اعوذ بالله من
الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقده
من لسانی یفقهوا قولی.
مشهور در میان اصحاب بلکه اجماع ضرورت فقهی اینکه اگر یک روایت
ضعیف السندی دلالت کرد بر مطلبی البته گفتند آن مستحب مثلاً روایت ضعیف میگوید که
این دعا را بخوان پروردگار عالم این ثواب را به تو میدهد و این دعا را این بخواند
روایت ضعیف السند است و خواندن این روایت هم شرعیت پیدا میکند و هم پروردگار عالم
آن ثواب را عنایت میکند و به این میگویند تسامح در ادله سنن که ظاهر سنن هم یعنی
مستحبات، حالا بعد درباره اش صحبت میکنیم که آیا واجب و مکروه و حرام را هم میگیرد
یا نه؟ الان بحث ما راجع به مستحبات است مثلاً مفاتیح محدث قمی روایات مرسل در آن
زیاد است حالا حضرت امام میگفتند از آقا شیخ عباس پرسیدم این روایتها همه پیش تو
صحیح السند است؟ گفت نه. هر کدام سند داشته نوشته ام ولی بالاخره روایات مرسل
روایات ضعیف السند در مفاتیح زیاد است اما پیش قدماء پیش متأخرین مسلم این است که
اگر کسی به دعاهای این مفاتیح عمل بکند هم مشروع است بدعت نیست هم ثوابی که گفته
شده به او داده میشود اسمش را گذاشتند تسامح در ادله سنن یعنی در ادله مستحبات
تسامح میشود تسامح میشود یعنی چه؟
یعنی لازم نیست روایت صحیح السند باشد لازم نیست روایت معتبره باشد
روایت ولو غیر معتبره باشد این مدلول روایت روایت غیر معتبره روایت مرسله این
مدلول هم مشروع است و هم ثواب بر آن بار است و آن ثوابی که گفته شده بر آن بار است
همینطور که رسم مرحوم محدث قمی همین است که دیگر هر کسی این دعا را بخواند خدا این
قدر ثواب به او میدهد امام صادق فرمودند هر کس این دعا را بخواند این قدر ثواب
دارد.
خوب این اصل مساله بنابراین در اصل مساله بنا به قضیه مهمله به نحو
قضیه طبیعه مفاتیح محدث قمی یا زادالعماد مصباح المجتهد این کتابهای دعا که زیاد
هم هست عمل کردن به اینها اشکال ندارد ولو روایات ضعیف السند در آنها زیاد است ولو
روایات مرسل در آنها زیاد است اما قانون تسامح در ادله سنن میگوید مفاتیح محدث
قمی یک کارخانه آدم سازی است به قول حضرت امام میگوید دعاهایش مشروع است ثوابهایی
هم که وعده داده شده است آن ثوابها هم داده میشود.
فقط اشکالی که در مساله هست قدماء گفتند چیزی که بجا میآورد مستحب
است قانون تسامح در ادله سنن مستحب درست میکند چه طور آن وقتی که روایت صحیح
السندی مثل تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها روایت معتبر رویش است چه طور آن
روایت معتبر تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها را مستحب میکند و دارای ثواب میکند
آن روایتی هم که ضعیف السند است و دعاهای مشترک و دعاهای اختصاصی برای تعقیبات
درست میکند خوب خیلی از این روایتها ضعیف السند است یا مرسل است گفتند مثل همان
روایت صحیح السند میبیند همینجور که آن روایت صحیح السند مستحب درست میکند قاعده
تسامح در ادله سنن هم مستحب درست میکند و این را نسبت دادند به قدماء راستی هم که
قدماء فرمودند و همین هم هست الا این که در میان متأخرین شهرت عوض شده گفتند مستحب
درست نمیکند اما چون که به رجا ثواب میآورد پرودگار عالم آن ثواب را بهش میدهد
و اما این که مستحب درست بکند نه، مشروع قاعده ادله شش این را بخواند رجائا لذلک
الثواب نه بعنوان استحباب نیت استحباب نکند نیت رجاء بکند مثل ما فی الذمه که نمیداند
نماز بر او واجب است یا نه؟ نمیتواند نیت جزمی بکند در این جا هم این جوری باشد
بعنوان رجا نه بعنوان استحاب.
این در میان متأخرین مشهور شده است حالا چرا این دو قول این طور
پیدا شده؟ برای روایات است یک دسته از روایات ظهور دارد در اینکه استحباب درست
بکند یک دسته از روایات ظهور دارد در اینکه استحباب درست نمیکند به قدماء رجا
باید آورده شود. بخواهد قصد استحباب بکند نمیشود لذا قدماء گفتند این دو تا روایت
معارضی با هم ندارند برای اینکه مثبتین است یک دلیل میگوید اکرم العلما یک دلیل
هم میگوید اکرم زیدا خوب منافات با هم ندارد. این دودسته روایت یکدسته میگوید
بعنوان رجا بیاور یکدسته میگوید بعنوان استحباب بیاور خوب منافات با هم ندارند میتواند
بعنوان رجا بیاور میتواند بعنوان استحباب بیاورد صد نود و نه مردم هم بعنوان ثواب
میآورند و الا اگر این عنوان ثواب نباشد کسی دعا نمیکند مثل بعضی از ماطلبهها
که اصلاً سرو کار با دعا نداریم.
اما متأخرین چه؟ گفتند قید است گفتند آن روایاتی که میگوید رجائا
لذلک الثواب این تقیید میکند آن روایاتی را که مطلق است لذا همه روایات بعنوان
حمل مطلق بر مقید میگویند که رجائا لذلک الثواب خوب حالا روایات را میخوانیم اما
قبل از آن که روایات را بخوانیم تا این اندازه حق با قدماء است برای اینکه مثبتین
که نمیتواند تقیید بکند منافاتی با هم ندارد تا تقیید بکند تقیید مطلق تخصیص عام
آنجا هست که با هم منافات داشته باشد اکرم العلماء لاتکرم الفساق منهم که راجع به
فاسق اکرم العلما میگوید اکرامش بکن لاتکرم الفساق میگوید اکرامش نکن. با هم
تفاوت دارند حمل مطلق بر مقید میکنند یعنی اکرم العلما الا الفساق منهم.
و اما اگر با هم منافات نداشته باشند هر دو مثبتین باشند دیگر حمل
مطلق بر مقید معنی ندارد الا در مواردی که عرف قیدیت بداند و آن هم کم است ولی
قاعده اینست حمل مطلق بر مقید آنست که یکی مثبت باشد دیگری منفی اما اگر هر دو
مثبت است یا هر دو منفی است حمل ما مطلق بر مقید نیست عمل کردن به هر دو اشکال
ندارد قدماء این را گفتند درست هم هست.
لذا این قاعده من بلغ که چند تا روایت داریم و حالا میخوانیم
قدماء گفتند که حمل مطلق بر مقیدند و چرا مطلق بر مقیدند؟ گفتند با هم منافات
ندارد.
متاخرین من جمله مرحوم آخوند در کفایه پافشاری دارند ولو اینکه
مرحوم آخوند خود شاه از کسانی هستند که میخواهند استحباب درست بکنند اما نسبت
مشهور پافشاری دارند که نه مشهور حمل مطلق بر مقید کرده و میگوید قانون تسامح در
ادله سنن برای ما استحباب درست نمیکند برای ما جواز آوردن بعنوان رجا درست میکند
اما جواز آورد را به عنوان استحباب برای آن دلیل صحیح السند میخواهیم این خلاصه
حرف است.
معمولا مردم - اگر خدا بهشت و جهنم نداشته باشد- نه نماز میخوانند
نه دعا میخوانند مردم معمولا چون خدا بهشت دارد چون خدا جهنم دارد لذا عبادت بجا
میآورند همه شان به عنوان این که بهشت بروند همه شان بعنوان اینکه جهنم نروند و
مخصوصا در مستحباب وقتی دلشان را بشکافی میبینی مکه میرود مستحبی برای اینکه
بهشت برود واجبی برای این که جهنم نرود همه به عنوان رجا آورده میشود ولو اینکه
میدانند که سند دارد میدانند که مستحب است میدانند واجب است اما همان واجب را
به عنوان رجا میآورد دیگر یعنی بعنوان گرفتن ثواب این معنای رجا است بعنوان گرفتن
آن ثواب نماز را میخواند یا حرامی را ترک میکند. حالا امروز روایات را بخوانیم
ببینیم که فردا چه باید گفت روایات را مرحوم صاحب جواهر در جلد اول وسایل ابوب
مقدمات عبادات ذکر کردند صفحه 59 جلد اول وسایل باب 18 از ابواب مقدمات عبادات
تیتری که مرحوم صاحب وسایل زده میگوید استحباب الاتیان بکل عمل مشروع روی له ثواب
منهم علیه السلام نمیدانم این تیتر را چه جوری درستش بکنیم؟ استحباب اتیان بکل
عمل یعنی این اتیان این کار من مستحب است ما آن چه تا الان بحث کردیم راجع به ماتی
به بود که گفتیم قدماء میگویند مستحب است یا متأخرین میگویند ماتی به مستحب نیست
و بعنوان رجا باید آورده شود. اما مرحوم صاحب وسایل بردنش روی فعل مکلف «الاتیان
بکل عمل» نمیدانم میشود درست کرد یا نه. «بکل عمل مشروع» خوب اگر مستحب درست
نکند که عمل مشروع نیست.
لذا مشروع مثل آنجاست که در بین دعوا نرخ تعیین کردند بکل عمل
مشروع من نمیدانم مشروع است یا نه یعنی اگر ادله تسامح در سنن نداشتیم خوب نمیدانم
این مشروع است یا نه ممکن است اصلاً مبغوض باشد خیلی کارها که عوام میکنند فقهاء
میگویند که بدعت در دین است او خیال میکند که مشروع است در حالیکه مشروع نیست.
ما هم این جا «بکل عمل مشروع» در ضمن دعوا نرخ تعیین کردیم نمیشود که لذا مشروع
را باید بواسطه قانون تسامح در ادله سنن درست بکنیم حالا یا استحباب را یا آوردن
بمعنی رجاع را اما اتیان بکل عمل مشروع روی له ثواب لذا در بین دعوا نمیشود نرخ
تعیین کرد. ما باید اخبار من بلغ را بخوانیم با اخبار من بلغ مشروعیت درست بکنیم و
الا اگر اخبار من بلغ نداشتیم نمیشود بگوئیم که مشروع است مشروع به این عنوان مثل
همان چیزهایی است که در بین عوام خیلی هست که ما میگوئیم مشروع نیست او خیال میکند
مشروع است ما میگوئیم مشروع نیست خرافات است برای اینکه دلیل برایش نداریم لذا آن
ثواب هم ندارد و این کارهایی که عوام به عنوان مشروع میکنند و خرافات هم هست ثواب
هم ندارد لذا این تیتر ایشان را نمیشود درستش کرد هم اتیان را نمیشود درست کرد
هم مشروعیت را نمیشود درست کرد.
اگر بخواهیم درست بکنیم اینجوری باید درست بکنیم بگوئیم این باب
یعنی روایات روایاتی که دلالت میکند بر این که عملی که روایت رویش است این مشروع
است صاحب وسایل میگویند که اتیان عمل مشروعی که روایت رویش است میگویم نه نمیشود
که آن روایتها میآید مشروع درست میکند. لذا استحباب الاتیان بکل عمل آن اتیان هم
نه باید بگوید استحباب کل عمل روی له ثواب، درست در میآید درباره این اگر این
روایتها با عقل سازگار نشد چه باید کرد؟ بعد صحبت میکنیم این که در هر مستحبی هم
میآید اگر روایت صحیح السند ظاهر الدلالهای داشتیم راجع به امری که خلاف عقل است
چه باید کرد؟ این ربطی به بحث ما ندارد بعد میآییم صحبت میکنیم که اینها را چه
باید کرد.
روایت 1: محمد بن علی ابن بابوبه فی کتاب ثواب الاعمال عن ابیه، عن
علی ابن موسی عن احمد ابن محمد عن علی ابن الحکم عن هشام عن صفوان عن ابی عبدالله
«علیه السلام» روایت صحیح السند است سندش هم خیلی بالا است مخصوصا این که راوی آخر
صفوان است که از اصحاب اجماع است. قال من بلعه شیءٌ من الثواب فعمله کان له اجر
ذلک و ان کان رسول الله لم یقله. قدماء گفتند این روایت دلالت میکند بر استحباب
یعنی اگر چیزی را که احتمال میدهیم خیر باشد یعنی روایت ضعفی بر او باشد این را
به جا بیاوریم ولو پیغمبر نگفته باشد این کار درست است لذا من بلغه شیء من الثواب
علی شیء من الثواب علی شیء من الخیر حالا روایات دیگر این شیءٌ من الخیر را
نداردنداشته باشد یا نداشته باشد فرق نمیکند من بلعه شیءٌ من الثواب فعلمه کان له
اجر ذلک و ان کان رسول الله لم یقله.
