اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح
لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ
من لسانی یفقهوا قولی.
بحث راجع به کافر تمام شد، بحث هایی مربوط به
بحث کافر است که در این هفته باید راجع به آن خصوصیات صحبت کرد.
بحث اول اینست که آیا اولاد کفّار هم کافرند
و احکام کفر بر اینها بار است یا نه؟ آیا بچه یهودی، آیا یهودی است یا نه؟ بچه
نصرانی، بچه بهایی آیا مثل بهایی است؟ و در بحث ما آیا اینها نجس اند یا نه؟ مشهور
میان اصحاب گفتند بله همینطور که بهایی نجس است، بچهاش هم نجس است حالا بالغ باشد
یا نابالغ این خانواده نجس اند، دختر باشد یا پسر بزرگ باشد یا کوچک.
بعضی از شهرت هم بالاتر رفتند و گفتند اجماع
است بلکه سیره از تشیع است و این را همه میدانند حتی مثلاً زنهای بیسواد دهاتی
که بچه بهایی مثل خود بهایی نجس است، بچه یهودی، مثل خود یهودی نجس است و حتی خود
یهود و نصارا میدانند که پیش مسلمانان هم خودشان نجس اند، هم بچههایشان لذا
گفتند در مسئله اجماع هست همان اجماعی که در اصل یهودی هست، همان در بچههای
یهودی هم هست.
استدلالی که در بحث شده یکی قاعده تبعیت است،
گفتند ما در فقه یک قاعده داریم بنام قاعده تبعیت و آن قاعده تبعیت به ما میگوید
که بچه مسلمان تابع پدرش است، بچه یهودی هم تابع پدرش است تا به آخر. نظیر این
تابعیت در طهارت و نجاست هم آمده، وقتی غسل مرده تمام شد دیگر آبهایی که ترشح کرده
از دستش و امثال اینها بنا به قاعده تبعیت پاک است، یا مثلاً کسانی که میگویند آب
انگور بمجرد اینکه جوش میآید نجس است، میگویند دو سوم که رفت این دیگر پاک است
ولو این آبهای نجس قلیان شده و کف کرده بالا و آمده ، میگویند پاک است، یا مثلاً
کف گیرش را میگویند پاک است حتی مثلاً ترشحاتی که به لباسهاست را میگویند پاک
است همه اینها بنا به قاعده تبعیت آنوقت اینجا هم همین را میگویند میگویند که
این بچه تابع پدرش است حتی مثلاً در مسافرت قاعد تبعیت درست میکنند میگویند پدر
قصد 8 فرسخ دارد و این بچه تابع پدرش است
اگر آن قصد 10 روز میکند، اینهم اگر میخواهد نماز بخواند باید نمازش را تمام
بخواند، اگر هم او قصد 8 روز میکند، این هم باید نمازش را شکسته بخواند حتی مثلاً
اینجا راجع به زن هم میگویند که زن و بچه تابع پدرند، مگر اینکه پسر استقلالی از
خودش داشته باشد یا دختر شوهر کند و برود و به منزل شوهرش، آنوقت همان موقع هم که
به منزل شوهر میرود گفتند این زن تابع شوهرش است.
در فقه این قضیه تابعیت بعضی اوقات آمده،
حالا همان قضیه تابعیت را اینجا آورده، میگویند این بچه تابع پدرش است، پدرش نجس
است، اینهم نجس است، اگر پدرش مسلمان است، اینهم تابع پدرش است میخواهد از اسلام
چیزی سرش بشود میخواهد نشود، میخواهد عقیده پدرش را قبول داشته باشد میخواهد
نداشته باشد هر چه، قاعده تبعیت میگوید این پدر اگر بچه مسلمان است پاک است، اگر
بچه کافر است نجس است.
