أعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري وَ يَسِّرْ لي أَمْري وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني يَفْقَهُوا قَوْلي.
در مسألهی 54 فرمودهاند: «لو تیقظ بعد الفجر من نومه فرأی نفسه محتلما لم یبطل صومه سواء علم سبقه علی الفجر أو علم تأخره بأن تکون جنابته طریّة فان الجنابة النهاریة لاتضر بالصوم أو بقی علی الشک لأنه لو کان سابقا کان من البقاء علی الجنابة غیر متعمد ولو كان بعد الفجر كان من الاحتلام في النهار....»
مسأله عالی است. اگر یک شخصی صبح که بلند شد، دید محتلم است، روزهی آن روز درست است و هر وقت خواست نماز بخواند، باید غسل کند؛ هر وقت که میخواهد محتلم شده باشد، قبل از فجر باشد یا بعد از فجر باشد، بداند قبل از فجر بوده، یا نداند قبل بوده یا بعد بوده؛ برای این که اگر بداند قبل بوده، ولو این که با حال جنابت وارد اذان صبح شده، میفرمایند طوری نیست، برای این که سهوی بوده است و عمدی نبوده است.
مسأله خیلی خوب است و روی مشی ما در این چند روزه در بارهی این مسأله، عالی است.
اما یک ایراد به مرحوم سیّد هست و آن ایراد این است که مرحوم سیّد چند روز قبل یک مسأله داشتند و فرمودند: اگر کسی درحال جنابت وارد اذان صبح شود، ولو این که عمدی نباشد و سهوی باشد، باید روزههایش را قضا کند. اگر یادتان باشد ما به مرحوم سیّد ایراد کردیم که ای کاش شما این قید «غیرمتعمد» را از روایات اهل بیت (علیهم السلام) میگرفتید و در کلامتان داشتید و و میفرمودید: اگر سهواً درحال جنابت وارد اذان صبح شود، طوری نیست. حالا همین ایرادی که ما به مرحوم سید داریم، خودشان در اینجا اقرار کردهاند. تقریباً مرحوم سیّد سه مرتبه مسأله را متعرض شدهاند؛ دو جا به جا و یک جا بی جا متعرض مسأله شدهاند. اول متعرض شدهاند و فرمودهاند: بقای بر جنابت تا اذان صبح، سهواً طوری نیست و الان متعرض شدهاند که بقای بر جنابت تا اذان صبح طوری نیست و در وسط فرمودهاند: بقای بر جنابت تا اذان صبح اشکال دارد ولو سهواً باشد باید روزههایش را قضا کند.
لذا بار اول که مسأله را متعرض شدند، در مسأله اختلاف عجیبی بود و روایات فراوانی در مسأله بود و روایتها با هم تعارض داشت و ما روایتها را حمل بر تقیه و حمل بر استحباب کردیم و آقایان نپذیرفتند و همهی محشین هم گفتند: عمداً بقای بر جنابت تا اذان صبح نمیشود اما سهواً طوری نیست و به روایاتی تمسک میکردند. بعد وقتی دو سه مسأله گذشت، مرحوم سید فرمودند: اگر کسی یک ماه روزه گرفت و بعد فهمید جُنُب بوده، روزههای یک ماه را قضا کند. در اینجا میفرمایند: قضا نکند. یعنی اول فرمودهاند: قضا نکند و الان میفرمایند بقای بر جنابت تا اذان صبح، سهواً و کرهاً و نسیاناً طوری نیست، اما در وسط یک مسألهی مستقل عنوان کردهاند که اشکال دارد. اما متأسفانه اینجا بود که گفتیم همهی محشین بر عروه هم اولی و هم دومی و هم سومی را امضاء کردهاند و حتی بعضی از کسانی که مقرر بر عروه هستند، این کلمهی بلاخلاف را در اول و دوم و سوم آوردهاند. لذا این مسأله، یک مسألهی خیلی عالی است و از نظر ما درست است، اما با فرمایش مرحوم سید تهافت دارد. قدری بالاتر با فتاوای محشین بر عروه و مقررّین بر عروه تهافت دارد.
اما از نظر ما که میگفتیم: بقای بر جنابت تا اذان صبح را طوری نیست و لاأقل سهواً طوری نیست، در هر سه مسأله از نظر ما تهافتی در کار نیست. حالا همین جا ولو این که بداند قبل از اذان صبح محتلم شده، اما طوری نیست. اول که مسأله را عنوان کردند، در روایات «متعمّداً» بود و مرحوم سید هم فتوا دادند متعمّداً و آقایان هم امضاء کردند. همهی اشکال در این یک سطر است که مسألهی مستقلی است و ایشان فرمودهاند: بقای بر جنابت تا اذان صبح، ولو سهواً باشد، روزه را باطل میکند؛ یعنی قضا دارد. لذا اینجا مسأله از نظر ما درست و عالی است، اما این تهافت در کلام سیّد هست.
