جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر


 
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)
  • پیام در پی شهادت جناب آقای اسماعيل هنيّه«رحمة‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: استحباب ذاتی یا عدم استحباب ذاتی خبر ضعیف السند در قانون تسامح
    موضوع درس:
    شماره درس: 164
    تاريخ درس: ۱۳۸۶/۸/۸

    متن درس:

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی.

    در قانون تسامح در ادله سنن این دو روز بحث ما رسید به این جا که آیا این خبر ضعیف السند استحباب ذاتی دارد یا نه؟ اصلاً استحباب ندارد و اگر بخواهد باید بعنوان رجا باید بعنوان انقیاد بیاورد محتمل المطلوبیه.

    و اگر مطابق با واقع است مطابق واقع ثواب گرفته اگر هم مخالف واقع است ثواب انقیادی گرفت و ان لم یقل به رسول الله آن ثواب را به او می‌دهند. این دو تا احتمال بود که قدماء احتمال اول را دادند و گفتند از روایات من بلغ انقیاد و رجا استفاده می‌کنیم اما همه شان در این که قانون من بلغ برای ما استحباب درست می‌کند یا انقیاد درست می‌کند اتفاق داشتند. آن که می‌گوید استحباب درست می‌کند می‌گوید از خبر ضعیف مستحب ذاتی پیدا می‌شود آن هم که رجا می‌گویدند استحباب نه روایات می‌گوید بعنوان رجا بعنوان انقیاد بیاور.

    در این حدیث من بلغ 3 یا 4 تا احتمال دیگر هم داده شده یک احتمال گفتند که این روایات من بلغ است که برای ما استحباب درست می‌کند یعنی روایت ضعیف السند ضعیف السند است و هیچ وقت هم نمی‌تواند استحباب درست بکند برای این که کاشفیت ندارد اما روایات من بلغ به ما می‌گوید که این روایت ضعیف السند مستحب ذاتی است - یعنی محتوایش- بنابراین استحباب قدماء یعنی این استحباب قدماء که می‌گویند تسامح در ادله سنن و می‌گویند که روایت ضعیف السند محتوایش را مستحب ذاتی می‌کند این را قدماء نمی‌خواهند بگویند قدماء میخواهند بگویند روایات من بلغ بعنوان ثانوی محتوای روایت ضعیف را مستحب ذاتی می‌کند من بلغه شئی من الثواب فعمله کان اجر ذلک له و ان کم بقل به رسوله یعنی روایات من بلغ که روایات صحیح السند است می‌گوید که این محتوای روایت ضعیف السند است.

    ظاهرا اشتباهی که در این جا شده سبب به جای مسبب به کار رفته، خطا در مصداق برای این که محتوای روایت ضعیف السند را مستحب ذاتی بکند لذا قدماء اسمش را گذاشتند تسامح درادله مستحبات فرق است بین این که تسامح در ادله مستحبات باشد یا این که ما با روایات من بلغ استحباب درست بکنیم نه از قول قدماء اینجور چیزی استفاده می‌شود نه روایات من بلغ اینجور دلالتی دارد برای این که روایات من بلغ می‌گوید من بلغ شیءٌ من الثواب فعمله کان له اجر ذلک یعنی مستحب یعنی آن روایت بلغ آن روایت که ضعیف السند است بگو تمام السند است. لذا روایات من بلغ سبب است برای این که محتوای روایت ضعیف السند را بواسطه روایت ضعیف السند جا بیندازد. چه جور اگر روایت صحیح السند بود می‌گفتید که محتوای روایت صحیح السند می‌گوید تسبیحات حضرت زهرا (س) مستحب است حالا هم که روایت ضعیف السند است بگو محتوای این روایت ضعیف السند که مثلاً گفته نماز غفیله بخوان و نماز غفیله روایتش ضعیف السند است بگو که این نماز غفیله مستحب است همین طور که می‌گوئی تسبیحات حضرت زهرا مستحب است بگو نماز غفیله هم مستحب است اگر به تو بگویند دلیلش چیست؟ می‌گوئی که آن روایت مربوط به حضرت زهراست این روایت مربوط به غفیله است اگر به تو بگویند خوب آن روایت صحیح السند درست این روایت ضعیف السند را چه؟ می‌گوئی روایت من بلغ مدرک است برای این که استحباب درست بکند، مدرک برای این که روایت ضعیف السند را به جای روایت ضعیف السند جا بیندازد واما خود روایات من بلغ بخواهد استحباب درست بکند آن کلی است راجع به جزئیات نیست تا ما بگوئیم که مستحب جزئی درست می‌کند روایات من بلغ باید یک استحباب جزئی درست بکند تا این که ما احتمال این حرف را بدهیم اما روایات من بلغ چکار می‌کند؟ مدرک کلی درست می‌کند می‌گوید اگر روایت ضعیف السندی پیدا کردی بگو این روایت ضعیف السند صحیح السند است. لذا آن مدرک می‌گوید این روایت جای سند، وقتی می‌گوید این روایت جای صحیح السند اگر از شما بپرسند به چه دلیل می‌گوئی نماز غفیله مستحب است؟ می‌گوئی این دلیلش می‌گوید این روایت ضعیف السند است؟ می‌گویم روایت ضعیف السند را قانون من بلغ درستش کرده.

