جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: تجسم عمل
    موضوع درس:
    شماره درس: 322
    تاريخ درس: ۱۳۸۵/۱۰/۱۳

    متن درس:

    اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم. بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى واحلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.

    بحث هفته گذشته بحث حساسى بود و اين بحث حساس را هم قرآن هم روايات خيلى درباره‏اش داغ صحبت كرده اندمثل مرحوم صدرالمتألهين در اسفار و بزرگانى چون مرحوم حاجى و امثال اينها درباره‏اش خيلى مفصل صحبت كرده‏اند بحث اين بودكه اين اخلاق ما اگر خوب باشد ما را به صورت آدم يك انسان كامل وارد محشر مى‏كند به اندازه‏اى سرفراز است كه «هاؤم اقروا كتابيه» و اگر اين اعمال ما، صفات و رذائل ما بد باشد به صورت انسان وارد محضر نمى‏شود به تناسب آن رذيله به تناسب آن اعمال اين صورت بندى مى‏شود و وارد محشر كه مى‏شود به صورت يك حيوانى است حالا آن كسى كه درندگى دارد مثلاً به صورت سگ، آن كسى كه مال مردم خورى دارد به صورت روباه، بوزينه، آن كسى كه سر و كار با اين فيلمهاى شهوت‏انگيز، موسيقى‏ها و اينها به صورت ميمون و به قول پيغمبر اكرم بعضى اوقات وارد محشر مى‏شود «اقبح من كل قردة و خنازير» و چيزى هم كه فهميده مى‏شود از قر آن از عرفان از روايات اسلامى اينكه اين را مى‏شناسيد. مى‏دانيد اين فلانى است اما به صورت سگ است، اين كسانى هم كه چشم بصيرت دارند در دنيا، راستى به جايى رسيدند در حال ضرورت، اگر ضرورتى جلو بيايد مى‏توانند اين را ببيند آدم است يانه. البته هفته گذشته گفتم اين هفته هم مى‏گويم البته آن كسانى هم كه چشم بصيرت دارند حق ندارند باطن را ببينند اگر يك ضرورتى جلو بيايد كه آن تصرف در جان مردم يك تجويزى پيدا بكند و الا اين تصرف در جان مردم، تصرف در روح و باطن مردم اين گناهش بيشتر از اين است كه تصرف در مال مردم بكند، لذا آن كسانى كه چشم بصيرت دارد در اين دنيا اگر يك ضرورتى باشد مى‏توانند بفهمند اين از نظر رذائل چه وضعى است آيا آدم است كه خلاصه بحث بود. اما اين بحث را يك مقدار بيشتر بازش بكنيم معلوم است خيلى بجاست، ما از نظر قرآن استفاده كنيم كه سه جور تجسم عمل داريم يك تجسم عمل به همين كه اعمال ما يا نيات ما رذائل ما، تأثير مى‏گذارد روى ما و هويت ما را عوض مى‏كند كه حالا باز هم بايد درباره‏اش بحث بكنيم. يك تجسم عمل اينكه اعمال ما اينها صورت بندى مى‏شود به تناسب صورت بندى مى‏شود قطع نظر از ما. لذا اگر اعمال خوب است به صورت زيبا، اگر اعمال بد است به تناسب. به صورت حيوانى، به صورت چيز موذى، كه معمولاً مثل علامه مجلسى‏ها كه خيلى عرفان و فلسفه و اينها را قبول ندارند، همه آيات همه روايات را اينجورى معنا مى‏كنند. يعنى تجسم عمل، قطع نظر از صاحب عمل، آن اعمال به صورت متناسب صورت بندى مى‏شود.  لذا مرحوم علامه مجلسى وقتى آيات و روايات (خيلى هم آيات و روايات نقل مى‏كند) آيات و روايات را نقل مى‏كند مى‏فرمايد: تجسم عمل يعنى اينكه «يوم تجد كل نفس ما عملت من خير محضرا و ما عملت من سؤء تودو لو انّ بينها و بينه امدا بعيدا و يحذركم اللّه‏ نفسه و اللّه‏ رؤف بالعباد» مى‏فرمايد كه اين آيه به ما اين را مى‏گويد:

    اين سخنهاى چو مار و كژدمت                مار و كژدم مى‏شود گيرد دمت.

