأخرين مشهور است.
قول اول، همين قول مرحوم سيد (رضواناللهتعالیعليه) است که فرمودهاند: «و كذا يصح الصوم من المسافر اذا سافر بعد الزوال»، که بسياری از بزرگان، مثل شيخ مفيد، صدوق، علامه، پسر علامه، فخرالمحققين، شهيد اول وشهيد دوم قائل به این قول هستند و در اين ده ـ بيست حاشيهای که بر عروه نوشته شده و الان هم در رسالهها آمده است. فرمودهاند: اگر کسی بعد از ظهر مسافرت کند، روزهی آن روزش صحيح است. اين قولي است که از قدماء و متأخرين نقل شده و کم کم شهرت بسزايی در ميان متأخرين پيدا کرده است و گفتم: همهی محشين بر عروه، حرف مرحوم سيد را امضا کردهاند.
اين يک قول است که هميشه هم شهرت بسزايی داشته است، که مسافرت بعد از ظهر مانعی ندارد، ولو عمداً هم باشد و مثلاً بتواند مسافرت نکند، يا بتواند شب مسافرت کند، ولی بعد از ظهر مسافرت کند. مرادشان از بعد از ظهر هم وقتی است که میتواند نماز ظهر و عصر را بخواند و نماز خوانده يا نماز نخوانده، مسافرت کند. اين قول مخالف با عامه است و اگر در ميان عامه باشد، شاذ است.
قول ديگری هست که موافق با عامه است، اما در ميان قدماء و متأخرين از شيعه هم شهرت بسزايی پيدا کرده است. من نوشتهام: «کالشيخ طوسی، بل القاضی والحمزه و المحقق فی الشرايع»، بلکه محقق در همهی کتابهايشان میگويند: مسافرت کردن در بعدازظهر مناط نيست، بلکه نيت مسافرت در شب مناط است. اگر کسی در شب نيت کند که فردا مسافرت کند، آنگاه فردا چه صبح و چه بعدازظهر میتواند مسافرت کند و روزهاش درست است. در اینجا نيت شب را دخالت دادند.
اين قول الآن در رسالهها و در ميان محشين بر عروه، يعنی متأخرين فعلي، نيست، مگر اینکه کم است. مرحوم آقای حکيم و مرحوم آقای خویی (رضواناللهتعالیعليهما) تمايل شديدی دارند و مرحوم آقای حکيم و مخصوصاً مرحوم آقای خویی خيلی مفصل در مسأله صحبت کردهاند.
لذا از آن هفت قول، پنج موردش چون شاذ است و اهميتی ندارد، روايتی هم ندارد و اگر دارد، شاذ است، اگر بخواهيم روی آن مباحثه کنيم، به جايی نمی رسيم. ولی بايد راجع به اين دو قول مباحثه کنيم: يک قول که مشهور در ميان اصحاب است که اگر کسی بعد از ظهر مسافرت کند،روزهی آن روزش صحيح است و قول ديگر اینکه اگر در شب نيت کند و فردا مسافرت کند، چه صبح باشد و چه عصر باشد، روزهی آن روزش درست است. اين قولِ دوم نيت شب را مناط دانسته و قول اول مسافرت بعد از ظهر را مناط دانسته است. دليل هر دو، روايات است و اتفاقاً روايات معمولاً هم صحيحالسند و هم ظاهرالدلاله است.
کسانی که میگويند: اگر کسی بعد از ظهر مسافرت کند، روزهی آن روز درست است، به رواياتی تمسک کردهاند که روايات صحيحالسند و ظاهرالدلاله است. آن کسانی هم که میگويند: اگر شب نيت کند و فردایش مسافرت کند، روزهی آن روز درست است و فرقی هم نيست بين اینکه صبح مسافرت کند، يا بعد از ظهر، به هفت ـ هشت روايت تمسک کردهاند که آن روایتها هم صحيحالسند و ظاهرالدلاله است.