مسألهی 55: این مسأله یکی از مسائل مشکل در فقه است و همیشه مشکل بوده و الان هم در عروه و رسالههای عملیه مسألهی مشکلی است. مسأله این است که اگر کسی در شب ماه رمضان جُنُب شد، اگر یادتان باشد گفتند باید بیدار بماند تا اذان صبح شود. و مرحوم سید گفتند لازم نیست بیدار بماند و تیمم کار غسل را میکند و لازم نیست بیدار بماند. مسألهی الان این است که آیا اگر کسی جُنُب شد و میخواهد بخوابد و بعد غسل کند، میتواند یا نه؟
مشهور در میان فقها -چه قدماء و چه متأخرین- گفتهاند: به شرط این که بداند که بیدار میشود، میتواند بخوابد و اما اگر میداند که بیدار نمیشود، یا شک دارد که بیدار میشود یا نه، حق خوابیدن ندارد و حتماً باید غسل کند و وقتی غسل کرد، اگر خواست بخوابد، میتواند حتی تا بعد اذان صبح بخوابد.
مسألهی دیگری که از فروع این مسأله است، این است که اگر احتمال میدهد که بیدار میشود و یا میداند که بیدار میشود و خوابید، اما بیدار نشد، چه حکمی دارد؟
مشهور در میان فقها و من جمله مرحوم سید در اینجا میگویند روزهاش درست است و بعد برای نمازش غسل کند.
مسألهی سوم که در رسالهها و در حاشیه بر عروه آمده و دیگران هم متعرض شدهاند، این است که اگر این خوابید و بلند شد و دوباره خوابید، چه باید گفت؟ اگر احتمال میداد که اگر بخوابد، بیدار میشود و خوابید، اگر بیدار نشد، طوری نیست و اگر هم بیدار شد و غسل کرد، طوری نیست. اما اگر بیدار شد و دوباره خوابید، مشهور در میان فقها گفتهاند: اگر از این خواب دوم بیدار نشد، موجب قضا است؛ باید این روزه را بگیرد، قضای این روزه را هم بگیرد.
چهارم این که اگر جُنُب شد و احتمال بیدار شدن میداد، یا یقین به بیدار شدن داشت و خوابید و اتفاقا بیدار شد و دید برای سحری خوردن زود است و دوباره خوابید. مثلاً به خاطر جنابتش هول داشت و میخواست غسل کند و دوباره خوابید و بیدار شد، اما باز دید زود است و دوباره خوابید و بیدار نشد، گفتهاند: در این خواب سوم، باید روزه را بگیرد و قضا و کفاره هم دارد.
این مسأله در میان فقها مشهور شده است، ولی نتوانستهاند دلیل حسابی برای این خواب دوم و خواب سوم و مخصوصاً برای کفاره ذکر کنند که این خواب سوم کفاره دارد؛ اما قولِ مشهوری در میان فقها شده است.
مرحوم سید این کفارهی خواب سوم را قبول ندارد. لذا مسأله از نظر ایشان اینطور میشود که اگر جُنُب شد و باید غسل کند، اما خوابید و میداند که بیدار نمیشود، معلوم است بقای بر جنابت تا اذان صبح است و باید هم قضا کند و هم کفاره بدهد. اما اگر احتمال میدهد که بیدار شود و خوابید و بیدار شد و دوباره خوابید و بیدار نشد، ایشان میگویند در این خواب دوم، قضا دارد و روزه را بگیرد و قضای آن را هم بگیرد. مرحوم سید میگویند: خواب سوم و چهارم هم مثل خواب دوم است، یعنی کفاره پیدا نمیشود، و لو سه چهار مرتبه بخوابد و بیدار شود و با جنابت وارد اذان صبح شود.
اما در میان فقهامشهور است، در رسالههای عملیه هم هست، محشین بر عروه هم میفرمایند: خواب دوم قضا دارد و کفاره ندارد و خواب سوم هم قضا دارد و هم کفاره دارد. این اقوال فقها است و این تفصیلی که گفتم، در میان فقها شهرت بسزایی پیدا کرده است.
از نظر ما مسأله سالبه به انتفاع موضوع میشود؛ چون ما از اول پایه را زدیم و گفتیم: در روزه طهارت شرط نیست. در نماز طهارت شرط است و اما در روزه اصلاً طهارت شرط نیست. بنابراین ما گفتیم بقای بر جنابت تا اذان صبح طوری نیست، روایات را هم حمل بر استحباب کردیم. دو دسته روایت داشتیم که دلالتش خوب بود و حمل بر استحباب کردیم.