    علامه مجلسى مخالف با مثنوى است. شعرش را نمى‏خواند خودش را مى‏خواند:

    هر چه مى‏كارى همه روزه بنوش       هر چه مى‏بافى همه روزه بپوش

    اين سخنهاى چو مار و كژدمت                مار و كژدم مى‏شود گيرد دمت

    كه اين حرف مثنوى هفت هشت تا شعر ديگر هم دارد از جاهاى فوق العاده رسا و عالى گفته. از آيات و قرآن گرفته شده است انصافا اين جاى مثنوى علامه مجلسى تجسم عمل را اينجور معنا مى‏كند كه همان در قبر، مونس خوب يا بد. همان در قبر، مار و عقرب اين سخنهاى مارى ما عقربى ما، به صورت خوب مونس خوب اعمال خوب ما. همان روايتى كه علامه مجلسى روايت را نقل مى‏كند مرحوم شيخ بهايى هم در چهل حديث يك بحث مفصلى در اين باره دارد. بحثهايى خوبى هم دارد، كه در قبر ما، يا مونس خوب است يا مونس بد. اعمال ما اگر خوب است مونس خوب تا روز قيامت، اگر بد است بد تا روز قيامت. رئيس طايفه‏اى آمد خدمت پيغمبر اكرم گفت يا رسول اللّه‏ نمى‏توانم خدمت شما باشم، گاهى مى‏توانم خدمت شما باشم. يك سرمشقى به من بدهيد كه اين سرمشق هميشه در نظرم باشد پيغمبر اكرم همين را فرمودند فرمودند: بدان هرچه بكنى مجسم مى‏شود. الان هست الا اينكه آنهايى كه چشم بصيرت دارند صدرالمتألهين مى‏گويد ديدم دو نفر غيبت مى‏كنند آتش مثل تنور از دهانشان بيرون مى‏آيد. آنهايى كه چشم بصيرت دارند مى‏بيند همين اعمال را اينجا. حالا پيغمبر اكرم فرمودند: راجع قبرش بدان اعمال تو در قبر مونس تو هستند. اگر خوب است خوب، اگر بد است بد. كه گفت يا رسول اللّه‏ اجازه بدهيد حسان كه شاعر مخصوص پيغمبر است انصافا خيلى شعرهاى شيرينى گفته. اجازه دهيد حسان اينها را به صورت شعر در بياورد. چند تا شعر خوب حسان گفت. مرحوم محدث قمى در منازل الاخره (كه انصافا خوب كتابى است اين منازل الاخره يك كتاب كوچكى است خيلى خوب است) كه به مرحوم محدث قمى خوب مى‏خورد يك چند تا اشعار حسان گفت. به همين منظور كه پيغمبر اكرم فرموده است و آن اشعار را آن رئيس عرب برداشت برد براى اينكه سرمشق زندگيش باشد كه شيخ بهايى قضايايى را نقل مى‏كند. علامه مجلسى هم قضايايى نقل مى‏كند در همين تخت فولاد يك قضايايى نقل مى‏كند و شيخ بهايى در چهل حديث مى‏فرمايد كه اين تجسم ضرورت در دين اسلام است. يعنى مثل نماز كه يك امر ضرورى است تجسم عمل هم يك امر ضرورى است يك قدرى بيشتر بايد در اين باره صحبت كنيم. اين دو قسم. قسم سوم يا به تغيير ما هوى قسم اول، اعمال ما در همين دنيا، اگر اعمال خوب است عاقبت به خير براى ما تأمين آتيه براى اولاد ما. خوش و خرمى در زندگى ما و اگر اعمال بد است غم و غصه براى ما عاقبت نا به خيرى براى ما عاقبت نا به خيرى براى اولاد ما و اين يك تجربه است كه افراد خوب اولادشان معمولا در رفاه هستند، عاقبتشان به خير است و افرادى كه بد هستند اينها عاقبتشان نابه خير است. اينها در همين دنيا يك دنيا غم و غصه، قرآن روى اين خيلى پافشارى دارد مثلاً قرآن مى‏فرمايد كه راجع به ملت، هم راجع به فرد هست هم راجع به ملت. «ضرب اللّه‏ مثلاً قرية امنة مطمئنة يأتيها رزقها رغدا من كل مكان فكفرت بانعم اللّه‏ فاذاقهااللّه‏ لباس الجوع و الخوف بما كانوا يصنعون» و اين جمله «بما كانوا يصنعون»، «بما كانوا يكسبون» راجع به دنيا بيش از 20 مرتبه در قرآن تكرار شده و حتى تأثير روى دل انسان بگذارد دل انسان را كور بكند.