جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ سه شنبه ۶ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: فروع در قانون درء
    موضوع درس:
    شماره درس: 307
    تاريخ درس: ۱۳۸۷/۸/۱۹

    متن درس:

      اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

       دیروز عرض کردم این قاعده درء یک قاعده مسلم در فقه ماست بلکه در فقه سنی و قاعده خوبی هم هست یک منت بر سر امت ادرء الحدود بالشبهات، همین الان یک از فضلا راجع به بحث ما که راجع به مجنون وصبی بود که من گفتم اگر عمداً یک بچه 14 ساله کسی را بکشد، خب آن موقع نمی‌شود کشتش رفع القلم عن الصبی حتی یحتلم اما حالا 14 سال شد 16 سال، آیا می‌شود کشت یا نه ؟ من گفتم بله می‌تواند او قصاص بکند ولی دم و بگوید من این را می‌خواهم بکشم، یکی از فضلا می‌گفت قاعده درء ، گفتم خب بله، اگر کسی شک بکند، قاعده درء همینجا، جایش است، نمی‌دانیم آیا می‌شود کشتش یا نه ؟ ادرء الحدود بالشبهات می‌گوید نه. لذا این قاعده درء خیلی جاها بدرد می‌خورد و یک منت است، خیلی جاها رفع حد می‌شود، رفع قصاص می‌شود، رفع تعزیر می‌شود، قاضی باشد که راستی بخواهد حدود را به هر اندازه جاری نکند، قاعده درء یک حربه خوبی برای این قاضی است.

        و دیروز راجع به دلیلش صحبت کردیم که حتی رساندیم به اینجا که این قاعده درء می‌گوید اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال، آن یقینیات ما را هم شبهه ناک می‌کند، مشکوک می‌کند. برای اینکه به مجردی که شک کرد دیگر آن احتمال با یقین سازگاری ندارد، با یقین و یقینیات. وقتی با یقین سازگار نداشت یقین ما می‌شود مشکوک، لذا می‌گفتم این قاعده درء اصالاً راجع به احکام تخصص دارد و اگر حرف مرا نزنید، بفرمائید که حکومت دارد، ورود دارد و اینطور که من عرض می‌کنم این قاعده درء راجع به همه احکام می‌آید و حکومت پیدا می‌کند بر تمام احکام حدود و قصاص و دیات و امثال اینها.

