أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
بحث درباره فرع 13 مرحوم سيد (رضواناللهتعالیعليه) بود که فرمودهاند: «الثالث عشر: إنشاد الشعر، ولا یبعد اختصاصه بغیر المراثی أو المشتمل على المطالب الحقة من دون إغراق أو مدح الأئمة (علیهم السلام) وإن کان یظهر من بعض الأخبار التعمیم»؛ اگر روزهدار بخواهد شعر بخواند، انشاء کند، يا انشاد کند، کراهت دارد. بعد میفرمايند: بعيد نيست که بگوييم اين کراهت راجع به اشعار حقه نيست و آنجا مکروه است که اشعار باطل و بیفايده باشد و اما اگر اشعار حق باشد، ولو اینکه روايت بر کراهت هم داريم، کراهت ندارد.
مرحوم سيد درحقيقت از مسأله فرار کردهاند. مسأله از مسائل مشکل در فقه است و خيلی جاها متعرض شدهاند؛ برای اینکه روايتها، شعر گفتن را در شب جمعه، روز جمعه و مطلق شب و در ماه مبارک رمضان حتی اگر روزه نباشد، در امکنهی مقدسه، مثل مسجد، يا در حرم، در ازمنهی مقدسه، مثل حالت احرام و امثال اينها مکروه دانسته است. تا آن اندازه که من بررسی کردهام، کسی را نديدهام که مسأله را حل کرده به دست ما بدهد تا راحت شويم. لذا میبينيم خيليها، يا متعرض مسأله نشدهاند- مرحوم صاحب حدائق میگويد: اکثر اصحاب اصلاً متعرض اين مسأله نشدهاند- مثل مرحوم محقق در شرايع، که اصلاً متعرض مسأله نشدهاند، يا اگر متعرض مسأله شدهاند، با احتياط و با جملهی «لايبعد» و یا «فتأمل»، از مسأله گذشتهاند؛ مثل مرحوم آقای حکيم که نصف صفحه نوشتهاند ودر آن سه «فتأمل» دارند.
مسأله، انصافاً مسألهی مشکلی است. يکی از نظر روايات، مسأله خيلی مشکل است، يکی هم از نظر سيرهی ائمهی طاهرين (علیهم السلام) و سيرهی علما و بزرگان و قدماء و متأخرين و علی کل حالٍ اگر ما بخواهيم بگوييم شعر گفتن در مدح اميرالمؤمنين (علیه السلام) در شب غدير مکروه است، انصافاً نمیتوان ملتزم شد؛ اما روايت ملتزم شده است. يا اگر بخواهيم همهی مداح ها را رد کنيم، نمیشود. مثلا شعر گفتن در شب عاشورا را حمل بر کراهت کردهاند. حالا چطور مسأله را حل کنيم؟
لذا اگر بگوييم: اگر اشعار حق باشد، شعر گفتن مطلقا، هميشه و در همه جا جايز است، با دو روايت صحيح السند و ظاهرالدلاله منافات پيدا میکند. اگر بگوييم: اشعار حق مطلقا، شب باشد يا روز باشد، مدح باشد يا مراثي جايز است؛ مثلاً رمان و يا اين بازيهايی که الان درآوردهاند و جلسه چند هزار نفری میگيرند و از اول تا آخر شعر و موسيقی است و جمهوری اسلامی هم آن را تجويز میکند، جايز است و آنچه جايز نيست، يا کراهت دارد، اشعار باطله است؛ اين يک حرفی است که ملتزم شدن به آن سخت است. يک طرف روايتهایی است که مرحوم سيد میفرمايند: «ولا یبعد اختصاصه بغیر المراثی أو المشتمل على المطالب الحقة»؛ يعنی رواياتی که میگويد جايز نيست، مربوط به اشعار باطله است. درحالی که آن روايتها میگويد: «وَ إِنْ كَانَ شِعْرَ حَقٍّ».[4] از آن طرف هم اگر اشعار حق باشد، در مدح ائمه طاهرين (علیهم السلام) و در مراثی ائمه طاهرين (علیهم السلام) باشد، بايد بگوييم شب و روز ندارد و روزه و غير روزه ندارد.
