جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ دوشنبه ۵ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: بررسي عموم منزلت
    موضوع درس:
    شماره درس: 231
    تاريخ درس: ۱۳۸۷/۱/۲۷

    متن درس:

        اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

        بحث مشكلي كه ديروز عنوان شد راجع به عموم منزلت بود . يعني اين جمله اي كه از پيغمبر اكرم است ؛ « ما يحرم من الرضاع ، ما يحرم من النسب » چقدر مي تواند براي ما كار بكند ؟ اگر مطالعه كرده باشيد ، مسأله مشكلي در فقه است ، مرحوم صاحب جواهر ، مرحوم شيخ انصاري و ديگران در اينباره خيلي صحبت كردند ، در خصوصيات رفتند و در بعضي از خصوصيات نتوانستند جواب دهند ، يا روايت متعارض داشتيم .

        ديروز من قاعده اي به دستتان دادم ، اگر اين قاعده را بپسنديد بحث آسان مي شود ، و آن قاعده اين بود كه گفتم زني كه بچه اي را شير بدهد ، با آن خصوصيات ، با آن شرايط 15-10 گانه ، وقتي مثلاً 15 مرتبه شير داد ، اين بچه او مي شود . البته اينرا هم فراموش نكنيد و مسلم پيش اصحاب است اينكه بچه اش مي شود ، نه اينكه از يكديگر ارث ببرند نه اينكه مثلاً حق و حقوق مادري بايد بينشان مراعات شود نه ، اين عموم منزلت فقط در باب نكاح است ، در باب محرميت است وقتي كه مثلاً 15 مرتبه شير داد ، اين   بچه اش مي شود ، وقتي بزرگ شود ، مي تواند به اين مادر نگاه بكند و اگر شوهر اين مادر مرد ، نمي تواند با اين مادر ازدواج بكند فقط همين است . لذا اگر عموم منزلت مي گوئيم عموم منزلت در ازدواج و محرميت مي گوئيم و اما اينكه اين بچه ، دخترش يا پسرش است ، پس تمام احكام بار است نه . اين مراد نيست و كسي هم نگفته است عموم منزلت فقط راجع به نكاح است، راجع به محرميت است . بعد آن 15 مرتبه شير ، اين (بچه) دخترش يا پسرش مي شود .

        خُب وقتي اين بچه دختر يا پسرش شد ، ديگر بچه هاي اين زن هم خواهران و برادران اين (بچه) مي شوند . شوهر (زن) هم پدر (بچه) مي شود و آن 7  طائفه اي كه براي محارم در قرآن آمده هر هفت طائفه در اينجا هم هست ، مثلاً خواهر اين پدر رضاعي عمه اش مي شود ، خواهر اين مادر رضاعي خاله اش مي شود و بچه هاي اين خواهر رضاعي با هم پسر خاله و دختر خاله مي شوند ، بچه هاي آن پدر رضاعي مي شوند دختر عمه و پسر عمه او تا به آخر ، ديگر تا به ابد مي رود ، لذا اين مادر و ان نزل و ان اعلي ، مادر ، مادر رضاعي ، محرم است براي اينكه مادر ، مادر اصلي بچه محرم است . دختران او محرم به اين هستند و دختراني كه مربوط به اين مادر باشند محرم به اين هستند . دختران و پسران پدر رضاعي ولو از اين مادر نباشند ، به اين محرمند همينطور تا به آخر و همه جا اين بچه ، با بچه اصلي ، از نظر نكاح تفاوت ندارد و عموم منزلت را هم مي گوئيم ؛ « ما يحرم من الرضاع ما يحرم من النسب » در خصوص ازدواج .

        اما آن خويش و قوم اين بچه رضاعي ، مادرش ، پدرش ، برادران و خواهران عمه و خاله اش ، هيچ ربطي به اين طائفه پيدا نمي كنند . در حقيقت اين بچه _ فقط اين بچه _ مي شود 2 بابائي ، 2 مادري كه معمولاً 2 خواهر و 2 برادري هم مي شوند ، برادر اصلي ، برادر رضاعي ، خواهر اصلي خواهر رضاعي . اما پدر اصلي اين بچه و مادر و خواهران اصلي وعمه اين بچه ، يعني عمه اصلي ، خاله اين بچه ، يعني خاله اصلي ، هيچ محرميت با آن طايفه كه اين (زن) از آن طائفه شير خورده محرميت نمي آورد . فقط اين بچه است كه 2 طائفه اي شده ، لذا آن طائفه مربوط به اين طائفه نيستند ، اين طائفه هم مربوط به آن طائفه نيستند .

        اين خلاصه اي كه ديروز عرض كردم و از روايات استفاده مي كنم كه اينست و خيال نمي كنم كه شما بتوانيد شبهه و نقضي پيدا كنيد ، بنا شد مطالعه كنيد ببينيد نقضي در مسأله هست يا نه . اگرهم روايت نداشتيم ، همين حرف را مي زديم ، اگر هم روايت داشتيم مجبور بوديم روايت را از باب تعبد قبول بكنيم . اينكه شارع مقدس فرموده شير عرفي فايده اي ندارد و بايد 15 مرتبه باشد ، اگر مثلاً برادران اصلي را با آن طائفه محرم كرده بود ،       مي گفتيم يك تعبد است و مجبور به پذيرش هستيم ، خلاف قاعده است اما قاعده همين را كه عرض كردم اقتضاء مي كند كه 2 طائفه هيچ ربطي به هم ندارد اگر بچه يكي از اين 2 طائفه در طائفه ديگر آمد ، اين بچه خوانده آن طائفه مي شود و آن بچه ولو از آن طائفه است ، پدر و مادر و خويشانش ديگر از آن طائفه نيستند ، نه اين طائفه از آن طائفه مي شود و نه آن طائفه از اين طائفه مي شود شارع مقدس گفته فقط اين بچه از اينهاست ديگر خواه ناخواه وقتي شارع مقدس بگويد از اينهاست ، اين بچه است كه 2 مادري و 2 پدري مي شود تا به آخر . و اما خواهران اصلي ، هيچ ربطي به خواهران رضاعي ندارند ، برادران اصلي هيچ ربطي به برادران رضاعي ندارند پدر اصلي هيچ ربطي به مادر رضاعي ندارد ، هيچ ربطي به پدر نداردو همه مي توانند با هم ازدواج بكنند.

        بله 8-7 روايت داريم كه گفتند اين روايات معرض عنها عند الاصحاب است و گفتند كسي به آنها عمل نكرده ، از همينجا فهميده مي شود كه قول من پيش فقها درست است و عرض مرا تصحيح مي كنند كه مي گويند اعراض از روايت است يا مثلاً مي گويند عامه گفتند و موافق با تقيه است يا مثلاً اين روايات را حمل بر كراهت كردند كه اين حمل بر كراهت هم از مابقي بهتر است و آن اينست كه پدر اصلي خوب است كه مادر رضاعي را نگيرد . براي اينكه حتي در روايات كه حالا مي خوانم ، در بعضي «لا اُحب » دارد يا مثلاً برادران اصلي خوب است ، خواهران رضاعي اين بچه را نگيرند ، خوب است ، خوبي اش هم براي اينست كه چون عامه مي گويند همه اينها به هم محرمند ، امام صادق ديدند سرزنش مي شود ، مي گويند اين شيعه كيست كه خواهرش را گرفته ، مادرش را گرفته و چون اينطور است ، حضرت فرمودند نكنيد و شايد اين عرض من بهتر از فرمايش بزرگان باشد كه اين براي اينست كه چون در ميان مردم يعني عامه ، براي اينكه شيعه در ميان سني در اقليت بوده است و چون در اقليت بوده از همين جهت هم اما صادق (س) اصرار داشتند براي وحدت به نماز اينها برويد يا اين روايات تقيه از همينجا   سر چشمه گرفته ، نحن نلقي الخلاف بينكم خفظاً لدمائكم . اين مسأله ما هم همين است براي اينكه اگر آن طائفه از اين طائفه دختر مي گرفت يا دختر  مي داد عامه سوژه دست مي گرفتند و مي گفتند شيعه ها مثل زردشتي ها هستند كه با خواهر و برادر ازدواج مي كنند ، حضرت فرمودند براي اينكه اين بهانه را از دست اينها بگيريم ، اين كار را نكنيد . لذا آنچه ديروز گفتيم و آنچه امروز گفتيم اينست كه اين مسأله رضاع عموم منزلت هست اما راجع به نكاح و نه چيزهاي ديگر ، راجع به اين بچه رضاعي وآن طائفه اي كه از آن طائفه شير خورده و اما عموم منزلت به اين معنا كه اصلي ها را با فرعي ها با هم مخلوط كنند و با يك چوب برانند و بگویند اصلي ها با فرعي و فرعي ها با اصلي ، همه با هم خواهر و برادر و محرم هستند ، نه ، شيعه نگفته ، سني گفته و اگر هم روايت داريم حمل بر تقيه اي كه عرض كردم ، براي اينكه سوژه دست عامه داده نشود است .