    کسی گفته و ما قبول نداریم از بزرگان هم فرموده و مرحوم آقای بجنوردی هم نقل می‌کند نظیرش را مرحوم آقای نائینی هم نقل می‌کند که گفتند این که شما می‌گوئید روایت ضعیف السند برای ما محتوا درست می‌کند اصلاً درست نیست بلکه روایات من بلغ است که برای ما محتوای استحبابی درست می‌کند اصلاً شما رفتید توی یک بحث دیگر می‌گوید آقا روایات من بلغ دلالت بر رجا می‌کند این که بحث دیروز ما بود ما گفتیم نه روایات من بلغ دلالت بر استحباب می‌کند.

    بنابراین این روایات من بلغ چه می‌گوید؟ می‌گوید محتمل المستحب، مستحب است این محتمل المستحب را از کجا باید پیدا کنیم؟ یک روایت ضعیف السند بر آن دلالت داشته باشد و الا اگر یک روایت صحیح السند باشد محتمل المستحب که نیست یقین المستحب است گفتم مثل تسبیحات حضرت زهرا مثل نوافل اما اگر محتوای یک روایت ضعیف السند یک امر مستحبی است خود روایت نمی‌تواند کار بکند برای این که روایت ضعیف السند یک امر مستحبی است خود روایت نمی‌تواند کار بکند برای این که روایت ضعیف السند کلعدم است روایات من بلغ می‌آید برای آن کار می‌کند می‌گوید که این را بگو مستحب است مستحب ذاتی نه مستحب عرضی این را بگو مستحب است یعنی روایت ضعیف السند را به جای روایت قوی بی نشان اسمش را گذاشتند تسامح در دلیل مستحب. روایت من بلغ می‌گوید تسامح کن در دلیل برای ما روایت درست می‌کند روایت برای ما محتوا و مستحب درست می‌کند این راجع به این حرف که گفتند مستحب درست می‌کند بعضی از بزرگان که آقای بجنوردی نقل می‌کنند گفتند آقا این روایات من بلغ مربوط به انقیاد در مقابل تجری است ما در اصول خواندیم یک تجری داریم یک انقیاد داریم تجری معنی اش اینست که این شخص می‌داند خمر است بعنوان خمریت هم می‌خورد. اتفاقا خمر از کار در نمی‌آید می‌گوئید استحقاق عقوبت دارد چرا؟ جرات علی المولا.

