أعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري وَ يَسِّرْ لي أَمْري وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني يَفْقَهُوا قَوْلي.
مسألهی جلسه قبل این بود که مرحوم سیّد فرمودند: «إلا أن یفسد صومه بریاءٍ ونحوه، فإنه لا یجزیه لو أراد التجدید قبل الزوال علی الأحوط»؛[1]اگر کسی روزهاش را به ریا یا به نحو ریا باطل کند، علی الأحوط نمیتواند قبل از ظهر نیت روزه کند.
نمیدانیم مرادشان از «نحوه» چیست، در جای دیگر هم «نحو» را استعمال کردهاند؛ در چند مسأله بعد هم راجع به ریا صحبت میکنند و میفرمایند: ریاء و نحوه. لذا نمیدانیم مرادشان از «نحوه» چیست. اگر مرادشان ریا و سمعه- سمعه همان ریا است- باشد، ریا اگر زبانی باشد، به آن سمعه و اگر عملی باشد، ریا میگویند. اگر مرادشان آیهی «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِکُم بِالْمَنِّ وَ الأذَی کَالَّذِی یُنفِقُ مَالَهُ رِئَاء النَّاسِ وَ لاَ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ»[2] باشد، فقها برای فساد عبادت نمیگویند. ریا را برای فاسد شدن عبادت گفتهاند، اما طبق «لاَ تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِکُم بِالْمَنِّ وَ الأذَی»، گناه بزرگ است و کوچک کردن مسلمان و ظلم به مسلمان است. اما نگفتهاند ظلم به مسلمان موجب فساد عبادت میشود. کسی حتی در نماز هم ظلم به دیگری کند، یا در وسط روزه به بچهی بیگناهش کتک بزند، کسی نگفته نماز و روزه باطل است. لذا «نحوه» را که مرحوم سید تکرار کردهاند، معنایش را نمیفهمیم. آنچه میفهمیم، این است که ایشان میفرمایند: اگر کسی روزه بود، اما ریا کرد، قبل از ظهر نمیتواند تجدید نیت کند. البته أحوط دارند، اما علی کل حال میفرمایند: نمیشود، برای اینکه ریا مفسد عبادت است. لذا میفرمایند: «الاّ أن یفسد صومه بریاء و نحوه، فإنه لا یجزیه لو أراد التجدید قبل الزوال علی الأحوط».نتوانستهاند جزم به مسأله پیدا کنند.
مشهور در میان أصحاب، بلکه خیلیها، من جمله صاحب جواهر و خیلی از بزرگان چه قدماء و چه متأخرین ادعای اجماع کردهاند. معمولاً همهی محشین بر عروه گفتهاند: ریا مفسد روزه و مبطل عمل است. لذا اگر کسی در وسط نماز مثلاً «وَلاَ الضَّالِّينَ» را خوب گفت برای اینکه دیگران بارک الله بگویند و یا امام جماعت یا مأموم در مسجد ریاءاً و برای اینکه مردم بگویند چه آدم مقدس و منظمی است، نمازش را شمرده بخواند، مشهور در میان اصحاب گفتهاند: نماز و روزهاش باطل است. در کلیهی عبادات گفتهاند ریا آن را باطل میکند. همه فقها در فروعات، از اول فقه تا آخر فقه، شاید بیش از صد جا گفتهاند: ریا عمل را باطل میکند. لذا فرقی هم نیست بین اینکه نماز باشد، یا روزه باشد، یا خمس باشد، یا زکات باشد، یا حج باشد و یا جهادباشد. مگر اینکه قصد قربت نخواهد، مثل امر به معروف و نهی از منکر، که میگویند: قصد قربت نمیخواهد. لذا توسلیات نه، ولی همهی تعبدیات به ریا باطل میشود؛ به مجرد اینکه ریا کرد، باطل میشود.
البته از نظر اخلاقی باید مبرِز داشته باشد. همین که در دل خوشش بیاید، یا بخواهد بنمایاند، ریا نیست و ریا آن است که از نظر دل برای دیگری باشد و از نظر عمل آن را بنمایاند. مثل اینکه به مسجد برود، برای اینکه مردم بگویند: این آقا مقدس شده است، یا در صف اول بایستد و یا از نظر گفتن به مردم بگوید که من روزه هستم، برای اینکه مردم بگویند بارک الله این آقا روزهی مستحبی هم میگیرد. بالاخره مبرز میخواهد. در بحث کلی گفتهاند ریا مفسد عمل است. این مشهور در میان فقها، بلکه اجماع است. بلکه بعضی از بزرگان ادعای ضرورت هم کردهاند و گفتهاند: ریا در نماز مثل حدث میماند، همینطور که اگر کسی محدث شد، نمازش باطل است، همینطور اگر ریا کرد، نمازش باطل است.
