اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم
الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی.
دو سه تا مسئله در این قاعده مانده است گرچه
ربطی هم به قاعده ندارد اما از لوازم قاعده است هر سه مربوط به نماز احتیاط است و
حالا چرا اصلاً این جا قاعده را آورده اند که ما گفتیم اصلاً این قاعده این جا
جایش نیست ولی علی کل حال دیگر این دو سه تا مسئله هم بیشتر جایش نیست اما چون مثل
مرحوم آقای بجنوردی خیلی مفصل در این باره ها حرف زده اند ما هم مجبوریم مختصر در
این باره حرف بزنیم .
آیا نماز احتیاط این واجب تعبدی است یا نه؟
یک کسی دلش نمی نشیند این جوری نماز بخواند شک دو و سه می کند بعد از اکمال سجدتین
نماز را رها می کند چه جور اگر شک دو و سه کرد در حال قیام نماز را رها می کرد
حالا هم نماز را رها کند، راحت، بعضی از این عوام هم گفته اند که آقا این بازی ها
چیست؟ خب شک می کنم هیچ ولش می کنم یک نماز دیگر می خوانم آیا می شود این کار را
کرد یا نه؟ خب ظاهراً یک دلیل قانع کننده
ای در مسئله نداریم که حتماً باید این شکیات را شکیات صحیحه را طبق آن عمل بکنیم
اما فقهاء یک جمله ای دارند که در رساله های عملیه هم آمده می گوید اگر کسی شکیات
و سهویات و ظنیات را نداند فاسق است و واجب است برود سهویات و ظنیات و شکیات نماز
را یاد بگیرد خب از این جا پی می بریم که بنابر این بخواهد نماز را ولش کند نماز
را به هم بزند بگوید بابا ما شکیات نمی خواهیم خب روی این فرض فقهاء نمی شود،
فقهاء چه کرده اند این حرف را زده اند؟ یعنی این که اگر کسی سهویات و ظنیات و
شکیات را یاد نگیرد این فاسق است این یعنی چه؟ حالا شما بفرمایید هم که اصل آن
مطلب واجب خب تعلیم و تعلم این ها مقدمه است مقدمه واجب که واجب نیست و کسی نگفته
مقدمه واجب واجب است .
بله در اصول اگر یادتان باشد در مسئله مانده
بودند بالاخره مرحوم مقدس اردبیلی درستش کردند گفتند که تعلیم و تعلم واجب تهیّوئی
است واجب نفسی تهیّوئی است . لذا حالا بفرمایید آن واجب است اما مقدمه واجب چرا
واجب باشد؟ این که اگر این مقدمه را بجا نیاورد فاسق بشود، بله یک حرف دیگر هست و
آن این است که اگر آن احکام را بجا نیاورد فاسق بشود خب خوب است لذا در روز قیامت
از او سؤال می کنند چرا عمل به شکیات نکردی؟ می گوید نمی دانستم می گویند چرا
نرفتی یادبگیری؟ هلاً عملت، پشت آن هلا تعلمت اما روی هلا تعلمت دیگر مقدمه واجب
است این کتک ندارد کتک روی ذی المقدمه است و این که فقهاء در رساله ها نوشته اند
مقدمه واجب واجب است واجب شرعی، خب با اصولشان جور نمی آید. بله ما در اصول گفتیم
واجب نفسی است تعلیم و تعلم از روایات می فهمیم واجب نفسی است حالا بفرمایید واجب
نفسی برای این که آن واجب نفسی مقدمه می شود برای یک ذی المقدمه ای مثل وضو مثلاً
غسل خب وضو یا غسل استحباب نفسی دارد استحباب نفسی را مقدمه قرار می دهند برای یک
واجب نفسی دیگر، در این جا خوب است انسان بگوید که این خود مقدمه کتک دارد ولی این
آقایان که در رساله هایشان نوشته اند که اگر کسی شکیات و سهویات و ظنیات را یاد
