اعوذ بالله من الشیطان
الرجیم .
بسم الله الرحمن الرحیم . رب اشرح
لی صدری و یسرلی امری و احلل عقدة من
لسانی یفقهو قولی
در باب نماز دیروز سه
تا مسئله داشتیم البته هر سه خلاف مشهور اما در ان قلت قلت طلبگی اگر بشود از شما
استفاده بکنیم خوب است .
یک مسئله راجع به این
بود که اگر کسی می خواهد نماز احتیاط نخواند و هر وقت شک کرد شک را ول می کند رها
می کند از اول نماز می خواند آیا می تواند یا نه؟
مشهور در میان فقهاء می
گویند نه این ها تمسک می کنند به این که قطع نماز حرام است، و این می خواهد نماز
را بشکند حق ندارد نماز را بشکند شک سه و چهار کرده باید بنا را بر چهار بگذارد
بخواهد نماز را بشکند حق ندارد که ما دیروز صحبت کردیم گفتیم آقا قطع نماز دلیل
ندارد بر حرمتش یک اجماعی هست که نماز را همین جور ولش کردن حرام است اما همین
آقایان راجع به مستحبات راجع به مباحات یک داعی عقلایی پیدا بشود می گویند نماز را
بشکن می بیند الان به رکوع رکعت اول جماعت نمی رسد می گوید نماز را ولش کن پدرش
صدایش می کند می گوید نماز را ول کن بگو بله روایت هم داریم مادر صدایت می کند بگو
بله، در می زنند تلفن صدا می کند منتظر یک تلفن است و نماز را رها کند ببیند تلفن
چه می گوید خب این جا هم این آقا این خانم نمی خواهد شکیات یادبگیرد برایش مشکل
است اصلاً شکیات را یاد نمی گیرد به عنوان این که هر وقت شک آمد جلو نماز را می
شکند .
این یک مسئله که بناشد
از شما استفاده کنیم ببینیم آیا این شهرتی که در مسئله هست که باید شکیات را یاد
بگیرد و نمی تواند نماز را بشکند و حتماً باید اگر شک بین دو و چهار بعد از اکمال
سجدتین کرد بنا را بر چهار بگذارد و نماز را تمام کند دلیلش چیست ؟
مسئله دوم که باز خلاف مشهور است و دیروز گفتیم این که آیا اگر کسی
عمداً نماز احتیاط را نخواند سهواً نماز احتیاط را نخواند یک ساعت دیگر یادش بیاید
آیا نمازش باطل است؟ مشهور می گویند آری، و دیروز ما گفتیم نه چرا نمازش باطل
باشد؟ نماز احتیاط یک نماز مستقلی است آن شک دو و چهار هم بنابر چهار یک چیز
مستقلی است آن مستقل ربطی به آن ندارد آن مستقل هم ربطی به آن مستقل ندارد فقط این
است که اگر واقعاً دو رکعت نماز خوانده باشد این می تواند وصله کند متمم باشد به قول
روایات، یک نماز نیست هیچ کس هم نمی گوید یک نماز است و دلیلش هم این که بابا بگو
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته و فرغ من الصلاة، لذا اگر عمداً اگر کسی در
سجده بگوید السلام علیکم حتی مثلاً به اندازه ای داغش کرده اند می گویند که در این قنوت که سلام
علی المرسلین است را نخوان برای این که سلام نماز را باطل می کند اما همین ها خب
می گوید که بنا را بر چهار بگذار سلام بده و بلند شو دو رکعت دیگر بخوان، بلند شو
الله اکبر بگو، تکبیرة الاحرام، که نمی شود در یک نماز دو تا تکبیرة الاحرام
بگویند، لذا این هم شهرت است گفتیم که اگر شهرت باشد و راستی عدم الخلاف نباشد
وفقهاء فرموده باشند چشم در مقابل شهرت چشم و اما اگر نه دلیل نداریم بر این که
حتماً فوراً، این فور را دلیل نداریم .
( این عمداً گفته السلام علیکم و رحمة الله عمداً هم گفته الله
اکبر و هر کس عمداً تکبیرة الاحرام در نماز بگوید نمازش باطل است، سهواً هم بگوید
نماز باطل است، اگر روی حرف من باشد نماز صحیح است برای این که الله اکبر را برای
یک نماز دیگر گفته اما الله اکبر را برای این نماز گفته باشد نمازش باطل است عمداً
باطل است سهواً هم باطل است پس معلوم می شود دو تا نماز است ربطی با هم ندارند )
این هم حرف دوم است، لذا ما می خواهیم از شماها استفاده کنیم مزاحمتان هستیم تکرار
می کنیم و این ها همه تکرار است دیگر تکرار حرفهای دیروز است و باید شما بگویید
آقا داری عمر ما را تلف می کنی چرا تکرار می کنی؟
حرف سوم هم که یک مقدار ناقص ماند این است که حالا اگر کسی بعد
فهمید که راستی دو رکعت نماز خوانده شک دو و چهار کرد بنا را بر چهار گذاشت دو
رکعت نماز احتیاط خواند بعد فهمید که نماز را دو رکعت خوانده آیا این نماز صحیح
است؟ مشهور گفته اند که نه، مشهور گفته اند این نماز صحیح نیست برای این که آن
واقع ظاهر شد فهمید خلاف واقع است باید چهار رکعت نماز بخواند دو رکعت نماز خوانده
و اگر ما می گوییم که مثلاً نماز احتیاط بخوان معنایش این است که این وظیفه است و
اما واقعاً تو نماز ظهر آورده باشی نه، نماز ظهر نیاورده ای، مشهور در میان فقهاء
این است.
در این مسئله سوم ما می
گوییم نه حتماً نماز صحیح است، چرا نماز صحیح است؟ برای این که شارع مقدس پذیرفته
است تقبل ناقص به جای کامل را وظیفه این آقا نماز دو رکعتی بوده اصلاً وظیفه این
بوده، گفته بنا را بگذار بر چهار و سلام بده خب بنا را گذاشته بر چهار و سلام داده
بعد هم وظیفه این بوده دو رکعت نماز منفصلاً بیاورد حالا بعد فهمید که بی خود است
نه بی خود نبوده در ظرف شک وظیفه همین بوده مثل نماز مسافر و نماز حاضر، در حال
مسافرت باید دو رکعت نماز بخواند نماز را خواند حالا آمد خانه اش مثلاً ساعت سه
بعد از ظهر آمد خانه حالا باید نماز را چهار رکعت بخواند؟ نه، برای این که این
نماز ظهرش دو رکعت بود نماز ظهر دو رکعتی را هم خواند، مأتی به مطابق با مأمور به
شد ساقط شد خب این جا هم همین است این جا هم وظیفه این بود که دو رکعت بخواند با
یک نماز احتیاط، هم دو رکعت را خواند هم نماز احتیاط را، دیگر می گوییم چه؟
لذا اگر قول مشهور را
بگوییم بله مرحوم آقای بجنوردی برای مشهور دلیل می آورد می گوید این متمم است پس
بعد که فهمید نه متمم هم نه، می گوییم آقای بجنوردی متمم چه دلیل بر این است که
نماز اول فاسد است؟ خب این متمم است قبول داریم آن یک نماز مستقل است آن هم یک
نماز مستقل است احدهما متمم یک دیگر است در ظرف شک و ظیفه همین است تقبل ناقص به
جای کامل، ما بالاتر از این ها می گوییم تقبل ناقص به جای کامل نمی گوییم تقبل تام
به جای تام برای این که در ظرف شک مأمور به چه بوده؟ بنا را بر چهار بگذار بگو
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته، در ظرف شک بنا بر چه بوده؟ دو رکعت نماز
احتیاط بخوان هم آن اولی را خواندم هم دومی را بعد فهمیدم که مخالف با واقع است خب
باشد مخالف با واقع نیست این طور نیست که مأتی مخالف با واقع باشد، نه، مأتی به من