آیات و روایات هم در این باره فراوان است و من جمله این آیه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِکُم بِالْمَنِّ وَ الأذَی کَالَّذِی یُنفِقُ مَالَهُ رِئَاء النَّاسِ وَ لاَ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ». خیلی هم طنطراق دارد؛ اعمالتان را به واسطهی منّت گذاشتن بر سر کسی که به او پول میدهید باطل نکنید. مثلاً بگویید من کسی هستم که برایت خانه خریدم و یا زخم زبان بزنید و او را در میان مردم کوچک کنید. قرآن میفرماید: «لاَ تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِکُم بِالْمَنِّ وَ الأذَی»، بعد ریا را مفروغٌ عنه گرفته است؛ «کَالَّذِی یُنفِقُ مَالَهُ رِئَاء النَّاسِ وَ لاَ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ»، کسی که ریاکار باشد، اصلاً کافر است و کفر عملی دارد. این ایمان به خدا و پیغمبر (صلی الله علیه و آله وسلم) ندارد و لذا ریاکار است. همینطور که ریا عمل را باطل میکند، منت گذاشتن و اذیت کردن هم عمل را باطل میکند.
معمولاً گفتهاند: این آیه به خوبی دلالت دارد که ریا عمل را باطل میکند. روایات هم فراوان است که بعضی از روایات در فقه ما آمده و بعضی در کتابهای اخلاقی آمده و بالاخره در کتب اربعهی ما علاوه بر کتابهای دیگر، روایات فراوانی هست که ریا مفسد و مبطل عمل است. لذا مرحوم سید در اینجا میفرماید: اگر کسی در یوم الشک روزه بگیرد و قبل از ظهر چیزی بخورد، یا ریا کند و بعد بفهمد که ماه رمضان است، آن وقت نمیتواند تجدید نیت و نیت ماه رمضان کند؛ برای اینکه تجدید نیت از کسی است که چیزی نخورده باشد و از کسی است که عمل را باطل نکرده باشد و این چون عمل را باطل کرده و ریاکاری کرده، نمیتواند تجدید نیت کند.
معمولاً روی این فرمایش مرحوم سید فتوا هم دادهاند، اما مشکل ما در این فرع این است که «علی الأحوط» مرحوم سید به چه معناست؟ کسی میتواند تجدید نیت کند که عملش را باطل نکرده باشد. اگر کسی در نماز حرف بزند و بعد ریاکاری کند یا بعد کاری کند که نماز را بشکند، معلوم است که تجدید نیت بعدی نمیتواند کار کند، برای اینکه این به واسطه حدث نمازش را باطل کرده است. این جملهی «علی الأحوط» و «نحوه» مرحوم سید را نمیفهمیم. ایشان در دو سه مسأله بعد فتوا میدهند که ریا مفسد عمل است و معمولاً فقها در باب وضو مثال زدهاند به اینکه اگر کسی یکی از مبطلات وضو را به جا بیاورد و مثال زدهاند به اینکه اگر کسی بعد از وضو محدث شود، چطور وضویش باطل است، پس اگر ریاکار هم باشد، وضویش باطل است. اگر به مردم بنمایاند که من کسی هستم که به سختی یخ را شکستم و یا به سختی آب از جایی آوردم و وضو گرفتم و به رخ دیگران بکشد که آنها بگویند بارک الله چه آدم حسابی است، گفتهاند: این وضو باطل است. در تجدید نیت هم همینطور است؛ کسی میتواند تجدید نیت کند که مبطلی به جا نیاورده باشد و اگر مبطلی به جا آورده باشد، عمدی باشد یا سهوی باشد، تجدید نیت معنا ندارد.
