جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر


 
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)
  • پیام در پی شهادت جناب آقای اسماعيل هنيّه«رحمة‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: واجبات سعی بین صفا و مروه؛ «ابتدا و انتهای سعی»
    موضوع درس:
    شماره درس: 109
    تاريخ درس: ۱۳۹۳/۱۰/۲۳

    متن درس:

    أعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏ رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري وَ يَسِّرْ لي‏ أَمْري وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني‏ يَفْقَهُوا قَوْلي.

     

    درباره سعی بین صفا و مروه فرموده اند: چهار شرط دارد: شرط اول نیت، شرط دوم ابتدا از صفا، شرط سوم انتها به مروه و شرط چهارم نیز 7 شوط رفت و آمد است؛ در مقابل عامه که 14 شوط می‌گویند.

    دیروز راجع به نیت صحبت کردیم و گفتیم: این نیت گرچه رکن عمل است، اما ممکن نیست انسان عمل را بدون نیت به جا بیاورد. لذا این توجه به عمل را نیت می‌گوییم و گفتیم: گاهی توجه به توجه ندارد، اما نیت است و همان محرک برای عمل است، اما به آن توجه ندارد و گاهی هم توجه دارد که آن نیت کار می‌کند. لذا نیت در همه اعمال یک امر ضروری و بدیهی است و به زبان آوردن نمی‌خواهد، خطور به قلب هم نمی‌خواهد، بلکه توجه- که اراده و عمل از آن بلند می‌شود- کافی است.

    راجع به شرط دوم و سوم هم، که اینها یک شرط است و آن این است که «البدء بالصفا والختم بالمروه»[1]، یعنی باید از صفا شروع کند و به مروه ختم کند، صحبت کردیم.

    شرط چهارم: 7 شوط سعی کند[2]. وقتی 7 شوط سعی کند، خواه ناخواه به مروه تمام می‌شود. الاّ اینکه دو مسئله مهم در اینجا است که یک مسئله را دیروز عرض کردم و آن این بود که دقتهای عقلی لازم نیست و همین مقدار که بگویند از صفا شروع کرد و به مروه ختم کرد، کفایت می‌کند ولو اینکه مقدار معتنابه ای نباشد، مثلاً انگشتها خارج باشد و یا پشت پاها آخر نباشد. ظاهراً اینگونه دقتها لازم نیست؛ همینطور که دیروز عبارت صاحب ریاض را خواندیم، که فرمودند: این دقتها لازم نیست، مگر اینکه از اجماع بترسیم.

    اما چیزی که صاحب جواهر در اینجا دارند این است که می فرمایند: یک قدم عقبتر، یا یک قدم جلوتر باشد، برای اینکه سعی بین صفا و مروه از زمان پیغمبر اکرم تا الان خیلی تغییر کرده است، لذا یک قدم روی صفا برود و یک قدم هم روی مروه برود، تا اینکه یقین کند که سعی بین صفا و مروه شده است.[3]

    این فرمایش صاحب جواهر که الان هم در مناسکها آمده است، کار را مشکل می‌کند؛ برای اینکه تغییر و تغیّر از زمان پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم تا الان در همه ی مناسک واقع شده است. عرفات و مشعر و منی و جمرات و مذبح و طواف و همچنین سعی بین صفا و مروه خیلی تغییرات پیدا کرده است و ما اگر بخواهیم طبق آنچه زمان پیغمبر صلی الله علیه وآله و سلم بوده، به جا بیاوریم، ممکن نیست. لذا وضع فعلی مناط است، هم در عرفات، هم در مشعر و هم در منی و اعمال منی مثل جمرات و مذبح و بعد هم طواف و سعی بین صفا و مروه، باید وضع فعلی را مناط بگیریم. این تغییر و تغیّرها در زمان ائمه طاهرین «سلام‌الله‌علیهم» نیز پیدا می‌شد و ائمه طاهرین «سلام‌الله‌علیهم» طبق همان که بود عمل می‌کردند و آن را حجت می‌دانستند.

    علی کل حال اینکه صاحب جواهر می‌فرمایند: «یک قدم روی کوه برو جلو ، تا یقین حاصل کنی»، لازم نیست و همچنین لازم نیست یک قدم عقب رویم. الان در رمی جمرات هم همین طور است؛ در زمان ما خیلی تغییر پیدا کرده، چه رسد به هزار و چهارصد سال پیش تا الان. ما در وضع فعلی، عرفات و مشعر و منی و جمراتی داریم و طواف و سعی بین صفا و مروه داریم که باید این وضع فعلی را انجام دهیم و کاری نداشته باشیم که قبلاً چه بوده، کم و زیاد شده، یا بالا و پائین رفته است. همین صفا و مروه را اگر از زمان حضرت ابراهیم تا حال حساب کنیم، خیلی تغییر کرده، از زمان پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم نیز تغییر کرده است ، ولی فقها هم روی این فتوا می‌دهند؛ یعنی الان معمولاً مناسکها و مراجع گذشته و حال، فتوا می‌دهند که وضع فعلی مناط است. وقتی وضع فعلی مناط شد، آنگاه ما عرفاتی داریم، که باید در آنجا توقف کنیم و مشعری داریم، که باید آنجا توقف کنیم و جمره عقبه ای داریم، که باید به آن سنگ بزنیم و قربانگاهی داریم، که باید در آنجا گوسفند قربانی کنیم و محلی به نام منی است، که باید در آنجا توقف کنیم و جایی به عنوان صفا و مروه است، که باید در آنجا سعی بین صفا و مروه کنیم و به غیر از این چاره‌ای نیست، صدق عرفی هم دارد. همین الان اگر کسی سعی بین صفا و مروه کند، صدق عرفی دارد؛ که 7 مرتبه از صفا به مروه و از مروه به صفا رفت.

    لذا این یک قدمی که صاحب جواهر می‌فرمایند از صفا بالاتر رود و از مروه هم بالاتر رود، هیچ وجه عرفی ندارد. وجه دقّی و عقلی هم ندارد؛ زیرا اگر بنا است که بالا رود، همین که بعضی از عوام مردم تفریح می‌کنند و روی کوه می‌روند، عالی و مستحب است، نشستن در آنجا هم مستحب است، لذت خاصی هم دارد. اما اینکه ما روی صفا یک قدم بالاتر برویم و روی مروه یک قدم بالاتر برویم، تا یقین پیدا کنیم که سعی بین صفا و مروه زمان پیغمبر صلی الله علیه وآله و سلم را به جا آورده ایم، این با دو سه قدم هم پیدا نمی‌شود و لازم هم نیست.

    لذا سابقاً گفتیم که اگر وضع سیاسی باشد، ما باید از آنها متابعت کنیم، اگر وضع اجتماعی باشد، عرفاً سعی بین صفا و مروه کرده ایم، ولو اصلاً روی کوه نرویم و به همین علامتی که گذاشته اند، عمل کنیم. اگر امر فقهی هم باشد، سعی بین صفا و مروه می‌خواهیم و این سعی بین صفا و مروه پیدا می‌شود، اما اینکه بگردیم که هزار سال قبل چطور بوده و آنطور رفتار کنیم، نه لازم است و نه ممکن است. لذا اگر یک قدم هم بالاتر رود، یا دو قدم هم بالاتر رود، باز معلوم نمی‌شود که از صفا شروع کرده است. بله اگر کسی خودش را به آخر کوه بچسباند، بالاخره یقین می‌شود که هاجر و پیغمبر از همین راه رفته اند و این را هیچ فقیهی نگفته و نمی‌گوید و لازم هم نیست.

    الان فقها می‌گویند: رفتن روی صفا و مروه و نشستن در آنجا و استراحت کردن در آنجا مستحب و جایز است و اما کسی بگوید یک قدم بالاتر برو، برای اینکه یقین پیدا کنی زمان پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم را درک کرده ای، می‌گوییم: سه قدم یا چهار قدم هم برویم، نمی‌شود. یکی هم اینکه وضع فعلی مناط است. اگر این حرف را در سعی بین صفا و مروه بزنیم، در طواف هم خیلی جلو می‌آید، در منی و رمی جمرات و مذبح نیز جلو می‌آید. الان مذبحی است و مذبح در منی صدق عرفی دارد، اما این مذبح از صد سال قبل تا حال تغییر کرده است و ما مذبح فی منی می‌خواهیم و الان این مذبح را برای ما تهیه کرده اند و باید در آنجا ذبح کنیم. یا اینکه ما رمی جمره عقبه می‌خواهیم، حال جمره دو متر این طرف یا ده متر آن طرف تر باشد، بالاخره رمی جمره عقبه صدق می‌کند. این صدق عرفی است و همین مقدار کفایت می‌کند. راجع به امر سیاسی هم حتماً باید اختلاف نباشد و حساب اینکه ما از باب یقین و مقدمه علمی بیاییم، اینها را نمی‌توان درست کرد.

    دیروز گفتم: این مقدمة العلمیه‌ای که صاحب جواهر دارد، بزرگان هم در رساله‌ها دارند و حتی در وضو می‌گویند مقداری بالاتر بشوی، به خاطر مقدمه علمیه؛ این مقدمه علمیه را اصلاً از باب ثبوتی نمی‌توان درست کرد، برای اینکه باید اطمینان داشته باشد که از بالا به پایین شسته و تا این اطمینان نباشد، نمی‌شود و اگر اطمینان نداشته باشد، باید از بالاتر بشوید و اگر اطمینان باشد، علم پیدا شده و مقدمة العلمیه معنا ندارد.

    در سعی بین صفا و مروه هم همین طور است؛ باید اطمینان باشد که از صفا به مروه رفته است، اما حالا از باب مقدمة العلمیه مثلاً پاشنه ی پای او از  جایی که علامت است، بالاتر باشد و یا از باب اینکه تغییر و تغیر پیدا کرده، یک قدم بالاتر برود. می‌گوییم اگر اطمینان نیست، باید از هر راهی اطمینان پیدا شود و اگر اطمینان است، آنگاه مقدمة العلمیه سالبه به انتفاع موضوع می‌شود و این فرمایش صاحب ریاض، فرمایش خوبی است، الان هم مناسکهای گذشته و فعلی همینطور است و می‌گویند همین سعی بین صفا و مروه که درست کرده اند، کفایت می‌کند. با اینکه خیلی تغییر کرده است، گاهی کمتر شده، گاهی بیشتر شده است و کوه را تراشیده اند و جلو رفته اند و علامتی درست کرده اند، اما ما از نظر صدق عرفی، بیش از این نمی‌خواهیم و بیش از این واجب نیست و این دقتها را هم باید نداشته باشیم.

    مسئله دیگری جلو می‌آید که خیلی مهم است و آن این است که گفته اند: از صفا شروع کن و به مروه ختم کن، اما اگر نیاوردی و از صفا شروع نشد و یا اینکه از اول شروع نشد و امثال اینها، گفته اند: اگر عمداً باشد، سعی باطل است، اگر جهلاً یا نسیاناً هم باشد، باطل است و اگر عذرا هم باشد، جایز نیست و باید نائب بگیرد.

    درحالی که در مسائل قبل لاأقل صورت نسیان را درست می‌کردند، ولی در اینجا رکن صلاتی به تمام معنا درست می‌کنند. رکن حجی این است که اگر عمداً نیاید، باطل است و اگر سهواً نیاورد، طوری نیست و اما رکن صلاتی این است که اگر نیاورد، یا زیاد کند، عمداً باشد، یا جهلاً، یا نسیاناً، نماز باطل است. حال این سعی بین صفا و مروه را مخصوصاً صاحب جواهر، رکن صلاتی کرده است، درحالی که در روایات ما نیست. مرحوم محقق هم ندارند و آنچه مرحوم محقق دارند، این است که ابتدا از صفا و انتها به مروه باشد؛ از صفا شروع ‌کند و 7 شوط به جا ‌آورد و به مروه تمام شود. مرحوم صاحب جواهر هم می‌فرمایند: اجماع به قسمیه داریم، اما مرحوم محقق نمی‌گوید که اگر نسیاناً این 7 شوط نیامد و یا جهلاً کم و زیاد آمد، مثلا مقداری از مروه مانده بود، رها کرد و از دری رفت که از صفا وارد مسجدالحرام می‌شود، و هنوز به صفا نرسیده، جهلاً خارج شد، وضع او چیست؛ مرحوم محقق متعرض نیست و معمولاً ندیده ام که فقها متعرض باشند، اما مرحوم صاحب جواهر در اینجا متعرض است و می‌فرماید: سهواً أو جهلاً أو عذراً- چه رسد به عمداً- اگر نیاورد، سعی باطل است و دوباره باید سعی بین صفا و مروه کند.

    اگر یادتان باشد همین صاحب جواهر راجع به جهل در طواف نفرمودند، راجع به سهو نیز روایت داشتیم و ایشان در صورت جهل هم حکم سهو را بار کرد و فرمود: اگر عمداً نیاورد، حج باطل است و اما اگر سهوا یاجهلاً نیاورد، حج باطل نیست. حال در اینجا چه خصوصیتی دارد، که مرحوم صاحب جواهر این را رکن به تمام معنا و رکن صلاتی کرده است؟

    صحیحه معاویة بن عمار: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: مَنْ بَدَأَ بِالْمَرْوَةِ قَبْلَ الصَّفَا فَلْيَطْرَحْ مَا سَعَى وَ يَبْدَأُ بِالصَّفَا قَبْلَ الْمَرْوَةِ»[4].

    صحیحه علي بن أبي حمزة: «عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلٍ بَدَأَ بِالْمَرْوَةِ قَبْلَ الصَّفَا قَالَ: يُعِيدُ أَ لَا تَرَى أَنَّهُ لَوْ بَدَأَ بِشِمَالِهِ قَبْلَ يَمِينِهِ فِي الْوُضُوءِ أَرَادَ أَنْ يُعِيدَ الْوُضُوءَ».[5]

    چند روایت اینگونه است که ابتدا از صفا و ختم به مروه باشد.

    صاحب جواهر در اینجا می‌فرمایند: «بلافرق بین العامد والناسی لعدم الاتیان بالمامورٌ به علی وجهه»[6]؛ این طور که به او دستور داده اند، نیاورده است، بنابراین باطل است ولو سهوا باشد.

    می‌گوییم: علی وجهه نیامده و این معنای ناسی است و شما در طواف فرمودید: ساهی معذور است، بعد فرمودید: جاهل هم معذور است[7]، ولی در اینجا می‌فرمایید: اگر عمداً باشد، یا جهلاً، یا نسیاناً باشد، باطل است.

    مطلب دیگر ظهور روایات است؛ یعنی ظهور روایات این طور بود که «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: مَنْ بَدَأَ بِالْمَرْوَةِ قَبْلَ الصَّفَا فَلْيَطْرَحْ مَا سَعَى وَ يَبْدَأُ بِالصَّفَا قَبْلَ الْمَرْوَةِ »[8]. صاحب جواهر می‌فرمایند: این اطلاق دارد و معنایش این است که عمداً او سهواً او جهلاً، باطل است.

    آیا می‌توانیم چنین اطلاقی بگیریم؟ اگر چنین اطلاقی هم بگیریم، رفع ما لایعلمون، سهو و جهل و نسیان را می‌زند و بر همه روایات ما، الاّ ما أخرجه الدلیل حکومت دارد. حدیث رفع، چه در باب عبادات و چه در باب معاملات، بر ادله اولیه حکومت دارد؛ یعنی ادله ثانویه بر ادله اولیه مقدم است و به عبارت دیگر حدیث رفع حاکم است بر اینکه سعی به جا بیاور، طواف به جا بیاور و حج و نماز به جا بیاور. لذا ظهور روایتی که ایشان می‌گویند، اولاً اینکه در مقام بیان نیست تا بخواهیم اطلاق گیری کنیم، حال اگر کسی بگوید در مقام بیان است و می‌تواند اطلاق گیری کرد، حدیث رفع می‌گوید این طور نیست.

    اگر یادتان باشد، صاحب جواهر در مباحث قبل، راجع به طواف می‌گفتند: حدیث رفع حاکم است. حال اگر حدیث رفع در طواف حاکم است، پس در سعی بین صفا و مروه هم حاکم است. مگر اینکه کسی بگوید روایت دوم تشبیه شده که اگر کسی دست چپش را اول شست و دست راستش را بعد شست، وضویش باطل است، عمداً او سهواً او جهلاً او عذرا، پس سعی بین صفا و مروه هم همین طور است، برای اینکه امام «سلام‌الله‌علیه» آن را به وضو تشبیه کرده اند.

    روایت این بود: «قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلٍ بَدَأَ بِالْمَرْوَةِ قَبْلَ الصَّفَا قَالَ: يُعِيدُ أَ لَا تَرَى أَنَّهُ لَوْ بَدَأَ بِشِمَالِهِ قَبْلَ يَمِينِهِ فِي الْوُضُوءِ أَرَادَ أَنْ يُعِيدَ الْوُضُوءَ».[9]و چون در اینجا عمد و سهو ندارد، پس در سعی بین صفا و مروه عمد و سهو ندارد و همه ملحق به یکدیگر است.

    این روایت بهتر است الاّ اینکه ما می‌گوییم: حدیث لاتعاد می‌گوید باید وضو باشد و اگر وضو نیامد، نماز باطل است، اما حدیث لاتعاد کیفیت وضو را نمی‌گیرد. مثلاً کسی سهوا یا جهلا، اول دست چپ را شست، بعد دست راست را شست. آقایان می‌گویند: وضو باطل است. ما می‌گوییم: چرا حدیث رفع جاری نمی‌کنید؟ طبق «کُلُّ امْرِءِ رَكِبَ أَمْراً بِجَهَالَةٍ فَلَا شَيْ‏ءَ عَلَيْهِ »[10] وضویش صحیح است. راجع به غسل هم، اگر اول طرف راست و چپ را شسته، بعد سر و گردن را شسته است، آقایان می‌گویند غسل باطل است و حدیث لاتعاد می‌گوید: «لَا تُعَادُ الصَّلَاةُ إِلَّا مِنْ خَمْسَة»[11] و یکی از آن امور طهور است؛ یعنی اگر کسی جُنُب بود و غسل نکرد، عمدا باشد یا سهوا یا جهلا باشد، نمازش باطل است. می‌گوییم: اگر غسل نکردف درست است،  اما اگر غسل کرد و در کیفیات جهل داشت، پس چرا حدیث رفع جاری نشود؟ یعنی چرا رفع ما لایعلمون راجع به کیفیت غسل یا وضو یا کیفیت تیمم جاری نشود؟ مثل جاهای دیگر است؛ مثلاً سهواً حمد و سوره را نخواند و به رکوع رفت، می‌گویید: حدیث رفع یا روایت می‌گوید نمازت درست است؛ زیرا رکن نیست. طهارت رکن نماز است، اما آیات کیفیات در طهارت هم رکن است؟ آقایان می‌فرمایند رکن است.

    و اما اگر کسی بگوید کیفیات رکن نیست، خود وضو و غسل و تیمم رکن نماز است و اگر اصلاً نیامد، نماز باطل است و اما اگر آمد، ولی کیفیّت آن نیامد، ما می‌گوییم: وضو آمده و رفع ما لایعلمون کیفیات را برمی‌دارد و ظاهراً این فرمایش صاحب جواهر با فرمایش دو سه روز قبل و فرمایش چند روز آینده ایشان منافات دارد. مرحوم صاحب جواهر از کسانی است که می‌فرماید: در باب حج به خاطر «کُلُّ امْرِءِ رَكِبَ أَمْراً بِجَهَالَةٍ فَلَا شَيْ‏ءَ عَلَيْهِ»[12]، جاهل مقصر معذور است. چند روز قبل هم تصریح کردند و حدیث رفع را آوردند، اما در اینجا روایات را نیاورده اند، به حدیث رفع هم تمسک نکرده اند.

      وصلی الله علی محمد و آل محمد



    [1]. شرائع الاسلام، محقق حلی، ج1، ص204.

    [2]. شرائع الاسلام، محقق حلی، ج1، ص204.

    [3]. جواهرالکلام، شیخ محمد حسن نجفی، ج19، ص420.

    [4]. وسائل الشیعة، شیخ محمد بن حسن حرعاملی، ج13، ص487، ابواب سعی، باب10، ح1، شماره18270، ط آل البیت.

    [5]. وسائل الشیعة، شیخ محمد بن حسن حرعاملی، ج13، ص488، ابواب سعی، باب10، ح4، شماره18273، ط آل البیت.

    [6]. جواهرالکلام، شیخ محمد حسن نجفی، ج19، ص418.

    [7]. جواهرالکلام، شیخ محمد حسن نجفی، ج19، ص398.

    [8]. وسائل الشیعة، شیخ محمد بن حسن حرعاملی، ج13، ص487، ابواب سعی، باب10، ح1، شماره18270، ط آل البیت.

    [9]. وسائل الشیعة، شیخ محمد بن حسن حرعاملی، ج13، ص488، ابواب سعی، باب10، ح4، شماره18273، ط آل البیت.

    [10]. وسائل الشیعة، شیخ محمد بن حسن حرعاملی، ج12، ص489، ابواب تروک احرام، باب 45، ح3، شماره16861، ط آل البیت.

    [11]. وسائل الشیعة، شیخ محمد بن حسن حرعاملی، ج6، ص401، ابواب تشهد، باب7، ح1، شماره8284، ط آل البیت.

    [12]. وسائل الشیعة، شیخ محمد بن حسن حرعاملی، ج12، ص489، ابواب تروک احرام، باب 45، ح3، شماره16861، ط آل البیت.

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365