مطابق با مأمور به در ظرف شک است آقایان برده اند مأمور به را امر واقعی قرار داده
اند و چون امر واقعی قرار دادند گفتند مأتی به نمی خواند با مأمور به پس نماز باطل
است ولی در اصول ما این ها را گفتیم بابا، که خب این حرفهایی که تقبل ناقص به جای
کامل که این بحث مفصل را بزرگان راجع به آن در اصول کردند خب این جا بیاورید در
فقه این حرفها را بزنید دیگر، در ظرف شک مأموربه چه بوده؟ آنها می گویند چهار رکعت
نماز، نه مأمور به این بوده دو رکعت نماز بخوانم دو رکعت نماز دیگر هم بعد بخوانم
یعنی بنا را بر چهار بگذارم نماز را تمام کنم دو دفعه دو رکعت نماز احتیاط بخوانم،
در شک دو و چهار این کارها را کردم مأتی به مطابق با مأموربه دیگر مأموربه ساقط شد
حالا بعد فهمیدم که نه واقعاً دو رکعت نماز خوانده ام خب وظیفه ام بوده دو رکعت
نماز بخوانم گفتم مثل نماز مسافر است وظیفه اش بوده دو رکعت نماز بخواند اگر در
حضر بود و چهار رکعت نماز خواند مسافر شد خب همان چهار رکعت است اگر هم مسافر بود
و دو رکعت خواند بعد حاضر شد در هر دو صورت مطابق با مأموربه، مأموربه ساقط است .
در مورد تیمم و وضو هم
همین را می گوییم لذا اگر کسی وضو نمی توانست بگیرد تیمم کرد نماز خواند حالا آب
پیدا شد نمازش باطل است کی گفته باطل است؟ خب نمازش صحیح است .
علی کل حال اگر ما
باشیم و قواعد باید بگوییم هر کس به وظیفه عمل کرد مأتی به مطابق با مأموربه است
وقتی مطابق با مأموربه است ساقط است و مثل همان جا که مثال می زنم حتی بدل اضطراری
به قول ایشان حالا بحث ما نیست بدل اضطراری که ایشان مثال زدند در بدل اضطراری هم
همین طور است یک کسی اول ظهر خیال می کند آب پیدا نمی کند حالا بعضی از بزرگان که
گفته اند نه اگر می داند هم آب پیدا می کند می تواند اول وقت نماز بخواند که ما آن
جا احتمالش را دادیم بزرگان هم گفته اند، بگویید نه خیال می کرده آب پیدا نمی شود
تیمم کرد نماز خواند حالا بعد آب پیدا شد حالا نماز را باید دوباره بخواند برای
چه؟ برای این که مأتی به مطابق با مأموربه شده، مأمور به ساقط است دیگر هیچ، بله
یک صورتش می شود یکی از بزرگان می گفت من رفته بودم یک دهی عمورعیت ها جمع شدند
اطراف من می خواستند من را مجابم کنند می خواستند مرا هو کنند به جای این که از من
مسئله بپرسند و جلسه را گرم کنند یکی از این ها گفت که آقا کدام صدای خر است که
نماز را باطل می کند؟ گفتم نمی دانم گفت که آن صدای خری که شما تیمم کرده اید
ایستاده اید نماز ناگهان صدای الاغ پیدا می شود که رفته آب بیاورد و آب آورد آب
آمد تیمم باطل شد حالا همین جا نماز باطل است به چه دلیل؟ حالا در وسط نماز یک کسی
بگوید که خب بله در وسط نماز هنوز مابقی نماز نیامده باید وضو بگیرد نصفش درست است
نصف دیگر را که بعضی از فقهاء گفته اند آن نصف را وضو بگیر، در نماز وضو بگیر حالا
این ها را نگویید و اما این که نمی داند آیا آب پیدا می کند یا نه؟ اول وقت است می
خواهد نماز اول وقت بخواند با تیمم نماز اول وقت می خواند تمام شد حالا تصادفاً آب
پیدا کرد کی گفته نماز باطل است؟ چرا نماز باطل باشد؟ حالا چرا نماز باطل نیست؟