نگرفت فاسق است این ظاهراً وجهی ندارد لذا از باب مقدمه واجب لذا اصل مطلب نه حالا
اگر کسی تعلیم و تعلم را واجب دانست می شود واجب نفسی البته ملاکش چیست؟ برای این
که مقدمه است برای ذی المقدمه ای ولی ما ملاک سنجی نمی خواهیم بکنیم ولی اگر کسی
حرف مقدس اردبیلی و حرف من که متابعت از مقدس اردبیلی کرده ام نزند خب این حرف
آقایان درست نیست یک کسی بگوید که این دستور، خودش واجب است یعنی این که گفته است
شک سه و چهار را بنا بگذار بر چهار و دو رکعت نماز مستحبی بخوان شک دو و چهار را
بنا بگذارد بر چهار و دو رکعت ایستاده بخوان این دستور است دیگر، و این دستور واجب
است واجب نفسی، پس همین جور بخواهد نماز را رها بکند می گوییم جایز نیست شکیات را
یاد نگیرد بگوید شکیات می خواهم چکار؟ من وقتی شک چهار و پنج کردم نماز را ولش می
کنم وقتی شک سه و چهار کردم شک دو و چهار کردم نماز را ولش می کنم یک نماز دلچسب می خوانم به قول عوام بگوییم آن دستور
ها می گوید نه، می شود گفت؟ برای این که ممکن است یک کسی بگوید این هم ارشاد است
برای این که شارع مقدس همین جور که بیان اجزاء و شرایط می کند خب این که دیگر واجب
تعبدی نیست می گوید نماز اوله التکبیر آخره التسلیم حالا من نماز نخوانده ام کتک
روی اوله التکبیر آخره التسلیم که ندارم روی بیان اجزاء و شرایط در حالی که ارکع
دارم اسجد دارم تشهد دارم کتک روی آنها نیست کتک روی مرکب است چرا نماز نخواندی؟
اگر بگوید خواندم می گوید نماز بدون رکوع که نماز نبوده لذا هیچ وقت کتک روی ارکع
نمی زنند روی اسجد، اقرء فاتحة الکتاب ارکع، تشهد، سلّم این ها هیچ کدامش عقاب
ندارد عقاب روی کل است این بیان اجزاء و شرایط است و بیان اجزاء و شرایط یعنی
ارشاد دستور این که اوله التکبیر آخره التسلیم این دستور هست اما واجب نفسی نیست
کتک ندارد یک کسی بگوید ما نحن فیه هم همین طور است ما نحن فیه هم می خواهند یاد
ما بدهند نماز را می شود وصله کرد اگر شک دو و چهار بعد از اکمال سجدتین کردی می
توانی بنا را بر چهار بگذاری و نماز را تمام بکنی بعد هم دو رکعت نماز ایستاده
بخوانی حتماً چهار رکعت نماز خواندی آن دو رکعت که محرز شده دو رکعت دیگر هم که می
خوانی نماز را وصله کردی متمم آوردی نماز تمام به دست دادی اما این دلالت بر وجوب
که نمی کند دلالت می کند بر این که اگر بخواهی این کار را بکنی می شود .
فتلخص مما ذکرناه یک دلیل نمی توانیم پیدا
بکنیم این که اگر کسی شکیات و سهویات و ظنیات را عمداً یاد نگرفت وبنا دارد این که
اگر نماز را شک در آن کرد ولش کند مثل آنجا که شک در نماز مغرب بکند چه جور واجب
است ول بکند شک در رکعتین اولیتین می کند چه جور باید ول بکند این جا هم شک در
رکعتین اخیرتین که می کند ولش می کند . این خلاصه حرف است . آن دو رکعت متمم است حالا
من اصل را نمی آورم چه رسد متممش را، شک دو و چهار کردم می توانم وصله متمم بیاورم
اصلاً نماز را ولش می کنم چرا می گویید حرام است؟ بنابر این وجهی نمی توانیم درست
بکنیم بر این که این دستور که ائمه طاهرین داده اند برای نماز احتیاط این حتماً
باید طبق دستور عمل بشود .