        چند تا فرع اینجا هست این فرع را متعرض بشویم، فرع اول این قاعده درء مال قاضی است که شک بکند، شبهه درست بکند یا مال متهم؟ اگر بگوئید مال متهم است نه مال قاضی معنایش این است که این مثلاً زنا کرده است و می‌دانیم که زنا شده اما می‌شود شببه درست بکند، مثل اینکه می‌گوید من زنا نکردم، اما خلوت در اتاق با این از اول شب تا صبح بودم اما کاری نکردم ادرء الحدود بالشبهات می‌گوید این را حد نمی‌شود زد، راجع به قاضی هم اینجوری است که همه چیزها درست است اما آقای قاضی بواسطه حرفهای، بینه، برهان امثال اینها شک می‌کند، ایجاد شبهه می‌شود برایش که آیا حد را جاری بکند یا نه ؟ ادرء الحدود بالشبهات، ظاهراً اینکه بعضی گفتند مختص به قاضی است نه، اگر بعکسش نگوئیم لااقل عموم دارد، ما شبهه می‌خواهیم، شببه در مقابل اجرای حد، و این شبهه دیگر از هر راهی پیدا شود، البته دیروز می‌گفتم عقلائیت داشته باشد از هر راهی پیدا شود، برای متهم باشد، برای قاضی باشد، دیگر تفاوت ندارد، ما شبهه می‌خواهیم وقتی شبهه درست شد ادرء الحدود بالشبهات می‌گوید حد را جاری نکن اگر طوری باشد که ما بجا آوردیم اگر یک دفعه در مقابل بینه اقرار بکند من کاری نکردم، آن حرفی ،یعنی گفتم که شبهه باید عقلائیت داشته باشد اما راستی بینه قائم شده که این زنا کرده، او می‌گوید که من خلوت کردم، اما زنا نکردم، تعزیرم می‌خواهید بکنید، بکنید اما می‌خواهید رحم کنید، مرا و آن زن را رحم کنید، نه برای اینکه ما کاری نکردیم خب ادرء الحدود بالشبهات می‌گوید بله، کاری نکرده است. مسلم هم هست از نظر روایات هم مسلم است، جمله کالمیل فی المکحله این روایت است شارع مقدس نمی‌خواهد حدود جاری شود، همینجور هم هست، اینها تهدید است، شارع مقدس این تهدیدهایی که دارد، خیلی داغ است انصافاً اما این شرایطی که برایش درست می‌کند انسان می‌فهمد که شارع نمی‌خواهت حد جاری شود اما تهدیدش را می‌خواهد، خیلی خوب است دیگر اصلاً من یکدفعه می‌گفتم واعدوا لهم مستطعتم من قوه می‌گوید ترهبون به عدوکم، نمی‌گوید تخربون، ما باید در مقابل دشمن اسلحه داشته باشیم مثل او، اما نه تخربون ، ترهبون باید او را بترسانیم، او باید از ما بترسد راجع به همه حدود هم همینطور است باید بگوید الزانیه و الزانی فجلدوا کل واحد منهما مئه جلده. السارق و السارقه فقطعوا ایدیهم این اصل قانون، اما در مقابل آن هم بگوید ادرء الحدود بالشبهات بعد این دزد که 18-10 شرط دارد، یک شرطش را به کرسی بنشاند السارق و السارقه خنثی می‌شود با ادرء الحدود بالشبهات، شبهه است دیگر، شببه هست، آن اصل حکم زنا در این 20-10 شرط همه از شبهات است، تمام این شروطی که هست همه اینها از باب شبهات است یعنی ایجاد شبهه می‌شود، وقتی ایجاد شبهه شد دیگر ادرء الحدود بالشبهات می‌گوید دست دزد را نبر دیروز می‌گفتم خیلی جاها یقین است که این زنا کرده، این زنا داده، اما با ادرء الحدود بالشبهات یک شبهه‌ای ایجاد بکند قاضی، ادرء الحدود بالشبهات دیگر حد را جاری نمی‌کند. یا آن زنا کار یا زنا دهنده یک شبهه‌ای ایجاد  می‌کند ادرء حدود بالشبهات می‌گوید جاری نکن راستی اگر مثلاً زن بگوید که این با من زنا کرد، اما مکره بود ،آمد توی خانه و در را بست و با من زنا کرد، خب ادراء حدود بالشبهات می‌گوید که نه. و همان هم که وارد خانه شده، می‌گوید که بله من وارد خانه شدم، به من گفتند زنت پیش این خانم خوابیده منم آمدم بعنوان زنم با این زنا کردم بعد فهمیدم که این زن صاحب خانه بوده، خب ادراء حدود بالشبهات می‌گوید که جاری نکن.

        همه اینها یقینی است اما آن ادراء حدود بالشبهات می‌آید یا حرف من آن یقین را از بین می برد یا حرف آقایان بر ادراء حدود بالشبهات حکومت پیدا می‌کند، تفاوت نمی‌کند، نتیجه یکی است و در همه حدود آقای قاضی اگر زرنگ باشد حدود را جاری نمی‌کند و با ادرء الحدود بالشبهات راستی یک چیز فوق العاده مهمی است در فقه ما برای اینکه اجرای حدود نشود. و می‌گوئیم، طوری هم نیست لذا فرق بین اینکه این شک از این شبهه عقلائی برای قاضی پیدا شود و یا اینکه آن آقای متهم ایجاد شبهه بکند به عبارت دیگر ایجاد شبهه برای قاضی شود ادراء الحدود بالشبهات ایجاد شبهه برای متهم باشد ادرء الحدود بالشبهات.