روايت 1 از باب 13 از ابواب آداب صائم:
هر دو روايتی که در مسأله داریم، از نظر سند صحيحه و خيلی بالا است ولو اینکه به حماد بن عثمان انگ زدهاند، اما او از افراد اجماع است و قبل از او هم افراد بزرگواری مثل علی بن مهزيار و امثال ایشان هستند. لذا کسی از نظر سند در روايتها اشکال نکرده است.
صحيحه حماد بن عثمان: «قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ: تُكْرَهُ رِوَايَةُ الشِّعْرِ لِلصَّائِمِ وَ لِلْمُحْرِمِ وَ فِي الْحَرَمِ وَ فِي يَوْمِ الْجُمُعَةِ- وَ أَنْ يُرْوَى بِاللَّيْلِ. قَالَ: قُلْتُ: وَ إِنْ كَانَ شِعْرَ حَقٍّ قَالَ وَ إِنْ كَانَ شِعْرَ حَقٍّ»؛[5] شب جمعه يا روز جمعه و وقتی روزه هستی، بلکه در ماه رمضان شعر نخوان؛ مکروه است. گفت: آقا! ولو شعر حق باشد و مثلاً مدح و مرثيه بخوانم و چيز حقی را در شعر بريزم؟ حضرت فرمودند: بله. در شب و ماه رمضان و شب جمعه و روز جمعه و در امکنهی مقدسه، مثل حرم و مسجد و غيره و در ازمنهی مقدسه، مثل شب عاشورا شعر نخوان.
اين روايت اول است که گفته است: خواندن مطلق شعر مکروه است، «وَ إِنْ كَانَ شِعْرَ حَقٍّ».
روايت 2: صحیحة حماد أیضا: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: لَا يُنْشَدُ الشِّعْرُ بِلَيْلٍ وَ لَا يُنْشَدُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ بِلَيْلٍ وَ لَا نَهَارٍ. فَقَالَ لَهُ إِسْمَاعِيلُ: يَا أَبَتَاهْ! فَإِنَّهُ فِينَا قَالَ: وَ إِنْ كَانَ فِينَا»؛ اسماعيل پسر امام صادق(علیه السلام) گفت: باباجان! در مدح و مرثيهی ما میخوانند. فرمود ولو :در مرثيهی ما بخوانند.
هم سند و هم دلالت اين دو روايت خوب است، اما مرحوم سيد در اينجا نمیگويند با اين دو روايت چه کنيم، بلکه میفرمايند: «ولا یبعد اختصاصه بغیر المراثی أو المشتمل على المطالب الحقة»؛ آنچه مکروه است، اين است که شعر باطل باشد.
به مرحوم سيد میگوييم: اگر شعر باطل باشد، حرام هم است، الا اینکه شعری پيدا کنيم که رمانی باشد، يا همينطور بخواهد شعری بخواند و جلسه را گرم کند. اما علی کل حال نمیدانم مرحوم سيد با اين دو روايت چه میکنند، اما به آن عمل نمیکنند.
در مقابل اين دو روايت، يک روايت صحيح السند داريم که میگويد: مطلقا جايز است و این روایت، با اين دو روايتی که خوانديم، معارض است. این روايت از خلف بن حماد است که بعضيها گفتهاند: خلف بن حماد ضعيف است و همينطور که پدرش را رد کردهاند، او را هم رد میکنند. اما علاوه بر اینکه نجاشی او را توثيق میکند، او از مشايخ کشی هم است و مرحوم کشّی که رجالی بزرگی است، خيلی روايت از او نقل میکنند. لذا این روايت هم مثل همان دو روايت، صحيح السند است.
