اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن
الرحیم.
رب اشرح لی صدری و یسرلی
امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
از اقسام آبها یکی آب چشمه است و نمیدانم چرا مرحوم سید متعرض این
مسئله نشدهاند؟ آب جاری را فرمودند در آبهای راکد آب قلیل را فرمودند آب کر را آب
چاه را. اما آب چشمه را نفرمودهاند، حالا به وضوح باقی گذاشتهاند؟ نمیدانم، چون
نادر بوده متعرض نشدهاند؟ نمیدانم، ولی بالاخره آب چشمه را مرحوم سید که مدعی
است مسئلهای نیست که در عروه نباشد این آب چشمه در عروه نیامده.
آب چشمه مثل آب چاه است، فرقش این است که آب چاه زیر زمین است چشمه
زیر زمین است و همینطور که چاه ماده دارد هرچه آب بردارند به جایش میآید چشمه هم
همینطور است هرچه آب بردارند به جایش میآید، جاری نیست کر هم نیست و بئر هم نیست
و یک مسئله مستقلی است برای خودش.
از مسئله چاه حکمش را فهمیدیم یعنی از آن جملهای که حضرت امام فرمودهاند
که آب چاه واسع لایفسده شیئ لان له ماده این هم همین است این لان له ماده علت است
معمم است مخصص است.
یک چاههایی بوده در آن زمانها در این زمانها هم شاید باشد که آبهای
باران جمع میشده در آن چاه و این ماده نداشته، لذا بعضی از آن روایات هم که
فرموده بودند چاه نجس است و به ملاقات نجس نجس میشود آن چاهها را میگفتند، لذا
بوده بعضی از چاههایی که ماده نداشته مجتمع سیلها و مجتمع بارانها و امثال اینها
بوده به این معنا که آب بر میداشتند چاه میخشکید، تمام میشد ، این لان له ماده
میگوید آن چاه هیچ، که یک اشکال هم شما وارد بکنید این که آقا این چاهها را
مرحوم سید متعرض نشدهاند، برای این که در اقسام آبها بودند و آب جاری و آب راکد،
آب راکد را آن که از آن بحث کردهاند آب قلیل بود، آب کر بود و آب چاه اما چاهی که
جوشان باشد و اما چاهی که مجتمع آبها باشد متعرض نشدهاند و چشمه هم که جوشان است
این را هم متعرض نشدهاند و این جمله لان له ماده میتوانیم از آن حکم آن چاههای
مجتمع سیل و باران و امثال اینها را استفاده کنیم چنانچه میتوانیم از آن چشمه را
استفاده کنیم و بگوییم آن چاههایی که ماده ندارد اگر کر نیست به ملاقات نجس نجس
میشود و اما این چشمه ولو آب قلیل است و مثلاً چند کیلو چند لیتر آب بیشتر نیست
به ملاقات نجس نجس نمیشود، چرا نمیشود؟ لان له ماده، لذا این دو قسم آبی که
در عروه نیامده از این جمله لان له ماده که دیروز خواندیم میتوانیم حکمش را
استفاده بکنیم، چاه اگر ماده نداشته باشد اگر کر است کر است اگر نه آب قلیل است و
چشمه هم این طوری، اگر جوشان است (چشمه یعنی جوشان) ولو آب قلیل است به ملاقات نجس
نجس نمیشود بله مگر این که تغییر پیدا بکند دیگر آن مسئله دیگر است در همه جا که
خلق الله الماء طهوراً الا ان یتغیر، دیگر این جا چیزی نداریم.
مرحوم سید یک فروعاتی را در این جا متعرض شدهاند بعضی از فروعاتش را
قبلاً متذکر شدیم و فرعی که هست راجع به این است که این آب چاه به چه اثبات میشود؟
و میروند توی بینه و قاعده ید و امثال اینها و چون که در مطهرات هم متعرض میشوند
دیگر بنا شد ما در کلیات از عروه را مباحثه بکنیم از این نظر مثل جواهر باشد مثل
شرایع باشد، کلی گویی، و آن فروعاتش را دیگر بحث نکنیم که یک مقداری اگر زنده
باشیم زودتر تمام بشود بتوانیم این کتاب طهارت را تمام بکنیم،
حالا بحث امروزمان راجع به ماء مستعمل است که خیلی مسائل مشکلی مسائل
مورد احتیاجی دارد.