        خُب روايات باب 16 كه 2 روايت است بخوانم ، بعد باز هم روايت داريم ؛ روايت باب 16 از ابواب ما يحرم بالرضاع صفحه 306 جلد 14 وسايل :

        محمد ابن الحسن باسناده عن محمد ابن احمد ابن يحيي عن عبدالله ابن جعفر عن ايوب ابن نوح ، روايت صحيح السند است ، قال : كتب علي ابن شعيب الي ابي الحسن (ع) امرئه رضعت بعض ولدي ، هل يجوزلي ان اتزوج بعض ولدها ، فكتب (ع) لا يجوز ذلك لانّ ولدها صارت بمنزله ولدك ، اين مي گويد پدر اصلي نمي تواندخواهر رضاعي بچه اش را بگيرد ، يعني سرايت كرد به آن طائفه و به آن طائفه هم گفتند كه نمي تواني در حاليكه مسلم پيش اصحاب است كه مي تواند ، نه شيري خورده ، نه سرايتي كرده فقط همين است كه آقا علت آوردند كه در ميان مردم ، مي گويند اين خواهر بچه اش را گرفته و براي اينكه نگويند خواهر بچه اش را گرفته خوب است اين كار را نكني . حالا مرحوم صاحب جواهر تمام روايات را حمل بر تقيه مي كنند حالا چه حمل بر تقيه و يا اعراض اصحاب و يا عرضي كه من گفتم ، هر كدام باشد ، طوري نيست .

        اما اينكه مي تواند ، هيچ اشكالي ندارد ولو اينكه خواهر بچه اش را گرفته ، طوري نيست آنچه نمي شود گرفت ، بچه اش را نمي تواند بگيرد ، اما خواهر بچه اش ، به قول مرحوم بجنوردي ، خواهر بچه اش است ، خُب باشد ، البته خواهر بچه رضاعي ، خواهر بچه اصلي نداريم ، چونكه خواهر بچه اصلي ، دخترش است اما بخواهيم رضاعي با تسامح درست كنيم ، مي شود بگوئيم مادر بچه اش ، خواهر بچه اش و براي اينها كه محرم باشند دليل نداريم در محرميت بايد رضاع برايمان كار بكند و اينجا رضاع براي آن طائفه كار  مي كند اما براي اين طائفه وجهي براي كار كردن ندارد ، اين در حقيقت  بچه اش است . بله در ميان عرف عامه مي گويند اين مادربچه اش است ، اين خواهر بچه اش است ، اين عمه بچه اش است ، اين چيزها را مي گويند اما واقعاً يا تسامحاً بگوئيد اين خواهر بچه اش است ، به چه دليل مي گوئيد خواهر بچه را نمي شود گرفت ؟ دليل مي خواهد . لذا حضرت در اينجا علت را آوردند و گفتند براي اينكه مردم حرف نزنند و نگويند خواهر بچه اش را گرفت تو خواهرهاي رضاعي اين بچه را نگير ، چرا نگير ؟ براي اينكه عامه مي گويند خواهر بچه خود بچه است ، خود خواهر است و همينطور كه    نمي تواني بچه ات را بگيري ، خواهر بچه ات را هم نمي تواني بگيري ، اما مرادم اينجاست ، كسي از فقها نگفته است ، يعني طبق اين روايت فقيهي فتوا داده باشد نداريم وقتي نداريم ، روايت معرض عنها عند الاصحاب است ، اگر هم نه ، روايت موافق با عامه است و حمل بر تقيه مي شود ، اگر هم عرض من خوب باشد كه حضرت فرمودند نه ، مي شود تنزيهي براي اينكه در بين مردم نگويند اين بچه اش را گرفته نگير .

        لذا امرئه ارضعت بعض ولدي هل يجوزلي ان اتزوج بعض ولدها فكتب عليه السلام لا يجوز ذلك لاّن ولدها صارت بمنزله ولدك كه در حقيقت اگر بخواهيم معنا بكنيم ، اين خواهرش است و چون خواهر بچه ات است ، خواهر بچه ات را نگير . چرا نگيرم ؟ چون عامه مي گويند خواهر بچه ، بچه است و مي گويند اين كسي است كه بچه اش را گرفته ، براي همين نگير .

        روايت 2 محمد ابن يعقوب عن محمد ابن يحيي عن عبدالله ابن جعفر ، روايت صحيح السند است ، قال كتبت الي ابي محمد (ع) _  امام عسگري _ امرئه ارضعت ولد الرجل ، هل يحل لذلك الرجل ان يتزوج ابنت هذه المرضعه ام لا فوقع لا تحل له . باز همين است كه اين لا تحل له را اگر ما بوديم مجبور بوديم بگوئيم محرميت مي آورد ، اما چون اعراض اصحاب روي روايت است يا روايت را طرح مي كنيم و يا روايت را تأويل مي كنيم در تأويل كردن روايت هم اولاً در روايات بعدي داريم كه لا احب ، بعد هم علّت در اين روايت را مي گويد كه مردم اينرا بمنزله بچه ات حساب          مي كنند ، بنابراين نگير تا مورد سرزنش نشوي .

        لذا اين 2 روايت ، 8-7 روايت ديگر هم داريم . ظاهراً خواندن ندارد ، اما چون مسأله مهم است انشاء الله روايات را فرداي درسي مي خوانيم

    و صلي الله علي محمد و آل محمد

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365