اعوذ بالله من
الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقده
من لسانی یفقهوا قولی.
این مساله
تزریق نطفه غیر در رحم زن نامحرم گفتم که سور مختلفی دارد و بعضی از صورتهایش واضح
است که اشکال ندارد و بعضی از صورتهایش استبعاد دارد اما دلیلی داشته باشیم برای
عدم، ظاهراً دلیل ندارد برای این که جمع بندی بکنیم در عرفی که ذکر نشده را ذکر
کنم، بعدش جمع بندی در مساله بکنیم.
مسالهای که
مشکل این است که نطفه مرد ضعیف است و به خودی خود بچه نمیشود لذا اینها نطفه مرد
را بوسطه غیر تقویت میکنند و مثلاً نطفه مرد را میگیرند و در دستگاه نطفه یک
اجنبی را هم میگیرند در دستگاه، این دو تا نطفه را مخلوط میکنند و بعنوان این که
نطفه قوی شد در رحم زنش تزریق میکنند و بچه میشود حالا این بچه چه میشود؟ این
نطفه اگر بتنهائی باشد این مقاربت میکند – چندین سال است- اما بچه نمیشود به او
میگویند نطفه ضعیف است بعضی اوقات میگویند نطفه نداری چندین سال باید معالجه کنی
تا نطفه دار شوی اتفاقا شد (اما) طول میکشد چندین سال معالجه میکنند نطفه پیدا
میکند نطفه ضعیفش نطفه قوی میشود و بچه میشود لذا بچه دار میشود راجع به زن هم
همین است که میگویند نطفه داری اما نطفه ضعیف است او ول ضعیف است و این را باید
تقویت کنی گاهی بواسطه دارو طولانی میشود دارو میدهند برای اینکه عجله دارد بجای
اینکه دارو بدهند نطفه اجنبی را تزریق میکنند یا اینکه نطفه زن را میگیرند در
دستگاه و دو تا نطفه را مخلوط میکنند البته با تخصصی که دارند و نطفه قوی میشود
آن نطفه را تزریق میکنند و بچه میشود.
حالا این
مساله از مسائل قبل، انصافاً مشکل تر است برای اینکه این تقریبا یک تشریک در نطفه
است هم نطفه مرد است هم نطفه اجنبی هم نطفه زن این مرد است هم نطفه اجنبیه، نسبت
بچه را به کدام بدهیم؟ نمیشود بگوئیم این بچه مال این نیست برای اینکه کلی نیست
جزء است این بچه مال اوست نه این بچه هر دو است آری برای اینکه این نطفه قوی شده
حالا که نطفه قوی شده این توانسته بچه شود حالا اوول باشد یا اسپرم از مرد باشد یا
از زن تفاوت نمیکند علم تفصیلی است که این بچه مال هر دو است خوب این بچه مال هر
دو چه بگوئیم؟
وقتی که
مقاربت پیدا شد اسپرمها دنبال اوول بالاخره اوول در جایی است یکی از این اسپرمها
بیشتر نمیتواند وارد شود وقتی وارد شود اوول در را میبندد ودم این اسپرم هم قطع
میشود و اینها بس به هم محبت دارند یکی میشوند تک سلول میشوند. این قاعده این
طوری است لذا مسلم اگر هم دوقلو هم بشود آن یک دستگاه دیگری برای خودش دارد سه قلو
بشود دستگاه دیگری برای خودش دارد و اما اینکه 2 تا اسپرم با هم وارد شوند نه این
مهیا است برای یکی یکی را میپذیرد و این تک سلول پیدا میشود از یک اسپرم و از یک
اوول حالا الان این اسپرم هم مال شوهر خودش است هم مال اجنبی است لذا در اینجا چه
بکنیم؟
این صورت
اشتراکش که تمام واحد اسپرمها تقویت میشوند و این طور نیست که نطفه وقتی ضعیف است
قوی شود اسپرمهای اجنبی با اسپرمهای شوهر، اینجا جدا جدا باشند نه اگر این فرض
باشد این فرض دیگری است که روی این هم باید حرف بزنیم در آن صورت اول علم تفصیلی
است که این نطفه مال هر دوتا است در آن صورتی که بگوئیم که تقویت شدنش این طور است
که اسپرمها بعضی اش مال شوهر است بعضی اش مال اجنبی حالا این که وارد شده (عمل
کرده) از آن شوهر است یا از آن اجنبی علم اجمالی است یا از این است یا از آن.
