جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: تهذيب نفس و وجوب تهذيب نفس به خاطر سعادت فرزندان
    موضوع درس:
    شماره درس: 331
    تاريخ درس: ۱۳۸۶/۱/۲۲

    متن درس:

    اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم. بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى واحلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.

    بحث ما درباره‏اين بود كه چه جور مى‏شود تهذيب نفس كرد اين راه از مو باريكتر از شمشير برنده‏تر از آتش سوزانده‏تر را چه جور مى‏شود رفت اما از آن طرف هم اين امر از اوجب واجبات را چه جور مى‏توانيم خدا را از خودمان راضى بكنيم، امام زمان را از خودمان راضى بكنيم يك مقدارى درباره‏اش صحبت كردم آن بحثى كه امروز داريم بحث فوق العاده مهمى هم است كه ما پايه‏ريزى كنيم براى خودمان و اولادمان، فقط به فكر خودمان نباشيم و اين تربيت اولاد، اولاد را در راه سعادت انداختن اين هم براى مااز اوجب واجبات است، و بايد چهار چيز مراعات بشود كه ماها از اين واجب برائت ذمه پيدا بكنيم 1 - قانون وراثت، بايد توجه داشته باشيم كه اگر ما حسود هستيم بچه ما معمولاً حسود بار مى‏آيد اگر زن ما يك آدم متكبر، خودنماست، بچه معمولاً اين جورى است و اين قانون وراثت يك قانون فوق العاده مهمى است همه قبول دارند مردم هم قبول دارند مردم عوام و اسلام هم روى آن خيلى پافشارى دارد روى قانون وراثت، زن از چه طايفه‏اى بگيرى. اگر آن طايفه حسود هستند نگير. اگر جبان هستند نگير منتها اگر اين دختر در ميان آنها تربيت شده طائفه بى‏فرهنگ هستند از آن‏ها دختر نگير به آن‏ها زن نده. حتى مرحوم فيض يك روايت نقل مى‏كند، اينكه ملك مصور مى‏آيد در شكم مادر و صورت بندى مى‏كند بعد مى‏گويد خدايا پسرش كنم يا دختر، خطاب مى‏شود پسر يا دختر بعد از طرف خدا مى‏گويد سرنوشت اين را توى پيشانى اش بنويس، و مرحوم فيض «الشقى شقى فى بطن امه و السعيد سعيد فى بطن امه» را اينجورى معنا مى‏كند كه اين دل مادر اين صفات مادر اگر خوب باشد يا بد باشد به اين بچه منتقل مى‏شود لذا نطفه در حالى كه اوول دارد، اسپرم دارد نطفه زن در حالى كه اسپرم دارد يك چيز ديگر هم دارد و آنها انتقال مى‏دهند هم صفات ظاهرى را و هم صفات باطنى و همه شما مى‏دانيد بچه يا به پدر مى‏رود يا به مادر، خيلى كم است، مى‏گويند يك جا و آن جا كه العياذ باللّه‏ پدر در وقت جماع كردن به فكر زن ديگر باشد و زن به فكر مرد اجنبى باشد آن وقت شكل را تفاوت مى‏دهد اما بالاخره آن كسانى كه قيافه شناس هستند خوب مى‏شناسند خوب مى‏فهمند كه اين بچه مال چه طايفه‏اى است معمولا يا به مادر مى‏رود يا به پدر. يا به دايى مى‏رود (به حسب ظاهر) اما همان هم كه به دايى رفته خب معلوم است كه زنها، حتى زنهاى بى فرهنگ مى‏دانند اين بچه مال كيست مى‏گويند اين بچه فاطمه خانم است، مثل بابايش است از اينها زياد است خب علم هم مى‏گويد درست است