آن قاعده که انسان فطرت دارد و فطرتش هم
خداجو است کفار هم همینطورند، قرآن میفرماید همه در بن بستها هم خداجو میشوند،
هم خدایاب، "فاذا رکبوا فی الفلکه ،دعو الله مخلصین له الدین، فاذانجاهم الی
البر اذا هم یشرکون"، آنکه فطرت چیست، مربوط به بحث ما نیست اشکالی که هست
این قاعده تبعیت کلیت ندارد، بعبارت دیگر دلیلی روی کلیتش نداریم، یک روایتی، یک
آیهای، یک اجماعی، ما بخواهیم این تبعیت را درست کنیم نمیشود درست کرد، حتی
مثلاً در نماز قصری که گفتم میان فقها اختلاف شد بعضی ها میگویند تبعیت نه، زن
خودش رأی داد، شعور دارد، اگر قصد 10 روز بکند نمازهایش تمام است ولو شوهرش قصد 8
روز بکند بالعکس شوهر قصد 10 روز بکند، این قصد 8 روز بکند که میگویند نمازش تمام
است، میگوئیم قاعده نمیشود در قصد دلیلی درست کنیم بنام تبعیت در همان الگوی که
گفتم و کسانی که میگویند جوش میآید، نجس میشود همانهاست، اختلاف عجیبی دارند
وقتی آن سرکه شد، چقدر پاک است؟ آیا مثلاً آن خیارها که در آن است به تبعیت پاک میشود؟
آیا مثلاً جوش آمده و بالا تا لب خمره آمده، حالا که پائین رفته و سرکه شده پاک میشود
یا نه؟ روی قاعده ضرورت رفتند و گفتند هر کجا یقینی باشد میگوئیم تبعیت هر کجا
مشکوک باشد میگوئیم نه. از اینجا فهمیده میشود که در فقهمان دلیلی بنام تبعیت
نداریم و ما بخواهیم بچه کافر را کافر کنیم چون پدرش کافر است، نمیشود گفت.
این دلیل اولی که آوردند برای اینکه بچههای
کافر، کافرند و احکام کفر بر اینها بار میشود، خیلی جاها هم نمیشود گفت، مثلاً
در باب اینکه اگر کافر بمیرد، دفنش لازم نیست، بگذارند سگها بخوردندش، اما راجع به
بچهها این را نگفتند که آیا بچه کافر را هم سگها بخورند، اگر دفن نکردنش مفسده نداشته
باشد، آیا لازم نیست دفن شود؟ راجع به خود کافر گفتند، راجع به بچههایش نگفتند،
یا مثلاً که مهدور الدم است، وقتی مهدور الدم شد در رسالهها هم هست که بدون اجازه
حاکم میتوانند او را بکشند، حالا بچهاش را هم میتوانند بکشند یا نه؟ کسی نگفته،
در فقهمان نمیتوانیم یک قاعده درست کنیم بنام قاعده تبعیت، به این بر میگردد که
هر کجا دلیل داشته باشیم، میگوئیم تبعیت، هر کجا دلیل نداشته باشیم نمیگوئیم. در
ما نحن فیه دلیل نداریم، نمیگوئیم، این دلیل اول.
دلیل دوم گفتند کفرواسلام عدم و ملکه است اگر
کسی مسلمان نباشد کافر است عدم الاسلام کفر است، ضدین نیست، از باب عدم و ملکه است
و این بچه یهودی مسلمان نیست پس کافر است. این هم دلیل دومشان، حالا اصلاً کفر و
اسلام اینها عدم و ملکه هستند یا ضدیناند، هر دو یک عقیده دارند، لذا این بچه
کافر است یا مسلمان؟ چرا؟ نه عقیده به کفر دارد و نه عقیده به اسلام. توجه به
عقیده یعنی آن جزم قلبی وقتی به تکلیف میرسد دیگر یا کافر است یا مسلمان. اما
اینکه عدم الاسلام کفر است، ما قبول نداریم نمیشود گفت که عدم الاسلام کفر است.
عدم الاسلام، عدم است هیچ، اسلام نیست اما کافر است یا نه؟ باید ببینیم آن جاذبه
قلبی را، آن یقین به اعتقادات پدر را دارد یا ندارد. بنابراین نمیشود گفت، لذا
مستضعفین در اینکه نجساند شکی نیست اما این مستضعفین در روز قیامت چه وضعی دارند؟
یعنی آیه شریفه که میفرماید مقصر کتک میخورد، مستضعف نه، آیا یک حساب دیگری است.