بين اين دو دسته روايت تعارض پيدا شده و هرکسی جمعی کرده و چيزی برای رفع اين تعارض گفته است. بعضيها آن روایتهایی را گرفتهاند که اگر بعد از ظهر مسافرت کند، روزهی آن روز درست است و بعضيها هم به رواياتی تمسک کردند که اگر کسی شب نيت کند و فردای آن مسافرت کند، روزهی آن روز درست است و فرقی هم نيست بين اینکه صبح مسافرت کند، يا بعد از ظهر مسافرت کند.
گفتم هفت قول در مسأله هست و يک قولش اين است که شب نيت کند و در عصر مسافرت کند. اما البته این قول در ميان قدماء و متأخرين، شاذ است. الان قول اول در رسالهها و در ميان محشين بر عروه مشهور است و انصافاً قول مشهوری است. من از هفت هشت روايتی که میگويد: اگر کسی بعد از ظهر مسافرت کند، روزهاش درست است، در اینجا چند روايت آوردهام.
روايات 1 و 2 و 3 و 4 از باب 5 از ابواب من يصحّ منه الصوم:
صحيحه محمد بن مسلم: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِذَا سَافَرَ الرَّجُلُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ، فَخَرَجَ بَعْدَ نِصْفِ النَّهَارِ، فَعَلَيْهِ صِيَامُ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَ يَعْتَدُّ بِهِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ.»
روايت از نظر سند خوب است، از دلالت هم واضح و خوب است.
صحيحه حلبي: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ يَخْرُجُ مِنْ بَيْتِهِ يُرِيدُ السَّفَرَ وَ هُوَ صَائِمٌ قَالَ: فَقَالَ: إِنْ خَرَجَ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَنْتَصِفَ النَّهَارُ فَلْيُفْطِرْ وَ لْيَقْضِ ذَلِكَ الْيَوْمَ وَ إِنْ خَرَجَ بَعْدَ الزَّوَالِ فَلْيُتِمَّ يَوْمَه.»
شايد دلالت اين روايت بهتر از روایت اول باشد؛ برای اینکه حسابی بين قبل از ظهر و بعد از ظهر تفصيل داده است. هيچکدام روايات هم اسمی از شب نياورده است.
صحيحه عبيد بن زراره: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي الرَّجُلُ يُسَافِرُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ يَصُومُ أَوْ يُفْطِرُ، قَالَ: إِنْ خَرَجَ قَبْلَ الزَّوَالِ فَلْيُفْطِرْ وَ إِنْ خَرَجَ بَعْدَ الزَّوَالِ فَلْيَصُمْ فَقَالَ: يُعْرَفُ ذَلِكَ بِقَوْلِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَصُومُ وَ أُفْطِرُ حَتَّى إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ عُزِمَ عَلَيَّ يَعْنِي الصِّيَامَ.»
سند و دلالت اين روايت هم خوب است.
صحيحه عبيد بن زرار بسندٍ آخر: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِذَا خَرَجَ الرَّجُلُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ بَعْدَ الزَّوَالِ أَتَمَّ الصِّيَامَ فَإِذَا خَرَجَ قَبْلَ الزَّوَالِ أَفْطَرَ.»
من نوشتهام: «و نظيرها کثير فی هذا الباب و غيره»؛ در همين باب5، روايات ديگری هم هست. چنانچه روايات ديگری در ابواب ديگر هست که هم سند و هم دلالت آنها خوب است.
اين يک دسته از روايات است که گفتم: الان طبق اين روایتها عمل شده است و کم کسی است که غير از اين گفته باشد. الان محشين بر عروه غير از آقای حکيم و آقای خویی (رضواناللهتعالیعليهما)، همچنين رسالههای عمليه به اين روایتها عمل کردهاند.
و اما قول دوم، که گفتم: اين قول دوم هم قول مشهوري است و قاضی و ابن حمزه، از قدماء و محقق در شرايع، بلکه در ساير کتبش، من جمله معتبر، اين قول دوم را دارند، این است که مناط صحت روزه، نيت شب است. اگر شب نيت کند، روزهی آن روز درست است و اگر شب نيت نکند و مسافرت کند، بايد روزهی آن روز را بخورد؛ حال صبح باشد يا عصر باشد.
روايات 5، 6، 8 و 10 از باب 5 از ابواب من يصحّ منه الصوم:
صحيحه رفاعه: «قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنِ الرَّجُلِ يَعْرِضُ لَهُ السَّفَرُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ حِينَ يُصْبِحُ، قَالَ: يُتِمُّ صَوْمَهُ يَوْمَهُ ذَلِكَ.»؛ اگر در روز مسافرت کند، روزهی آن روزش درست است؛ يعنی اگر شب نيت کرده و فردا صبح روزه میگيرد، فرمودهاند: روزهاش درست است.
صحيحه جعفری: «قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنِ الرَّجُلِ يَنْوِي السَّفَرَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَيَخْرُجُ مِنْ أَهْلِهِ بَعْدَ مَا يُصْبِحُ فَقَالَ: إِذَا أَصْبَحَ فِي أَهْلِهِ فَقَدْ وَجَبَ عَلَيْهِ صِيَامُ ذَلِكَ الْيَوْمِ إِلَّا أَنْ يُدْلِجَ دَلْجَةً.»
حضرت فرمودهاند: اگر صبح مسافرت کند، به شرط اینکه شب نيت کرده باشد و در شب تصميم گرفته باشد، روزهی آن روزش درست است.
صحيحه سَماعه: «قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ كَيْفَ يَصْنَعُ إِذَا أَرَادَ السَّفَرَ قَالَ إِذَا طَلَعَ الْفَجْرُ وَ لَمْ يَشْخَصْ فَعَلَيْهِ صِيَامُ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَ إِنْ خَرَجَ مِنْ أَهْلِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَلْيُفْطِرْ وَ لَا صِيَامَ عَلَيْه.»
دلالت این روايت اين هم از اين نظر که شب نيت کند و فردا صبح، سفر کند- خواه نيت ابتیادی باشد، يا نباشد، تفاوتی نمیکند- خوب است.
صحيحه علی بن يقطين: «عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي الرَّجُلِ يُسَافِرُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ أَ يُفْطِرُ فِي مَنْزِلِهِ؟ قَالَ: إِذَا حَدَّثَ نَفْسَهُ فِي اللَّيْلِ بِالسَّفَرِ أَفْطَرَ إِذَا خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ وَ إِنْ لَمْ يُحَدِّثْ نَفْسَهُ مِنَ اللَّيْلَةِ ثُمَّ بَدَا لَهُ فِي السَّفَرِ مِنْ يَوْمِهِ أَتَمَّ صَوْمَهُ.» اگر شب نيت کرده باشد و فردا صبح سفر کند، روزهی آن روزش درست است.
نظير اين روایتها زياد است و آن دسته از روایتها میگويد: خواه در شب نيت کند، يا نکند و اين دسته از روایتها میگويد: نيت شب دخيل است و روز صبح باشد يا عصر باشد، اگر مسافرت کند، به شرط اینکه در شب، قصد مسافرت داشته باشد، روزهی آن روز درست است.
روایتها حسابی با هم میجنگند. به عبارت ديگر يک دسته روايت صحيحالسند و ظاهرالدلاله داريم که اگر کسی شب نيت کند و فردا مسافرت کند، روزهی آن روز درست است و يک دسته روايت داريم که اگر کسی در شب نيت کند يا نکند، بايد قبل از ظهر نيت داشته باشد و اگر بعد از ظهر مسافرت کند، روزهی آن روز درست است.