    اما گاهی این می‌داند مثلاً واجب نیست اما بعنوان انقیاد می‌آورد در مقابل تجری، می‌آورد در مقابل این که مولا ممکن است این را دوست داشته باشد اتفاقا هیچ از کار در نمی‌آید مولا این را دوست ندارد خوب مسلم ثواب انقیادی دارد همین مثلاً مشهور که نمی‌دانم حالا راست یا دروغ باشد، عربی بادیه نشین که تهیه آب برایش خیلی مشکل بود زیر تخت سنگی آب گوارایی پیدا کرد گفت این آب را ببرم برای مامون خلیفه عباسی و یک جایزه بگیرم یک مشک آب گندیده توی بیابان به دوش گرفت اما متاسفانه یا نه از دجله نیامده آمد خانه مامون مامون آدم زرنگی بود آدم شیطان منشی بود این درک کرد که این دجله را ندیده لذا یک جایزه حسابی به او داد به غلامش هم گفت این را از آن راهی که دجله را نبیند بیرونش بکن خوب الان این که مشک آب گندیده آورده جایزه می‌خواست؟ نه، اما ثواب انقیادی دارد می‌خواست به مامون خدمتی بکند و مسلم است ثواب انقیادی یک امر عقلی است چنانچه گناه تجری هم یک امر عقلی است همینطور که در تجری استحقاق عقوبت می‌بیند، در این جا هم استحقاق مثوبت می‌بیند و روایات من بلغ همین را می‌خواهد بگوید.

    من بلغ شیءٌ من الثواب فعمله یعنی یک چیزی که وضعیتش را نمی‌دانی چیست بعنوان انقیاد بیاوری.

    به این آقا هم عرض می‌کنیم حرف خوبی یافتی، اما همین حرف متأخرین است مگر متأخرین چه می‌گویند؟ تو گفتی انقیاد، متأخرین گفتند رجا، قدماء گفتند بعنوان استحباب بیاور متأخرین می‌گویند بعنوان رجا بیاور، بعنوان رجا یعنی چه؟ یعنی بعنوان انقیاد یعنی بیاور اگر مطابق با واقع است که هیچ اگر مخالف با واقع است خدا ثواب می‌دهد اصلاً معنی ثواب انقیادی یعنی همین.

    لذا این آقا که الان فرمودند روایات من بلغ می‌گوید انقیاد است می‌گوئیم خیلی خوب، شما شدی از متاخرین. قول قدماء را قبول نداری شدی از متاخرین. قدماء

    چه می‌گویند؟ قدماء می‌گویند نه، ما از روایات استفاده می‌کنیم اگر بعنوان انقیاد هم نیاورد بعنوان استحباب بیاورد - توی رساله بعنوان استحباب بنویسد- درست است.

    لذا این که گفتند انقیاد یک نزاع لفظی است دیگر قدماء گفتند بیاور بعنوان استحباب متأخرین گفتند بیاور بعنوان رجا، این آقا می‌گوید بیاور بعنوان انقیاد، خوب یعنی همان حرف متأخرین دیگر زائد بر حرف متأخرین که چیزی نشد، این هم حرف دوم.

    حرف سوم مال مرحوم محقق نائینی (رض) که شاگردانشان خیلی پسندیدند و آن این است که مرحوم محقق نائینی می‌فرمایند روایات من بلغ سند درست می‌کند و روایت ضعیف السند را می‌گوید بگو صحیح السند چه جور اگر سندش در علم رجال سند درستی بود می‌گفتم صحیح السند این را هم تو بگو مصححه، مثل بعضی از روایات مرسل که بواسطه یک قزائنی مصحح می‌شود - مثلاً بواسطه اصحاب اجماع- این هم این طوری است مرحوم نائینی فرمودند که روایات من بلغ دلالت می‌کند بر این که سند درست است از همین جهت هم مرحوم نائینی از کسانی است که می‌گوید مستحب ذاتی، می‌گوید سندش را با روایات من بلغ درست می‌کنم وقتی سند صحیح شد مثل آن جاست که اصحاب اجماع روی روایت مرسل، طبق آن فتوا می‌دهند می‌شود مستحب ذاتی.

    ایرادی که به مرحوم نائینی هست اینست که آقا این سند درست می‌کند یعنی چه؟ خوب اگر سند ضعیف است چه طور می‌شود تعبد به سند داشت؟ می‌دانم که مثلاً عمر ابن شمر ضعیف است حالا امام صادق (ع) بگوید ضعیف است اما روایت صحیح السند است نمی‌شود که تصرف در موضوع است نمی‌شود که تصرف در موضوع کرد. این که شما می‌فرمائید روایت ضعیف السند تعبدا میشود روایت صحیح السند علم رجال که تعبدی نیست علم رجال از موضوعات است شارع مقدس بعنوان تشریع که نمی‌تواند در موضوعات تصرف بکند. می‌دانم آب است، شارع مقدس بعنوان تشریع که نمی‌تواند در موضوعات تصرف بکند. می‌دانم آب است، شارع مقدس می‌گوید بگو خمر است. می‌دانم خمر است شارع مقدس می‌گوید بگو آب است. نمی‌شود که تصرف در موضوع بکند. شارع مقدس هم می‌تواند تصرف در احکام بکند و اما تصرف در موضوع که علم رجال ازموضوعات است مربوط به شارع مقدس نیست من باید موضوع درست بکنم حکم را از شارع مقدس بگیرم. روایت را بگویم صحیح السند است شارع مقدس بگوید که به آن عمل بکن صدق العادل ، اما عدالت را می‌باید درست کنم نه شارع مقدس.

    لذا این حرف مرحوم نائینی هم تصرف در موضوعات است و نمی‌توانیم از مرحوم نائینی (رض) بپذیریم ولی اگر بپذیریم باز هم برمی گردد و به قول قدماء قدما هم همین را می‌گویند چه می‌گویند؟ می‌گویند که محتوای روایت ضعیف السند را بگو صحیح السند است عمل بکن. چرا؟ بنا به قاعده من بلغ خوب می‌شود همان استحباب ذاتی قدماء دیگر ما ظاهراً چیزی اضافه به حرف قدماء نکردیم این هم قول سوم.

    قول چهارم: فرمایش استاد بزرگوار ما حضرت امام است که در درس رویش پافشاری داشتند بعضی اوقات در جاهای دیگر نظیرش را هم می‌فرمودند و این جا می‌فرمودند: روایات من بلغ ترغیب و تحریص است برای این که مردم به مستحبات رد بکنند روایات من بلغ صادر شده و ثوابش هم تفضلی است و استحقاقی نیست و در مقام بیان این که آیا استحباب ذاتی دارد یا انقیادی دارد نیست بلکه به قول ایشان دانه می‌ریزند کبوتر بگیرند که ایشان در باب عزاداری هم همین را می‌فرمودند. می‌فرمودند که مثلاً من ابکی او تباکی علی الحسین و جب له الجند این ثواب تفضلی است نه استحقاقی، برای این که مردم رو به اهل بیت بروند. این عزاداریها که ادامه آن شهادت است این باقی بماند این مطلوب است. نفس گریه مطلوب نیست آنکه مطلوب است زنده بودن عزاداری هاست. خوب برای این که علت مبقید برای شهادت است. باز مثلاً در باب زیارت ابا عبدالله الحسین می‌فرمودند که روایت داریم هر قدمی 90 حج و 90 عمره برای زیارت ابا عبدالله الحسین است اشرف از هر مکه مستحبی است می‌فرمودند مسلم همین طور است اما این ثواب استحقاقی است یا تفضیلی؟ حالا این تفضلی، این تفضلی برای چه؟ برای این که مردم رو به ولایت بروند برای این که کربلا زنده شود و این زنده شده کربلا خیلی مفید است اصلاً شیعه زنده به حسین است گفتند ثواب‌ها برای آن است. یک قدم برای کربلا 90 حج و 90 عمره قبول دانه می‌ریزند کبوتر بگیرند، این هم فرمایش ایشان.