مسئله اول این است که آیا اگر کسی وضو گرفت آیا از آب وضوی او میشود
وضو گرفت یا نه؟ مثل این که آب نیست و دوتا رفیق توی بیابان زن و شوهر در بیابان اینها مثلاً یک لیتر آب یک شیشه آب
بیشتر ندارند یک کدام باید وضو بگیرند حالا کدام وضو بگیرند؟ خب مخیرند هر کدام
وضو بگیرند طوری نیست اما آیا میشود از همین یک شیشه آب هردو وضو بگیرند؟ یک کدام
وضو بگیرد، اما آن آبهایی که از صورت و دستها جدا میشود توی یک ظرف، از آن که
مستعمل شده برای وضو یک کس دیگر وضو بگیرد آیا میشود یا نه؟ راجع به غسلش هم همینطور
آب ندارند و میتوانند دوتایی غسل بکنند اما از یک آب، خودشان را تطهیر بکنند وقتی
تطهیر کردند آن وقت یک کدام مثلاً آن یک لیتر آب را بریزد روی سرش و دست راست و
دست چپ، آنکه باقی مانده یعنی استعمال شده است یکی دیگر غسل بکند یا این که بدنش
کثیف است اما جنب نیست و یک کدام دیگر جنب است آیا میشود آن کسی که بدنش کثیف است
تمیز کند و آن آب باقی مانده را یک کس دیگر وضو بگیرد یک کس دیگر غسل بکند.
بله بحث ما راجع به آب نجس نیست که مثلاً آب استنجا پاک است بعد میآییم
در بارهاش صحبت میکنیم حالا یک کدام خودش را تطهیر میکند آن آبهایی که میریزد
پاک است، حالا آب ندارند توی یک ظرفی میریزد یک کس دیگر از آن آب استنجا میکند،
میشود یا نه؟ اما اگر این بخواهد وضو بگیرد غسل بکند یعنی مثلاً خودش یک شیشه آب
دارد اول خودش را تطهیر میکند و آن آب استنجا پاک است بعد میآییم در بارهاش حرف
میزنیم حالا از همان آب وضو بگیرد آیا میشود یا نه؟ یا از همان آب غسل بکند میشود
یا نه؟
آن وقت کم کم میرسد به مسئله آخر، مسئله آخر راجع به غساله چیزی است
که تطهیر میکنیم که عین نجاست اگر با آن غساله باشد معلوم است نجس است و اما اگر
عین نجاست نباشد آن غساله پاک است یا نه؟ مثل این که مثلاً دستش خون است اگر آب
بریزد روی دستش که عین نجاست با آن است خب آن آب غساله نجس است برای این که حامل
آن عین نجس است اما اول دستش را با یک دستمالی پاک میکند دیگر عین نجاست نیست
حالا آب را میریزد روی دست میریزد توی یک ظرفی این پاک است یانه ؟ خب ما میگوییم
پاک است مشهور میگویند پاک است میگویند غسالهای که رفع نجاست نکند و بعد از رفع
نجاست باشد این غساله پاک است حالا این غساله پاک شد میشود با این وضو گرفت؟ میشود
با این غسل کرد؟ مشهور در میان فقهاء گفتهاند نه لذا فرق گذاشتهاند بین آن
جاهایی که برای تطهیر نباشد اگر برای رفع نجاست باشد که عین نجس باشد آن هیچ، الا
در آب استنجا که آب استنجا پاک است و اما اگر برای رفع نجاست نباشد گفتم مثل همین
مثال که این خیلی هم اتفاق میافتد مثلاً خون روی زمین است اگر آب قلیل آب آفتابه
بریزد عین نجاست را ببرد خب این نجس است و اما اگر خون را اول پاک کنیم دیگر عین
نجاست نباشد آفتابه یک مرتبه بریزد روی زمین غسالهاش پاک است، اما حالا با این
غساله که پاک است میشود تطهیر کرد یا نه؟ خب مشهور میگویند بله اما میشود وضو
گرفت یا غسل کرد؟ مشهور میگویند نه.
و اینها همه یک مسائل به درد بخور است یک مسائل مشکل است که
انشاءالله باید چند روزی در بارهاش صحبت بکنیم ببینیم به کجا میرسیم.
حالا مسئله اول ما این است این طوری که مرحوم سید جلو رفتهاند همین
جوری جلو برویم.
مسئله اول ما این است که اگر کسی وضو گرفت و این زیاد اتفاق میافتد
یک لیتر آب دارند خب یک کدام میتوانند وضو بگیرند اما میتوانند طولاً هر دو وضو
بگیرند یک کدام اول وضو بگیرد بعد دیگری وضو بگیرد میشود یا نه؟ همه گفتهاند
آری. آن وقت چیزی که این جا متعرض نشدهاند و شما باید متعرض بشوید این است که
مشهور شده اگر یک لیتر آب هست مخیر است که یک کدام از اینها وضو بگیرد و دیگری
باید تیمم بکند این مشهور در میان فقهاء فرمودهاند.