«و اذا تتلى عليهم آياتنا قالوا اساطير الاولين كلا بل ران على قلوبهم بما كانوا يكسبون» بگو كور هستيد دل ديگر نمى‏تواند حكم بكند و الا قرآن اسطوره نيست، آنكه دل داشته باشد نور قرآن را مى‏بيند. قرآن او  را هدايت مى‏كند اگر قرآن نمى‏توان هدايت بكند براى خاطر اينكه دل ندارى. از اول دل نداشتى. «بما كانوا يكسبون» گناه روى گناه دل تو را كور كرده دل تو را كر كرده دل تو رانفهم كرده «كلّا بل ران على قلوبهم بما كانوا يكسبون» يك آيه‏اى در سوره انعام است خيلى آيه رساست كه در اين آيه شريفه مى‏فرمايد: «فاى الفريقين احق بالامن ان كنتم تعلمون» چه كسى استحقاق امنيت دارد اين امنيت در اينجا هم امنيت ظاهرى يك نعمت بزرگ هم امنيت دل قدر متيقن دل است چه كسى استحقاق دارد يك زندگى منهاى غم و غصه يك زندگى منهاى دلهره و اضطراب خاطر و نگرانى بعد خود قرآن جواب مى‏دهد «الذين امنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم» آن مومنى كه متقى است آن مؤمنى كه ايمانش مشوب به گناه نيست «اولئك لهم الامن و هم مهتدون» دست عنايت خدا روى سر اين. ديگر لغزش نيست ديگر عاقبت به خيرى نيست، ديگر ذلت بعد از عزت نيست و بالاخره اين است مصداق اين است «الا ان اولياءاللّه‏ لاخوف عليهم و لاهم يحزنون» اولياء خدا راجع به اين دنيا نه غم دارند نه غصه، نه نگرانى نه دلهره، نه اضطراب خاطر. اما بعكسش «لايزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعه او تحل قريبا من دارهم» قرآن راجع به جهنم مى‏فرمايد: «جهنمى‏ها هرچه از غمى فارغ شوند داخل در غمى ديگر مى‏شوند. آتش جهنم مثل نعمتهاى بهشتى متلون است يعنى انسان در بهشت نمى‏شود كه دو روز مثلاً يا دو تا نهار يك جور بخورد. مثلاً در اينجا چلوكبابش يك مزه دارد اما در بهشت هر غذايى كه مى‏خورد غذاى بعديش يك مزده ديگر دارد به قول حضرت امام اصلاً مقام جمع الجمعى همه لذتها موجود است هر لذتى كه يك انسان بخواهد در اين ناهار هست تو اين ليوان آب هست هر لذتى كه بخواهد «ما تشتهيه الانفس و تلذ الاعين» اين مقام جمع الجمعى در جهنم هم هست «العياذ باللّه‏» كه آتشش فقط نمى‏سوزاند، نه آتشش يعنى غم و غصه يعنى دلهره، يعنى نگرانى، آتشش يعى سوزندگى، آتشش يعنى كوبندگى، آنوقت قرآن مى‏فرمايد كه مرتب عوض مى‏شود هرچه از غمى فارغ مى‏شود غمى ديگر اين آيه هم همين را مى‏گويد راجع به دنيا «لايزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارع» دائما كوبندگى اين كوبندگى تمام مى‏شود يك كوبندگى ديگر. اين غم و غصه تمام مى‏شود. هنوز تمام نشده يك غم و غصه ديگر، لايزال. بعد قرآن مى‏فرمايد: كه بدبختى اينجاست كه «او تحل قريبا من دارهم» زن و بچه‏اش هم به اين بدبختى گرفتار هستند آتش گيرانده است اين آتش هم خودش را مى‏سوزاند هم زن و بچه‏اش را هم سوزندگى دارد براى خودش هم سوزندگى دارد براى زن و بچه‏اش. نظير اين آيه در قرآن زياد است. زياد است. كه به او مى‏گويند تجسم عمل مربوط به دنياى انسان و ما مى‏توانيم تأمين آتيه كنيم براى اولادمان، مى‏توانيم تأمين شر كنيم براى اولادمان و اگر تأمين شر كرديم ديگر در آخرت عقوبتمان دو تا مى‏شود براى آن مسلم است كه خداوند به او پاداش مى‏دهد اگر ظلم ما دست و پا گير بچه هايمان شد مثل آتشى كه اگر برافروزيم، بچه‏ام مى‏سوزد، اما البته پاداش دارد. پاداش بزرگى خداوند به او مى‏دهد به خاطر اينكه تقصير نداشته اما عقاب اين پدر دو برابر مى‏شود. يك عقاب مى‏شود براى خودش ظلمى كه كرد ظلم به نفس، يك عقاب هم مى‏شود براى آتشى كه برافروخته بچه هايش سوخته. اين آيه مى‏فرمايد:«وليخش الذين لو تركوا من خلفهم ذرية ضعافا خافوا عليهم فليتقواللّه‏ و ليقولوا قولاً سديدا» مى‏خواهيد بچه هايت در رفاه باشند فليتقواللّه‏ مى‏خواهيد بچه‏ها در رفاه باشند و ليقولوا قولاً سديدا يك دفعه يك زخم زبان من به تجربه برايم ثابت شده يك زخم زبان. نه تنها خودش را در اين دنيا بدبخت كرده بلكه بچه‏هايش هم نابود شدند. بچه هايش بدبخت شدند. پيرمردى روشن ضميرى به من مى‏گفت من نوكر بودم ارباب داشتم اين ارباب كدخداى آنجا بود. حكومت آنجا را هم داشت خيلى وضعش بالا بود، من ايستاده بودم آن حرف مى‏زد باران گرفت باران خيلى تند بود او توى ايوان ايستاده بود من پايين ايوان. باران مى‏آمد و اين بدبخت (بگذار بگويم بدبخت) نگفت بيا توى ايوان. حرفش را داشت مى‏زد آن توى ايوان. من توى باران. دلم سوخت، خدا نكند دل يك كسى بسوزد. چه‏ها مى‏كند مى‏گويد طولى نكشيد يك قصرى كه چوبش را مردم آوره بودند آن قصر آتش گرفت سوخت ماهى نكشيد عزلش كردند. مصادره اموال كردند. لات شد به گدايى افتاد همان سال تو ماه مبارك رمضان من سفره را پهن كرده بودم. منتظر بودم مؤذن الله اكبر را بگويد. يك دفعه ديدم همان با آن قدرت، پاى برهنه پاها تا زانو رفته بود توى گل. آمد توى خانه من. آن تكبرش موجب شد سلام به من نكرد براى اينكه ارباب بود و من نوكر بودم نشست پاى سفره بعد بنا كرد خوردن من خيلى به او احترام كردم اما يادم آمد از آن آهى كه كشيدم و آن را به آنجا كشيده بعد مى‏گويد احترام خيلى بالايى به او كردم. يك عدل برنج با كمى مخلفات دادم به نوكرم و همراش برد اما بالاخره همان كه (ظاهرا در ملامحسن) لاتهن الفقير. از آن بترسد كه آن اهانت به فقير روزى برد تو را به زير ببرد و او را آقا بكند مواظب زبانتان باشيد حتى توى خانه (بعضى اوقات آدم يك جمله به خانم مى‏گويد خانم خجالت مى‏كشد يك دفعه همين يك جمله پدر انسان را در مى‏آورد مواظب زبانتان باشيد. زبانتان خوش باشد. بعضى اوقات همين زبان خوش خطاب مى‏شود آمرزيدمت خطاب مى‏شود سعادتمند كردم و اين آيه خب همين را مى‏گويد: «وليخش الذين لو تركوا من خلفهم ذرية ضعافا خافوا عليهم فليتقواللّه‏ وليقولوا قولاً سديدا» اين قضيه - را كه اين پيرمرد روشن ضمير به من گفت براى اينكه پسر وضعش بد بود آمد آنجا چيزى مى‏خواست وقتى پسرش رفت قضيه را براى من تعريف كرد يعنى آن نكبتش اولادش را هم گرفته بود به اين مى‏گويند تجسم عمل در دنيا. به تجربه هم اثبات شده. اعمال خوب انسان را به مقامهاى بالا، بالايى مى‏رساند. اعمال بد انسان را به ذلت‏هاى بالا بالا مى‏رساند. بحث خوبى است. لذا زنگ خطرى است براى اينكه ما جدا خودسازى بكنيم و تجسم عمل به معناى اول كه گفتم معناى دوم كه عالم برزخ و امثال اينها باشد به معناى
    سوم كه اصلاً تغيير هويت باشد اينها يك مباحث عرفانى اما قرآنى، اينها كه اين بحث‏ها را مى‏كنند افتخار مى‏كنند كه ما شاگرد قرآنيم. از همين جا پى مى‏بريم يك كسى بى سواد امى، در ميان يك مشت بى سواد چى آورده چى مى‏گويد معجزات قرآن اين است معجزه به اين كه شيخ الرئيس يا
    صدرالمتألهين با همان مقامهايشان مى‏گويد افتخار مى‏كنم توانستم از قرآن اينجور چيز بفهمم. صدرالمتألهين در يكى از كتابهايش چه عالى مى‏گويد بعد از اسفار بوده مى‏گويد مدتى فلسفه مشا خواندم. متخصص در فلسفه مشا شدم ديدم تاريك است مدتى فلسفه اشراق خواندم، متخصص شدم ديدم غرور است ضميمه كردم، حكمت متعاليه درست كردم هم مشا هم اشراق اسفار يعنى حكمت متعاليه يعنى مشهود ديدم خطرناك است تمسك كردم استشهاد كردم حكمت متعاليه را به عترت و قرآن آرام شدم «الا بذكراللّه‏ تطمئن القلوب» از اينها آدم پى مى‏برد كه اين قرآن معجزه است اين 10، 20 تا معجزه كه تا روز قيامت معجزه است. خدايا توفيق تحقيق، تدبر به همه ما در اين گونه آيات و روايات بلكه توفيق تدبر در قرآن در روايات اهل بيت كه يك دريا عرفان است. خدايا به همه ما به حوزه‏هاى ما عنايت بفرما.

    و صلى اللّه‏ على محمد و آل محمد.

     

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365