در صورت دوم
انسان میتواند علم اجمالی را منحل کند به قاعده فراش، بگوئیم که این اسپرم نمیدانم
که مال شوهر است یا مال اجنبی، تفصیلی و شک بدوی، اما تعبدا مثل اینکه شما نمیدانید
این کاسه نجس است یا آن کاسه نجس است بینه قائم شد که این کاسه نجس است خوب علم
اجمالی منحل شد به علم تفصیلی و شک بدوی، اینجا هم همین طور است نمیدانم که اسپرم
مال شوهر است یا مال اجنبی، قاعده فراش میگوید که مال شوهر است نه مال اجنبی علم
اجمالی منحل به علم تفصیلی و شک بدوی میشود.
قاعده فراش
اماده است اماده در مقابل علم اجمالی قد علم میکند مسلم کل واحد مشکوک است مثل
اماره مثلاً نمیدانم این عبا نجس است یا این قبا قاعده ید میگوید عبا، علم
اجمالی منحل به علم تفصیل و شک بدوی میشود اینجا و آن جا ندارد همه جا گفتیم
اشکالی هم در مساله نداریم که اگر علم اجمالی آمد قاعده ید، بینه، حتی ما میگوئیم
خبر واحد علم اجمالی را میتوانند منحل کنند شکی (در این مطلب) نیست که علم اجمالی
منحل به علم تفصیلی و شک بدوی میشود در اینجا هم قاعده فراش داریم و قاعده فراش
میگوید که مال شوهر است نه مال اجنبی، این بچه مال شوهر میشود بنا به قاعده
الولد للفراش، حتی اگر قاعده فراش را اصل بدانیم اصل محرز است باز هم علم اجمالی
منحل میشود مثال همان قاعده ید خیلیها قاعده ید را اصل میدانند اما میگویند
اصل محرز است به این مثل اماره میبیند علم اجمالی را میتواند منحل بکند اما خوب
ما که گفتیم قاعده فراش همسایه است.
اما مساله
مشکل که لاینحل این است که علم اجمالی داریم که این اسپرمها مال هر دو تاست و این
طور نیست که ندانیم این اسپرم مال این است با مال او این اسپرم مال هر دو تا است،
معنی نطفه را قوی کردن، یعنی یک اسپرم ضعیف را قوی کردن بمعنی این که در دستگاه
اسپرم اشتراکی درست کردن، ولی ظاهراً این طوری که پرسیدم و گفتند این که ما نمیتوانیم
اسپرم درست بکنیم و همین طور هم باید باشد، برای این که خالق خداست و مسلم اینها
اسپرم درست کن نمیتوانند باشند اما نطفه را قوی میکنند همین طور میشود یعنی
اسپرمها کل واحد که مال اجنبی است و مال شوهرش این دو تا قوی میشوند مثل دارو که
هر دو تا را قوی میکند این نطفه هم بمنزله دارو است اسپرمها را قوی میکند اگر
این صورت باشد همان صورت علم اجمالی است اسپرمها را قوی میکند اگر این صورت باشد
همان صورت علم اجمالی است نمیدانیم که آیا مال اوست یا مال آن (یکی) قاعده فراش
میگوید مال آن (شوهر) است. و اما اگر کسی بگوید اینها میتوانند اسپرم درست کنند
خالق خداست اما بواسطه یک اسپرم دیگر دو اسپرم یک اسپرم میشود مثل اینکه یک سلول
از پوست دست میگیرند میتوانند یک آدم درست کنند فعلا گوسفندش را ساختند و راه
افتاده، حالا یک آدم هم درست کنند لذا کل واحد اسپرمهای در این نطفه مشترک است بین
شوهر و اجنبی، دیگر خواه ناخواه باید بگوئیم این بچه مال هر دو است این بچه مال هر
دو است چه میشود؟ یعنی دست این بگذاریم پدرش است دیگر این بچه محرم به هر دوشان
است محرم به زن که هست ولو وطی به شبهه هم باشد از هر دو ارث میبرد مابقی احکام
هم بار است دختر باشد نمیتواند به پسرش بدهد و در ملتزم شدن به این حرف هم منع
فقهی و منع قانونی نداریم البته شاذ است و قاعده فراش هم نمیآوریم چون میدانیم
هم مال این است هم مال این است هم مال آن، قاعده فراش جائی است که ندانیم مال این
است یا مال او مثل همان صورت اول که علم اجمالی است در صورت علم اجمالی قاعده فراش
جاری است اما در صورت دوم قاعده فراش نداریم، وقتی نداریم علم تفصیلی داریم علم
تفصیلی به این است که این بچه مال هر دو است.
گفتم اینها
مدعی این حرف نیستند ولی اگر مدعی باشند و علم بگوید که این اسپرم مال هر دو است
دیگر خواه ناخواه باید بگوئیم که احکام هم بار است و اشکال هم ندارد که ما ملتزم
باشیم احکام بار باشد.