روايت 8 از باب 105 از ابواب مزار فی کتاب الحج: سابقاً در کتاب حج مثل ديگران که با اجمال از روايتها گذشته بودند، ما هم با اجمال از روايت گذشتيم. «قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ: إِنَّ أَصْحَابَنَا يَرْوُونَ عَنْ آبَائِكَ عَلَیْهِم السَّلاَمُ أَنَّ الشِّعْرَ لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ وَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ وَ فِي اللَّيْلِ مَكْرُوهٌ وَ قَدْ هَمَمْتُ أَنْ أَرْثِيَ أَبَا الْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ هَذَا شَهْرُ رَمَضَانَ. فَقَالَ لِي ارْثِ أَبَا الْحَسَنِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ فِي لَيْلَةِ الْجُمُعَةِ وَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ وَ فِي اللَّيْلِ وَ فِي سَائِرِ الْأَيَّامِ فَإِنَّ اللَّهَ يُكَافِئُكَ عَلَى ذَلِكَ»؛ من تصميم گرفتم در ماه رمضان مرثيهای برای موسی بن جعفر (علیه السلام) بخوانم. این روايت برای مطلق ماه رمضان است، چه برای روز و چه برای شب. میفرمايند: اين مرثيه را بخوان، ولو شب عاشورا باشد، يا در ماه رمضان باشد و يا روز جمعه، يا شب جمعه باشد و اين مرثيه را بخوان و خدا خيلی ثواب به تو عنايت میکند.
گفتهاند: اين روايت دلالت میکند بر اینکه ثواب زيادی دارد. اما در آن دو روايت ماندهاند، برای اینکه تعارض حسابی هست. آن دو روايت میگويد «وَ إِنْ كَانَ حَقّاً»، در شب، يا در ماه رمضان مرثيه و مدح نباشد و اين روايت میگويد: بخوان، ثواب زيادی هم دارد.
لذا بعضی گفتهاند: آن دو روايت را بر اشعار باطل حمل میکنيم که مرحوم سيد هم در عروه همين کار را کردهاند و میفرمايند: «الثالث عشر: إنشاد الشعر، ولا یبعد اختصاصه بغیر المراثی أو المشتمل على المطالب الحقة من دون إغراق أو مدح الأئمة (علیهم السلام).» بعد مرحوم سيد میبينند روايت بخصوصه میگويد جايز نيست، لذا میفرمايند: «وإن کان یظهر من بعض الأخبار التعمیم.» اما اینکه چه بايد کرد، مرحوم سيد از قضيه فرار میکنند و اصلاً حرفش را نمیزنند.
لذا روايت حماد میگويد «وَ إِنْ كَانَ حَقّاً» شعر نخوان و روايت خلف بن حماد میگويد: بخوان، خيلی هم ثواب دارد. مرحوم سيد میفرمايند: اینکه بخوان و خيلی ثواب دارد، میگيريم. اما مرحوم سيد نگفتهاند با روایاتی که میگوید: نخوان ولو حق است، چه کار کنيم. برای اینکه میفرمايد: «ولا یبعد اختصاصه بغیر المراثی»؛ اینکه میگوييم شعر خواندن مکروه است، آنجا است که مرثيه نباشد و اگر مرثيه باشد، طوری نيست.
گفتم: مثل آقای حکيم در اينجا سه تا «فتأمل» دارد. همهی محشين بر عروه قبل از اين مسأله و بعد از اين مسأله، دقتهای حسابی دارند، اما از اين مسأله همينطور که مرحوم سيد فرمودهاند، بدون حاشيه گذشتهاند.
مرحوم صاحب حدائق میفرمايد: اين دو روايتی که میگويد «وَ إِنْ كَانَ حَقّاً» را بر اشعار باطل حمل میکنيم. روايت میگويد «وَ إِنْ كَانَ فِينَا» و «وَ إِنْ كَانَ حَقّاً»؛ يعنی اگر مرثيه و مدح است، باز کراهت دارد. ايشان میفرمايند: کراهت ندارد و ما میگوييم: اين روايت مربوط به اشعار باطل است. میگويند: اين دو روايت را بر تقيه صاحب جواهري حمل میکنيم؛ برای اینکه «نحن نلقی الخلاف بينکم حفظا لدمائکم»؛ ائمه طاهرين در مواردی از اشعار نهی کردهاند، برای اینکه بتوانند جان مداحان و تشيع را از دست سنّیها نجات بدهند.
اين خوب جمع است، اما جمع تبرّعی است؛ يعنی يک شاهد جمعی برای اين حرف ندارند، لذا میفرمايند: اين دو روايت را حمل بر تقيه میکنيم. اما بعد خودشان میبييند که نمیشود، میفرمايند: اعراض اصحاب از اين دو روايت است و اصحاب به اين دو روايت عمل نکردهاند. درحالی که میبينيم خيليها که متعرض شدهاند، گفتهاند: شعر گفتن ولو حق هم باشد، در شب، در ماه رمضان، در وقتی که روزه هستی و در امکنه مقدسه و غير مقدسه مکروه است. لذا اعراض اصحاب هم انصافاً کار مشکلی است.
نمیدانیم مراد مرحوم سيد همان اعراض اصحاب بوده، اما علی سبيل «لايبعد» فرمودهاند، نه اینکه جدی بگويند. ايشان میفرمايند: «ولا یبعد اختصاصه بغیر المراثی أو المشتمل على المطالب الحقة من دون إغراق أو مدح الأئمة (علیهم السلام ) وإن کان یظهر من بعض الأخبار التعمیم.» خوب بود که مرحوم صاحب عروه بگويند: «و ان کان يظهر من بعض الاخبار التعميم لاعراض الاصحاب.»
يک حرف هست که نمیدانم میتوان گفت يا نه وآن این است که بگوييم: اين روايت خلف که حضرت فرمودهاند: «فَإِنَّ اللَّهَ يُكَافِئُكَ عَلَى ذَلِكَ»، بگوييم: مثلاً وقتی روزه هستيم مطلق شعر خواندن مکروه است، اما اگر شعر حق باشد، خيلی ثواب دارد و آن ثواب را با آن مکروه بسنجيم، آن مکروه از بين میرود. البته نه اینکه جمع کنيم و بگوييم اصلاً نيست، بلکه بگوييم: مکروه است، اما «يُكَافِئُكَ عَلَى ذَلِكَ» يعنی يک کراهت به جا آوردهای و يک ثواب خيلی بالا به جا آوردهای و آن ثواب بالا که مدح ائمه (علیهم السلام) و مرثيهی ائمه (علیهم السلام) بوده، آن کراهت را خنثی کرده است.
پس اينطور میشود که بگوييم: شعر خواندن، ذاتاً مکروه است، اما اگر مدح و حق باشد، به عنوان مدح و به عنوان اظهار حق خيلی ثواب دارد و آن ثوابها جلوی آن مکروه را میگيرند و آن را خنثی میکنند. هرکجا باشد، میگوييم، برای اینکه تزاحم است. هرکجا باشد که مستحب حسابی جلو بيايد، کراهت را از کار میاندازد. بعضی اوقات وجوب جلو میآيد و حرام را از کار میاندازد. وقتی يک مرثيه جلسه هزار نفری را اداره کند و گريه حسابی در شب عاشورا از مردم بگيرد، ثوابش از حج و عمره و هرچه فرض کنيد، بالاتر است. حالا اگر به واسطه مکروه هم باشد، آن مکروه کنار میرود. اين شايد از اعراض اصحاب و يا از آن تقيه بهتر باشد.
ولی علی کل حال دو روايتِ صحيح السند و ظاهرالدلاله داريم که میگويد: مطلق شعر خواندن ولو شعر حق و ولو مرثيه و مدح، در موارد خاصّه، يعنی وقتی روزه هستی، يا شب عاشورا، يا روز جمعه، يا شب جمعه مکروه است. همين که در مفاتيح و زادالمعاد آمده است و گفتهاند مکروه است. يک روايت هم میگويد: مکروه نيست، بلکه ثواب زيادی هم دارد. پس بايد بلايی به سر دو روايت «وَ إِنْ كَانَ حَقّاً» بياوريم. صاحب حدائق میگويند: تقيه و يا اعراض اصحاب و يا بگوييم: تزاحم ثواب و کراهت است و ثواب مقدم بر کراهت است.
وَصَلَّي اللهُ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد