جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر


 
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)
  • پیام در پی شهادت جناب آقای اسماعيل هنيّه«رحمة‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: ادامه بحث شروط در قاعده الولد للفراش
    موضوع درس:
    شماره درس: 176
    تاريخ درس: ۱۳۸۶/۹/۳

    متن درس:

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم رب اشرح لی صدری یسرلی امری واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی

    در باب الولد للفراش 3 تا شرط کرده بودند شرط اول فرموده بودند که از طرف شوهر دخول باید باشد و اما اگر دخول نباشد الولد للفراش جاری نیست که ما عرض کردیم دخول خصوصیت ندارد باید بدانیم که این نطفه شوهر در رحم این زن هست و نطفه دیگر هم هست و نمی‌دانیم کدامیک از این دو نطفه بچه شده ان وقت می‌گوییم الولد للفراش و اما اگر بدانم که نطفه شوهر در رحم این زن نیست و این بچه آورد الولد للفراش نمی‌توانیم جاری بکنیم لذا آن مسأله روز جلو آمد و ان 6-5 قسمتی که راجع به این که دخول از طرف شوهر باشد لذا گفتیم که دخول مناط نیست بعضی اوقات دخول است امامی دانیم نطفه شوهر نیست مثل این که مرد است نطفه ندارد الولد للفراش جاری نیست بعضی اوقات دخول نیست اما الولد للفراش هست آن جا که اسپرمی وارد رحم زن شود حالا نمی‌دانیم از شوهرش است یا از آن یا از هر که مسأله را مشکل کرده اینها گفتند «الدخول ولو دبراً» ادعای اجماع هم رویش شده و نمی‌فهمم چطور معنی بکنیم از همین جهت هم بعضی از بزرگان مثل شهید در مسالک و صاحب کشف السان فاضل اصفهانی فاضل هندی گفتند نه ولو بدانیم که شوهر دخول کرده ولو دبراً حالا این زن آبستن شده الولد للفراش نمی‌آید اما مشهور ادعای اجماع کرده باشد صاحب جواهر گفته نه اگر دخول ولو دبراً حالا این زن آبستن شده ندانیم از شوهر است یا از ننامحرم باید بگوییم از شوهر این که یک احتمال دیگری داده شود و آن این است که در دخول در دبر این طور بشود احتمال بدهیم در وقت خروج و دخول و امثال اینها منی ریخته باشد بیرون و رحم آن را جذب کرده باشد می‌شود نظیر آن روایت که صحیح السند بود و رویش هم فتوا دادیم روایت هم نبود فتوا می‌دادیم که اگر منی روی فرج بریزد داخل و نه این آبستن شود این بجه مال این منی است برای این که رحم این منی را جذب کرده است در دخول د دبر این طوری است که اگر احتمال بدهیم احتمال احتمال عقلایی که آن طوری باشد آن وقت مثل آن جا می‌شود که خدمت امیرالمومنین (ع) آمد گفت که این باکره است اما آبستن شده حضرت فرمودند بچه مال خودت است برای این که با او ملاعبه کردی منی بیرون آمده رحم منی را جذب کرد بنابراین بچه مال خودت است این جا هم این احتمال باشد منی روی فرج بریزد یا مثلاً روی بدن این زن بریزد و رحم ان را جذب بکند و احتمالش را بدهیم آن وقت للفراش می‌آید و اما اگر نه این انزال در دبر باشد و اصلاً للفراش نمی‌شود گفت اما تقریباً روی مسأله اجماع است گر چه عرض کردم که مثل مرحوم شهید مخالفت کردند اما شهرت است که می‌گویند یشترط فیه الدخول ولو دبراً این در کلمات قدماء هست در کلمات متأخرین هم هست که این ولو دبراً و ظاهرش هم این است که دیگر احتمال بدهیم یا ندهیم خروج منی از دبر شده باشد یا نشده باشد هر چه که هست این دخول همان طور که قبلاً موضوعیت دارد دبراً باشد می‌دانیم نیست لذا باید احتمالش باشد می‌دانیم که خارج دبر منی نبوده حالا بگوییم احتمالش باشد تا قاعده الفراش بگوید که به این احتمال اهمیت نده و اما اگر که احتمالش نباشد چطور می‌توانیم قاعده الفراش را جاری بکنیم مثل این است که یک مردی پشت دیوار تماس با زن داشته باشد حالا زن آبستن شده باشد حالا بگوییم الولد للفراش بنابراین مسأله انصافاً مشکل است نمی‌دانیم چه طور درستش بکنیم اگر ما باشیم و قاعده و ما باشیم و ظاهر همان است که مرحوم شهید (رض) فرمودند که دخول باید قبلاً باشد نه دبراً اگر دخول دبراً باشد یعنی از طرف شوهر الولد للفراش جاری نیست.