برای این که مأتی به مطابق با مأموربه است، دو تا مستقل مأموربه است یعنی مأتی به
مطابق با مأموربه است این است مأموربه ما چیست؟ یک نماز دو رکعتی و یک نماز دو
رکعتی منفصلاً، من هم مأتی به را آورده ام مطابق با مأمور به شده حالا فهمیدم که
نه، بعد که فهمیدم نماز چهار رکعتی بر من واجب شده، اما در حال شک نماز چهار رکعتی
بر من واجب نیست در حال شک نماز دو رکعتی بر من واجب است مثل همان حال مسافر دیگر،
این سه تا مسئله، یعنی سه تا مسئله هر سه مشهور این ظاهراً مشهور که می گویم قاعده
این است قاعده این است که مشهور احتیاط می کنند و می روند جلو و هر کجا گیر هستند
یک احتیاط خیلی خوب است دیگر و خوب هم می شود رساله نوشت عالی هم می شود استاد
بزرگوار ما حضرت آیت الله العظمی بروجردی انصافاً خیلی ملا بود درسشان با رساله
ایشان هیچ نمی خواند بعد به ایشان می گفتیم که بابا این آخه؟ می گفت که برای مقلدین احتیاط در ترک
احتیاط است بسیار خوب اما در درس انا رجل او بالا بود دیگر ولی معمولاً این جوری
است که این ها گفته اند خب یک احتیاط می کنیم همه را راحت می کنیم، دیگر نمی داند
که مقلد را بدبخت می کند این سه تا مسئله ما از همین باب است اگر مشهور گفته همه
روی احتیاط است و الا دلیل داشته باشند هیچ دلیل ندارند عمده دلیل که این ها می
خواهند بیاورند برای مسئله سوم می گوید این متمم است چون متمم است پس وقتی فهمید
که نماز را دو رکعت خوانده دیگر متمم نمی تواند باشد خب می گوییم آقا چرا نمی
تواند؟ در ظرف شک مأموربه است بعد از شک هم اصلاً مأمور به ساقط شد دیگر مأمور به
نداریم تا مأتی به بیاوریم مطابقت با آن بکند، تمام شد دیگر .
خب این مسئله تمام شد
حالا شما سه تا حاشیه منه بزنید و سه تا احتیاط بکنید .
مسئله بعدی که خیلی مسئله مشکلی است این قواعد نیستند این ها . نمی
دانم چه جور آقای بجنوردی این ها را به نام قواعد آورده یکی پس از دیگری؟ قاعده ظن
در نماز، گفته اند که مظنه در نماز حکم یقین را دارد این مشهور در میان اصحاب است
که الظن فی الصلاة هو الیقین خیلی هم اتصافاً راحت کرده اند دیگر ائمه طاهرین
علیهم السلام این که ما شکیات داریم سهویات داریم ظنیات داریم ظنیات حکومت بر
شکیات دارد اگر کسی نشسته نمی داند دو سجده کرد یا یکی؟ قاعده این است که یک سجده
دیگر بکن، مظنه دارد که دو گفتند دو کفایت می کند شک یک و دو کرد در نماز قاعده
اقتضا می کند ولش کند مظنه به یک دارد گفته اند بنا را بر یک بگذار نمازت درست است
همچنین در سهویاتش مثال زده اند درشکیاتش هم مثال زده اند لذا گفته اند ظنیات
دلیلش حکومت دارد هم بر سهویات هم بر شکیات از همین جهت هم دیگر سهو و شک کم پیدا
می شود برای این که باید شک معتدل باشد تا سهو درست بشود یا در شک باید معتدل باشد
نه آن طرف بچربد نه آن طرف بچربد تا حکم داشته باشد ولی همین مقدار که احدهما
چربید بر دیگری مظنه پیدا شد گفته اند مظنه حکم یقین را دارد این مشهور در میان فقهاء
است . برای این قول مشهور رویاتی داریم این روایات را یک مقدارش را بخوانم روایات
خیلی است شاید 10، 20 تا روایت در ابواب مختلفه دیده بشود حالا من دو سه تا از
روایات را نوشته ام .