        شبهه یصدق عرفاً انه شبهه این را می‌فهمیم و ادراء الحدود بالشبهات هم که نمی‌خواهد نیش گول‌ها را بیاورد، یک چیزهائی که بافتنیها و تخیلها و وسوسه‌ها و اینها نه. یصدق عرفا انه شبهه حکومت پیدا می‌کند بر الزانیه و الزانی فجلدوا کل واحد منهما مئه جلده این یک فرع. در مقام فتوا هم همین است در مقام فتوا هم همین است، ادرء الحدود بالشبهات که بحث بعد ما است فرق نمی‌کند هم راجع به موضوعات است هم راجع به احکام، فصل دوم بحث ما همین است که آیا ادرء الحدود بالشبهات فتحص به موضوعات است؟ بعضی‌ها فرمودند و گفتند در موضوعات است یعنی یک مورد خاصی است نمی‌دانیم آیا زنا واقع شده یا نه ؟ ادرء الحدود بالشبهات بگو که زنا واقع نشده راجع به حکمش توی رساله می خواهد بنویسید، توی رساله می خواهد بنویسد در جائی که مثلاً این زن از اول شب تا به صبح با این مرد از اول شب تا به صبح در خانه بوده در یک اتاق بوده هیچ کس در این اتاق نبوده 2 تا عذب از اول شب تا به صبح حالا آیا زنا واقع شده یا نه ؟ متعارف اگر ادرء الحدود بالشبهات نداشتیم باید بگوئیم بله برای اینکه علم عادی پیدا می‌شود برای زنا کردن این 2، خب حالا در رساله چه بنویسیم ؟ در رساله بنویسیم قاعده ادرء الحدود بالشبهات می‌گوید که حد را جاری نکن. راجع به حکم است، راجع به فتواست و همینجور که ادرء الحدود بالشبهات در موضوعات می‌آید در احکام هم می‌آید بلا تفاوت و اختصاص دادن آن به موضوعات ظاهراً وجهی ندارد از همین جهت هم احتیاط در باب حدود، در باب تعزیرات احتیاط غلط است باید  حسابی با یک جرأتی با ادرء الحدود بالشبهات هر کجا شک کردیم، با ادرء الحدود بالشبهات، دیگر احتیاط یوخدور، اگر هم کسی می‌خواهد احتیاط بکند برود توی عبادات و اما احتیاط توی حدود، توی تعزیرات که می‌دانیم شارع مقدس نمی‌خواهد این حدود واقع شود، نمی‌خواهد آبرو ریزی شود خب مسلم ادرء الحدود بالشبهات را باید حاکم، یعنی آن کسی که می‌خواهد رساله بنویسد باید مد نظرش باشد با ادرء الحدود بالشبهات هی مرتب شبهه ایجاد بکند، حکم را مضیق کند برسد به یک قدر متیقن. بنابراین تفاوتی نیست در موضوعات باشد یا در احکام. 

        فرض بعدمان، آیا در جاهل مقصر این می‌آید یا نه ؟ بعضی گفتند نه. یک عبارت این فاضل عزیزی که این جزوه را برای من نوشته از مرحوم حضرت امام در تحریر نقل می‌کنند که در تحریر هست خیلی گفتند، گفتند این ادرء الحدود بالشبهات در جاهل به جهل قصوری می‌آید نه جهل تقصیری مثالش هم زیاد است مثل اینکه جاهل قاصر مراتب دارد یک دفعه دسترسی ندارد یکدفعه غافل 100 در صد است، یکدفعه کشش فکری ندارد به اینها می‌گویند جاهل قاصر، جاهل مقصر این است که دسترسی دارد و کشش فکری هم دارد، مانع هم ندارد، نرفته مسئله یاد بگیرد مثل 99 درصد مردم. که مسئله بلد نیستند اما در اصفهان جاهل مقصرند می‌توانسته یادبگیرد نگرفته. مرحوم حضرت امام فرمودند ادرء الحدود بالشبهات راجع به جاهل قاصر است اما راجع به جاهل مقصر، نه چرا؟ آن قاعده کلی که الجاهل المقصر کالعامد الا فی موضعین بنابراین اگر بگوید من نمی‌دانستم العیاذ بالله لواط حرام است یا من نمی‌دانستم خلوت کردن با زن دریک اتاقی حرام است، ما خواهر و برادر بودیم 2 تایی رفتیم توی اتاق خوابیدیم، آیا فرمایش حضرت امام درست است؟ اصل حکم را من ایراد دارم، یعنی جاهل المقصر کالعامد الا فی موضعین ، من همه جا می‌گویم الجاهل المقصر کالجاهل القاصر فقط فرقش این است که جاهل مقصر دارد به او می‌گویند که – روایت هم داریم – چرا نماز نخواندی ؟ می‌گوید که نمی‌دانستم، می‌گویند چرا یاد نگرفتی ؟ قرآن در سوره نساء می‌گوید کتک دارد و اما این نماز غلطی که خوانده، اینها را هم باید قضا کند یا نه؟ رفع ما لایعلمون می‌گوید نه رفع ما لایعلمون دیگر همین جاها جاری می‌شود، می‌گوید نه ، ما نحن فیه هم همین است، جاهل مقصر است، ایجاد شبهه می‌کنیم مثل آنجاست که ایجاد شبهه بکنیم برای جاهل قاصر، ادفع الحدود بالشبهات می‌گوید در قاصرش نه، در مقصرش هم نه و اصلاً این فرمایش حضرت امام (رض) لازمه‌اش این است که اصلاً ادرء الحدود بالشبهات را ما یک نحو لغویت، اصلاً مختص شود مثلاً به غیر از ایران، آن مسلمانهایی که دسترسی به احکام اسلام ندارند، نه این ادرء الحدود بالشبهات برای این مردم است که این مردم 95 درصد جاهل مقصرند و نمی‌شود که 95 درصد مردم را بیرون کرد و 5 درصد را باقی گذاشت برای ادرء الحدود بالشبهات لذا این هم برای جاهل قاصر است و اقسامش هم برای جاهل مقصر است و اقسامش، بله فرق بین جاهل قاصر و مقصر همین است که جاهل مقصر را کتک می‌زنند و جاهل قاصر کتک ندارد، به عبارت دیگر هر کسی مقصر است عقوبت دارد و اما اگر مقصر نباشد دیگر عقوبت ندارد، می‌شود جاهل قاصر که قرآن می‌فرماید جاهل مقصر کتک دارد مگر جاهل قاصر باشد.

        و اما راجع به احکام وضعیه ما بخواهیم بگوئیم جاهل مقصر کالقاصر ظاهراً وجهی ندارد اگر هم اصلاً ما اینجور بگوئیم خیلی جاها گیر می‌کنیم یکدفعه به شما می‌گفتم مرحوم شیخ انصاری در حالیکه می‌گویند الجاهل القاصر کالمقصر الا فی موضعین در همین مکاسب من یکوقت بررسی می‌کردم 54 جا مرحوم شیخ انصاری می‌گویند جاهل مقصر کالجاهل قاصر معذور است لذا این ادرء الحدود بالشبهات هم راجع قاصراست هم راجع به جاهل مقصر به جاهل قاصر و اقسامه به جاهل مقصر و اقسامه.

        بحث دیگر ما این است که این ادرء الحدود بالشبهات راجع به قصاص هم می‌آید یا نه ؟

        مرحوم صاحب جواهر نسبت دادند به شهرت که در قصاص نمی‌آید و ادرء الحدود ادرء القصاص که نیست، می‌گوید ادرء الحدود بالشبهات بله راجع به تعزیرات می‌آید برای اینکه آنهم یک نحو حد است و اما راجع به قصاص ادرء الحدود بالشبهات نداریم و باید طبق قاعده رفتار کرد، شک نمی‌تواند ادرء الحدود بالشبهات برای ما درست بکند در قصاص اما با یک و الله اعلم وان قلت و امثال اینها آدم می‌فهمد خود صاحب جواهر شک در مسئله دارد.

        و ما قائلیم به اینکه حرفی نیست بین قصاص و حدود و تعزیرات، چرا؟ همینطور آن کسانی که صاحب جواهر نقل می‌کند حرف خوبی است، گفته این ادرء الحدود بالشبهات معنایش این است ادرء العقوبه بالشبهات، یعنی حدود موضوعیت ندارد عقوباتی که شارع مقدس دارد، این عقوبات را ادرء بالشبهات ،خب اگر این را بگوئیم حدود را از کار انداختیم یعنی لفظ حدود را می‌گوئید خصوصیت ندارد و حرف خوبی هم هست اگر این را نگوئید خب بگوئید القاء خصوصیت چه فرقی می‌کند بین قصاص و بین حدود می‌خواهند بکشندش چونکه زن شوهردارد بوده زنا داده، با ادرء الحدود بالشبهات نمی‌کشندش. آدم کشته، حالا می‌خواهند بکشندش، با ادرء الحدود بالشبهات می‌گویند نکشیدش برای اینکه می‌گوید مثلاً من نمی‌خواستم به قلبش بزنم و شبهه هم عقلائی باشد خب همینجور که آن سنگسار نمی‌شود اینهم کشته نمی‌شود، برمی‌گردد به دیه‌اش و اولیاء دم باید دیه را بگیرند و اما بتوانند بکشندش با ادرء الحدود بالشبهات می‌گوئیم نه.

        راجع به تعزیراتش هم که القاء خصوصیت نیست، مخوی است یعنی اگر شما گفتید که تازیانه ادرء الحدود بالشبهات برداشته می‌شود، خب تعزیر هم مثل جائی که زنی را بوسیده، خب اینهم به طریق اولی ادرء الحدود بالشبهات می‌گوید خیال کردم خواهرم است.

        اگر هم حرف دیروز من را بزنید که اصلاً وقتی ادرء الحدود بالشبهات بیاید اصلاً یقین ما را می‌گیرد، یقینیات ما را می‌گیرد، دیگر فرقی نمی‌کند بین اینکه راجع به قصاص باشد یا راجع به دیات باشد، راجع به حدود باشد یا راجع به تعزیرات.

        و علی کل حال القاء خصوصیت در مسئله خوب می‌شود کرد.

        بله این فاضل عزیزی که این را نوشتند گفتند که حق الناس است می‌گویم خب حق الناس است، ثبت العرش ثم انقش اگر راستی قصاص باشد حق الناس است ولی من نمی‌دانم اصلاً قصاص لازم است یا نه دیگر نمی‌شود تمسک به عام در شبهه مصداقیه بکنیم، نمی‌شود که. شما       حق الناسش را اول درست بکنید، آنوقت بگوئید چون حق الناس است، ادرء الحدود بالشبهات نداریم. می‌گوئیم نه. ادرء الحدود بالشبهات می‌آید. یقین حق الناس بودنش را مشکوک می‌کند مثل این است که شما نمی‌دانید به کسی بدهکارید یا نه رفع مالایعلمون می‌گوید نه. نمی‌دانی این را بکشی یا نه ادرء الحدود بالشبهات می‌گوید نه. همه فقها هم می‌گویند بله، می‌گویند هم در فتوا، هم در اجرا ما اگر بتوانیم ادرء الحدود بالشبهات جاری بکنیم، جاری می‌کنیم و انصافاً حرف خوبی هم هست، خیلی عالی است دیگر.

        فتلخص مما ذکرنا دیگر فرقی نیست بین حدود و تعزیرات، بین قصاص و حدود حتی در دیاتش هم همین است در دیه هم نمی‌دانیم دیه چقدر است، می‌تواند احتیاط بکند؟ نه با ادرء الحدود بالشبهات کمش می‌کند، نمی‌داند دیه چقدر است، می‌تواند 1000 دینار بگیرد، با ادرء الحدود بالشبهات کمش می‌کند، قدر متیقن گیری می‌کند می‌تواند بکشد یا نه؟ نه با ادرء الحدود بالشبهات قصاص را برمی‌دارد دیگر وقتی می‌گوید قصاص نه، دیگر حق الناس نیست تا بگوید قصاص . باید اول شما صغری و کبری درست بکنید، بگوئید این حق الناس است و چون حق الناس است دیگر باید برایش احتیاط کرد، ادرء الحدود بالشبهات نداریم.

        خب اولاً چه کسی می‌گوید در حق الناس ما ادرء الحدود بالشبهات نداریم؟

        راجع به حق الناس همیجور که اصل داریم، ادرء الحدود بالشبهات هم داریم، من نمی‌دانم به شما بدهکارم یا نه، رفع مالا یعلمون در اینجا هم نمی‌دانم آیا می‌توانم این قصاص را بکنم یا نه، بنویسم یا نه، ادرء الحدود بالشبهات، این اولاً.

        ثانیاً : اصلاً تمسک به عام در شبهه مصداقی است که ما بگوئیم چون حق الناس است، ادرء الحدود بالشبهات نداریم یا ثبت العرش هم انقش اول ثابت کن حق الناس است پس از آن بگود ادرء الحدود بالشبهات نداریم.

        دیگر اینجا چیز متنابهی ندارد، الحمدلله این قضیه قواعد الفقهیه را هم توانستیم به جایی برسانیم دیگر فردا انشاء الله اصولمان ، اول مباحث الفاظ، بحث ما هم روی کفایه به امید خدا.

    وصلی الله علی محمد و آل محمد

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365