    علی کل حال حرف شهید درست است و حرف قوم ولو این که فرمودند نمی‌شود درستش کرد چنانچه دخولش هم نشد که درستش بکنیم خوب ما بحث حسابی روی این کردیم که یشترط در قاعده الفراش الدخول من الزوجه گفتیم دخول نه این که شرط است این است دخول اسپرم در رحم زن بواسطه سوزن باشد یا نه حتی اگر اسپرم ندارد دخول هم باشد هیچ فایده‌ای ندارد این شرط اول.

    شرط دوم فرمودند که باید لااقل 6 ماه از این حمل بگذرد و شوهر قبل و بعدش با او باشدو اما اگر قبل از 6 ماه و در این 5 ماه شوهر با این اصلاً تماس نداشته حالا الان بچه آمده بخواهیم بگوییم مال شوهر معنی اش این است که می‌شود 5 ماهه 4 ماهه به دنیا نمی‌آید پس قاعده الفراش جاری نیست به قرآن هم تمسک کردند گفتند که قرآن می‌فرماید که شیرش و آبستنش 2 سال بوده در آیه دیگر هم می‌گوید 2 سال شیرش بده پس معلوم می‌شود که اقل الحمل 6 ماه است این استدلالی است که یک آیه شریفه می‌فرماید که و حمله و فصاله ثلاثون شهرا این یکی هم آیه شریفه می‌فرماید که والوالدات یرضعن اولادهن حمل کامل 2 سال می‌گویند که خوب ان 30 ماه 2 سال از این کم کن 6 ماه باقی می‌ماند فاقل الحمل این شش ماهه آیا به این آیه می‌شود تمسک کرد مشکل است برای این که مسلماً آیه شریفه در مقام تهدید و در مقام دقت از این نظر نیست دلیلش هم این که اگر مثلاً این به جای 2 سال شیر دادن می‌تواند یک ماه کمتر یا یک ماه بیشتر شیر بدهبد بچه هم این طور است می‌تواند یک ماه زودتر یا یک ماه دیرتر به دنیا بیاید اما بخواهیم گردن آیه بگذاریم 2 تا آیه به ما حکم می‌دهد و می‌گوید اقل الحمل سته اشهر بحث اخلاقی که قرآن نموده که بچه هایتان را 2 سال شیر بدهید و حمله و فصاله ثلاثون شهرا حالا یک خانمی بچه اش مثلاً 7 ماهه به دنیا آمد 2 سال یک ماه کم شیر داد بگوییم این آیه این را نمی‌گیرد مسلم می‌گیرد دیگر یک مادری بچه اش 5 ماهه به دنیا آمد و 2 سال و یک ماه شیرش داد و حمله و فصاله ثلاثون شهرا چرا نگیرد همان هم که یرضعن اولادهن حولین کاملین 2 سال حالا این 2 سال 10 روز کمتر 5 روز کمتر 10 روز بیشتر عمل به این آیه شریفه نشده باشد ولو این که حولین کاملین هم داریم اما اگر بگوییم بحث فقهی است در مقام بیان تحدید است خوب است اما اگر کسی بگوید هر دو آیه بحث اخلاقی است وقتی بحث اخلاقی باشد این است که مادران باید 2 سال به بچه شان شیر بدهند مادران باید مواظب باشند آبستن و شیر دادن بچه هایشان طول بکشد و اما این که حولین کاملین و سته اشهر ظاهراً نمی‌شود درست کرد چنانچه 95 در صد زنان 9 ماهه بچه به دنیا می‌آورند حالا همین‌ها مستحب است 2 سال به بچه شیر بدهند حولین کاملین در حالی که می‌شود 35-34 ماه بگوییم به این آیه عمل نکردند اگر بخواهند به این آیه عمل بکنند زنانی که 9 ماهه بچه شان به دنیا می‌آید باید حولین کاملین شیر ندهند تا بشود 30 ماه هیچ کس نگفته.

    99 درصد زنان این طوری اند که بچه هایشان 9 ماهه به دنیا می‌آید خوب این باید 3 ماه کمتر از 2 سال شیر بدهد تا حولین کاملین بشود هیچ کس نگفته.