یعنی مستضعف در آخرت نه بهشت میروند و نه جهنم بلکه چراگاهی برایشان درست میشود
و در آنجا رفاه و آسایش دارند اما بخواهیم بگوئیم مستضعفین پاکند، کسانی که میگویند
کافر نجس است را با اجماع درستش کردیم که کافر نجس است، حالا بخواهیم بگوئیم اینها
(مستضعفین) نجس نیستند، نه این را نمیشود گفت اما میشود گفت که کفر و اسلام ضدین
اند، دو عقیده است، در جزم نفس است و اگر نفس جازم نباشد نمیشد بگوئیم عدم
الاسلام کفر است، اینهم دلیل دومشان که نمیشود درستش کرد.
دلیل سوم که از این 2 دلیل هم خیلی بدتر است،
استصحاب کرده گفته این در شکم مادرش چون جزء مادر بوده کافر بوده، حالا نمیدانیم
کافر است یا نه استصحاب کفر کن، یا نجس بوده، حالا نمیدانیم نجس است یا نه
استصحاب نجاست کن، نمیدانیم این یعنی چه. اگر او از اول نطفه و علقه و مضغه و
آدمک و روح در او دمیده و همه اینها جلو بیاید، اینها در شکم مادر همه پاک است
نطفه نجس است اما وقتی که بیرون بیاد، تا بیرون نیامده که نطفه نجس نیست، خون نجس
است اما وقتی بیرون نیامده تا در بدن باشد که نجس نیست پاک است دیگر و ما چند کیلو
خون داریم با همین خونها برای نماز میایستیم، آنکه نجس است باید بیرون بیاید، چه
نطفه باشد، چه علقه باشد، چه مضغه باشد ولی وقتی هم که آدمک شد، آن آدمک پاک است
خب انقلاب شده، وقتی که 4 ماه شد و روح در او دمیده شد، اینها همه پاک است لذا
اینکه جزء مادر بوده، چه کسی میگوید جزء مادر بوده؟ خب مسلم است که بچه در شکم
مادر جدای از مادر است هم عرفاً هم عقلاً و هم شرعاً اینکه جزء مادر است، مادر نجس
است پس او هم نجس است، چه کسی گفته؟ اولش را بخواهی حساب کنی نطفه و علقه و مضغه
تا بیرون نیاید پاک است، درشکم مادر همه اینها پاک است وقتی هم انقلاب شد و آدمک
شد که اصلاً خون نیست، نطفه نیست، نه نطفه است، نه علقه است، نه مضغه یک آدمک است
دیگر اما این آدمک جزء مادر است، چون مادر نجس است، اینهم نجس است، کی میگوید؟
ظرف و مظروف است، رحم مادر است و این بچه در رحم مادر، پس بگوئید نجس است، برای
اینکه کافر ظاهر و باطن ندارد اما بچه در شکم مادر، به چه دلیل ما بگوئیم بچه در
شکم مادر جزء مادر است و نجس است؟ پس حالا که در دنیا آمده نمیدانیم آیا نجس است
یا نه استصحاب بکن. نمیشود گفت دیگر. علاوه بر این تعدد موضوع هم هست، یعنی عرف
بچه در شکم مادر، با این بچهای که الان شیر میخورد و گریه میکند 2 موضوع میداند
ولی حالا اگر 2 موضوع هم ندارند و یک موضع بدانید و استصحاب هم جاری کنید، اما
باید استصحاب طهارت جاری کنید نه استصحاب نجاست.
خب این 4 دلیل با یکی اجماع، یکی تبعیت، یکی
کفر از باب عدم و ملکه، یکی هم استصحاب هیچکدام از اینها را که نمیشود درست کرد.
گفتند روایات داریم، روایات را بخوانیم و ببینیم آیا این روایات دلالت میکند یا
نه؟ 2 روایت در مسئله بیشتر نداریم؛ یکی صحیحه ابن سنان است" سألت ابا
عبدالله (ع) عن اولاد المشرکین یموتون قبل ان یبلغوا، قال کفار و الله اعلم بما
کانوا عاملین یدخلون مداخل آبائهم".