حالا اصل کار
جایز است یا جایز نیست؟ ولو اینکه معنی اش هم همان باشد که اشتراک اصل این کار
جایز است یا جایز نیست ظاهراً منع قانونی و منع فقهی ندارد اگر هم شک بکنیم که آیا
این کار حرام است یا نه؟ رفع مالایعلمون میگوید نه. «کلی شیء لک حلال» میگوید
این کار حلال است لذا اختلاط میاه که نیست حالا اختلاط میاه هم باشد چه اشکالی
دارد؟ اتفاقا این جا اختلاط میاه است میاه یعنی همان نطفه یعنی اسپرم و شما یعنی
میگوئید اسپرم یا مال این است یا مال او که قاعده فراش داردمثل همان که در سابق
مثال زدیم که مرد با زنش مقاربت بکند و فردا اجنبی با این مقاربت میکند یا در آن
واحد مرد (اجنبی) و مرد خودش، پشت سر هم با زن مقاربت کردند و بچه درست شد نمیدانیم
مال این است یا مال اوست، قاعده فارش میگوید که مال شوهر است در ما نحن فیه هم
همین است که نمیدانیم اسپرم مال این است یا مال او، قاعده فراش میگوید که مال
شوهر است در ما نحن فیه هم همین است که نمیدانیم اسپرم مال این است یا مال او،
قاعده فراش میگوید که مال شوهر است حالا در آنجا هم که بدانیم مال هر دوست اختلاط
میاه را حکمش این است که گفتیم اما اصل کار حلال است یا حرام؟ وجهی برای حرمت نمیتوانیم
پیدا کنیم معمولا کسانی که مسائل متحدثه نوشتند غالب اینها را حرام میدانند و در
همه این فروضی که گفتیم همه این فروض اصل دارند.
علت حرمت زنا
نیست، حکمت است و هیچ کس هم نمیتواند روی این پافشاری بکند و زنا را از این راه
درست بکند خوب اگر این راه باشد، دیگر خیلی کار درست میشود اینها قرص میخورند با
10 تا مرد هم زنا میدهند بگوئیم هیچ طوری نیست برای اینکه میدانیم آبستن نمیشوند
اتفاقا این سوال را بارها از من کردند که این چه مانعی دارد؟ شما میگوئید برای
اختلاط میاه است نه این طور جلوگیری میکنند حتماً اختلاط میاه نیست حالا چه اشکال
دارد همان طور که مرد چهار تا رفیق دارد زن هم چهار تا رفیق داشته باشد؟
لذا نمیشود
که ما با آن حکمتها بیائیم جلو، بگوئیم که در روایتها دارد زنا حرام شد چون
اختلاط میاه است نه بابا این اختلاط میاه یک حکمت در هزار حکمت است زنا حرام است
میخواهد اختلاط میاه بشود، میخواهد نشود، لذا یک درصد حکمت حکم است و هیچ است نه
محضص است و نه مععم هیچ کدام. یک تقریب به ذهن است تقریب به ذهن که نمیتواند میشود
اما برای ما حکم درست بکند.
لذا مسلم است
که اختلاط میاه نمیتواند حکم درست بکند نه معمم است و نه مخصص تقریب به ذهن است
ما که نمیتوانیم حرمت زنا را دائر مدار اختلاط میاه بدانیم اختلاط میاه میخواهد
باشد میخواهد نباشد بدانیم این زن عقیم است حالا زنا بدهد نمیشود که مرد نطفه
ندارد برود زنا بکند نمیشود که این حرفها را بزنیم مسلم است اینها که حرمت زنا
برای اختلاط میاه است یک درصد است آن که حرام است همبستر شدن دو تا اجنبی و اجنبیه
با هم است گناهش هم بزرگ است میخواهد آبستن بشود میخواهد نه، میخواهد جوان
(باشد) زنا حرام است اما غیر زنا هم حرام است دلیلی بر حرمت نداریم استبعاد خیلی
خوب است بهترین راه که مقدس و مشهور شده این است خیلی خوب است این که زن بچه دار
نمیشود آن وقت زنی را صیغه میکنند نطفه این زن و مرد را در شکم این زن تزریق میکنند
شکم این (زن) شکم اجارهای میشود وقتی به دنیا میآید بچه مال هر دو است این خیلی
خوب است با یک صیغه که زنها از آن وحشت دارند کار درست میشود اما حالا اینکه صیغه
نه، میخواهیم از راه متعارف درست بکنیم حالا اگر انسان وحشت فقهی دارد وحشت
اخلاقی دارد که نطفه پسرش در شکمش برود اما حالا رفت ما بگوئیم این ولدالزنا است
این را نمیشود (گفت) عمدا میدانست و مرجع تقلیدش هم گفته حرام است گفته است که
این مثل زنا است حالا کرد ما بگوئیم این ولدالزنا است این را هیچ کس نمیتواند
ملتزم شود و بمعنی این که دختر این را آن برادر زنش میتواند بگیرد نمیشود اینها
را گفت عمده هم همین است استیحاش یک حرف است بگوئید که عرف نمیپسندد استیحاش میکند
که نطفه پسرش تزریق در رحمش شود و بچه بشود خوب است اخلاقا و عرفاً این کار نباید
بشود اما حالا اگر کرد این کار حرام است یا حرام نیست؟ باید دلیل بر حرمت بیاورید.