    لذا باید بگوییم که این بحث اخلاقی است بحث تحدیدی نیست که قرآن می‌گوید اقل الحمل 6 ماه ظاهراً نمی‌شود درستش کرد از آن طرف هم این بچه 6 ماهه به دنیا بیاید الان این طور هست بچه 6 ماهه به دنیا آمد و مانده این خیلی شاذ است که بچه 6 ماهه است 10 روز کمتر باشد می‌ماند اگر بناست بماند 10 روز بیشتر شد 10 روز کمتر باشد می‌ماند اگر بناست بماند 10 روز بیشتر شد 7 ماهه به دنیا آمد مشهور است می‌گویند اگر 8-7 ماهه به دنیا بیاید نمی‌ماند یا 6 ماه یا 9 ماه اما اینها همه تقریبی است ممکن است که شوهر با این زن حامله مقاربت کرده باشد و 6 ماه 10 روز کمتر بشود نمی‌دانیم این بچه مال این شوهر است یا مال این نیست خوب الولد للفراش می‌گوید احتمال هست این بچه مال این باشد 6 ماه کمتر نباشد می‌گوییم نه دلیلی نداریم جز تقریب 2 آیه و 2 آیه هم در مقام تحدید نیست در مقام تقریب است در مقام اخلاق است و غلبه است تقریب است نه تحدید چه می‌خواهیم این که احتمال عقلائی بدهیم که این زن از شوهرش آبستن شده این را می‌خواهیم و این که 6 ماه این علامت است علامت غالبی لذا اگز 10 روز کمتر یا بیشتر شد و احتمال بدهیم که بچه‌ای مه بدنیا آمده از نطفه مرد است نه از نطفه جنبی ولو بدانیم که اجنبی هم بستر با این زن شده آن احتمال موضوع برای الولد للفراش درست می‌کند برای الولد للفراش و این که قرآن فرموده این که بزرگان گفته اند مرادشان یک امر تقریبی است نه تحدیدی.

    در باب وضو تحدید دارد این جا نمی‌دانیم تحدید یا نه هر جا تحدید باشد می‌گوییم هر جا ندانیم تقریب است یا نه این دیگر تحدید نیست در ما نحن فیه احتمالش هم بس است اما احتمال نیست می‌دانیم مثل همین مثالهایی که زدم می‌گوییم آیه شریفه فرموده و حمله و فصاله ثلاثون شهرا تقریب است برای این که خیلی اوقات 2 سال نیست اما حمل 9 ماه است بعضی اوقات 9 ماه نیست 8 ماه است آن شیر دادنش حولین کاملین است و اینها را بگوییم که مخالف با قرآن شده مخالف با رسم شده مثلاً حتی مستحب بجا آورده نشده باید بگوییم که اینها تحدید است مثل هماه باب وضو که ایشان اشاره به یکی از حضار می‌گوید که شستن تا مرفق است خوب این را می‌دانیم تحدید است سر سوزن پائین تر نباید نباشد و اما در جایی که می‌دانیم تحدید نیست یا احتمال می‌دهیم که تحدید نباشد خوب شک می‌کنیم که آیا تحدید هست یا نه أصاله العدم التحدید می‌گوید تحدید نیست ما نحن فیه همین طور است شوهرش با لو وطی کرده حالا 5 ماه و 20 روز این زائیده احتمال می‌دهیم که این نطفه مال این مرد باشد الولد للفراش موضوع درست مکی کنند می‌گوید که بگو مالا شوهر است.

    لذا در شرط اول و شرط دوم من عقیده ام همین است که راجع به شرط سوم هم فردا صحبت می‌کنم اگر فقهاء این طور گفته بودند مستغنی هر سه شرط شده بودند چنانچه قبلاً هم فقهاء فرمودند قاعده الفراش آن جا می‌آید هر جا احتمال عقلائی بدهیم که این بچه مال بابا است می‌گوییم مال بابا است ولو این که مظنه داشته باشیم از نظر قیافه و حتی من می‌گفتم از نظر خون احتمال قوی بدهیم بچه ولدالزنا است الولد للفراش می‌گوید نه احتمال که شوهر است کفایت می‌کند دیگر دخولش همین است سته اشهر همین است.

    آن بحث فردا هم که باید 9 ماه نه بیشتر آن هم فردا درباره اش صحبت می‌کنیم انشاء الله.

    و صلی الله علی محمد و ال محمد.

     

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365