علی کل حالٍ این عبارت مرحوم سیّد مشکل دارد، یعنی آن را نمیفهمیم. یکی این جمله که میفرماید: «إلا أن یفسد صومه بریاء ونحوه»، که نمیفهمیم «نحوه» چیست. آیا مرادشان غیراخلاقی است، مثلاً «الا أن یفسد صومه بریاء أو أکل او شرب»؛ که بعید است مرادشان این باشد. معمولاً علمای علم اخلاق نحوه را به سمعه میزنند و در روایات مشهور شده که ریا و سمعه داریم و اما سمعه از مصادیق ریا است و جدا نیست. آیا مراد از نحوه یعنی «منّ و اذی» که در قرآن آمده؟ این هم بعید است، برای اینکه کسی نگفته «منّ و اذی» عبادت را باطل میکند. مثلاً در وسط روزه عصبانی میشود و بچه را میزند و یا سر زنش داد و فریاد بکشد، کسی نگفته روزهاش باطل است. اگر ریا روزه را باطل نمیکند پس علی الأحوط ندارد و اگر روزه را باطل میکند علی الأحوط ندارد و همینطور که فقها فرمودند باید بگوید «لا یجزیه لو أراد التجدید قبل الزوال».
همهی محشین بر عروه و چند نفر از بزرگان، مثل محققین و صاحب کشف اللثام و شهیدین و امثال آنها معمولاً مسأله را متعرض شدهاند و در فروعاتشان گفتهاند ریا مبطل است. بحث مفصل آن را هم در باب طهارت کردهاند و مثلاً در باب وضو بحث مفصلی راجع به ریا کردهاند و استشهادها کردهاند و بالاخره به اینجا رسیدهاند که ریا مبطل است.
حالا در بحث ما اگر مبطل باشد، تجدید نیت معنا ندارد. تجدید نیت از کسی است که از اول اذان صبح، تا قبل از ظهر چیزی نخورده باشد و حالا فهمیده باشد که ماه رمضان است و باید تجدید نیت کند و الاّ اگر کسی نمیداند ماه رمضان است یا نه و با استصحاب گفت ماه رمضان نیست و روزه نگرفت و صبحانه خورد و بعد اثبات شد که ماه رمضان است، این شخص نمیتواند تجدید نیت کند، برای اینکه چیزی خورده است. سابقاً گفتیم: نیت روزه برای عامد تا طلوع فجر است و برای جاهل و ناسی و معذور تا قبل از ظهر است. روزهی مندوب، تجدید نیتش تا غروب است، اما در وقتی که چیزی نخورده باشد. همینطور که روایت داریم امیرالمؤمنین (علیه السلام) به خانه میآمدند و میپرسیدند چیزی در خانه هست که بخوریم؟ و گاهی حضرت میفرمودند: اگر چیزی نیست، من روزه بگیرم و تجدید نیت میکردند.[9] و اما اگر چیزی خورده باشد و بگوید اگر چیزی در خانه نیست من روزه بگیرم، معنا ندارد. تجدید نیت در آنجا است که چیزی نخورده باشد. لذا اگر ریا مفسد است، پس معنای تجدید نیت چیست؟ اگر مفسد نیست، تجدید نیت میشود، اما علی الأحوط را نمیتوان درست کرد که بگوییم تجدید نیت کند و این روزه را بگیرد، بعد هم قضای آن را بگیرد. لذا دائرمدار این است که وضع ریا چگونه باشد.
مشکلی که در مسأله هست و مشکل بزرگی است، این است که فقها ریا را در مبطلات عبادات- چه در باب نماز و چه در باب روزه و چه در باب خمس و زکات و چه در باب حج و جهاد- نشمردهاند. مبطلات نماز را 12 مورد میشمارند، اما ریا را نشمردهاند. در باب روزه هم مبطلات روزه را مفصّل شمردهاند، اما ریا را نگفتهاند؛ گفتهاند: خوردن و آشامیدن و مقاربت و ارتماس و سر فروبردن در آب روزه را باطل میکند، اما تا به حال هیچ فقیهی از قدما و متأخرین نگفته که مفطرات روزه سیزده مورد است و یکی از آنها ریا است. در باب ریا میگویند مفسد است و در فروعات بیش از صد جا میگویند مفسد است، اما در شمارش مبطلات، ریا را جزو مبطلات نمیشمارند. همه گفتهاند: اگر مریض است، روزهاش را بخورد و اگر مریضی او خوب شد و توانست روزه بگیرد، تجدید نیت کند. خیلیها این را گفتهاند و باید بگوییم اجماع هم داریم. اما نگفتهاند: اگر کسی ریا کرد، روزهاش باطل است. در فروعات همه میگویند ریا مفسد است، اما شمارش مبطلات در کتب فقهیه- چه استدلالی و چه عملی- آمده، یعنی چه در رساله، مثل نجاة العباد، یا عروه، یا تحریر حضرت امام و چه در کتابهای استدلالی، مثل جواهر، کسی در شمارش نگفته ریا یکی از مفطرات روزه است. اما در باب روزه، ریا را در موارد متعدد گفتهاند مفسد است.
میگوییم اگر مفسد است، پس چرا شمارش نکردید و اگر مفسد نیست، چرا شهرت دارید به اینکه روزه را باطل میکند. لذا فقیهی نداریم که گفته باشد ریا روزه را باطل میکند، چه مثل محقق در شرایع که اتفاقا از کتابهایی که خیلی فرع دارد، یکی مبسوط شیخ طوسی است و یکی هم شرایع محقق است. اما در شمارش مبطلات چه در باب نماز و چه در باب روزه و چه در باب خمس و زکات نگفتهاند ریا مبطل نماز و روزه و خمس یا زکات است. یا در باب نماز گفتهاند مبطلات نماز چند چیز است و حتی در رساله های عملیه هم آمده است، اما در همین رسالههای عملیه، مبطلات نماز را میشمارد، اما ریا را جزو مبطلات نیاوردهاند. حالا اگر مبطل است، چرا در شمارش مبطلات نیامده و اگر مفسد نیست، چطور شهرت به این سزا و در فروعات یکی پس از دیگری آمده است؟ مرحوم سید در عروه راجع به نماز و حتی وضو و اینکه وضو چند شرط دارد و چه چیزی وضو را باطل میکند، یا در نماز چند چیز نماز را باطل میکند و بعد هم میرسند به باب صوم و اینکه چند چیز صوم را باطل میکند، اما هیچکدام نگفتهاند یکی از آن موارد ریا است.
از نظر روایات هم نمیتوان یک روایت پیدا کرد که بگوید از مبطلات نماز، ریا است. مثلاً میگوید از مبطلات نماز رو برگرداندن از قبله یا حرف زدن در نماز یا فعل کثیر در نماز است، اما ریا را نگفتهاند. یک قاعده کلی بحث کردهاند که ریا حرام و مفسد است، اما آن را نشمردهاند. مثلاً در روایات در باب روزه آمده است: چند چیز است که روزه را باطل میکند، مانند خوردن و آشامیدن و حتی وارد شدن غبار غلیظ در دهان یا فرو دادن خلط سینه و غیره، اما در هیچ رساله ای نیست که ریا روزه را باطل میکند. لذا در شمارش نیست، اما این مسأله در فروعات هست و مرحوم سید در عروه در باب نیت تصریح میکنند که ریا روزه را باطل میکند.[10] مخصوصا در روایات ما گفتهاند: ریا در روزه، عمل را نابود میکند، اما اینکه روزه قضا داشته باشد، احدی نگفته است. نگفتهاند این روزه کفاره و قضا دارد، در شمارش هم ریا را از مبطلات روزه نشمردهاند، اما مفروغٌ عنه گرفتهاند که ریا مفسد است. من جمله مرحوم سید در اینجا مفروغٌ عنه گرفته که ریا مفسد است.
اگر بخواهیم به آیهی «لاَ تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِکُم» هم تمسک کنیم، اشکال پیدا میشود؛ برای اینکه در آیه آمده «لاَ تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِکُم بِالْمَنِّ وَ الأذَی کَالَّذِی یُنفِقُ»، پس اول باید بگویید: «منّ و اذی» روزه را باطل میکند، تا بعد بگویید: ریا هم روزه را باطل میکند، ولی هیچ فقیهی و هیچ روایتی منّ و اذی را نگفته است. در باب ریا روایات زیادی داریم که ریا درسرحد کفر است و در روز قیامت به او میگویند: پاداش همهی اعمالت را از کسی که برای او این کارها را کردهای، بگیر. لذا اگر برای دنیا باشد، گردوی پوچ است و این عمل از قیمت میافتد و منفور پیش خدا میشود، اما نگفتهاند: این عمل باطل میشود، به این معنا که قضا و کفاره داشته باشد.
مسأله بغرنج است و حل کردن آن مشکل است و اگر بخواهیم بگوییم: ریا، نماز و روزه را باطل نمیکند، خیلی جرأت میخواهد.
وصلی الله علی محمد و آل محمد