اما علم و اسلام يك چيز بالاتر مى‏گويد همين جور كه صفات ظاهرى را منتقل مى‏كند اگر تو شش انگشتى هستى بچه ات حتما شش انگشتى است خيلى كم پيدا مى‏شود نباشد همين جور اگر حسود هستى حسادت به اين بچه منتقل مى‏شود از اول روح حسادت توى اين بچه هست و آدم مى‏بيند كه بعضى از بچه‏ها چقدر خودخواه هستند حتى بعضى از بچه‏ها، تنها بچه‏اى را كه به دنيا آمده خفه‏اش مى‏كند. اينها همه حسادت است صفات خوبش هم همين جور است، صفات خوبش هم آن انتقال كننده توى نطفه، اينها انتقال مى‏دهند و زمينه درست مى‏شود براى سعادت يا براى شقاوت «السعيد سعيد فى بطن امه و الشقى شقى فى بطن امه» اقتضا را مى‏خواهد بگويد علت تامه را كه نمى‏خواهد بگويد همان هم كه مرحوم فيض روايت را نقل مى‏كند توى پيشانى مادر نگاه كن و سرنوشت را بنويس، اقتضائات را مى‏گويد يعنى اگر حسود هستى بدان بچه ات توى سنگلاخ است اگر يك آدم مهربان و خيرخواه هستى بدان بچه‏ات را توى راه آسفالت انداخته‏اى اگر يك آدم گناهكارى، دلت سياه است بدان بچه ات را سياه مى‏كند، تو سنگلاخ است و اگر هم راستى يك آدم پاكى باشى خب پاك هستى و بچه پاك است، از نظر اقتضا و اين قانون وراثت دو چيز به ما مى‏گويد: 1 - اگر مى‏خواهى بچه درست كنى بايد حسود نباشى اگر مى‏خواهى زن بگيرى بايد متكبر نباشى براى اينكه قانون وراثت مى‏گويد تو بدبخت هستى بچه‏ات هم بدبخت مى‏شود اينها انصافا همه‏اش مشكل است اما چيزهائى نيست كه ان قلت قلت توى آن باشد و بحث طلبگى  باشد نه بابا اينها مسلم است قطعى است و هم از نظر علم قطعى است علم الان روى قانون وراثت خيلى بحث كرده يك وقتى قانون وراثت را مى‏گفتند مختص صفات ظاهرى است اما حالا مى‏گويند نه. ژست اين خانم و آقا به عبارت ديگر آن اوول كه مال آقاست آن اسپرم كه مال خانم است يك آدم كوچولو است الان در ميكروسكوپها مى‏بينند در تلسكوپها مى‏بينند، يك بچه به تمام معنا الا بچه كوچك، خب اين به عبارت ديگر بابا است «الولد سر ابيه» بَه چه رواياتى توى مسأله داريم و به اين روايتها خيلى اهميت نمى‏دهيم «الولد سر ابيه» قانون وراثت هم مى‏گويد «الولد سر ابيه» يعنى راستى اگر شما را كوچك كند همان تك سلول مى‏شود يا همان اسپرم مى‏شود كه تك سلول است چنان كه اگر آن تك سلول را يك دفعه بزرگ كنند شما مى‏شويد هم از نظر ظاهر هم از نظر باطن، خب ديگر كم كم توى شكم مادر بچه بزرگ مى‏شود آدم مى‏بيند «الولد سر ابيه» هم از نظر رفتار و كردار، هم از نظر شكل و شباهت، هم از نظر ژست و قيافه و طرز راه رفتن اينها همه را كه مى‏بينيم، مى‏بينيم هم حسابى حسود است چون باباش حسود است مى‏بينيم متكبر است چون بابايش متكبر است خب اينها معنايش اين است كه ما بايد اگر راستى مى‏خواهيم اولاد صالح و شايسته تحويل جامعه بدهيم، بايد اول خودمان را درست بكنيم حيف كه جمهورى اسلامى بايد روى اينها حساب بكند كه نمى‏كند خب اول آزمايش خون، خيلى كار خوب است، آزمايش