در آن جا که روایت صحیح السند باشد ما یقین داریم رسول الله فرموده
لذا بزرگان گفتند که باید بگوئیم نمیدانیم رسول الله گفته یا نه یعنی یک روایت
ضعیف السندی داریم از اهل بیت علیهم السلام و الا اگر روایت صحیح السند داریم اگر
روایت معتبر داشتیم که خوب میدانیم گفته است پس این حرف در مقام بیان اینست که
اگر شرعا محتمل الثواب شد یعنی مستحب این محتمل الخیر مستحب است ولو این که بعنوان
رجا هم نیاورند نه بعنوان این که محتمل الخیر است گفتند کفایت میکند. و الا این
کارهائی که مردم میکنند باید ثواب بر آن باشد برای اینکه آنها میآورند برای این
که حضرت عباس به آنها پاداش بدهد خوب نمیشود گفت تعزیه میخواند: در زمان طاغوت
پیش طلبهها تعزیه نمیخواندند حالا دیگر پیش مراجع تعزیه میخوانند در رادیو و
تلویزیون حسابی تعزیه میخوانند خیلی داغتر از تعزیه آن وقتها سده قدیم بچهها زنها
کوچ میکردند برای سده - خمینی شهر- توی اصفهان نبود، میرفتند آن جا پای تعزیه
علمای خمینی هشر هم ممنوع میکردند یک جایی در خرابهای درست میکردند و تعزیه شان
را میخواندند اما دیگر حالا قمه شان را هم پیش علما میزنند. بنابراین حالا ما
بگوئیم این تعزیه حلال است نه روایت که نمیخواهد اینها را بگوید، باید محتمل
الخیر باشد باید یک روایت ضعیف السندی یک اجماعی یک شهرتی روی مساله باشد همین که
گفتند تسامح درادله سنن باید یک دلیلی راجع به سننش داشته باشیم آن روایت عرضه این
که اثبات بکند نداشته باشد حضرت فرمودند: بیاور یعنی چه؟ یعنی این که مستحب است.
روایت 3: احمد بن ابی عبدالله البرقی فی المحاسن عن علی ابن الحکم
عن هشام ابن سالم عن ابی عبدالله علیه السلام.
این همان روایت است الا اینکه صفواتش افتاده حالا نمیدانم هشام
ابن سالم از ابی عبدالله میتواند روایت نقل بکند؟ دو جور نقل کرده گاهی از صفوان
نقل کرده گاهی از اب عبدالله یا این که این جا صفوانش افتاده علی کل حال روایت
صحیح السند است.
«قال من بلغه عن النبی شیءٌ من الثواب فعمله کان اجر ذلک به وان
کان رسول الله (ص) لم یقله»
یک مضمون است یک روایت است یک سند است اما این خیلی رساتر است
پیغمبر اکرم فرموده که این دعای روز اول ماه را بخوان این نماز روز اول ماه را با
30 مرتبه قل هوالله و 30 مرتبه انا انزلناه بخوان، این خیلی ثواب دارد. اما روایت
ضعیف السند است این برای این که احتمال میدهند که رسول گرامی اینجور فرموده
باشند.
لذا این عمل را روایت مستحب حساب میکنند و الا عمل اگر مستحب
نباشد که نمیشود ثواب داشته باشد این عمل را مستحب حساب میکنند لذا قدماء گفتند
که - همین روایت این دو تا روایت باز هم هست اما عمده همین روایت است که مطلق است-
گفتند این روایت مطبق رجائا لذلک الثواب ندارد بلکه فعمله دارد عمله چه وقت عمله
میشود وقتی که پایبندی باشد همینجور که نمیشود این عمل بکند برای این که ثواب
است برای این که مستحب است گفتند که ثواب به او داده میشود یعنی این امر بر او
ثواب بار است چرا ثواب بار است؟ خوب باید بگوئیم مستحب است. گفتند قانون من بلغ
برای ما استحباب درست میکند. قدماء همه همین را گفتند. در مقابلش متأخرین تمسک
کردند به روایت بعدی برای فردایمان.
آنها گفتند که نه استحباب درست نمیکنند بلکه باید به عنوان رجا
بیاورد نه به عنوان استحباب وقتی روایت صحیح السند باشد استحباب درست میکند و الا
روایت صحیح السند نباشد استحباب درست نمیکند همان است که نمیداند به ذمه اش هست
یا نه، واجب نیست که بیاورد رفع مالایعلمون میگوید لازم نیست اما اگر بیاورد ثواب
دارد این هم همین است استحباب درست نمیکند اما اگر بیاورد ثواب دارد برای روایات
من بلغ.
و صلی الله علی محمّد و آل
محمّد.