اما با این فرضی که الان فقهاء میفرمایند نمیشود بگوییم که مخیر است
باید بگوییم هر دو باید وضو بگیرند، یک کدام وضو میگیرد توی یک ظرفی آن باقی
ماندهاش را دیگری وضو میگیرد و این مشهور شده به این که مخیر است بعد افتادهاند
مخیر است کدام انتخاب بشود و بالاخره میگویند هر کدام مقدم شدند ولو به زور این مسئله روی مسئله امروز ما سالبه
به انتفاء موضوع میشود برای این که اگر یک شیشه آب دارد هردو میتوانند از این آب
وضو بگیرند یک کدام اول وضو میگیرد توی یک ظرفی سپس دیگری وضو میگیرد از آن ظرف.
حالا مسئله اول ما همین است که آیا یک شیشه آب است دو تا میتوانند وضو
بگیرند باید دو تا وضو بگیرند، باید را الان فقهاء ندارند روی امکانش رفتهاند که
آیا میشود یا نه ؟ همه گفتهاند میشود. آن وقت یک منافات پیدا میکند با آن حرفی
که میگویند اگر یک شیشه آب است که یا این باید وضو بگیرد یا آن، کدام؟ گفتهاند
مخیر است آن وضو بگیرد و دیگری تیمم بکند، شما باید بفرمایید نه مخیر نیست حتماً
باید طولاً وضو بگیرند مگر نشود یعنی ظرفی نداشته باشند که آب آن غساله وضو در آن
ریخته بشود و اما اگر ظرفی داشته باشند که غساله وضو در آن ریخته بشود دیگری
بخواهد وضو بگیرد اشکال ندارد، اشکال ندارد بلکه واجب است این بلکه واجب است را
الان فقهاء نفرمودهاند. آن که الان بحث میکنند بحث ثبوتی است بحث اثباتی هم
ندیدم صاحب عروه جایی مترض بشوند برای این که در آن که یک شیشه دارند یا این وضو
بگیرد یا آن، مشهور در میان فقهاء من جمله مرحوم سید گفتهاند مخیر است. حالا روی
این یک مقدار فکر کنید تا بعد.
حالا فعلاً غساله وضو علاوه بر این که معلوم است پاک است آیا میشود
با آن وضو گرفت یا نه؟ دو تا روایت داریم روایت سندش خوب است دلالتش هم خوب است.
روایت 1 از باب 9 از ابواب ماء مضاف جلد اول وسائل این ذیل صحیحه
عبدالله بن سنان است. این است که امام باقر سلام الله علیه در صحیحه زراره است
صحیحه زراره عن احد هما امام باقر علیه السلام یا امام صادق علیه السلام کان النبی
صلی الله علیه و آله اذا توضأ اخذ ما یسقط من وضوئه فیتوضؤن به، اصحاب یک ارادت
خاصی به ایشان داشتند این فرض کرده آنجا که آب هم هست میتواند برود سر چاه و وضو
بگیرد اما تبرکاً تیمناً پیامبر اکرم توی یک ظرفی وضو میگرفتند اصحاب آن ظرف را بردند
گاهی تیمناً تبرکاً میخوردند به بدنشان میمالیدند که در همان فتح مکه همین جور
شد وقتی که ابی سفیان را آوردند نگاه کرد به پیامبر اکرم دید پیامبر اکرم دارند
وضو میگیرند و همه اطراف پیامبر را گرفتهاند و نمیگذارند آب روی زمین بچکد آب
را بادستشان میگیرند به بدنشان و به صورتشان و استشفاء میکنند این روایت این
جوری فرض کرده که پیامبر اکرم وضو میگرفتند آب وضویشان در یک ظرفی آن آب غساله
وضو را دیگران وضو میگرفتند، اذا توضأ را میگرفتند و با آن وضو میگرفتند خب
دلالتش خیلی خوب است سندش خیلی خوب است و بالاخره این که غساله وضو هم پاک است هم
مطهر است مطهر از حدث و مطهر از خبث، حالا این خبث را ندارد اما به طریق اولی
دیگر، پاک است مطهر از حدث است دیگر مطهر از خبث هم طریق اولی. این روایت 1 از باب
ماء مضاف.