معمولا مشهور شده که اگر بخواهند نطفه را تزریق بکنند – نطفه اجنبی- در شکم زن این
حرام است معمولا هم همین که آقایان گفتند را میگویند که نتیجه زنا است اما حالا
به راستی همین که حرام است میتوانیم به نتیجه زنا اکفتا بکنیم؟ این یک دلیل فقهی
است؟
ظاهرا نه،
وقتی نه باید بگوئیم همه این اقسام جایز است. با چه چیزی؟ ما رفع مالایعلمون، با
کل شیءٍ طاهر حتی تعلم، کل شیء حلال حتی تعلم هر کجا استیحاش عرفی است نباید از
نظر اخلاق (آن عمل را) کرد نباید لاابالی باشیم اگر ضرورت نیست نباید این کار را
بکند و آن جا که ضرورت است و میشود به عورتینش نگاه کرد میشود منی او را گرفت
مثلاً در منی گرفتن خوب معلوم است اگر منی این مرد را زنش بگیرد خوب خیلی بهتر است
از اینکه بصورت ضرورت خودش بگیرد یا این که پرستارها بیایند و بگیرند ما مرتب به
این مریض خانهها گفتیم که این کار را نکنید زن را میفرستد در اتاق تا منی مرد را
بگیرد خوب معلوم است حرام است اما خوب حالا (این کار را) کرد این نطفه را هم وارد
کرد بچه هم درست شد این حرام زاده است؟ خوب این را نمیشود گفت مسلما این آقایانی
هم که استبعاد میکنند تا این جاها نمیتوانند بروند که این بچه حرام زاده است چه
داعی داریم که حرام زاده درست بکنیم؟ بگوئید اخلاقا درست نیست اخلاقا خوب نیست چه
مانعی دارد با بی بچگی بسازید؟ بچه این طوری که به درد نمیخورد مرتب از این حرفها
بزنید که خیلی خوب است استبعاد عرفی، استبعاد اخلاقی، همه اینها خوب است اما یک
دلیل مسلم نمیتوانید یک دلیل بیاورید اگر یکی از شما یک دلیل بیاورید خیلی خدمت
به فقه کردید.
قسم آخر هم
این دیگر چیزی ندارد – اینها بعضی اوقات نطفهای را میگیرند 10 سال دیگر تزریق
میکنند نطفه را در دستگاه نگه میدارند حالا این نطفه را که نگه داشتند این نطفه
مال کیست؟ خوب مال صاحب نطفه است. اگر 10 سال دیگر بخواهند تزریق در زنش بکنند
بلاشکل است اگر 10 سال دیگر بخواهند تزریق در زن نامحرم بکنند خوب جایز است همان
طور که سابق هم گفتیم این نطفه مال صاحب نطفه است هیچ کاری هم نمیشود که نه صیغه
میشود کرد زن شوهردار است زن شوهر دار هم نباشد اشکالش کم میشود. علی کل حال
اوول و اسپرم، این دو تا، اینها مال صاحبان اوول و اسپرم است در دل هر کسی
(بخواهد) پرورش بکند آن وقت آن اجارهای باشد یا زن شوهردارد باشد اینها دیگر فرقی
نمیکند از نظر ارث بردن و از نظر این که بچه مال کیست؟ بچه مال صاحب نطفه در
اوولش همین است در اسپرمش همین است.
لذا حالا همین
صاحب نطفه زنش را طلاق داده یا زنش مرده است خودش مرده است اینها هیچ فرقی در
مساله ما ندارد، 50 سال دیگر نطفه این را میخواهند تزریق کنند هیچ اشکالی ندارد
اما این نطفه مال کیست؟ مال آن مرده، 10 سال قبل مرده، حالا بچه پیدا میکند خوب
طوری نیست 100 سال قبل است حالا بچه پیدا میکند خوب طوری نیست بچه اش است.
ظاهرا دیگر
فرعی هم نداریم حالا هر کدام از شما بتوانید دلیل حرمت برای بعضی از اقسام – از
این 8-7 قسمی که گفتیم- بیاورید یا یک فرعی که نگفتم اضافه بکنید هر دو خیلی خوب
است به امید خدا که روز شنبه از شما استفاده بکنیم و الا برویم در شرایط الولد
للفراش.
و صلی الله
علی محمد و آل محمد.