جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: خلوص
    موضوع درس:
    شماره درس: 226
    تاريخ درس: ۱۳۸۲/۹/۱۹

    متن درس:

    اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى واحلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى

    بحث روز چهار شنبه ما درباره گناهان كبيره بود و هشت تا از گناهان كبيره را درباره‏اش صحبت كردم بحث امروز راجع به گناه ريا در مقابل خلوص كه هر چه خلوص داراى اهميت است ريا داراى ضلالت است قرآن شريف ريا را هم موحب بطبلان مى‏داند و هم گناه را تا سر حد كفر ميداند «ولا تبطلوا صدقتكم بالمن و الاذى كالذى ينفق ماله الناس رئَاء الناس و لا يؤمن باللّه‏ و اليوم الاخر»[1] علاوه بر اينكه اگر انفاق كرد اما براى مردم تظاهر عمل را باطل مى‏داند گناه در سر حد كفر «و لا يومن باللّه‏ واليوم الاخر» در سوره ماعون آنجا اينها را خيلى بالاتر از اينها مى‏داند «فويلٌ للمصلّين الّذين هم عن صلاتهم ساهون الّذين هم يراءون و يمنعون الماعون»[2] واى به كسى كه در وقت نماز غافل از نماز است واى به كسيكه مرائى است واى به كسيكه مى‏تواند خدمت به خلق خدا بكند و نكند و آن وقت اين جا هم اول سلب ايمان مى‏كند «ارأيت الذى يكذب بالدين» مثل همان آيه كه خواندم گناه تا سر حد كفر الا اينكه كلمه ويل هم آنجا به كار رفته است و على كل حال اين ريا بسيار خطر ناك است عمل را باطل مى‏كند باطل مى‏كند گناه هم تا سر حد كفر مى‏رود درباره ريا بعدا انشااللّه‏ صحبت مى‏كنم اما حالا مقدارى درباره خلوص كه مربوط به شما هست صحبت بكنم تا بعدش برويم سر گناه ريا.  خلوص كلمه مقدسى است انصافا وقتى انسان تصورش را بكند مى‏بيند كه نور استاد بزرگوار ما علامه طباطبايى (رضوان اللّه‏ تعالى عليه) بعضى اوقات مى‏فرمودند كه به هرچه اگر اين رنگ بخورد ميرسد به آنجا كه نمى‏شود قيمت براى آن درست كرد و اگر اين رنگ نخورد هرچه باشد به حسب ظاهر هر چه به حسب ظاهر قيمت داشته باشد پر كاهى پشيزى عنداللّه‏ ارزش ندارد بعدايشان مثال مى‏زدند مى‏گقتند كه روايت داريم بعضى‏ها را مى‏آورند صف محشر مى‏گويند چه كاره بودى مى‏گويد قال الصادق قال الباقر يك عمر خطاب مى‏شود بله اما براى ما نبود براى اينكه بگويند «انت عالم» به چه خوب گفت به چه منبرى رفت خطاب مى‏شود اين را به جهنم ببريد ديگرى را مى‏آورند چه كاره بودى يك عمر خدمت به خلق خدا مى‏گويند بله اين جور بود اما براى شهرت بود براى اينكه بگويند چه آدم خوبى بارك‏اللّه‏ خطاب مى‏شود اين را هم به جهنم ببريد يك كسى را مى‏آورند چه كاره بودى مجاهد فى سبيل اللّه‏ رفتم جبهه و كشتم، كشته شدم فى سبيل اللّه‏ خطاب مى‏شود اين فى سبيل اللّه‏ بى خود است براى اين بوده كه مردم بگويند بارك اللّه‏ جبهه رفت خطاب مى‏شود اين را هم ببريد به جهنم آقاى طباطبايى مى‏فرمودند ببين ديگر بالاتر از عمر و بالاتر از جان براى انسان چيزى نيست اما همين پشيزى ارزش نداشت، نداشت چونكه رنگ ريا داشت گناهش به اندازه‏اى بزرگ بود كه صاحبش را جهنمى كرد بعد مى‏فرمودند اما از آن طرف كارهاى اميرالمومنين على  عليه‏السلام مى‏فرمودند يك انگشتر داد درراه خدا اين انگشتر ارزش مالى نداشت مسلم انگشتر اميرالمومنين عليه‏السلام كه آن پيراهنش بود اين انگشتر خيلى كم بها بود اما رنگ داشت خلوص اميرالمومنين عليه‏السلاممى‏فرمودند سيصد آيه در قرآن راجع به اميرالمومنين عليه‏السلام است آيه‏اى بالاتر رساتر از اين آيه نداريم به طورى كه سنى‏ها نقل مى‏كنند عمر بارها مى‏گفت دلم مى‏خواست دنيا مال من بود مى‏دادم و اين آيه درباره من نازل مى‏شد آيه خيلى بالا است «انما وليكم اللّه‏ و رسوله والذين امنوا الذين يقيمون الصلوة و يوتون الزكوة و هم راكعون»[3] خيلى رسا خيلى شفاف و ولايت نسقه با خدا براى اميرالمومنين يك انگشتر بى بها اما خلوص على به او خورده رسانده به آنجا كه لياقت پيدا مى‏شود آيه ولايت نازل بشود حرف خوبى است انصافا حرف اين استاد بزرگوار ما حضرت امام رضوان اللّه‏ تعالى عليه بارها و بارها شايد در سال بيش از دو سه مرتبه اين آيه را برايمان مى‏خواندند و مى‏فرمودند كه خلوص، خلوص، خلوص «قل انما اعظكم بوحده ان تقوموا للّه‏ مثنى و فردى»[4] يا رسول اللّه‏ بگو تنها موعظه من خلوص است امر به خلوص اينكه در كارهاى فرديتان، در كارهاى اجتماعيتان خلوص داشته باشيد هيچ در نظر نباشد جز خدا و اين آيه هم راستى از آن فرمايش علامه طباطبايى كه به آيه ولايت تمسك مى‏كردند اين ايه در بحث ما مهمتر از آنچه آقاى طباطبايى مى‏فرمودند كه اين آيه مى‏فرمايد كه يا رسول اللّه‏ بگو فقط موعظه من اين است براى اينكه قرآن همه چيز دارد احكام دارد اعتقادات دارد قرآن اخلاق دارد، كتاب اخلاق است پس «قل انما اعظكم بوحده» اين حصر اضافى دال بر تأكيد يعنى اين كلمه خلوص بالاترين عبادات، بالاترين ارزنده ها دراسلام «ان تقوموا للّه‏ مثنى و فردى» از همين جهت هم در روايات ما به هر چه اين كلمه خلوص بخورد به اندازه‏اى ثواب بار بر آن است كه انسان مبهوت مى‏شود مثلاً «جهاد المرئة حسن التبعل» يعنى يك زن در خانه ظرف دارد مى‏شويد اما براى خدا، حمام مى‏رود براى خدا، بچه دارى مى‏كند براى خدا پيغمبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم فرمودند: اين ثواب جهاد دارد يعنى هميشه اين در جبهه است خانه او مى‏شود جبهه در روز قيامت محشور مى‏شود با شهدا خيلى ثواب ديگر يا مثلاً در وقتى كه غسل مى‏كند چه زن چه مرد آن قطره‏ها ملك مى‏شود تا روز قيامت براى اين دعا مى‏كنند براى اين استغفار مى‏كنند خيلى حرف است عرض كردم اين روايات اهل بيت بعضى اوقات مثل خود قرآن كه تشابه دارد بعضى اوقات آدم مبهوت مى‏شود اين روايت را چه جور معنى كند چه جور مى‏شود اما هست «الكاد لعياله كالمجاهد فى سبيل اللّه‏» يك كسى مى‏رود فعله گى مى‏كند براى اينكه زن و بچه‏اش در رفاه باشند يعنى براى خدا چون اينها بنده‏هاى خدا هستند براى خدا اين ثواب جبهه دارد، دارد كار مى‏كند در مغازه‏اش يا دارد فعله گى مى‏كند دارد صحرا مى‏كَند و امثال اينها كار مى‏كند، كار مى‏كند كه چيز پيدا كند خب ثواب جبهه همان كه مرحوم علامه طباطبائى مى‏فرمودند وقتى رنگ خلوص بخورد به او به اندازه‏اى قيمت پيدا مى‏كند پيشش ثواب جبهه است ثواب شهادت درباب خدمت به خلق خدا، ابان بن تغلب از علماى بزرگ است از فقها است مى‏گويد با امام صادق عليه‏السلاممن طواف مى‏كردم يك كسى صدايم كرد من در طواف آن هم خدمت امام صارق عليه‏السلام جوابش را ندادم دفعه دوم همانجا صدا كرد جوابش را ندادم دفعه سوم امام صادق عليه‏السلام رو كردند به من گفتند با تو است؟ گفتم آرى گفتند شيعه است؟ گفتم آرى فرمودند چرا نمى‏روى جوابش را بدهى گفتم آقا در خدمت شما طواف فرمودند طواف را بشكن مى‏گويد طواف را رها كردم رفتم كارى داشت كارش را انجام دادم بعد برگشتم امام صادق عليه‏السلام فرمودند كارش را انجام دادى گفتم بله فرمودند: اگر كسى براى خدا حاجت مسلمانى را بر بياورد ثواب بيست حج بيست عمره مقبول مبرور اين همان حرف مرحوم علامه طباطبايى وقنى رنگ بخورد به اين كار، اين كار ارزش دار مى‏شود ديگر بيش از اينها هم بايد بگويم بيست حج بيست عمره از باب مثال است ديگر على ما شاء اللّه لذا اين كلمه خلوص كه قرآن مى‏فرمايد اصلاً همه اين سر و صداها همه اين عبادتها همه اين حرفها براى خاطر همين خلوص است اين آيه در قران تكرار شده «و ما امروا الا ليعبدوا اللّه‏ مخلصين له الدين»[5] اصلاً هر چه هست براى اسم خلوص است هر چه پر رنگ‏تر آن عبادت پر بهاتر آن كار ولو توصلى پر بهاتر اسلام فقط در عبادات هم خلوص نمى‏خواهد نه «ان تقوموا للّه‏ مثنى و فردى» چه در كارهاى اجتماعى چه در كارهاى فردى چه در كارهاى عبادى چه در كارهاى توصلى و غير عبادى اداره كردن خانه يا نماز خواندن درس گفتن يا كار كردن درس خواندن يا كار كردن ديگر عبادى مثل درس خواندن ما طلبه‏ها يا غير عبادى باشد مثل كسب كاسبها و امثال اينها «ان تقوموا للّه‏ مثنى و فردى» خلوص مى‏خواهد در سير و سلوك هم آنكه آدم را زود به جاى مى‏رساند همين خلوص است كه بعضى يك جمله بعضى اوقات يك كار انسان را به مقام بالا بالاى مى‏رساند بعضى اوقات يك توجه انسان را همان توجه به جاى بالا بالاى مى‏رساند و ما طلبه‏ها مخصوصا بايد يك كارى بكنيم كه به طور نا خود آگاه تمام اعمالمان براى خدا باشد هيچ چيز در نظر نداشته باشيم جز خدا اگر مى‏نشينيم، مى‏خوابيم، استراحت مى‏كنيم براى خدا لذا گفتند بزرگان گفتند يك طلبه بايد تمام اعمالش يا واجب باشد يا مستحب طلبه گناه كه نمى‏كند مكروه كه به جا نمى‏آورد مباهاتش را رنگ بدهد تا همه كارش يا واجب باشد يا مستحب و حرف خوبى است ديگر انسان مى‏تواند نه فقط درس خواندنش راه رفتنش، عباداتش، خوابش، خوردو خوراكش اينها همه رنگ داشته باشد چون خدا گفته است چون خدا مى‏خواهد اين چون خدا مى‏خواهد انسان را به خيلى جاها مى‏رساند خيلى و راستى هم مى‏خواهد جدى هم مى‏خواهد اين سوره علق خوب ما اين چهار پنج تا آيه اول سوره علق نازل شد به پيغمبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم مبعوث شده‏اند به رسالت اولش همين است «اقراء باسم ربك» يا رسول اللّه‏ به ياد خدا شروع كن انسان بتواند با ياد خدا شروع كند باياد خدا جلو برود با ياد خدا ختم بكند من تفاضا دارم اين آيه را هميشه بخوانيد «رب ادخلنى مدخل صدق و اخرجنى مخرج صدق واجعلنى من لدنك نصيرا»[6] كه راستى هم اگر انسان اين جورى باشد همه‏اش صداقت باشد صميميت با خدا ديگر خدا حتما دست عنايتش روى سرش است هم سلطه خدا مهم نصرت خدا«واجعلنى من لدنك سلطان» يعنى خدايا دست عنايتت روى سرم باشد يك آن دست عنايتت از سرم بر ندار خدايا كمك حالم باش، ياورم باش و اين آيه شريفه مى‏فرمايد هر كسى كه با خدا صادق باشد صداقت و صميميت با خدا داسته باشد راست بگويد يعنى خلوص يعنى براى خدا، هم سلطه خدا را دارد هم نصرت خدا را دارد دست عنايت خدا روى سرش است خدا كمك كار است در زندگى او و اين آيه را زياد بخوانيد بايد كار كرد روى اين بحث اين كلمه خلوص يك كلمه‏اى است كه به همه كس هم نمى‏دهند آوردنش هم كار مشكلى است خودشان بايد عنايت بكنند بعضى چيزها هست كه اينها از آن دُرهاى گرانبها است كه به همه كس نمى‏دهند و خيلى بايد زحمت كشيد ديگر آن وقتى كه بناشد خودش مى‏آيد مثل حضور قلب است حضور قلب را نمى‏شود آوردش آنها بايد بدهند يك مقدماتى هست آن مقدمات هم بالاخره آن حضور قلبى كه خدا مى‏خواهد پيدا نمى‏شود اما اگر راستى خدا سلطه بر دل انسان داسته باشد اگر خدا كمك كار كسى باشد هم حضور قلب به او مى‏دهد هم خلوص به او مى‏دهد هم خيلى چيزهاى كه به اين زوديها به افراد داده نمى‏شود و اين خلوص از آنها است خدا بايد بدهد و اين «رب ادخلنى مدخل صدق و اخرجنى مخرج صدق واجعلنى من لدنك سلطانا نصيرا» اين آيه شريفه علاوه بر اينكه يك آيه ثواب خيلى دارد دعايتان، ذكرتان باشد و بگيريد جدا اين خلوص را از خدا ماها معمولاً اين جورى هستيم كه اين چيزهاى گرانبها را كم از خدا مى‏خواهيم مردم هم اين جور هستند يعنى معمولاً مردم ماها گرفتار دنيا هستيم در دعاهايمان همان گرفتاريها يك كسى خانه مى‏خواهد، يك كسى فقر و فلاكت دارد، يك كسى قرض دارد و همچنين تا آخر لذا از نظر ما هم فراموش شده و ما بايد در دعاهايمان هم راستى يك چيزهاى ارزنده مثل خلوص، حضور قلب، انسان فكرش را بكند راستى دق مى‏كند عمار مى‏گويد من خدمت امام صادق عليه‏السلامبودم مى‏خواستم امتحان پس بدهم به آقا گفتم دو ركعت نماز بخوانم دو ركعت نماز خواندم حالا اين جا مرادم هست آقا امام صادق عليه‏السلام نپسنديدند فرمودند چه بد است يك كسى پنجاه سال، شصت سال نماز بخواند دو ركعت نماز مقبول نداشته باشد و راستى ما يكدفعه خداى نكرده دو ركعت نماز مقبول نداشته باشيم در مدت عمرمان يكدفعه نگفته باشيم خدايا اين حضور قلب جان كلام است جان نماز است خدايا اين را به من بده خدايا اين خلوص اگر نخورد ولو ريا هم نباشد اما گردوى پوچ است خدايا اين خلوص را حالا مراتب بالايش را من لياقت ندارم و به نحو قضيه مهمله است اين خلوص رابه من بده خب نمى‏كنيم از اين دعاها ديگر و اين دعاها خيلى لازم است خيلى واجب است يكدفعه به شما مى‏گفتم اين انتظار فرج را معمولاً فراموش مى‏كنيم ديگر اين انتظار فرج اگر آقا بيايد ديگر همه چيز درست است خود آقا هم دلشان مى‏خواهد ما از اين دعاها داشته باشيم انتار فرج داشته باشيم وحيد بهبهانى (رضوان الله تعالى عليه) مى‏گويد در حرم ابى عبداللّه خدمت آقا رسيدم در جمعيت آقا گوش بصيرت به من دادند گفتند گوش بده گوش دادم ديدم همه تضرع زارى، دعا، راز و نياز اما همه براى خودشان حضرت يك آهى كشيدند يك نگاه تندى به من كردند فرمودند ببين يك نفر دعا براى فرج نكرد يك نفر به ياد من نبود همه به ياد خودشان حالا راستى يك وقت خدا بگويد هفتاد سال هشتاد سال عمر كردى يك آن به ياد من نبودى حالا اگر نمازى هم خواندى براى اينكه جهنم نروى نماز هم خواندى براى اينكه بهشت بروى اما من اگر خيلى بالا باشد اگر نماز هم خواندى براى عشقت بود براى چيزهاى ديگر بود اما براى من، براى من چه آوردى، براى من چه كردى و مى‏گويد كه‏اين خطاب‏ها هم شب اول قبر مى‏شود خطاب مى‏شود براى ما چه آوردى بايد بتواند جواب بدهد ديگر بتواند راستى جواب بدهد براى تو يك عمر طلبگى آوردم خب اگر راستى خلوص باشد يك عمرش هم نمى‏خواهد يك توبه حسابى اما راستى با توجه، راستى با خلوص، خب خيلى كار مى‏كند بعضى اوقات ممكن است راه صد ساله را انسان با همان بپيمايد ممكن است يك دريا گناه را با همان تمام بكند بشويد و اين توبه‏ها كه بعضى اوقات اتفاق مى‏افتد براى بعضى كه راه صد ساله را با آن توبه مى‏روند خوب همين جورها است ديگر راستى خلوص در آن توبه‏اش خلوص در آن خدا خدا خلوص در آن دانه اشكى كه ريخته مى‏شود همان يك دانه اشك به همه چيز ارزش دارد همان يك آه به يك دنيا ارزش پيدا مى‏كند همان خدا، خدا، خدا به يك دنيا ارزش پيدا مى‏كند و همان خدا، خدا، خدا است كه ديگر در آن دعاهايش هم مستجاب الدعوة مى‏شود و على كل حال بحث امروزمان اين شد اگر دنيا بخواهيم خلوص، اگر آخرت بخواهيم خلوص، اگر سير و سلوك بخواهيم خلوص، اگر بخواهيم عباداتمان ارزشمند بشود خلوص، درسمان پر بركت بشود، عمرمان پر بركت بشود، خلوص و بعضى اوقات يك جمله انسان را به جاهاى بالا بالا مى‏رساند. خدايا قسمت مى‏دهم به حق آن افرادى كه به غير تو فكر ديگر نداشتند فكر ديگر نمى‏كردند خدايا اين خلوص را ولو مرتبه ضعيفش را به همه ما عنايت بفرما.

    و صلّى اللّه‏ على محمد و آل محمد.

     



    [1]-سوره بقره آيه 264

     

    [2]-سوره ماعون آيه‏هاى 4،5،6و7

     

    [3]-سوره مائده آيه 55

     

    [4]-سوره سبا آيه 46

     

    [5]-سوره بينه آيه 5

     

    [6]-سوره اسراء آيه 80

     

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365