اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن
الرحیم.
رب اشرح لی صدری و یسرلی
امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
بحث در ماء مستعمل بود البته ماء مستعمل پاک اما اگر ماء مستعمل نجس
باشد معلوم است این بحثها مربوط به آن نیست و در مسئله چهار تا فرع داریم.
فرع اول یک شیشه آب را دو نفر وضو بگیرند اولی وضو بگیرد در یک ظرفی
بعد دیگری وضو بگیرد از همان آب جایز است یا نه؟ فرمودند جایز است. حالا علاوه بر
این که اجماع در مسئله داریم دو تا روایت هم داشتیم دو تا روایت را دیروز خواندیم
و روایتها از نظر دلالت عالی بود از نظر سند هم گفتم که یکی از آنها که صحیح
السند بلا اشکال است یکی هم صحیح السند از نظر ما برای این که احمد بن هلال را میگویند
آدم خوبی نبود در آخر کار و بالاخره ما گفتیم احمد بن هلال را خیلیها حتی مثل
نجاشی و شیخ توثیقش کردهاند یکی گفته است روایتش معتمد علیهاست یکی گفته است
روایتش روایت صالح است و شایسته است لذا در مسئله مثل این که حرفی نداریم.
آن که حرف دارد فرع دوم است که از غسلهای مستحبی کسی بخواهد ماء
مستعمل آن را استفاده کند یک زن و شوهر آب ندارند و به مقدار یک نفر آب دارند میخواهند
غسل جمعه بکنند آیا میشود یک کدام غسل بکنند در یک ظرفی و همان ظرف را دیگری غسل
بکند دیگر دومش را گفتید سوم و چهارم هم همین طور هست تا مضاف بشود مثل آن زکات
فطره که یک صاع برای همه، دست گردان بکنند، اینجا هم این جوری بشود یک خانواده
غسل جمعه بکنند از یک صاع آب، خب این را هم مثل همان مسئله دوم گفتند اشکال ندارد.
در مسئله روایت نداریم در آن مسئله باب وضو روایت داشتیم آن هم برای
رفع حدث یعنی حدث اصغر یعنی محدث بوده وضو گرفته رفع حدث شده و گفتند با آن آب
دومی سومی وضو بگیرد طوری نیست آن دو تا روایت داشتیم روایتها به خوبی دلالت داشت
اما در اینجا روایت نداریم.
اما اجماع در مسئله هست چه از قدماء چه متأخرین گفتهاند که مانعی
ندارد و مطلق اغسال مستحبی حتی وضوی مستحبی یعنی وضوی تجدیدی انسان وضو دارد میخواهد
دو دفعه وضو بگیرد وضوی تجدیدی خیلی خوب است الوضو علی وضوء نور علی نور، راجع به
این وضوی تجدیدی همچنین غسل احتیاطی غسل زیارت غسل روز جمعه و امثال اینها اجماع
از قدماء از متأخرین گفتهاند طوری نیس .
اما مرحوم مفید رضوان الله تعالی علیه گفته جایز نیست در مقنع که متن
تهذیب شیخ طوسی است ایشان آنجا فرمودند جایز نیست وضویش را گفتهاند جایز است با
یک شیشه آب طولاً دو نفر وضو بگیرند اما بخواهند دو نفر غسل جمعه بکنند یا یک نفر
و وضو بگیرد یکی غسل بکند گفتهاند نمیشود .
مشهور تعجب کردهاند که مفید رضوان الله تعالی علیه برای چه این حرف
را فرمودهاند در حالی که خب اگر هم شکی در کار باشد استصحاب رفع شک میکند دیگر،
نمیدانیم آیا با این آب میشود غسل کرد یا نه؟ خب قبلا که میشد غسل بکنیم، غسل
با آن کرده بودند الان یکون کذلک، لذا اصل میگوید که غسل کردن با آن اشکال ندارد،
دلیلی هم برای منع نداریم پس مفید چرا این حرف را زده است؟
مرحوم شیخ بهایی که ایشان انصافاً ملا بوده در هر فنی و من جمله در
فقه، ایشان در فقه کتاب حبل المتین دارند و کتاب خوبی است انصافاً آنجا یک روایت
برای مفید آوردهاند خودشان هم طبق روایت عمل کردهاند بعد هم شیخ بهایی فرمودهاند
که تعجب میکنم از فقهاء چه جوری این روایت را ندیدهاند تا ایراد به مفید کنند و
چرا طبق این روایت فتوی ندادهاند.