خب دلالتش خوب است اما به محتوا نمیشود
ملتزم شد. اینکه اولاد یهودی جهنم میروند، چه کسی گفته؟ یعنی هیچکس قائل نیست نه
سنی و نه شیعه که بچه یهودی جهنم برود. جهنم مال معاند است، مال لجوج است، مال کسی
است که حجت بر او تمام است و پا روی حجت گذاشته است و الا مستضعفین را هم نمیگوئیم
جهنم میروند" الا المستضعفین من الرجال و النساء الولدان یستطیعون حیله و
لایهتدون سبیلا" اینها جهنم نمیروند، آیه شریفه ولدان هم دارد لذا چه کسی
گفته؟ اصلاً نمیشود گفت. لذا "عن اولاد المشرکین یموتون قبل ان یبلغوا قال
کفار" ، اینها بعد از مرگشان کافرند، حالا که کافر شدند چه "و الله اعلم
بما کانوا عاملین یدخلون مداخل آبائهم" اگر این جمله "یدخلون مدخل
ابائهم" نبود میشد درستش کنیم و بگوئیم کفار، اما "و الله اعلم بما کانوا عاملین" قرآن
میگوید جهنم نمیروند ، "الا المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان
لایستطیعون حیله و لایهتدون سبیلا" این 2 قسم از جاهل قاصر را آورده، 4 -3
قسم است، اینها جهنم نمیروند و این میگوید جهنم میروند لذا این یدخلون مداخل
آبائهم حتماً اینطور نیست، حتماً بچههای کافر لایدخلون مداخل آبائهم، یقینی است
دیگر، قرآن هم میگوید بچه های کافر عذاب ندارند، جهنم نمیروند، خدا میداند در
جهنم با اینها چه کار بکند، اصلاً جهنم نمیروند تا خدا بداند در جهنم با اینها
چکار بکند لذا روایت مربوط به بعد از مدت است و حالا قبل از موت اینها نجس اند یا
نجس نیستند اینها کافرند یا کافر نیستند، دلالت ندارد. بلکه بعد از موت را میگوید
و لایلد الا کفار هم معنایش اینست که بزرگ میشوند، یعنی نسل آینده در مخاطره هست،
حضرت نوح گفت خدایا این نسل حاضر وضعشان اینطوری است که نسل آینده در مخاطره واقع
میشوند، یعنی جوانان، دختران مثل فساد اخلاقی که الان ما داریم، چنین میشوند و
دیگر نمیشود درستشان کرد، خدایا پس این پدر و مادرهایشان را نابود کن تا اصلاً به
دنیا نیایند فساد اخلاقی پیدا کنند.
ظاهراً اینطوری است و نمیشود بگوئیم روایت
دلالت دارد. یکی مربوط به بعد از موت است و قبل از موت نیست یکی هم از نظر اعتقاد
شیعه اینکه بچههای کفار لایدخلون مداخل آبائهم بله مشکل است انسان بگوید مثل بچه
های دیگر بهشت میروند، راجع به مستضعفین هم ما همین را میگوئیم، اینها بهشت نمیروند،
برای اینکه بهشت مال مقربین الهی است، منزلهای از تقرب الهی است و اینها لیاقت آن
تقرب را ندارند، جهنم هم نمیروند برای اینکه معاند نیستند، لجوج نیستند. پس چه؟
گفتم خدا چراگاه زیاد دارد، یک چراگاه برایشان درست میکند و در آنجا میچرند.
خدا رحمت کند مرحوم آقا سید علی نجف آبادی
را، درجاتش عالی است عالیتر کند، اصفهان قدرش را نداشت، یک روضه خوان شد برای
اینکه هم از مردم گریه بگیرد، هم حسابی تبلیغ کند، او روی منبر بود و پیرمردی و
مثل جسد بلند شده بود، گفته بود آیا ما بهشت میرویم؟ گفته بود نه، گفته بود آیا
جهنم میرویم؟ گفته بود نه، گفته بود پس کجا؟ نه بهشت و نه جهنم. فرموده بود خدا
چراگاه زیاد دارد در روز قیامت تو هم در چراگاه خدا میچری. مثل حالاست که دلت میخواهد
یک زندگی خوبی داشته باشی، آنجا هم یک زندگی خوبی داری. خدا او را بیامرزد، حرف
خیلی عالی است، حرف از یک عالم مرجع تقلید است که به قول آن آقا که گفته بود حالا
که روضه خوان است.