خون مى‏كند از مرد مى‏فهمد اين بچه چه مى‏شود اما از نظر جسمى، اى كاش يك جايى هم مربوط به طلبه‏ها مى‏آمد آزمايش روحى مى‏دادند كه اين پدر و مادر كه مى‏خواهد بچه درست بكند چه مى‏خواهد درست بكند، راجع به آزمايش جسمى الان ترقى هم كرده خيلى خوب است خيلى تشكر هم مى‏كنيم خيلى هم بايد تشكر بكنيم كه راستى تميز مى‏دهند اين بچه از نظر جسمى سالم است يا نه حتى مثلاً اين بچه آيا فلج مى‏شود يانه، عقب مانده مى‏شود يانه خب اينها را الان خوب تشخيص مى‏دهند و مى‏نويسند كه ازدواج بكن يا ازدواج نكن، اسلام مى‏گويد كه خيلى خوب است اما از نظر روحى هم ما بايد آزمايشگاه داشته باشيم خودمان يا دولت جمهورى اسلامى كه اين مردى كه مى‏خواهد اين زن را بگيرد اين زن چه كاره است كيست؟ چيست؟ عفت و بى عفتى تأثير دارد اين مرد غيرت و بى غيرتى تأثير دارد و اين مرد و اين زن از نظر فضائل و از نظر رذائل تأثير دارد مقتضيات و ما اگر روايت اينجورى را جمع بكنيم خيلى مى‏شود «السعيد سعيد فى بطن امه و الشقى شقى فى بطن امه» و متأسفانه ما آن را برديم توى علم كلام و فلسفه و معنايش چيست و بالاخره درست كرديم كه معنايش اقتضاست كه مرحوم آخوند يك مقدار بيشتر از اينها مى‏گفتند كه نبايد گفته باشند ولى بالاخره روى اين روايت «الولد سر ابيه» سرنوشت اين بچه روى پيشانى مادر و امثال اينها و اينطور كه مرحوم فيض در صافى نقل مى‏كند «يصور فى الارحام كيف يشاء» اين را يك معناى عام مى‏داند مى‏گويد «يصور فى الارحام كيف يشاء» اين است كه اين اگر به حسب ظاهر يصور به تصوير پدرش يا مادرش، از نظر معنويت هم يصور آن هم به صورت پدرش يا مادرش. لذا ما بايد از اين نظر اهميت بدهيم، از يك نظر ديگر كه شايد مهمتر از اين باشد تربيت اولاد «ان الخاسرين الذين خسروا انفسهم و اهليهم يوم القيامة الا ذلك هو الخسران المبين» اين قرآن است ديگر «يا ايها الناس قو انفسكم و اهليكم نارا وقودها الناس و الحجارة اعدت للكافرين» اين قرآن است ديگر نمى‏شود كه ما همين جورى به اميد خدا بچه بزرگ شود بعد هم برود دبستان و دبيرستان و دانشگاه. آن دربيايد كه نمى‏خواهيم وظيفه خيلى سنگين است و اين تربيت از كجا شروع مى‏شود از قبل از انعقاد نطفه بايد شروع بكنيد. لذا اين كسانى كه تربيت اولاد نوشتند از آن بالا بالا نوشتند تو كه مى‏خواهى زن بگيرى تو كه مى‏خواهى شوهر كنى اول بين آدم هستى يا نه برو دنبال زن گرفتن و شوهر كردنت اما اگر آدم نيستى اول خودت را آدم بكن و بدان كه اگر آدم نكنى آن تك سلول عين توست اگر تو فشرده و كوچك بشوى او مى‏شود علماى علم اخلاق اين كتابى كه من نوشتم راجع به علم اخلاق از آنجا شروع كردم خب اين قانون وراثت تأثير بسزايى در سرنوشت اولاد دارد و ما بايد از آنجا شروع بكنيم. 