اما از نظر کسانی که قولشان مشهور است، هم قدماء و هم متأخرین و هم محشین بر عروه و هم خود مرحوم سیّد که گفتند بقای بر جنابت تا اذان صبح روزه را باطل میکند، حالا اگر در شب جُنُب شده و دوباره خوابیده است، یک صورتش این است که میدانسته بیدار میشود و بیدار نشده، مرحوم سید در اینجا میفرمایند: طوری نیست، برای این که بقای بر جنابت تا اذان صبح سهوی بوده است. اما اگر میداند که بیدار نمیشود و خوابید و بیدار نشد، میفرمایند: هم قضا دارد و اگر بیدار شد و احتمال میداد که اگر دو باره بخوابد بیدار میشود و خوابید، اما بیدار نشد، مرحوم سید میفرمایند: قضا دارد، اما کفاره ندارد.
مسأله این است: «من کان جنباً فی شهر رمضان فی اللیل لا یجوز له أن ینام قبل الاغتسال إذا علم أنّه لا یستیقظ قبل الفجر للاغتسال، و لو نام و استمر إلی الفجر لحقه حکم البقاء متعمّداً فیجب علیه القضاء و الکفارة.»
این مسأله تقریباً تکرار است و سابقاً بحث کردهاند. حالا در خصوص خواب که میداند بیدار نمیشود و خوابید و بیدار نشد، میفرمایند: هم قضا دارد و هم کفاره دارد.
دو دسته روایت داریم که روایتها با هم معارض هستند و روایات زیادی هم دارد و هفت هشت روایت آنطرف و هفت هشت روایت اینطرف است و من از هرکدام دو روایت میخوانم.
صحیحه بزنطی: «عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أَصَابَ مِنْ أَهْلِهِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ، أَوْ أَصَابَتْهُ جَنَابَةٌ ثُمَّ يَنَامُ حَتَّى يُصْبِحَ مُتَعَمِّداً قَالَ يُتِمُّ ذَلِكَ الْيَوْمَ وَ عَلَيْهِ قَضَاؤُهُ.»
مرحوم سید میگویند: کفاره هم دارد؛ اما در این روایت هست که باید روزهی آن روز را بگیرد و بعد از ماه رمضان قضای آن روز را بگیرد، اما کفاره ندارد.
موثقة سماعة: «قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أَصَابَتْهُ جَنَابَةٌ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ فِي رَمَضَانَ، فَنَامَ وَ قَدْ عَلِمَ بِهَا وَ لَمْ يَسْتَيْقِظْ حَتَّى أَدْرَكَهُ الْفَجْرُ فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: عَلَيْهِ أَنْ يُتِمَّ صَوْمَهُ وَ يَقْضِيَ يَوْماً آخَرَ فَقُلْتُ: إِذَا كَانَ ذَلِكَ مِنَ الرَّجُلِ وَ هُوَ يَقْضِي رَمَضَانَ، قَالَ: فَلْيَأْكُلْ يَوْمَهُ ذَلِكَ وَ لْيَقْضِ فَإِنَّهُ لَا يُشْبِهُ رَمَضَانَ شَيْءٌ مِنَ الشُّهُورِ.»
روایت میگوید کفاره ندارد، اما مرحوم سید فرمودهاند: کفاره هم دارد.
در این دو روایتی که خواندیم، میفرمود: روزه باطل است و باید این روزه را بگیرد و علاوه بر آن قضای این روزه را هم بگیرد. اما معارض دارد
صحیحه ابی سعید القماط: «أَنَّهُ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَمَّنْ أَجْنَبَ فِي أَوَّلِ اللَّيْلِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَنَامَ حَتَّى أَصْبَحَ، قَالَ: لَا شَيْءَ عَلَيْهِ وَ ذَلِكَ أَنَّ جَنَابَتَهُ كَانَتْ فِي وَقْتٍ حَلَالٍ.»
فرمودهاند: خوردن و آشامیدن و جنابت روزه را باطل میکند و این شخص در روز ماه رمضان جنابت نداشته و در شب داشته و جنابت در شب حلال بوده است. امام (علیه السلام) این علت را میآورد.
صحیحه علی بن جعفر: «قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ أَنَا حَاضِرٌ عَنِ الرَّجُلِ يُجْنِبُ بِاللَّيْلِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ، فَيَنَامُ وَ لَا يَغْتَسِلُ حَتَّى يُصْبِحَ، قَالَ: لَا بَأْسَ يَغْتَسِلُ وَ يُصَلِّي وَ يَصُومُ.»
اگر یادتان باشد اینگونه روایتها را در اول مسائل داشتیم و ما همه را حمل بر استحباب میکردیم و میگفتیم: روایتهایی که میگوید قضا بگیرد، حمل بر استحباب میشود و ما میگفتیم: جمع عرفی است و حمل ظاهر بر نصّ است و حمل ظاهر بر نصّ جمع عرفی است؛ این گفته «لَا بَأْسَ» و او گفته «فِیهِ بَأْسٌ»، «فِیهِ بَأْسٌ» را حمل بر استحباب میکنیم.