بله بعضی از بزرگان گفته اند آقا قطع نماز
حرام است و چون قطع نماز حرام است پس نمی تواند نماز را بشکند پس باید حتماً نماز
احتیاط به جا بیاورد آن هم درست نیست قطع نماز بدون داعی عقلایی اجماع داریم دلیل
نداریم یعنی دلیل برای حرمت قطع نماز واجب نداریم فقط اجماع است از اجماعهایی هم
که می گویند کاشف از نص معتبر است یا کاشف از قول امام است می گویند همین جاهاست
که نص در مسئله برای حرمت قطع نداریم جز اجماع خب اجماع هم که اطلاق ندارد قدر
متیقن گیری کرده اند گفته اند هر کجا
داعی عقلایی باشد شکستن آن طوری نیست حتی مثلاً مثال زده اند که 5 سیر گوشت گرفته
گربه دارد می برد می تواند نماز را بشکند حتی شوهرش در می زند یا این که بچه در می
زند بچه گریه می کند نماز را ول می کند می رود بچه را شیر می دهد گفته اند طوری
نیست برای یک چیز فوق العاده جزئی گفته اند اگر داعی عقلایی باشد نماز را شکستن
طوری نیست حالا این چه داعی عقلایی بهتر از این می خواهم یک نماز دلچسب بخوانم
نماز وصله دار نمی خواهم بخوانم اصلاً بلد نیستم بلد هم باشم نمی خواهم این جور نمازی، همین جور که در
نماز مغرب ولش می کنم در نماز عشا هم ول می کنم ( اگر می خواهد به شکش عمل بکند
باید تروی کند برای این که شک مستقر بشود تا تروی نکند شک مستقر نمی شود لذا بنا
را بر سه و چهار نمی شود گذاشت چه ربطی به بحث ما دارد؟ لذا این تروی دلیل بر این
باشد که نماز را نمی شود شکست، نه ) گفته اند این جور می شود کرد یعنی شما می
توانید نماز را وصله بکنید می شود واجب تخییری شما می توانید نماز را ولش بکنید می توانید هم
نماز را این جوری بخوانید و اما این که واجب است واجب تعیینی، چه دلیلی؟ بخواهیم
حرمت نماز را بگوییم نمی شود بخواهیم آن دستور را بگوییم آن دستور هم در مقام بیان
اجزاء و شرایط است ارشاد است، می شود نماز را این جور بخوانی و اما یک دلیل بر این
که واجب تعبدی است و حتماً باید این جور بخوانیم ظاهراً نمی شود اما شهرت در مسئله
هست یعنی مشهور در میان اصحاب همین است لذا آن شهرت این که این واجب واجب تعیینی
است حتماً باید عمل به شک کرد آن موجب شده در سهویاتش هم همین است مثلاً سجده سهو
برذمه اش است نماز را ول می کند یک نماز دیگر می خواند یا سجده سهو نخواند شهرت می
گوید نه باید نماز را بخوانی سجده سهو هم یک واجب است بر ذمه ات می آید باید
بخوانی . بنابر این ظاهراً دلیلی برای مسئله نداریم جز شهرت البته این شهرت هم
وقتی انسان برود در کلمات می بینید همان که صاحب جواهر یا مرحوم شیخ انصاری و
امثال این ها می گوید بلا خلاف اجده این عدم الخلاف غیر از آن است که مسئله را
متعرض شده باشند . چه دلیل داریم که این حتماً باید این جور بجا بیاورد؟ ما در
مقام بیان این هستیم از آن طرف که دلیل نمی خواهیم، از این طرف دلیل می خواهیم که
شما بگویی این عمل به شکیات واجب تعیینی است نماز وصله دار شارع می خواهد از تو نه
نماز غیر وصله دار این را باید دلیل روی آن بیاوریم و این دلیل نداریم بخواهیم
بگوییم که طبق دستور است نمی شود بخواهیم بگوییم که شکستش نماز حرام است نمی شود و
دلیل هم که نداریم کسی ادعا بکند شهرت آن هم شهرت همین است بلاخلاف اجده و امثال
این ها معمولاً مسئله را اصلاً متعرض نشده اند این یک مسئله . حالا اگر کسی چیزی پیدا
کرد تذکر بدهد تا فردا تذکر بدهم این بغرنج را این چیزی که مشهور شده در میان
اصحاب حتی رسیده به آنجا که مثلاً مثل استاد بزرگوار ما آقای بروجردی در رساله می
نویسند که شکیات سهویات ظنیات واجب است یاد بگیرد و اگر وجوب را عمل نکرد فاسق است
معلوم است پیش ایشان یک مسلمی بوده که نماز وصله دار واجب عینی است نمازی که موجب
سجده سهو است حتماً باید نماز را همین جوری خواند و بعد هم سجده سهوش را بجا آورد
. من الان نمی توانم نسبت بدهم اما از این مدتی که در خدمت ایشان بودم می فهمم که
ایشان هم مقدمه واجب را از نظر علم واجب می داند یعنی تعلیم و تعلم را واجب
نفسی می داند واجب نفسی تهیوئی آن
وقت حرف ایشان درست می شود آن جمله ای که گفته اند واجب است این را گرفته اند شهرت
را واجب تعیینی، مقدمه واجبش هم که علم است گفته اند تعلیم و تعلمش واجب نفسی
تهیوئی است پس اگر کسی این واجب نفسی تهیوئی را بجا نیاورد فاسق است یعنی نمی شود شکس دیگر یعنی مطابق این دستور
باید عمل کرد، معنای مطابق این دستور باید عمل کرد یعنی شک سه و چهار را حتماً
باید بنا را بر چهار گذاشت همین جور که بنابر سه نمی شود گذاشت بنابر چهار حتماً
باید گذاشت . حالا یک مطالعه دیگر بکنید تا فردا ببینیم که چیزی از شماها می شود
استفاده کرد یا نه؟
مطلب دوم که این مطلب هم باز مهم است این است
که مشهور در میان فقهاء این شده که این نماز احتیاط واجب فوری است تا گفت السلام
علیکم و رحمة الله و برکاته باید بلند شود و این نماز احتیاط را بخواند و نمی
تواند مثلاً تعقیبات بخواند تسبیحات حضرت زهرا بخواند بعد آن را بخواند و حتی
مثلاً گفته اند که در رساله ها هم آمده آن سه مرتبه الله اکبر هم نمی شود تا گفت
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته باید این نماز را خواند حالا دلیل چیست؟ گفته
اند این در حقیقت همان رکعت سوم و چهارم است و چون همان رکعت سوم و چهارم است چه
جور در رکعت سوم و چهارم نمی توانی تسبیحات حضرت زهرا بخوانی خب این جا هم نمی
توانی، چه جور نمی توانی الله
اکبر، الله اکبر، الله اکبر بگویی در رکعت سوم این جا هم همین طور است رکعت سوم
این نماز احتیاط که دو رکعت می خواهیم بخوانیم یک رکعت سوم است یک رکعت چهارم نماز
است پس نمی شود، این عمده دلیل است بعد هم تمسک می کنند به روایت که روایت ها می
گوید که این متمم است آن دو رکعت را بیاور نماز را تمام بکن اتممت می گوید این هم
دلیلش است یک شهرت به سزایی هم در مسئله هست این را هم من اشکال دارم اشکالم این
است که آقا بله متمم است یعنی واقعاً باید چهار رکعت نماز بخوانیم اما این که حالا
حتماً فوراً، به چه دلیل؟ این متمم مستقل است برای این که الله اکبر می خواهد الله
اکبر، تکبیرة الاحرام کسی در رکعت سوم و چهارم بگوید که نمازش باطل است، سلام می
خواهد بنابر چهار بگذار اگر دوم باشد سلام بی جا داده ای دیگر نماز را باطل می کند
در حقیقت این جور است آن السلام علیکم و رحمة الله و برکاته آن نماز را تمام کرد
آن یک نماز برای خودش، شارع این جور می خواهد بعد هم دو رکعت نماز منفصلاً بخوان
یعنی الله اکبر با السلام علیکم و رحمة الله و برکاته، این را وصله اش کن می شود
متمم لذا وقتی می خواهد سلام بدهد اگر راستی آن رکعت سوم و چهارم نماز احتیاط اگر
جزء باشد که نمی تواند سلام بدهد نمی تواند الله اکبر بگوید سلام دادن برای آن شک
چهار و پنج آن نمازی که ناقص است تکبیرة الاحرام گفتن برای آن احتیاط و سلام گفتن
برای آن نماز احتیاط این ها هر دو دلیل بر این است که دو تا مستقل است هیچ ربطی به
هم ندارد اما واقعاً اگر دو رکعت بوده چهار رکعت می شود .