2 - آن هم كه خيلى تأثير به سزا دارد غذاى حلال است و جايش خالى است خيلى تأثير دارد و مى‏دانيد به چه اندازه براى همان بحث قبلى و الان راجع به حضرت زهرا  عليهاالسلام وقتى قرار شد نور فاطمه به حضرت خديجه منتقل شود يا رسول اللّه‏ بايد تنها بمانى يك رياضت 40 شبانه روزى حضرت خديجه هم اين رياضت را بايد تحمل بكند با هيچ كس نبايد تماس داشته باشد لذا شب چهل و يكم كه در زد گفت كيست؟ كسى كه حق ندارد جز رسول خدا به اين خانه وارد بشود لذا حضرت خديجه، توى خانه چهل شبانه روز رياضت، پيغمبر اكرم هم در حرا، چهل شبانه روز رياضت خب حالا پيغمبر اكرم كه گناهكار نبود، اما بالاخره «انه ليغان على قلبى فاقول استغفراللّه‏ سبعين مرة» مى‏خواستند اين كدورتها نباشد. اين همان بحث اول ماست اما وقتى كه به پيغمبر اكرم خطاب شد كه امشب نور حضرت زهرا بايد به حضرت خديجه منتقل شود آمد خانه غذا از بهشت آمد و حضرت خديجه و حضرت پيغمبر اكرم آن غذا را خوردند نور حضرت زهرا به حضرت خديجه منتقل شد كه غذا تأثير دارد خيلى تأثير دارد و غذاى حرام و غذاى شبه ناك است كه اين بچه را در سنگلاخ عجيبى مى‏اندازد خودمان را هم در سنگلاخ عجيبى مى‏اندازد و راجع به اين غذاى حرام كه اين قدر سفارش شده كه يك لقمه حرام نخوريم اجتناب بكنيم بهتر از اين است كه 2000 هزار نماز مستحبى بخوانيم تأثير مى‏گذارد عجب تأثير دارد اين از قضيه شريك راحت نگذريد اين شريك، عابد و زاهد و مسلمان و خيلى بالا بود و متوكل مى‏خواست ببردش و بالاخره هم بردش. خواست قاضى القضات بشود رئيس قوه قضائيه گفت نه بابا. دستگاه تو ظلم است من اصلا اين كاره نيستم من بايد دنبال عبادت باشم معلم بچه هايم شو، گفت نه بچه‏هاى تو كى هستند كه من معلم آنها بشوم موقع نهار يا موقع شام شد گفت شام را بمان گفت نه من غذاى تو را نمى‏خورم گفت نمى‏شود ديگر، اول و دوم را كه نپذيرفتى اين سومى را حتما بايد پيش من باشى. بالاخره شام را به او داد رفت خانه (مثل آسيد محمّدباقر درچه‏اى كه آن غذاى شبهه ناك را قى كرده بود) به جاى اينكه غذا را قى كند نكرد و گل كرد وقتى گل كرد گفت آقا چه اشكال دارد من بروم توى دستگاه متوكل و راستى به فرياد مردم برسم (توجيه) شيطان توجيه مى‏كند خود ما از شيطان بدتر هستيم در توجيه كردن آقا چه اشكال دارد من بچه‏هاى متوكل را درس بدهم خب من درس دينى مى‏دهم. فردا صبح آمد گفت من هم اول را قبول دارم هم دوم را. رفت ديگر. رفت شهريه را گذاشته بودند صدهزار درهم و يكدفعه رفت بگيرد يكى از دينارها خراب بود كم بود. چك چك كرد آن گفت صدهزار درهم مى‏گيرى براى هيچى چك مى‏زنى، چه مى‏گويى ارث بابايت را مى‏خواهى گفت نمى‏دانى چى دادم دين دادم پول مى‏گيرم بايد چك چك بكنم رفت ديگر، رفت غذاى حرام خيلى بد است به قول قرآن آتش است «ان الذين يأكلون اموال اليتامى ظلما انما يأكلون فى بطونهم نارا و سيصلون سعيرا» و از تأثيرهاى عجيبى كه دارد روى نطفه قبل از آنكه بخواهيم بچه درست بكنيم بايد اين نطفه از حلال باشد در آن حال هم بايد غذاى شب انعقاد نطفه حلال باشد. حالا غذاى حلال كجا به قول امام صادق