اعوذ بالله من
الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. ربّ اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل
عقده من لسانی یفقهوا قولی
درباره نافله
فرموده اند نافله منقسم می شود به سه قسم:
یک نافله که
ذاتاً مستحب است مثل نماز شب، یک نافله عرضاً مستحب است مثل نماز جمعه درزمان غیبت
و یک نافله که به واسطه عناوین ثانویه واجب می شود مثل نماز شب را اجیر بشود که
بخواند یا نذر بکند همیشه نماز شب بخواند یا پدر و مادر امر کرده باشند باید نماز
شب بخوانی گفته اند این نماز شب واجب است آن وقت اختلاف شده حالا آن جاهایی که
واجب بوده و مستحب شده لاشک فی النافله این را می گیرد یا آن جاهایی که مستحب بوده
حالا واجب شده مثل نماز شب که پدر و مادر امر کرده اند یا نذر کرده آیا این لاشک
فی النافله این جا را می گیرد؟ اختلاف کرده اند یک بحث مفصلی مرحوم صاحب جواهر
دارد و دیگران دارند بعضی گفته اند آری بعضی گفته اند نه، اما چیزی که یسهل الامر
این است که آقا این لاشک فی النافله اصلاً انصراف دارد از این گونه چیزها نماز
جمعه را ما بگوییم هم مستحب است الان اصلاً نافله بر آن صادق نیست یا صلاه معاده
که می گوییم مستحب است اصلاً نافله بر آن صادق نیست لاشک فی النافله که می گوییم
یعنی نماز شب یعنی روایت یعنی نماز جعفر طیار اما اصلاً عرفاً فقهاء در عالم تشرع
صلاه معاده را به آن بگویند نافله یا نماز جمعه در زمان غیبت را به آن بگویند
نافله، لذا اصلاً بحث آقایان سالبه به انتفاء موضوع می شود، مسلم است نماز جمعه
نافله نیست وقتی نافله نشد اگر شک یک و دو در آن کردند نماز باطل است اگر نماز
جماعت باشد که آن مراجعه به آن بکند آن مراجعه به آن بکند، اگر مثلاً یک کسی یک
سجده کرد توی نماز جمعه خب حتماً بعد از نماز باید سجده دوم را بکند و دو سجده سهو
هم به جا بیاورد توی نماز معاده کسی شک یک و دو کرد، نتوانستند مراجعه کنند به یک
دیگر یا این که نه در صلاه معاده یک کدام مأموم یا امام حرف زدند توی نماز خب مسلم
باید بعد از آن سجده سهو به جا بیاورند.
علاوهبراینکه
اجماع است ضرورت است اصلاً ضرورت در فقه ماست دیگر برای همین است که اصلاً وقتی می
گویند: لاشک فی النافله به ذهن نمی آید که صلاه معاده را هم بگیرد، نماز جمعه را
هم بگیرد لذا اصلاً بحث سالبه به انتفاء موضوع است این بحث فوق العاده مفصلی که
مرحوم صاحب جواهر و مرحوم محقق همدانی و دیگران من جمله در این قواعد فقهیه و این
مرحوم آقای بجنوردی این بحث های فوق العاده مفصل اصلاً بحث ها سالبه به انتفاء
موضوع است، لذا اصلاً از این ها بیرون است، و دیگر ما بخواهیم یک نمازی درست بکنیم
که مثلا اول واجب بوده حالا مستحب است بنابراین آن لاشک فی النافله در نماز معاده
می آید توی نماز جمعه هم می آید نه، نمی آید،
اما دیروز می
یک بحث دیگری داشتم که آن هم بحث را سالبه به انتفاء موضوع میکرد و آن بحث من این
بود که می گفتیم آقا معنی ندارد چیز مستحب بشود واجب، قلب ماهیت است، احکام تابع
مصالح و مفاسد نفس الامری است اگر مصلحت تامه داشته باشد واجب است لاغیر اگر هم
مصلحت تامه غیرملزمه داشته باشد می شود مستحب، ما یک چیزی را واجب را مستحب کنیم
مستحب را واجب کنیم اصلاً معنا ندارد قلب ماهیت است. آن وقت برای خاطر این که این
حرفم را درست بکنم می گفتم این نماز جمعه که شما می گویید که واجب بوده در زمان
حضور بعد هم ان شاء الله مهدی روحی فداه بیاید می شود واجب و حالا مستحب است پس
بنابراین این واجبی بوده که عرضاً شده مستحب ، دیروز گفتیم نه، اولاً ما عقیده
درایم نماز جمعه هیچ وقت واجب نبوده همیشه نماز جمعه افضل الفردین است حالا ما
دلیل داریم سابقاً در نماز جمعه که کتاب صلاه می گفتیم نماز جمعه را گفتم ادله
فراوانی اقامه کردیم برای این مطلب، اما اصلاً تناسب حکم و موضوع، مثلاً الان نماز
جمعه بخواهد بشود واجب خب حالا یک در ده مردم هم شرکت نمی کنند جا نداریم اگر همه
مردم زن و مرد واجب مثل ظهر باشد کجا جمع شوند؟ در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه
وآله هم جا نداشتند چه برسد حالا و این کجا جمع بشوند؟ اصلاً تناسب حکم و موضوع می
گوید مثل نماز جماعت میبیند الا این که
تاکید بیشتری روی آن شده اهمیت مسلم بیشتر دارد خب بله مردم باید که روز
جمعه بروند دنبال عبادتشان از همان اول اذان صبح دنبال عبادتشان باشند تا این که
موقع نماز جمعه و نماز عصرشان تمام بشود آن وقت به قول قرآن شریف بروند دنبال
کارشان، این را نمی خواهیم دلیل بگوییم، این تنساب حکم و موضوع است، اصل قضیه دلیل
داریم که نماز جمعه واجب نیست واجب نبوده نه زمان غیبت واجب است نه زمان حضور اما
تاکید فراوان داری آن شده دو سه برابر نماز جماعت و بله مثل نماز جماعت به اندازه
ای تاکید روی آن شده که اگر کسی بدون عذر نماز جماعت نرود اصلا میگویند مسلمان
نیست. بدون عذر نرود در مسجد اعراض از مسلمانها اعراض از مسجد مسلمانها اصلاً
مسلمان نیست مسلمان آن است که سر و کار با مسجد داشته باشد سر و کار با جماعت
داشته باشد و اما حالا بگوییم واجب عینی است، حالا بگویید واجب عینی است در نماز
حضور چنانچه مشهور هم همین طور است مشهور می گویند واجب عینی است در زمان حضور اما
حالا که مستحب است معنایش این نیست که قلب ماهیت شده یا واجب مستحب شده آن وقت
معین بود این فرد حالا هم افضل الفردین است یعنی در زمان پیامبر اکرم صلی الله
علیه وآله خب یا نماز جمعه یا نماز ظهر، اگر نماز ظهر می خواندند به جای نماز
جمعه، اگر جمعه می خواندند به جای نماز ظهر که آن فرد نه اصل ماهیت نه نماز جمعه ،
آن فرد تعیین می شد حالا آن فرد تخییر است مثل نماز جماعت است نه این که واجب
برگردد مستحب شد نه، واجب واجب است نماز جمعه، حالا چه جوری این را ما این مأمورٌ
به را چه حوری ساقط کنیم،؟ آن مأتی به ماست که آن را ساقط می کند مثل نماز جماعت
گاهی فرادی می خواند ساقط می شود گاهی هم افضل الفردین را میآورد ساقط می شود در
حقیقت می شود افضل الفردین، لذا اینکه گفته اند نماز جمعه در زمان حضور واجب بوده
حالا نماز جمعه مستحب است نه، اگر واجب بوده همیشه واجب بوده اگر مستحب بوده همیشه
مستحب است اما آن فرد را که می خواهیم بیاورم این طور است مأتی به ما گاهی واجب
است گاهی افضل الفردین است گاهی هم نه آن مأتی به است و اما مأمورٌ به مسلم یا
واجب است یا ست اگر واجب بوده دیگر مستحب نیست اگر مستحب بوده دیگر واجب نیست.
و همچنین صلاه
معاده، صلاه معاده من اول الامر مستحب است نه این که واجب بوده حالا مستحب شده آن
که واجب است نماز ظهر آدم باید بخواند آن که مستحب است آن نماز واجب را دو مرتبه
بخواند مرتبه دوم دیگر مستحب ذاتی است نه این واجب بوده حالا مستحب شده، خب نه،
واجب بوده آن وقتی هم که دفعه اول به جا آورد مأتی به مطابق با مأمور به مأمور به
را ساقط کرد تمام شد الا این که شارع مقدس فرموده که همان نماز را یعنی نماز ظهر
را که ساقط شده و دیگر برای تو واجب نیست تمام شده تو می توانی مستحب دو مرتبه
بخوانی، می توانی سه مرتبه بخوانی، ما می گوییم سه مرتبه، چهار مرتبه، پنج مرتبه،
همه اش مستحب است یک مستحب است نه این که واجب بوده مستحب شده، اگر لاشک فی
النافله این را هم می گرفت می گفتیم اما لاشک فی النافله نمی گیردش چون نمی گیردش
اصلا لاشک فی النافله انصراف دارد از مثل نماز جمعه یا از مثل این صلاه معاده لذا
میگوییم لاشک فی النافله در صلاه معاده نمی آید در نماز جمعه نمی اید این راجع به
این مثالهایی که زدند.
مثلاً مثال
زده اند به طواف مستحبی، گفته اند این طواف مستحبی این جوری است که مستحب بوده
واجب شده برای این که نماز طواف یعنی این که اگر نخواند این نماز را مثلاً محل نمی
تواند بشود مخصوصاً طواف در حالی که مستحب بوده حالا واجب ، این هم جوابش این است
که باب هیچ وقت اجزاء و شرایط حالت وجوب تکلیفی یا وضعی را به خود نمی گیرد معنایش
این است که شما اگر می خواهید حج مستحبی به جا بیاوری باید طواف بکنی اگر حج واجب
هم بخواهی به جا بیاوری باید طواف کنی حالا اگر طواف نکردی اگر نماز طواف نخواندی
اگر سعی بین صفا و مروه نکردی اگر عرفات نرفتی خب این حجت واقع نشده مثل آن که
نماز اگر رکوع نکردی نماز نیست، نه این که آن رکوع دیگر واجب تکلیفی باشد در مقابل
آن اصل صلاه، اصل صلاه اوله تکبیر و آخره التسلیم و اما اجزاء و شرایط دیگر این ها
هیچ کدام وجوب ندارد به این معنا که اگر کسی یک نماز بدون رکوع خواند کتکش بزنند
بگویند چرا رکوع نکردی؟ به او میگویند: چرا نماز نخواندی؟ می گویند خواندم می
گویند: نماز بدون رکوع که نماز نبود، حتی وضو گرفتن هم همین است اگر کسی وضو نگرفت
و نماز خواند عمداً خب به او می گویند: چرا نماز نخواندی؟ می گوید خواندم می
گویند: نماز بدون طهارت که نماز نبود و اما حالا یک کتک بزنند چرا نماز نخواندی و
یک کتک بزنند چرا وضو نگرفتی؟ دیگر مسلم که دیگر آن ها کتک ندارد در صلاه طواف هم
همین است یک کسی که می خواهد حج به جا بیاورد حج واجب باشد یا حج مستحب این باید
محرم بشود تا آخر که محل بشود حالا اگر یک چیزش را انداخت و آن حج نیامده وقتی آن
حج نیامد به او می گویند چرا حج به جا نیاوردی؟ می گوید به جا آوردم می گویند: آن
حج که منهای طواف بود که حج نبود لذا طواف نساء اگر کسی بخواهد حج به جا بیاورد
حالا که محرم شده باید محل بشود محل شدنش به این است که تمام خصوصیات تمام شرایط
تمام اجزاء را به جا بیاورد تا بتواند محل بشود لذا این جور نیست که یک امر مستحبی
واجب شده باشد یا امر واجبی مستحب شده باشد هیچ کدام، نه امر واجبی مستحب شده نه
امر مستحبی واجب شده، فرق هم نمی کند بین طواف مستحب یا طواف واجب، مثل نماز فرق
نمی کند بین نماز مستحب و نماز واجب، اجزاء و شرایط این ها نه واجب نه مستحب هیچ
کدام، ما که نمی توانیم بگوییم کل واحد این ها مستحبند یا واجبند، نه، نماز واجب
است، نماز چیست، اوله التکبیر آخره التسلیم هذا کله راجع به این ها که گفته اند
واجب مستحب می شود.
و اما راجع به
آن قضیه که در رساله ها آمده که می گویند مثلاً 6 تا نماز واجب داریم، توی رساله
ها الان آمده دیگر، قبلاً هم در کتابها آمده آن وقت 6تا نماز را که می خواهند
بشمارند می گویند: یکی نماز یومیه، یکی هم نماز آیات یکی هم نماز شب اگر نذر روی
آن باشد گفته اند این نماز واجب است یا نماز اگر استیجار و روی آن باشد گفته اند
این نماز واجب است دیروز می گفتم نه بابا کلاه صدر اعظم را سر نوکر گذاشتن است چه
چیزی واجب است؟ باید اصلاً نیت مستحب بکند اگر حتی نذر هم کرده نمی تواند بگوید
نماز شب واجب به جا می آورم قربه الی الله، نه، نماز شب مستحب است باید بگویی نماز
شب مستحب به جا می آورم قربه الی الله تا نذر تو ادا بشود، تا نماز مستحب نخوانی
اصلاً نذر اداد نمی شود، عنوان ثانوی است اصلاً، این عنوان ثانوی اگر بخواهیم
اسقاط بشود باید آن عنوان اولی را بیاوریم عنوان اولی نماز شب چیست؟ مستحب ،
بنابراین هیچ وقت نماز شب واجب نمی شود نه به نذر و نه به امر پدر و مادر و نه به
اجاره و نه به چیزهای دیگر، اصلاً معنا ندارد عناوین ثانوی بیاید پایین تر دخالت در
اوامر اولی بکند یا اوامر اولی بیاید بالاتر دخالت در عناوین ثانوی بکند لذا ما
اصل شرع نماز یومیه داریم نماز آیات داریم و اما این ها که فقهاء در رساله ها
آورده اند ظاهراً هیچ کدام واجب نیست، همه اش مستحب است، مثال عرفی هم همین طور
است اگر می خواهند باید این جور بگویند که اگر کسی نذر کرد روی نماز شب باید این
نماز شب را بخواند والا باید کفاره بدهد نه این که نماز شب می شود واجب، این که
معنا ندارد، یک مسئله باید بگویند.
غسلها مستحب
است و این غسلها که مستحب است اگر کسی بخواهد نماز بخواند باید غسل بکند غسل چه؟
غسل مستحب ، از همین جهت هم می گویند نیت مستحب بکند در غسلها که می گویند: لذا در
مثلاً مثل باب وضو ما می گوییم استحباب ذاتی دارد هر وقت وضو بگیرد طوری نیست
آقایان می گویند نه، باید ظهر بشود تا بتواند بگوید که وضو می گیرم برای نماز لذا
وضو می گیرم برای نماز باز هم واجب نمی کند وضو هیچ وقت واجب نمی شود، مستحب هم
هیچ وقت واجب نمی شود غسل جمعه هیچ وقت واجب نمی شود مگر سکی بعضی از فقهاء از
روایات استفاده کرده اند که غسل جمعه واجب است، کار به نماز اصلاً ندارند می گویند
غسل جمعه واجب است همانها اصلاً می گویند با این غسل نمی شود نماز بخوانی، لذا
اصلاً قصد وجوب و استحباب نیم خواهد بکند لذا این که مثال زده اند گفته اند که آیا
اگر چیزی مستحب باشد . واجب می شود آیا لاشک فی النافله می آید یا نه؟ مثل صاحب
جواهر فرموده اند نه، بعد گفته اند آری، این بحث را کردهاند اصلاً این هم بحث
سالبه به انتفاء موضوع است هیچ وقت نماز شب واجب نمی شود قلب ماهیت است، بله یک
حرف دیگر هست لاشک فی النافله ولو نذر روی آن کرده باشند آیا این لاشک فی النافله
روی آن می آید یا نه؟ آری، چرا آری،برای این که نافله است، نذر کرده هر ماه نماز
جعفر طیار بخواند مثلاً هر روز جمعه، خوشا به حال آنها که بتوانند این کار را
بکنند حالا این شک کرد آیا 10 مرتبه سبحان الله سبحان الله گفتم یا 15 مرتبه؟ در
رکوع شک کرد 10 مرتبه گفتم یا 7 مرتبه؟ خب لاشک فی النافله می آید می خواهد نذر
باشد می خواهد نباشد آن نذر اصلاً مربوط به این جا نیست نافله برایش صادق است چون
نافله برایش صادق است لاشک فی النافله آن را می گیرد حالا می خواهد به عنوان دیگری
واجب شده باشد یا نشده باشد، آن جا می گوییم نافله صادق نیست در این جا می گوییم
نافله صادق است لذا روی صلاه معاده روی صلاه جمعه می گوییم عرفاً نافله برایش صادق
نیست در مثل صلاه جعفر طیار می گوییم عرفاً برایش نافله صادق است نافله دیگر،
نافله اگر نذر نکرده بود نافله بود حالا هم نافله است اگر شک کرد خب می گوییم لاشک
فی النافله و اما این نماز جعفر طیار را اگر آورد یک مستحبی آورده آن فِ بنذرک را
هم ادا کرده و اگر نیاورد هیچ کتکش نمی زنند بگویند چرا نماز جعفر نخواندی اگر این
که آقایان می گویند که بالعرض واجب بود باید کتکش می زنند می گویند چرا وفای به
نذر نکردی؟ باید کفاره نذر بدهی و همین دلیل بر این است که تغییر نکرد دیگر همان
که بود بود الا این که اگر کتک دارد اگر واجب است هرچه روی نذر است روی امر پدر و
مادر است روی استیجار است همین جا اگر اجاره کرده بود خودش را اجاره داده بود خودش
را که هر هفته یک نماز جعفر طیار برای یک کسی بخواند حالا عمداً این هفته نخواند
کتکش نمی زنند می گویند آقا پولی که گرفته ای برو بده حق نداری پول را تصرف در آن
بکنی و اما این که بگویند نماز که خواندی یا نخواندی چه؟ روی نماز دیگر کتک نمی
خورد روی آن که کتک می خورد مال مردم خورده، باید عمل به اجاره بکند نکرده باید
برود پول مردم را بدهد،
حالا آن چه
پیش ما بود گفتیم، ما عندنا گفتیم برای شما، ماعندکم حاشیه بزنید اگر جزوه می
نویسند، حالا جزوه نوشتن که نا الحمدالله در میان شما کم است، حالا اگر جزوه می
نویسید حاشیه بزنید جزوه هم نمی نویسید هیچ، یک چیزی ما گفتیم یک چیزی شما شنیدید،
قبول ندارید خب قبول ندارید این جا نافله برایش صادق است، در نماز جمعه نافله صادق
نیست یعنی الان که می گویند نماز جمعه مستحب است هیچ کسی اسمش را گذاشته نافله؟
نافله مختص به رواتب است و امثال رواتب و اما نماز معاده یا نماز جمعه را نافله
بگویند مسلم نافله نمی گویند بالفعل نافله است به عنوان اولی نافله است به عنوان ثانوی
مورد نذر است، نه واجب باشد عناوین ثانوی که روی آن می آید واجبش نمی کند فِ بنذرک
واجب است لذا به عنوان اولی نافله است به عنوان ثانوی مورد نذر است فِ بنذرک می
گوید بیاور آن را، آن فِ بنذرک آن اوفوا بالنذور است اوفوا بالعقود است که ملزم می
کند ما را خب اجاره شدی باید طبق اجاره عمل بشوی اوفوا بالعقود اما دلیل باشد به
جای اوفوا بالعقود این جور که آقایان در رساله نوشته اند بگویند که صل، صل نه، اقم
الصلوه وجوباً نه، اقم الصلاه نمی گیردش ، بلکه اگر بخواهیم بگوییم چه می گیرد؟
دلیل نماز شب دلیل نماز شب این را می گیرد 51 این که اگر نیاورد وفای به نذر کرده
کفاره باید بدهد.
حالا یک مسئله
دیگر هست خیلی مفصل خیلی باز هم معرکه آرا این که گفته اند که این لاشک فی النافله
ارکان را نمی گیرد در رساله ها هست این که اگر کسی رکوع را زیاد بکند نمازش باطل
نیست در نافله، در نماز وااجب نماز باطل است و اما اگر رکوع را کم بکند نمازش باطل
است به چه دلیل؟ لا شیئ علیه چرا نگیرد؟ لاشک فی النافله لا سهو فی النافله چرا
نگیرد؟ دلیل ندارند، روی آن مطالعه کنید ببینیم دلیلش چیست؟
و صلی الله
علی محمد و آل محمد