مرحوم شيخ طوسی و تبعاً از شيخ طوسی مرحوم آقای خویی و مرحوم آقای حکيم میگويند: دو دسته روايت داريم که هر دو مطلق است و به واسطهی کل واحد آن روایتها، روایتهای ديگر را تقييد میکنيم. روايتی که میگويد: بعد از ظهر، قيد میزنيم به آنجا که در شب نيت کرده باشد و رواياتی که میگويد: شب نيت کند، قيد میزنيم به وقتی که بعد از ظهر مسافرت کند. جمع بين روايات میشود و آن دسته از روايات من جهة مطلق است، دستهی ديگر از روايات هم من جهة مطلق است و کلّ واحد از آن روایتها، کل واحد از آن روایتها را تقييد میکند. مخصوصاً مرحوم آقای خویی بر این مطلب خيلی پافشاری دارند و بالاخره فتوا میدهند و میگويند: اين دو دسته روايات با هم تعارضی ندارد و کلّ واحد مطلق است و کلّ واحد مقيّد است و کل واحد را به ديگري تقييد میکنيم.
ايراد مهمی که هست، اين است که دو مطلق میشود عامين من وجه و با هم متعارض است و مطلق و مقيد نيستند که تقييد کنيم، پس با این اشکال چه کنيم؟ آن دسته روايت، من جهة نيت شب را میگويد و آن روایتها میگويد: مسافرت بعد از ظهر و نيت دخالت ندارد. لذا روايتی که میگويد: نيت شب میخواهد، مطلق است و رواياتی که میگويد: نيت بعد از ظهر، باز مطلق است و اين میشود عامين من وجه و اين تعارض است و مطلق و مقيد نيست.
حرف ديگری که در مسأله هست، این است که برفرض، با دقت عقلی مطلق و مقيد درست کنيم، اما عرف اين دو دسته روايت را معارض میداند؛ يعنی وقتی اين دو دسته روايت را به عرف بدهيم، عرف میگويد: بين اينها تعارض است؛ برای اینکه يک روايت میگويد: نيت شب دخالت دارد و يک روايت میگويد: مسافرت بعد از ظهر دخالت دارد ، نه چيز ديگر و عرف بين اين دو دسته روايت تعارض میبيند.
چيزی ديگری که در مسأله هست، اين است که رواياتی که میگويد نيت شب دخالت دارد، موافق با عامه است. آن اندازه که من در «الفقه علی مذاهب الاربعه» بررسی کردم، هر چهار فرقه میگويند: نيت شب دخالت دارد و روز چه صبح باشد و چه عصر دخالتی در مسأله ندارد. وقتی چنين باشد، اگر دو دسته روايت را به عرف بدهيم، عرف بايد رواياتی که میگويد نيت شب دخالت دارد را حمل بر تقيه کند. اصلاً نوبت به مطلق و مقيد- اينگونه که مرحوم آقای خویی و مرحوم آقای حکيم میرسند- نمیرسد؛ برای اینکه شاهد بر تقيه خيلی خوب در روایتها هست و ذوق فقهی اقتضاء میکند که روایتها را حمل بر تقيه کنيم و اگر حمل بر تقيه کنيم، خيلی عالی درمیآيد و آن رواياتی که میگويد: نيت شب دخالت دارد، مستنکر است.
بنابراین اگر حمل بر تقيه کنيم عالی درمیآيد و اين طور میشود که يک دسته روايات میگويد: اگر بعد از ظهر مسافرت کنيم، روزهی آن روز درست است ويک دسته از روايات میگويد: اگر نيت مسافرت در شب کني، روزه درست است. اين روایتها را عامه گفتهاند؛ پس جمع بين روايات همين است که الان در رسالهها هست که اگر بعد از ظهر مسافرت کني، روزه درست است و الاّ چه نيت شب کنی يا نکنی و چه نيت صبح کنی يا نکني، روزه باطل است. روایتها به خوبی دلالت دارد که نيت شب دخالت دارد، اما در روز، چه صبح مسافرت کند يا عصر مسافرت کند، اگر در روز مسافرت کند، بايد نيتش را در شب کرده باشد و اما اگر در شب نيت نکرده باشد، چه صبح مسافرت کند و چه عصر مسافرت کند، بايد روزهاش را افطار کند.
حالا چون مسأله از مسائل بغرنج است، تقاضا دارم تا فردا، انشاء الله مطالعهی خوبی روی اين روایتها بکنيد.
وَصَلَّي اللهُ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد