اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
فرموده بودند که در کفاره قتل تفاوتی نیست این که حر باشد یا عبد، مرد باشد یا زن ، صبی باشد یا بالغ و حتی بچه در شکم مادر که روح در آن دمیده شده باشد، دیروز عرض میکردم که روایتها رجل دارد من قتل رجلا متعمداً یا من قتل مؤمناً متعمداً و این رجل بگوییم عبد را میگیرد روایت هم داریم اما مرأه را نمیگیرد روایت هم نداریم اگر بتوانیم با اشتراک در تکلیف و امثال اینها درستش بکنیم که این هم اینجا نمیشود چون که دیه زن نصف دیه مرد است و اگر مردی زنی را بکشد نمیشود او را کشت مگر این که اولیای دم نصف دیه را بدهند لذا در اشتراک تکلیف میمانیم که آیا این کفاره جمع اگر قتل عمد باشد دارد یا نه؟ و کفاره مترتبه اگر قتل نسیانی باشد دارد یا نه؟ راجع به صبی هم میمانیم روایت نداریم و در روایات که خواندیم من قتل رجلا، در قرآن که داریم من قتل مؤمناً و ما بخواهیم صبی را بگوییم این هم کفاره دارد کفاره جمع یا کفاره مرتبه باز هم یک جوری باید درستش کرد و مخصوصاً بچه در شکم ولو و لوج روح است خب مسلم قصاص نیست دیگر، یعنی اگر یک کسی یک بچه 9 ماهه که همین فردا پس فردا به دنیا میآید یا ماما بی خودی او را کشت، سهواً او را کشت خب قصاص کسی نگفته گفتهاند دیه دارد و اما حالا کفاره دارد یا نه؟ خب باز مسئله مشکل میشود همین طوری که در قتلش نمیگوییم در قصاصش نمیگوییم اما دیه میگیریم چون روایت دارد روایتش را سابقاً خواندیم حالا راجع به کفاره بگوییم کفاره جمع دارد اگر قتل عمدی باشد، کفاره مرتبه دارد اگر قتل سهوی باشد و همه اینها از نظر دلیل گیر هستیم دلیل آن طرف هم هست نمیدانیم آیا این روزه مثلا یک غلام آزاد کردن، دو ماه روزه گرفتن 60 مسکین را اطعام دادن برایش واجب است یا نه؟ خب واجب نیست رفع ما لا یعلمون اما شهرت همین طور که دیروز گفتم هست صاحب جواهر نقل میفرمایند که فرقی نیست در این کفاره بچه در شکم مادر باشد به شرطی که روح در آن دمیده شده باشد یک انسان کامل باشد این بچه به دنیا آمده باشد صبی باشد بالغ باشد فرقی نیست بین این این که زن باشد مرد باشد فرقی نیست بین این که حر باشد یا عبد باشد حالا دلیل هم چیست؟ که بدتر میشود اگر ما شهرت گنگ داشتیم باز میگفتیم کاشف از یک روایاتی است که به دست ما نرسیده اما مثل شهید مثل صاحب جواهر استدلال میکنند به اطلاق روایات و چه جور میشود از من قتل رجلاً بگوییم اطلاق دارد و بچه در شکم مادر را میگیرد یا وقتی به دنیا میآید این رجل بر آن صادق است مؤمن بر آن صادق است که یک اشکال در این است که اصلاً اطلاق داریم یا نه؟ و چون که روایتها در مقام تشریع حکم است اطلاق گیری مشکل است انصافاً در مقام بیان خصوصیات که نیست حالا اطلاق دارد آیا بچه در شکم مادر رجل بر آن صادق است تا بگوییم اطلاق دارد؟ یا مثلاً بچه چند روزه این رجل بر آن صادق است؟ مؤمن بر آن صادق است؟ یا مرأه این رجل بر آن صادق است؟ لذا این اطلاق هم که صاحب جواهر میفرمایند دیگران هم فرمودهاند این اطلاق از دو جهت هم کبری هم صغری در آن لنگ هستیم لذا تمسک به این اطلاق هم به آن شهرت یک قدری ضربه میزند لذا اگر کسی از شهرت بترسد حرفی است و از آن طرف هم این ادرء الحدود بالشبهات یک قانون حسابی است ما سابقاً هی مرتب تمسک میکردیم به ادرء الحدود بالشبهات این حدود که خصوصیت ندارد یعنی باب حدود و قصاص و دیات و تعزیرات و همه همه ادرء الحدود بالسبهات یک امر عقلایی هم هست حالا اگر هم کسی بگوید ادرء الحدود لفظ حدود داریم بالاخره برائت خیلی خوب کار میکند هرکجا شک کنیم آیا کفاره هست یا نه؟ رفع ما لایعلمون میگوید نه بعضی اوقات این جوری است که گناه خیلی بزرگ است و میخواهند جهنم برود کفاره ندارد، آیا اولویت و استحسان و قیاس و اینها در مقابل برائت میتواند قد علم بکند؟ یک احتمال است دیگر، یک استحسان است که فرقی نیست بین اینها هیچکدام، مثلاً راجع به میت خب باید معمولاً 100 دینار نباشد چنانچه در روایت آمده سر بریدن یک میت از سر بریدن یک زنده گناهش بیشتر است ما هم میگوییم راستی هم گناه دارد خیلی، عمداً یک کسی سر میت را ببرد اما همین فرمودند 100 دینار در حالی که گناهش بالاتر است فرمودند 100 دینار، بله فرمودند کفاره هم دارد حالا سر میت را ببرد کفاره دارد حالا بگوییم که سر یک بچه را هم ببرد خیلی گناه دارد گناهش بالاتر از این است که سر این مثلاً پیر را ببرد، جوان را ببرد گناهش بزرگ است عرفاً عقلاً شرعاً اما حالا کفاره دارد یا نه؟ یا چه میخواهیم درستش کنیم باید با قیاس درستش بکنیم باید با استحسان درست بکنیم باید با قاعده استراک در تکلیف درستش بکنیم یک علتی یکجا پیدا بکنیم یک دلیلی یکجا پیدا بکنیم و ظاهراً دلیل نیست اگر بخواهیم یا باید با استحسان و قیاس و اولویت که اولویت هم جایی نداریم اولویت و شهرت و امثال اینها بیاییم جلو و اگر کسی راستی بگوید شهرت مدرکی است برای این که خودشان میگویند اطلاقات روایات این استحسان هم حجت نیست که ما بخواهیم یک کفاره جمع یا کفاره مرتبه را گردن این بگذاریم علی کل حال خلاف احتیاط هم هست یعنی احتیاط در این جاها خلاف احتیاط است من هیچ فراموش نمیکنم استاد بزرگوار ما آقای بروجردی رضوان الله تعالی علیه در این مسائل هی مرتب میگفتند که تحمیل کردن بر مقلدین این خلاف احتیاط است اما خودشان وقتی که میآمدند در فتوی دادن دیگر سر تا پا احتیاط بود حالا علی کل حال این جاها این جور است حتیاطش هم خلاف احتیاط است میخواهیم گردن مردم بگذاریم دو ماه روزه بگیر خب این به چه دلیل؟ این خلاصه مطلب است چیزی نیست در مسئله دیگر همین است که اگر کسی مثل مرحوم صاحب جواهر و اینها خودشان متوجه هستند اینکه تمسک به اطلاق نمیشود کرد اما این برای خاطر این که شهرت در کار است لذا دنبال این هستند که یک چیزی هم برای این شهرت درست بکنند .
حالا فروعی در این جا هست باید متذکر بشویم فرع اول فرمودهاند که این کفاره آن جاهاست که قتل بالمباشره باشد مثل اینکه یک کسی نمیخواسته کسی را بکشد اما یک تیر آهنین زده توی سرش میخواسته به دیوار نصب بکند خورده توی سر این گفتهاند این جاها کفاره یعنی دیه باید بدهد یک کفاره مرتبه هم باید بدهد یا در قتل مباشر راستی میخواست یک کسی را بکشد تیری زد توی سرش یک تیر آهنین زد توی سرش له کرد سرش را کشتش خب این باید کفاره جمع بدهد اما اگر قتل به تسبیب شد کفاره ندارد مثل این که یک چاه کند که بحثش را سابقاً کردیم یک چاه کند در راه مردم باید روی آن را بپوشاند مثلاً شهرداری چاه کند توی کوچهها برای این که آب باران برود اما باید آن را بپو شاند روی آن را نپوشاند و یک کسی آمد افتاد توی این چاه گفتهاندخب شهرداری باید دیه بدهد اگر عمدی است باید دیه عمد بدهد اگر هم سهوی است باید دیه سهوی بدهد اما کفاره آری یا نه ؟گفتهاند نه در حالی که نسبت قتل را میشود به او داد گفتهاند که کفاره ندارد، کجا کفاره دارد؟ آن جا که قتل بالمباشره باشد لذا مثلاً غلامش را واداشت کسی را کشت و آن غلام هم مجبور بود چارهای نداشت اگر نمی کشت میکشتش و بالاخره غلامش را واداشت سر یک کسی را برید گفتهاند این دیه دارد اگر مباشر اقوی باشد گفتهاند که قصاص دارد اما آن کفاره دارد یانه ؟ گفتهاند نه، چرا ؟ دلیل ندارند ، چه فرقی میکند آن جا که کسی را کشته باشد بالمباشره یا کسی را کشته باشد بالتسبیب در دیهاش که میگویید مسلم دیه دارد اگر چاه را کند و یک کسی افتاد توی چاه در راه مردم یا این که حالا الان مثلاً یک ماشین آجر توی راه مردم خالی کرد یک کسی آ مد برود با ماشین بالاخره این ماشین چپ شد و این را کشت خب دیه دارد حالا بگویید دیه خطا ، شبه عمد ، هرچه ، دیه دارد گفتهاند دیه آری اما کفاره نه ، چرا ؟ گفتهاند برای این که قتل بالتسبیب بوده لا بالمباشره و این حرفها مثل حرفهای قبلی از آن طرف راجع به بچه میگویند اگر بچه در شکم مادر را کشت این کفاره دارد امادر این جا میگویند این که این را کشته است دیه خطا هم باید بدهد اما کفاره ندارد باید قتل بالمباشره باشد اگر ما باشیم و عرف باید بگوییم نسبت قتل را به او میشود داد یا نه ؟ اگر نسبت قتل به او میشود داد این قاتل است قاتل اگر عمدی باشد قصاص است یا دیه اگر نسیان، سهوی باشد دیه است خب خواه ناخواه قاتل است اگر عمدی است باید کفاره جمع، اگرهم سهوی است باید کفاره مرتبه، نسبت قتل را عرفاً میشود به او داد، صاحب جواهر دلیل نقل نمیکند فقط همین است در آن فرع قبلی فرمودند که شهرت بل لا خلاف فیه یعنی لم نجد فیه مخالفاً در این جا همین را می فرمایند که شهرت ولم اجد فیه مخالفاً خب اگر کسی به این جور چیزها اکتفا بکند خیلی خوب والا این که میفرمایند کفاره ندارد میگوییم قاتل است یا نه ؟ اگر قاتل است کفاره دارد قاتل نیست کفاره ندارد آن وقت درجایی که قاتل نباشد ما میگوییم که نه دیه دارد نه کفاره بنابراین مسلم این حقالله است دیروز هم میگفتیم حقالله است برای این که میگفت توبه الیالله لذا دیه حقالناس است کفاره حقالله است این بحث ما نیست میخواهد حقالله باشد میخواهد حقالناس ، بله حقالله است آن دیه هم حقالناس است اگر روی آن دلیل نداشتیم میگفتیم که دیه نیست فرق که نمیکند حقالله و حقالناس ، از این جهت اگر دلیل نداشتیم میگفتیم دیه هم لازم نیست اما حالا در مسئله ما این بالتسبیب و بالمباشره قاتل است یا نه ؟ خب میگویید قاتل است لذا میگویید اگر مسبب اولی از مباشر باشد او را میشود کشت اگر مباشر اولی باشد او را میشود کشت و چندین تعزیر حسابی هم مال آن مسبب، و اما حالا نسبت قتل را به او میدهید میگویید قاتل آن جا که بالتسبیب باشد و حالا که نسبت قتل را دادید میگویید اگر عمدی باشد قصاص اگر سهوی باشد دیه اما کفاره ندارد ، چرا کفاره ندارد ؟ خب کفاره روی قاتل بود روایاتی که خواندیم هر کس کسی را بکشد عمداًباشد کفاره جمع ، اگر هم سهوی باشد کفاره مرتبه این الان قاتل است پس هم کفاره جمع اگر عمدی باشد ، کفاره سهو اگر سهوی باشد این کفاره ندارد دیه دارد به چه دلیل؟ بله یک جاهایی که نسبت قتل را به او نشود داد آقایان میفرمایند که باز قتل خطایی است که گفتم مثالش را زدم خیلی جاهاست مثلاً زن وبچهاش را توی ماشین نشانده دارد میرود مشهد ، نازشان را هم میکشد خرج ومخارجشان را هم به آنها میدهد اگر هم مردند گریه میکند ، سیاه میپوشد راستی بچهاش مرده و این آقا هم که راننده بوده هیچ تقصیری ندارد رانندگیش خوب بود و زیادروی افراط تفریط نکرده و هیچ نسبت قتل را به این نمیشود داد حالا ما بگوییم قاتل پسرش است قاتل دخترش است باید دیه بدهد خب ما میگوییم نه ، مشهور میگوید بله قاتل است ، خب چون قاتل است میگویند دیه باید بدهد ولو این که هیچ نقصیر هم ندارد میگویند قتل خطایی است ولی ما اگر یادتان باشد آن جاها میگفتیم نه بابا نسبت قتل را باید بشود داد عرفاً باید بگوییم قاتل ، آن وقت یا سهوی است یا عمدی که احکامش را دارد و اما اگر نسبت قتل را نشود به او داد هیچ ، نه دیه دارد نه کفاره ، لذا ما باید برویم روی این مسئله و اما این که اگر بالمباشره باشد کفاره دارداگر بالتسبیب باشد کفاره ندارد با هیچ چیز نمیشود درست کرد مگر این که باز به همان چیزی که همه از آن میترسند مخصوصاً مثل مرحوم محقق درشرایع و مرحوم شیخ انصاری در مکاسب وشهرت ، میگویند شهرت هست پس بنابراین دیگر حرف نزن این فرع اول .
میگویند اگر کسی بالمباشره کسی را کشت این کفاره دارد و الا نه، ما میگوییم چرا؟ اگر نسبت قتل را میتوانید به او بدهید و از او دیه میگیرید چرا میگویید کفاره ندارد ؟ خب باید بگویید کفاره هم دارد حالا آنها میگویند کفاره ندارد میگویند چه؟ میگویند شهرت .
مسئله مشکلی که آمده جلو این است و آن این است که اگر مسلمان کافری را کشت یک کافر ذمی خب مسلم است بحثهای سابق به ما گفت که قصاص نه اما دیه آری ، دیهاش در روایات ما آمده 800 درهم به خلاف یک مسلمان ، یک بچه مسلمان حتی مثلاًولوج روح کرده گفتهاند 1000 دینار اما این کافر را که در پناه اسلام است و مهدور الدم نیست ، محقون الدم است گفتهاند 800 درهم لذا این مسئله را چون نمیشود پیادهاش کرد حالا آن وقتها چه بوده و چه جور بوده است و 800 درهم چه وضعی داشته ؟ نمی دانم لذا این مسئله را باید بدهیم دست حکومت آن هر چه صلاح میداند این ظاهراً بهترین راه همین است که دیگر بدون درد سر و یهودی کشی و نصرانی کشی هم جلو نیاید خب اگر راستی 800 درهم باشد هر بچهای همسایه یهودیش را میکشد میگوید حالا این که چیزی نیست و برای خاطر این که این حرفها جلو نیاید برای خاطر این که ضربه به فقه ما نخورد ضربه به اسلام عزیز نخورد بهترین راه این است خب بدهیم دست حکومت ، هرچه آن صلاح دانست و اگر صلاح میداند زندان اگر صلاح میداند 1000 دینار ، 500 دینار ، هرچه صلاح میداند آن طبق مصالح نفس الامری البته شخصی ، حکومت مصالحش مصالح شخصی است جزئی است یعنی در این مورد خاص حکومت هر چه صلاح دانست آن وقت این تا این جا خوب است.
مسئله بعدی که آمده این که اگر یک کسی مسلمانی را در دارالحرب بکشد خب این هم اگر میداند مسلمان است نباید بکشد اما حالا کشت خب در این هم باز دیه دارد قصاص کفاره جمع دارد این هم حرف نیست اما اگر به احتمال بکشد مثل این که رفته اسرائیل، کافر حربی گفتیم منحصر به اینها است فعلاً، رفته اسرائیل و شب یک کسی را پیدا کرد خیال کرد این از صهیونیستها است و یک گلوله به این زد بعد دید رفیقش است در اینجا چه بگوییم؟ گفتهاند که این فقط کفاره دارد دیه ندارد .