روایت از نظر سند صحیح السند است روایت2 از باب 11 از ابواب ماء مضاف،
صحیحه محمد بن علی بن جعفر عن الرضا علیه السلام من اغتسل من الماء الذی قد اغتسل
فیه فاصابه الجذام فلا یلومن الانفسه اگر کسی از آبی که کسی غسل با آن آب کرده غسل
بکند و جذام بگیرد این خودش را ملامت بکند که از این آب غسل کرده، مرحوم شیخ بهایی
گفتهاند خب این من اغتسل من الماء الذی قد اغتسل فیه دیگر اعم است غسل جنابت باشد
غسل حیض باشد غسل جمعه باشد غسل زیارت باشد و هرچه، لذا مرحوم شیخ بهایی فرمودهاند
که اگر روایت میخواهید این روایت.
مرحوم صاحب حدائق ایشان فرمودهاند که این من اغتسل من الماء الذی قد
اغتسل فیه این تعریض به عامه است حمامهای آن زمان خزینه داشته کسی دسترسی به آن
خزینه نداشته و یک حوضچهها داشته که از آن حوضچهها آب بر میداشتند روی سرشان میریختند
و غسل میکردند آن وقت این آبها میرفت توی چاه مانندی مثل شاید افرادی در جلسه
باشند که این را دیده باشند که در همین اصفهان میرفت در خارج، در چاه نمیرفت، میرفت
در خارج اسمش را میگذاشتند گنداب و آبها آنجا جمع میشد، در آن زمان این آبها
در خود حمام یک چاه مانندی بوده و این آبها جمع میشده آنجا، این عامه چون که
معمولاً کثیف هستند دیگر از عقیده کثیف هستند مراعات این حرفها هم نمیکنند الان
هم مکه و مدینه غوغایی است از این لا ابالیگریها دیگر چه رسد غیر مکه و مدینه، و
اینها میرفتند توی این آب غسل میکردند صاحب حدائق میگوید مراد این است لذا لفظ
جذام هم آورده خب معلوم است این آب چشم را درد میآورد معلوم است این آب جذام میآورد
معلوم است این آب آدم را مریض میکند اما شاید آنها را مریض هم نمیکرد برای این
که عادت اگر باشد خیلی چیزها، خیلی چیزها خراب میشود لذا مرحوم صاحب حدائق میفرمایند
که مراد از این من اغتسل من الماء الذی قد اغتسل فیه فاصابه الجذام فلا یلومن الا
نفسه این است برای این که مردم غسل میکردند آب غسلشان میرفت توی این چاه و بعضیها
تعجیل داشتند و نمیتوانستند بروند سر آن حوضچهها آب بردارند و شلوغ بود میرفتند
توی همان چاه غسل میکردند میرفتند بیرون و مرحوم صاحب حدائق میگوید این است
دلیلش هم میگوید ذیل روایت.
ذیل روایت را بخوانیم ذیل همین روایت، فقلت ان اهل المدینه یقولون ان
فیه شفاء من العین از این خرافتها در میان ما هم هست که سقاخانه درست میکند و در
همان سقاخانه همه آب میخورند یا همه وضو میگیرند از آن چاه از آن حوض بعد هم میگویند
این آب شفاست لذا این راوی از محمد بن علی بن جعفر میگوید من به آقا موسی بن جعفر
گفتم که ان اهل المدینه یقولون ان فیه شفاء من العین فقال کذبوا یغتسل فیه الجنب
من الحرام و الزانی و الناصب الذی شرهما ثم یکون فیه شفاء من العین؟ آب این جوری
چشم را شفا میدهد؟ از این آب یعنی مثلا ده بیست نفر سر آن حوضچهها میایستادند و
آب را از آن حوضچهها که از آن منبع بود میگرفتند میریختند روی سرشان و غسل میکردند
حضرت فرمودند در اینها ناصبی هست در روایت دیگری دارد یهودی هست ناصبی هست در اینها
جنب از حرام هست و حالا لااقل جنب و این آبها میریزد توی این چاه حالا ما
بگوییم شفای عین است لذا مرحوم صاحب حدائق فرمودهاند این من اغتسل من الماء الذی
قد اغتسل فیه فاصابه الجذام یعنی آن آبهایی که توی این چاه است و میرفتند غسل میکردند.
یک قرینه دیگر هم هست که صاحب حدائق نگفتهاند همین فاصابه الجذام فلا
یلومن الانفسه که این هم باز قرینه میشود از این که مراد این نیست مثلا خانمی با
آقا دو تایی یک صاع یک کدام غسل جمعه بکنند آبها بریزد توی طشت و دیگری غسل بکند
این جذام میآورد و فلایلومن الانفسه و اینها نه، کی جذام میآورد؟ در وقتی که از
آن آب کثیفها که همه به آن میگویند
گنداب ، آن آب پدر انسان را در میآورد و حرف مرحوم صاحب حدائق خیلی حرف خوبی است
انصافاً،
نمیدانم چه شده مرحوم آقای خویی ایشان میفرمایند نه، حرف شیخ بهایی
خوب است و ذیل هم نمیتواند قرینه برای صدر باشد و چون نمیتواند پس بنابر این من
اغتسل من الملء الذی قد اغتسل فیه اطلاق دارد دیگر هر غسلی و جایز نیست، و این که
بخواهیم ذیل قرینه صدر باشد وجهی ندارد،
بله، اما مرحوم آقای خویی میفرمایند روایت دلالت ندارد برای این که
من اغتسل من الماء الذی قد اغتسل فیه این میگیرد آن جا که اصلاً آب نجس باشد.
فرمایش ایشان خیلی قوی نیست برای این که مسلم است این سائل که سئوال
میکند که نمیخواهد بگوید من از آب نجس میخواهم غسل بکنم فرض کرده آب پاک است و
میشود با آن غسل کرد اگر کسی با آن غسل نکرده بود میشد با آن غسل بکنیم فرض این
است یعنی معمولاً این روایتها همینطور که فقهاء فرض کردهاند روی آب پاک دارند
میگویند که وضوی بعد از وضو غسل بعد از غسل آیا جایز است یا جایز نیست.
لذا حرف صاحب حدائق خیلی حرف خوبی است این اولاً خود روایت که فاصابه
الجذام قرینه برای این حرف صاحب حدائق است ذیل هم قرینه برای همان حرف صاحب حدائق
است و این که من اغتسل من الماء الذی قد اغتسل فیه عباره اخری در روایت دیگر میگوید
من اغتسل من البئر الذی جمع فیه الماء روایت این جوری داریم حالا این گفته من
الماء الذی قداغتسل فیه، آن یک قدری صریحتر میگوید از آن چاهی که هرزآبها میرود
توی آن یعنی مردم اطراف آن حوضچهها ایستادهاند آب میریزندروی سرشان و غسل میکنند
این آب میرود بیرون، کجا میرود؟ توی چاه اما آنوقتها این جور بوده که این چاه
در آن باز بوده یا حوضچه مانند بوده شاید هم کر بوده میشده بروی غسل بکنی همه
روایتها که مرحوم صاحب حدائق بابی درست کرده همه روایتها من جمله این روایت محمد
بن علی بن جعفر به قول صاحب حدائق مربوط به آن حوضی است که آبها در آن جمع میشد
یعنی آبهای مستعمل یک حوضچه میشده بوی گندش هم شاید همان وقت بلند بوده، نبوده
بعد بلند میشده از این آب کثیف میرفتند غسل میکردند ائمه طاهرین علیهم السلام
منع میکردند بنابر این همین جور که مشهور فرمودهاند دلیلی برای منع نداریم و خود
مفید رضوان الله تعالی علیه هم فرموده جایز نیست دلیلی برایش نیاورده دلیل مرحوم
شیخ بهایی نا تمام است سندش خوب است اما از نظر دلالت صدر و ذیل را که که بسنجیم
مربوط به بحثما نیست.
فرع سوم که این معرکه آراتر از حرف دوم است این که غسل جنابت یک کسی
غسل جنابت کرده اما معلوم است خب بدنش پاک بوده حالا این غسل جنابت را مثلا یک صاع
آب بیشتر ندارند یک کتری آب جوش دارند این زن و شوهر با هم میخواهند غسل کنند زن
و شوهر میروند دست شویی خودشان را تطهیر میکنند و میآیند با این یک کتری آب اول
یک کدام غسل میکند و دیگری هم دو دفعه غسل جنابت میکند ماء مستعمل از حدث اکبر
آیا جایز است یا جایز نیست؟ لذا راجع به حدث اصغر گفتیم جایز است راجع به آن
چیزهایی که رفع حدث نمیکند گفتیم جایز است مثل غسل جمعه و غسل زیارت و وضوی
تجدیدی و امثال اینها که رفع حدث نمیکند، فرع سوم رفع حدث اکبر یک کسی غسل جنابت
کرد از آب غسل جنابت او یکی دیگر میخواهد غسل بکند، عرض کردم همینجور که مرحوم
سید هم از اول فرض کرده که آب پاک است و الا اگر آب نجس بود که دیگر سؤال کردن
نداشت، لذا آب پاک است آیا جایز است یا جایز نیست؟
مسئله اختلافی است مثل مرحوم صدوقین مرحوم شیخ طوسی مرحوم مفید اینها
میگویند جایز نیست و خیلی دیگر، یعنی یک قول مشهوری است در میان قدماء، اما به
عکسش یک عدهای مخصوصاً متأخرین میگویند جایز است همین جور که با یک شیشه آب دو
نفر میتوانند وصو بگیرند طولاً با یک صاع آب، کمتر، صاع خیلی بود ظاهراً در روایت
داریم که پیامبر اکرم با زنشان با سه کیلو آب غسل میکردند، شاید بعضی از طلبهها
در جلسه باشند تعجب بکنند این ها چیست؟ اما اینها هست این وسواسی گری در بعضی
طلبهها که کار حرام است باید دست بردارند و الا به جاهای بدبد میرسد من یادم نمیرود
یک طلبه با سواد هم بود یک رفیقی هم داشت آن هم با سواد بود و هر دو هم مقدس بودند
آدمهای خوبی بودند اما هر دو وسواسی بودند از همین جهت هم رفیق بودند، کند همجنس
با همجنس پرواز، این جا مرادم است من یک دفعه به همین آقای سید بزرگوار گفتم آقا
پیامبر اکرم با خانمشان با یک صاع آب سه کیلو اینها هم خودشان را تطهیر میکردند
بعد هم میآمدند توی طشت غسل میکردند حالا آن غسل طولی نبود آن غسل میکرد بعد هم
از همان آب، آن غسل میکرد با یک کیلو آب پیامبر اکرم غسل میکردند با یک کیلو
تطهیر میکردند هر دو، با یک کیلو غسل میکرد این، با یک کیلو غسل میکرد آن، به
این گفتم آقا این جوری است، گفت به جدم نجس کاری میکردند و این را من زیاد دیدم
که این نجس کاری را حتی راجع به پیامبر راجع به مراجع راجع به فقهاء میگویند از
کی تقلید میکنی؟ به آن مقلّد تو این جور میگوید، میگوید آقا این نجس کاری میکند
و این خیلی بد است.
حالا آن که بحث ماست راجع به این است که پاک کاری میخواهیم بکنیم
یعنی دو تا این زن و شوهر آب ندارند اما میروند دست شویی خودشان را تطهیر میکنند
بعد میآیند یک کدام آن شیشه آب را که دارد خب روغن مالی کند بس است دیگر، یک شیشه
آب یک کدام غسل میکنند دومی از همان شیشه آب که توی ظرف ریخته غسل میکنند این
جایز است یا نه؟
غسل جمعه باشد گفتیم جایز است، غسل جنابت باشد اختلافی است، گفتم
افراد بالایی هم مثل صدوقین و شیخ طوسی و شیخ مفید و ابن حمزه و اینها گفتهاند
جایز نیست اما از آن طرف هم مثل علامه مثل محقق در کتابهایشان من جمله شرایع و
محقق دوم و مثل شهیدین و مثل صاحب جواهر و دیگر بعد از صاحب جواهر متأخرین گفتهاند
که جایز است لذا مرحوم سید در عروه میفرمایند الاقوی هو الجواز اگر چه احواط اجتناب
است.
اینها تمسک کردهاند به یک روایاتی، عمده روایتها که فقهاء خیلی روی
آن پا فشاری دارند این روایت است اگر این روایت دلالت نداشته باشد دیگر دلیلی
نداریم برای این که بگوییم نمیشود فقط این روایت است که میگویند روایت میگویند
جایز نیست.
روایت 13 از باب 9 از ابواب ماء مضاف، عن ابی عبدالله علیه السلام قال
الماء الذی یغسل به الثوب او یغسل به الرجل من الجنابه لا یجوز ان یتوضأ منه و
اشباهه، این اشباهه را عطف به منه کردهاند ان یتوضأ منه و اشباهه گفتهاند که
دیگر حالا وضو باشد، غسل باشد با هرچه جایز نیست، اگر آب از جنابت باشد گفته جایز
نیست.
این اشباهه را زدهاند به منه اما اگر بزنیم به یتوضأ شاید بهتر باشد
لایجوز ان یتوضأ منه و اشباهه وضو بگیرد یا غسل بکند، این علی الظاهر بهتر است،
بهتر نیست؟ حالا فرقی نمیکند از نظر معنا همین است اما این که ضمیر است از نظر
ادبیت هم که جور نمیآید به ضمیر عطف بکنیم اما اگر به یتوضأ عطف بکنیم دیگر درست
میشود بالاخره وضو بگیرد یا غسل بکند لایجوز، خب گفتهاند روایت از نظر دلالت
خیلی خوب است.
معمولا روایت را از نظر سند از کار انداختهاند لذا مرحوم شیخ انصاری
در صدد این است که سند را درست بکند دیگران رد میکنند بالاخره روی این احمد بن
هلال میگویند این دین نداشته چه رسد بخواهد برای ما روایت نقل بکند اما دیروز عرض
کردم این احمد بن هلال عاقبتش به خیر نشده که من از همه شما تقاضا دارم این جمله
اللهم اجعل عاقبه امرنا خیراً را خیلی بگویید مغرور به خودتان و به دینتان و به
اجتهادتان نشوید این احمد بن هلال اینجوری شد برای خاطر ریاست و حسادت، یک کسی که
وکیل امام عسکری علیه السلام بود با آن حسادت کرد گفت چرا این و من نه، چرا این و
من نه از امامت بر گشت و کمکم از اسلام برگشت و کمکم یک آدم بی دینی شد که امام
عسکری علیه السلام خیلی از دستش عصبانی بودند در یک روایتی چند مرتبه فرمودند خدا
رحمتش نکند که دل من را خون کرد چقدر من از او ناراحت هستم اما در زمانی که روایت
نقل میکرد این آقا از مشهورین از اجلای اصحاب بود به اندازهای که ادعا میکرد من
باید وکیل باشم و آن نباشد آخر کار این حرفها را میزد و بزرگان از او روایت نقل
میکنند و دیروز میگفتم که هم نجاشی توثیقش کرده هم این حرف نجاشی و حرف شیخ هم
خوب دلالت دارد برای این که خودش بد شد اما روایتش چه اشکال دارد خب در حالی که حق
بوده است و عالی بوده روایت نقل کرده شیخ طوسی میفرماید یعتمد روایته یا مرحوم
نجاشی میفرماید انه صالح الروایه خب دیگر چه بگویند، توثیق روایت میکنند نه
توثیق راوی اصلاً قدماء کاری به راوی نداشتند توثیق روایت میکردند این حرفی که ما
میگوییم راوی یا عدل امامی است یا امامی است یا امامی ضعیف است و روایت درست
کردیم صحیح و حسن و موثق و ضعیف این اصلاً مال علامه حلی در خلاصهای که در رجال
دارند از این پیدا شده و الا قبلا حتی همین مرحوم نجاشی و مرحوم شیخ طوسی اینها
روی روایت حساب میکردند نه روی راوی لذا مثلا کامل الزیاره روایت از شمر بن ذی
الجوشن هم دارد همان اول کامل الزیاره میگوید بینی و بین الله هر چه نقل میکنم
صحیح است یعنی من حیث الروایه، روایت معتمد علیهاست اگر روایت معتمد علیها بوده
اسمش را میگذاشتند ثقه اگر روایت معتمد علیها نبود میگفتند ضعیف، آنها ضعیف و
صحیح را این جوری میگفتند و مرحوم نجاشی همینجا همین حرف را میزند میفرماید
انه صالح الروایه یا مرحوم شیخ طوسی در عده همین را میفرماید انه یعتمد روایته،
لذا دیروز میگفتم علاوه بر این دو مرحوم ابن قولویه و مرحوم علی بن ابراهیم و
مرحوم محمد بن یحیی در کتابهای نوادر الحکمه و تفسیر و آن کامل الزیارات که هر سه
پیش اصحاب چون که اینها قول دادهاند روایتها را نقل بکنند، روایت، نه راوی،
روایت پیش اینها حجت بود بینی و بین الله، بنابر این روایت از نظر سند اشکال
ندارد.
از نظر دلالت هم خب میبینید که روایت دلالتش خیلی خوب است دیگر،
الماء الذی یغسل به الثوب که این بعضیها گفتهاند یغسل به الثوب النجس این که نمیخواهد
بگوید معلوم است اگر جامه نجس باشد خب دیگر آب غساله آبش هم نجس است غساله عین که
نجس است بعد در بارهاش صحبت میکنیم هیچ کس نگفته غساله عین نجاست پاک است، دست
شما خون دارد حالا آب ریختید ریخت توی طشت خب معلوم است نجس است غساله عین نجاست
که معلوم است نجس است اما اگر کسی بگوید پاک است که ما میگوییم پاک است بعد از
رفع نجاست است یعنی خون را از انگشت رفع میکند سپس با آب قلیل میریزد اینها میریزد
روی لباسش طوری نیست و این فرض مسئله این جوری است که پاک است نمیخواهد بگوید که
نجس است یعنی دستمالش را توی این آب شسته حالا میخواهد غسل بکند دستهای کثیفش را
شسته مثل اینکه ماها رسم داریم عربها شاید رسم نداشته باشند که ما اول دستهایمان
را میشوییم وقتی دستهایمان را شستیم سپس آب بر میداریم به صورتمان میزنیم، اینجور
میخواهد بگوید. الماء الذی یغسل به الثوب او یغسل به الرجل الجنابه نمیخواهد
بگوید که منی به بدنش بوده با این منی را پاک کرده، این که نه، رفته تطهیر کرده
حالا میآید غسل جنابت کند لایجوز ان یتوضأ منه و اشباهه، دلالتش خیلی خوب است
معارض دارد اما اگر مطالعه کرده باشید بعضیها هفت هشت ده صفحه مثل حاج آقا رضا
همدانی و امثال اینها یا مثل مرحوم آقای خویی بیش از 10 صفحه مرحوم آقای حکیم
چهار پنج صفحه در این مسئله صحبت کردهاند دیگر حالا شما مطالعه کنید.
وصلی الله علی محمد و آل محمد