مرحوم سید و حتی صاحب جواهر و دیگران گفتهاند: اینگونه روایتها را برای کسی است که میدانست بیدار میشود و بیدار نشد. مثلاً احتمال میداده بیدار شود، اما خوابید و بیدار نشد. گفتهاند: دو روایتی که میگوید قضا دارد، برای آنجا است که مطلقا جُنُب بوده و خوابیده و غسل نکرده و این دو روایتی که میگوید طوری نیست، حمل میکنیم بر آنجا که میدانسته بیدار میشود و اما بیدار نشده است.
روایت این است: «عَمَّنْ أَجْنَبَ فِي أَوَّلِ اللَّيْلِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَنَامَ حَتَّى أَصْبَحَ، قَالَ: لَا شَيْءَ عَلَيْهِ وَ ذَلِكَ أَنَّ جَنَابَتَهُ كَانَتْ فِي وَقْتٍ حَلَالٍ.» گفتهاند: معنای «لَا شَيْءَ عَلَيْهِ» یعنی «نَامَ»؛ کسی که میدانسته بیدار میشود و بیدار نشده است. یا روایت علی بن جعفر که فرمود:«سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ أَنَا حَاضِرٌ عَنِ الرَّجُلِ يُجْنِبُ بِاللَّيْلِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ، فَيَنَامُ وَ لَا يَغْتَسِلُ حَتَّى يُصْبِحَ، قَالَ: لَا بَأْسَ يَغْتَسِلُ وَ يُصَلِّي وَ يَصُومُ»، گفتهاند: سوال مربوط به آن است که «فَیَنَامُ» و میداند بیدار میشود و اما خوابید و بیدار نشد.
اگر یادتان باشد سابقاً میگفتم: مثل این که بزرگان از شهرت ترسیدهاند که این روایتها را اینطور جمع تبرّعی کردهاند و الاّ بینی و بین الله یک روایت میگوید جُنُب بود و خوابید و بیدار نشد و فرق نمیکند احتمال بیدار شدن داشته باشد یا نداشته باشد و حضرت فرمودهاند: قضایش را بگیرد. یک روایت هم میگوید خوابید و بیدار نشد و حضرت میفرمایند: طوری نیست. یکی میگوید اشکال دارد و یکی میگوید طوری نیست و طبق قاعدهی حمل ظاهر بر نصّ، باید بگوییم: طوری نیست اما اگر قضای این روزه را بگیرد، خیلی خوب است.
اما آقایان گفتهاند: این روایاتی که میگوید طوری نیست، آنجا را میگوید که میدانست بیدار میشود، اما نشد، اما آنجا را نمیگوید که میداند بیدار نمیشود و آن روایتهایی که میگوید قضا و کفاره دارد، مربوط به آنجا است که میداند بیدار نمیشود. بالاخره همهی آنها اینطور معنا کردهاند.
اما روی فرمایش آقایان این جمله که میفرماید «وَ ذَلِكَ أَنَّ جَنَابَتَهُ كَانَتْ فِي وَقْتٍ حَلَالٍ» یعنی چه؟ یعنی لایشترط در روزه، طهارت و آنچه در روز ماه رمضان واجب است و حرام است و کفاره دارد نزدیکی کردن است ولو با حلال خودش باشد، هم قضا دارد و هم کفاره دارد و اما در شب قضا و کفاره ندارد و هروقت خواست، غسل کند؟ اگر روی فرمایش آقایان بود، حضرت باید میگفتند: «لَا شَيْءَ عَلَيْهِ»، در آنجا که نمیدانسته بیدار میشود یا نه و یا میدانسته که بیدار میشود؛ آنوقت علت عالی بود و بعد هم علت میآوردند که کسی که میداند بیدار نمیشود، حق خوابیدن ندارد. اما حضرت به جای این حرفها میفرمایند: روزهاش درست است؛ زیرا در ماه رمضان نبوده، بلکه در شب ماه رمضان بوده و نزدیکی کردن در شب ماه رمضان طوری نیست و آنچه اشکال دارد این است که در روز ماه رمضان نزدیکی کند؛ یعنی اگر در شب جُنُب شد، هروقت خواست غسل کند.
البته آنچه گفتم، خلاف مشهور است و مشهور این است که این دو دسته روایت را بر آنجا حمل کردهاند که مرحوم سید میفرمایند: اگر بداند بیدار نمیشود، هم قضا دارد و هم کفاره دارد و آنجا که احتمال میدهد بیدار میشود و بیدار نشد، طوری نیست اما انصافاً جمع تبرعی است و شهرت قدماء و متأخرین و من جمله صاحب جواهر بر همین چیزی است که مرحوم سید فرمودهاند.
وصلی الله علی محمد و آل محمد