مرحوم صاحب جواهر از دو سه تا آیه میریزد روی هم و از این دو سه تا آیه استفاده میکنند که درست است این فتوای مشهور همین است، دو سه تا آیهای که صاحب جواهر به آن استدلال میکنند این است میفرمایند که آیات در سوره نساء آیه 92 میفرمایند که اول قرآن میگوید من قتل مؤمناً خطأً فتحریر رقبه مؤمنه و دیه مسلمه الی اهله این صدر آیه، آخر آیه میفرماید و ان کان من قوم بینکم و بینهم میثاق فدیه مسلمه الی اهله و تحریر رقبه مؤمنه یعنی آن کافر است اما پناهندگی دارند مسلمانها با آنها تعهد کرده بودند عمل نکردند در مدینه دو سه گروه کافر بودند میثاق و تعهد با پیامبر اکرم و اسلام بستند میفرمایند اگر این را هم اگر کسی بکشد باز دیه دارد و تحریر رقبه مؤمنه اما در وسط آیه میفرماید آیه را از اول بخوانم و ماکان لمؤمن ان یقتل مؤمناً الا خطئاً و من قتل مؤمناً خطئاًً فتحریر رقبه مومنه و دیه مسلمه الی اهله فان کان من قوم عدولکم و هو مؤمن فتحریر رقبه مؤمنه و ان کان من قوم بینکم و بینهم میثاق فدیه مسلم الی اهله و تحریر رقبه مومنه صاحب جواهر میفرمایند که ببین اول میفرماید اگر قتل خطایی شد فتحریر رقبه مؤمنه و دیه مسلمه الی اهله و اگر هم قتل قتل میثاق شد آن هم میفرماید و دیه مسلم الی اهله و تحریر رقبه مومنه و اما اگر این مسئله ما شد که یک مسلمان را اشتباهاً در دار الحرب کشت فان کان من قوم عدولکم و هو مؤمن در میان کفار مثل همین مثالی که زدم فان کان من قوم عدو لکم و هو مؤمن فتحریر رقبه مؤمنه و نگفته دیه پس معلوم میشود که فقط دیه نه، اما تحریر رقبه مؤمنه یعنی کفاره مرتبه آری لذا میفرماید از صدر آیه، ذیل آیه، وسط آیه استفاده میکنیم فرمایش مشهور را این که اگر کسی اشتباهاً یک مسلمانی را در دارالحرب بکشد دیه ندارد لذا بر میگردد به این که دیه نه، کفاره آری، قول مشهور است دیگر، استفاده خوبی است که صاحب جواهر میکنند برای این که اگر دیه داشت همین طور که اول آیه دیه داشت فرمود، همین طور که آخر آیه دیه داشت فرمود اما وسط دیهاش را نفرمود کفاره را فرمود پس معلوم میشود کفاره دارد، دیه ندارد بر میگردد مسئله به این که منقسم میشود به سه قسم یک دفعه کسی را میکشد خطاء اما مسلمان نیست اما در پناه اسلام این هم دیه دارد هم کفاره اما یک مسلمانی را میکشد اشتباهاً در دارالحرب میفرماید که این کفاره دارد دیه ندارد خوب دلالت دارد آیه شریفه دیگر، دلالتش خیلی خوب است میفرماید و من قتل مؤمنا خطاً فتحریر رقبه و دیه مسلمه الی اهله الا ان یصد قوا مگر این که دیهاش را ببخشند فان کان من قوم عدولکم و هو مؤمن اگر در دارالحرب است فتحریر رقبه من دون دیه و ان کان من قوم بینکم و بینهم میثاق فدیه مسلمه و تحریر رقبه لذا حسابی سه قسم کرد قرآن شریف برای دو قسمش گفت که هم دیه هم کفاره برای یک قسمتش گفت کفاره آری دیه نه، دلالتش خیلی خوب است همین طور که صاحب جواهر استدلال فرمودهاند دلالت خیلی خوب است .
وصلی الله علی محمد و آل محمد