    فرمایش معلوم است خیلی مطلوبست خیلی درست است و هم کسی که از قدماء باشد این را می‌گوید و از متأخرین باشد همین را می‌گوید این‌ها خوب اما این یک عرفان است نه فقه، حالا ما سوال می‌کنیم این روایات من بلغ که برای ترغیب و تحریص است مستحب درست می‌کند یا انقیاد، خوب بحث ما این است آن بحثی که حضرت امام می‌کردند و در کتابهای اصولیشان هم آمده در همین جا - روایت من بلغ- این ما فوق فقه است ما فوق بحث ماست که آیا مستحبات است یا رجا و آن این که ثوابها 2 قسم است یک قسم ثوابهای استحقاقی داریم مثل جهاد یک قسم دیگر ثوابهای تفضلی داریم مثل همه ثوابها مثل همه مستحبات (عامیانه) اما این داعی برای این تفضل یا برای این استحقاق داعی چیست؟ ترغیب، تحریص مردم برای ولایت، ترغیب تحریص مردم برای این عبادت که مشهور در میان مردم بشود.

    خوب فرمایش حضرت امام مثل خودشان یک لطافت خاصی دارد و همه هم می‌گویند و درست هم هست و حرفی هم در آن نیست اما این بحث ما نیست، بحث ما اینست این که گفتند 90 حج 90 عمره ثواب هم ثواب ترغیبی، نه تفضیلی استحبابی، حالا این روایات من بلغ آیا برای من مستحب درست می‌کند یا بواسطه آن مستحب ذاتی آن ترغیب و تحریص پیدا شود؟ یا ثواب انقیادی درست می‌کند تا بواسطه آن ثواب انقیادی آن ترغیب و تحریص درست بشود؟

    مساله به حال خود باقی می‌ماند باز برمی گردد به این که ما یا بپذیریم قول قدماء را یا بپذیریم قول متأخرین را من 3-2 مرتبه با حضرت امام هم حرف زدم قول من را رد نمی‌کردند این طور هم نبود که ایشان بخواهند در مقابل قول قدما، متأخرین یک قول ثالثی درست بکنند ولی علی کل حال از درسشان از کتابهائی که ایشان تقریر نوشتند این‌ها فهمیده می‌شود که ایشان روایات من بلغ را این طور معنی می‌کردند و می‌فرمودند نه مربوط به استحباب ذاتی است نه مربوط به ثواب های تفضلی انقیادی.

    این خلاصه حرف است یک حرف هم من دارم روی این فکر بکنید تا شنبه اگر اشکالی به نظرتان نرسید حرف خوبی است - و ندیده کسی بگوید- اگر هم به نظرتان ایراد آمد ایرادش را حتماً بنویسید بدهید به من و آن این است که من عقیده دارم روایات من بلغ ارشاد است اصلاً تعبد نیست ارشاد یعنی چه؟ حکم عقل، سیره عقلاء چیست؟ اینها محتمل الخیر را خیر می‌دانند از مصادیق خیر می‌دانند همان حرف قدماء مستحب ذاتی. روایت ضعیف السند محتمل الخیر درست می‌کند محتمل الخیر عقلاء خیر هم وقتی عقلاء خیر باشد آن روایت ضعیف السند دیگر خیلی اهمیت ندارد برایمان یک مستحب درست می‌کند اگر بپسندید دیگر روی الفاظ روایت اصلاً فکر نکنید روایت ارشادی این طوری است تابع ما یرشد الیه است و دیگر اتلاف و تقیید و اینها اصلاً نباید فکر کرد لذا حرف من اگر درست باشد همه حرف‌ها سالبه به انتفاع موضوع است آن که می‌گوید مستحب ذاتی است می‌گوید مطلق است آن که می‌گوید انقیادی است می‌گوید آن روایات مطلق تقیید می‌خورد آن که روایات من بلغ را می‌خواهد اشکال کند می‌گوید معارض الفاظ با هم متفاوت است. و اما حرف من اگر این روایتها ارشاد باشد نه مطلق است نه مقید، نه الفاظ دخالت دارد بلکه تابع ما یرشد الیه است عقل ما هر چه بگوید می‌گوئیم چشم و عقل ما محتمل الخیر را خیر می‌داند.

    بله یک آقایی هم در درست شیخ انصاری بودند وقتی که بیرونش کرده بودند دم در می‌ایستاد و درست که تمام می‌شد می‌گفتت آقا تمام این حرفهائی که گفتی درست است.

    «والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته»

     

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365