شارع مقدس می پذیرد اگر ناقص باشد آن دو رکعت
را به جای آن درحقیقت تقبل ناقص به آن چیزی که کاملش می کند و این تقبل ناقص با آن
چیزی که تمامش می کند غیر از این است که این نماز احتیاط عین همان رکعت سوم و
چهارم است، عین رکعت سوم و چهارم است یعنی چه؟ خب عین رکعت نیست . خب اگر این حرف
من درست باشد که درست است نماز احتیاط می خواهد یک ساعت دیگر بخواند وجهی برای
فساد ندارد به چه دلیل می گویی فاسد است؟ الان کار دارد نماز احتیاط را می خواهد
شب بخواند چه اشکال دارد؟ اگر نماز ناقص باشد شب تمام می شود چه اشکال دارد؟ در
وقت و غیر وقت ندارد دیگر، آن نماز که گفت السلام علیکم و رحمة الله و برکاته در
وقت بود و تمام شد کی گفته است این نماز احتیاط در وقت باید باشد؟ نه، لذا یک دلیل
داشته باشیم بر این که باید فوراً بجا آورد خب این ها مثال می زنند اگر فوراً بجا
نیاوردی نماز باطل است حتی صورت سهوش را هم آقایان می گویند اگر کسی گفت السلام
علیکم و رحمة الله و برکاته و نمی دانست نماز احتیاط بر ذمه اش است و نماز احتیاط
را سهواً نخواند تا رویش را از قبله بر گرداند می گویند نمازش باطل است آن اولی
باطل است دومی را هم که دیگر نمی تواند وصله بکند این ظاهراً دلیل نداریم. لذا مثل
نماز می بیند به قول ایشان، نماز قضا حالا فوراً نماز قضا را باید بیاوری خب نمی
خواهم بجا بیاورم می خواهم یک ساعت دیگر بجا بیاورم، بگویید هم فوری است، فوری را
ممکن است یک کسی بگوید اگر فور هم باشد اما فور این جوری اصلاً همه چیزهایی را که
می گوییم فور، فور عرفی است یعنی حالا در راه می رود یادش آمد نماز احتیاط نخوانده
نمازش باطل است به چه دلیل؟ نمازش صحیح است می رود در مسجد نماز احتیاط را هم می
خواند این مسئله دوم .
ظاهراً حرف من خوب است بله،حرف من هم باز این
دومی خلاف شهرت است مشهور در میان اصحاب فرموده اند این نماز اگر مبطلاتی در وسطش
آمد اگر تأخیر آمد نماز باطل است اما دلیل چیست؟ همین فقط گفته اند این متمم است .
این متمم است که درست نیست برای این که متمم است واقعاً، نه به حسب ظاهر، به حسب
ظاهر که دو تا مستقل هستند، هر دو تکبیرة الاحرام دارند هر دو سلام دارند . این هم
مسئله دوم .
مسئله سوم که این هم مسئله خوبی است دیگر
برای فردا به شرطی که روی مسئله اول و دوم یک مقدار کار کنید از شما استفاده بکنم
. مسئله سوم هم همین است که اگر کسی نماز احتیاط را خواند بعد فهمید دو رکعت نماز
خوانده آیا می تواند متمم باشد یا نه؟ مشهور گفته اند نه، باید دو دفعه نماز
بخواند ولی من می گویم آری اگر فهمید دو رکعت خوانده نمازش صحیح است آن نماز
احتیاط هم خوانده اشکال ندارد آن متمم واقع شده و شارع مقدس از این نماز این جوری
می خواسته، نماز در حال شک، یک دو رکعت، یک دو رکعت و این در حقیقت در حال شک
نمازش این بوده مثل این که شما در حال مسافرت نمازتان شکسته است حالا روی این سوم
فکر کنید روی اول و دوم و سوم فکر کنید که حرف من درست است یا نه؟
وصلی الله علی
محمد و آل محمد