عليه‏السلاممى‏فرمايند: «مجادلة السيف اهون من طلب الحلال» آدم توى خط مقدم جبهه باشد يا غذا حلال بدست بياورد آن غذاى حلال مشكل‏تر است، آن آسانتر است «مجادلة سيف اهون من طلب الحلال» اما بالاخره واجب است لازم است هم براى خودش يكدفعه گل نكند شريك شود يكى هم براى بچه، كه تأثير عجيبى روى نطفه دارد  واى  به آن بچه‏اى كه غذاى شبهه ناك، غذاى حرام خورده باشد. اين بحث ناقص است بايد مفصل‏تر از اين در آن بكنم يك تقاضا از شما دارم راجع به اين بحثها خيلى اهميت بدهيد براى خودمان. «عليكم انفسكم» راستى اين غذاها كه ما به بچه‏ها مى‏دهيم حلال، حرام است شبهه ناك است، شبهه ناك نيست اگر از سهم امام است به اندازه‏اى كه وظيفه يك طلبه است آيا عمل مى‏كنيم نمى‏كنيم اين ولعى كه بعضى دارند در گرفتن سهم امام آيا اين ولع در حرمت و حلال، آيا اين مطابق با شرع هستيم يا نيستيم خيلى بايد اهميت بدهيم و بسيارى از بزرگان در حالى كه خيلى هم كار مى‏كنند حلالترين چيزها را هم براى طلبه همين سهم امام مى‏دانند اما خودشان نمى‏خورند مى‏گويند نكند يكدفعه آن جور كه بايد كار بكنيم اين غذا حرام در بيايد، شبهه ناك دربيايد، خب خيلى‏ها هستند ديگر. با يك گرسنگى حسابى با يك عسرت حسابى زندگى مى‏كند اما راضى نيست از وجوهات بريه استفاده بكند از همين جهت مى‏ترسد و الا خودش مى‏داند حلالترين چيزها براى طلبه، مقدس‏ترين چيزها براى طلبه سهم امام زمان است به اندازه‏اى مقدس است كه يك وقتى به شما مى‏گفتم مرحوم آقاى قاضى «رضوان اللّه‏ تعالى عليه» يك مرد گوشه نشينى بود هيچ كس او را نمى‏شناخت ما با او سروكار داشتيم هم مباحثه حضرت امام بودند. حضرت امام يك مباحثه كمپانى داشتند ايشان هم توى آن مباحثه بود خيلى چيز داشت آقا مصطفى «رضوان اللّه‏ تعالى عليه» مى‏گفت من از دكان نانوايى آمده بودم بيرون اسكناس بزرگ داده بودم اسكناسها توى دستم بود نان هم توى دستم بود گفت آقا مصطفى بيا اينجا گفت من رفتم، گفت من مى‏بينم يك روزى را كه عكس بابات روى اين نوتهاست آن وقتها به اسكناس نوت مى‏گفتند، خيلى چيز داشت اينجا مرادم است مى‏گفت جمكران خدمت امام زمان رسيدم امام زمان فرمودند خدا را قسم بده به جيره خواران من تا اينكه دعايت مستجاب شود، گفتم آقا جيره خواران شما كى هستند؟ فرمودند طلبه‏ها. خيلى مقام داريم حلالترين چيزها پول امام زمان است يك كسى جيره خواران امام زمان هستند معلوم است خيلى مقام دارد مقامش به اندازه‏اى است كه آقا امام زمان نمى‏گويند خدا را قسم بده به جدم فاطمه مى‏گويد خدا را قسم بده به جيره خواران من تا دعايت مستجاب شود، جيره خواران چه كسانى هستند؟ فرمود: طلبه‏ها، يعنى شما اما شرطش اين است طلبه باشيم خدايا به حق آقا امام زمان و آن جيره خواران امام زمان توجه به اين گونه مطالب را به همه ما عنايت بفرما.

    و صلى اللّه‏ على محمد و آل محمد.

     

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365