مرحوم صاحب وسایل
روایات را در جلد 5 وسایل در ابواب خلل اما آن بابی که ایشان برای ما تعیین کرده
اند یک روایت ظاهراً دلالت می کند اما در ابواب مختلف در همین باب خلل روایاتی نقل
کرده اند که دلالت می کند بر این که مطلق مظنه کار یقین را می کند در نماز .
صحیحه صفوان : ان کنت
لاتدری کم صلیت ولم یقع و همک علی شیئ فاعد الصلوة، لذا می گوید ان کنت لاتدری کم
صلیت و لم یقع و همک علی شیئ فاعد الصلوة و اما ان وقع و همک علی شیئ فلاتعد
الصلوة . این یک روایت که مفهومش دلالت دارد
صحیحه عبدالرحن بن
سبّابه : اذا لم تدر ثلاثاًً صلیت او اربعاً و وقع رأیک علی الثلاث فابن علی
الثلاث ان وقع رأیک علی الاربع فسلم و انصرف و ان اعتدل و همک فانصرف و صل رکعتین
و انت جالس و ان اعتدل و همک بنا را بر چهار بگذار در شک دو و چهار و اما اگر
اعتدال نباشد و رای تو که معنای عامی دارد از آن اعتدل می فهمیم گاهی یقین پیدا می
کنی معلوم است گاهی هم مظنه پیدا می کنی به آن مظنه عمل بکن لذا این جور می شود شک
دو و چهار را می فرماید ببین اگر یک کدام می چربد آن را بگیر تمام است و اما اگر
هیچ کدام نچربید و شک شد آن وقت بنا را بر چهار بگذار سلام بده دو رکعت نماز بخوان
.
صحیحه حلبی : و ان کنت
لا تدری اثنین صلیت او اربعاً ولم یذهب رأیک عل شیئ فسلم وصل رکعتین اگر مظنه پیدا
نکردی آن وقت بنا را بر سه بگذار و دو رکعت نماز نشسته بخوان یا ایستاده و اما اگر
وهمت یک طرف رفت دیگر آن وهم تو حجت است کار یقین را می کند اگر مظنه داری سه بگو
سه مظنه داری دو بگو دو .
آن وقتی عمل شک را
انجام بدهم که مظنه نداشته باشم، یک روایت عامی است که از طرق ما نیست از پیامبر
اکرم است آن روایت سندش ضعیف است اما از نظر دلالت بهتر از این هاست عن رسول الله
صلی الله علیه و آله اذا شک احدکم فی الصلوة فلینطرایّ ذلک احری الی الصواب فلیبن
علیه اگر کسی شک در نماز کرد ببیند که مظنه به کدام طرف است مظنه به هر طرف است
همان را بگیرد تا این جا مسئله فردای ما این است .
آیا مطلقا یا نه در
رکعتین اخیرتین؟ در رکعت اولتین همین جور که شک بردار نیست مظنه بردار هم نیست
باید یقین به آن باشد ؟
مسئله دوم این روایاتی
که خواندیم همه مربوط به رکعت است مربوط به افعال نیست و اگر در افعال مثل همین
مثالی که زدم نشسته شک می کند سجده اول یا دوم خب باید یک سجده دیگر بجا بیاورد
مظنه هم باشد دو باز هم یکی باید به جا بیاورد دیگر مظنه در افعال حجت نیست مظنه
در رکعات حجت است این هم بحث دوم آیا این حرفها درست است یا نه؟ ما می گوییم نه و
می گوییم مطلق مظنه در نماز حجت است .
تقاضا دارم یک فکری روی
آن بکنید اگر حالش را داشته باشید مرحوم حاج آقا رضا همدانی این جاها حرفهای خوب
خوب دارد مرحوم صاحب جواهر و دیگران مثل آقای حکیم مرحوم آقای خویی اگر هم حالش را
ندارید که ندارید فردا من نایب شما می شود در گفتارم برای شما می گویم .
وصلی الله علی
محمد و آل محمد