خب این هم از این روایت، روایت بهتر از این
گفتند صحیحه حفص ابن قیاس است، روایت 1 از باب 43 از ابواب جهاد عدو این روایات، 2
تا یش آنجاست؛
سألت اباعبدالله (ع) عن الرجل من اهل الحرب
اذا اسلم فی دارالحرب فقال اسلامه اسلام لنفسه ولولده و الصغار و هم احرار و اما
اولاد الکبار فهم فیع للمسلمین سوال کرد کافری در دارالحرب مسلمان شد، حالا اسلام
هجوم آورد و آنجا راگرفت خب آن کفار حربی اگر مداخله کردند و جلو آمدند مهدور الدم
اند و گرنه اسیر میشوند، حضرت فرمودند کسی که میان اینها مسلمان است، به او کاری
نداشته باشید، به بچههایش هم کاری نداشته باشید، مگر بچه هایی که تکلیف داشته
باشند، مال او، جان او و ناموسش حلال است، یعنی محترم است. تمسک کرده به این و
گفته همانطور که اولاد مسلمان، مسلمان است، پس اولاد کافر هم کافر است، همانطور که
اولاد مسلمان پاک است، پس اولاد کافر هم نجس است میشود گفت؟ انصافاً مشکل است،
لذا احکام دیگر غیر نجاست و کفر را بخواهیم بار کنیم، آنها را هم نمیشود، لذا
همین مقدار که این آقا مسلمان است، در آیه قرآن هم داریم، کسانی که بهشتی اند
اولادشان را به بهشت میبرند، آن خوب است، اما حالا کسانی که جهنمیاند، آیا
اولادشان را به جهنم میبرند؟ به این که دلالت ندارد. خب اینجا همینطور است، اولاد
این آقا چون مسلمان است مهدورالدم نیست اما اولاد کفار مهدورالدم است کسی نگفته
است، مسلم گفتند اسیر شوند و بنا بر این است که بیاورند میان مردم و پخش میان مردم
بکنند و مردم اینها را بزرگ کنند، به تکلیف برسند تا ببینیم وضعشان چیست؟ اما کسی
بگوید که مهدورالدم بچهاش هم مهدورالدم است، کسی نگفته است، کسی که مرتد است واجب
القتل است، آیا میشود بچههایش را هم کشت؟ (مثلاً) برود در خانهاش بمب بگذارد و
همه را بکشد؟ کسی نگفته است. مرتد را میتوان بدون اجازه حاکم شرع کشت، اما بچههایش
و زنش را اگر مسلمان باشد، خانهاش را و امثال اینها را کسی نگفته است که میتوان
خانه را منفجر کنی و همه اینها را بکشی. لذا این روایت تا اندازهای که دلالت دارد
اینست که مسلمان محترم است هم خودش و هم مالش و هم جانش و هم ناموس و هم اولادش،
اما بعکس کافر هم خودش و هم زنش و هم بچههایش مهدورالدم، کسی نگفته است.
دیگر چیزی نداریم. آن اجماع مثل همان باب
کافر است که صحبت کردیم که فقط اجماع داریم که کافر نجس است اما مابقی ادله را
خواندیم که نمیشود آن ادله را جا انداخت، اجماع داریم واگر کسی از آن اجماع بترسد
که باید هم بترسد بگوید کافر نجس است، آن اجماع اینجا هم هست، اگر از اجماع
بترسید، معلوم است باید بگوئید بچههای یهودی مثل پدرشانند در همه احکام یا لااقل
در طهارت و نجاست، اگر کسی از اجماع نترسد دیگر باید بگوید ولو خودش نجس است اما
بچههایش دیگر پاکند.
بحث فردایمان انشاءالله راجع به کسی که ضروری
از ضروریات دین را انکار کرده است، (مثلاً) میگوید در اسلام نماز نیست و بیخود
گفتهاند، خمس را آخوندها در آوردند، فقرا بروند کار کنند تا مثل من پولدار شوند،
این حج چه چیزی است که بروند دور این سنگها تاب بخورند و همین حرفهای که بعضی از
جوانان میگویند. منکر ضروری آیا نجس است یا نه، انشاءالله برای فردا.
وصلی الله علی محمد و آل محمد