روایت 13 از باب 9 صحیحه عبد الله بن سنان و الذی یتوضأ الرجل به
فیغسل به وجهه ویده فی شیئ نظیف فلا بأس ان یأخذه غیره و یتوضأ به، اگر کسی وضو
بگیرد اما دست و صورتش را در یک شیئ نظیف بریزد فیغسل به وجهه و یده وضو که میگیرد
آن آب وضو را میریزد در یک چیز نظیفی مثل یک کاسه نظیفی فلابأس ان یأخذه غیره و یتوضأ
به خب این هم دلالتش خیلی خوب است که مثلا زن و شوهر یک شیشه آب بیشتر ندارند یک
کدام وضو میگیرد آن غساله صورت و دستش در یک آب نظیفی میریزد دیگری وضو بگیرد
فلا بأس ان یأخذ و یتوضأ به، اشکال ندارد .
حرفی که هست در این روایت که بعد دربارهاش خیلی مفصل صحبت میکنیم
چون صدر دارد و صدرش مورد بحث است گفتهاند که احمد بن هلال این اصلاً از تشیع
برگشت بلکه از دین برگشت، خدا عاقبت ما را به خیر بکند، چه بسیار افرادی که راستی
متدین بودند اما ناگهان بی دین شدند ناگهان یک جرقه شیطانی آنها را به جای بد بدی
رساند، احمد بن هلال این جور بوده، یکی از مشهورین اصحاب امام هادی علیه السلام و
امام حسن عسکری علیه السلام بوده خیلی روی این حساب میکردهاند نمیدانم چه شد از
تشیع و اسلام و همه برگشت، میگویند خب این احمد بن هلال بی دین است، در این سند
واقع شده روایت ضعیف السند است این حرف درست است مسلم است که حتی امام عسکری علیه
السلام لعنش هم کردند برای خاطر ریاست که میخواسته وکیل بشود وکیلش نکردند و کس
دیگر را به جای او اصلاً زا همه چیز برگشت و مورد لعن امام حسن عسکری علیه سلام شد
خب اینهاست.
الا این که مرحوم شیخ در عده گفتهاند که انه یعتمد بروایته خودش بد
است کار به روایتش نداشته باشید آن وقتی که روایت نقل میکرده روایتها مورد توثیق
بوده خودش موثق بوده، مشهور بوده اصحاب از او روایت نقل میکردهاند بنابر این
مرحوم شیخ در عده میفرماید که یعتمد بروایته، مرحوم نجاشی میفرماید انه صالح
الروایه یعنی خودش طالح است اما روایتش صالح است این دو نفر از بزرگان که این علم
رجل ما میگردد روی همین دو نفر روی نجاشی و روی فهرست و هر دو بزرگوار توثیقش
کردهاند.
یک حرف دیگری در تفسیر علی بن ابراهیم خیلی اسمش آمده و مرحوم علی بن
ابراهیم میفرمایند هر روایتی من اینجا نقل میکنم مورد وثوق است یعنی روایت طوری
نیست، راوی هر کسی میخواهد باشد، اصلاً قدماء این جوری بودند که روی روایت حساب
میکردند اگر میگفتند ثقه یعنی من حیث الروایه لذا علی بن ابراهیم توثیق کرده،
باز در سند کامل الزیارات واقع شده ابن قولویه درکامل الزیاره میفرماید هرچه نقل
میکند بینی و بین الله حجت است.
نوادر الحکمه توثیقش کرده در حالی که نوادر الحکمه را مرحوم ابن ولید
استاد مرحوم صدوق در رجال 25 تا را جدا کرده مابقی را گفته هر چه در این نوادر
الحکمه است حجت است. صدوق و ابی داود که با هم هم مباحثه بودند شاگرد این ابن ولید
بودند گفتهاند هرچه ابن ولید گفته در نوادر الحکمه درست است .
مشایخ ثلاثه بیش از 1000 روایت از این نقل کردهاند یعنی درکتب اربعه
ما بیش از 100 روایت از احمد بن هلال است و بالاخره بزرگان از اصحاب این پیششان
محبوبیت داشته در وقتی که از دین از تشیع از امامت برای خاطر ریاست از همه چیز
برگشت خب مطرود شد به قول امام صادق علیه السلام راجع به ابی حمزه بطائنی فرمودند
که الکلب الممطوره مثل یک سگی که تر است چه جور از آن اعراض میکنید از این اعراض
بکنید آن موقع این جوری از او اعراض میکردند اما در وقتی هم که دین داشت در وقتی
هم که لیاقت وکالت از ائمه طاهرین علیهم السلام داشت در آن وقت هم یک محبوبیت خاصی
در میان اصحاب داشت.
مرحوم شیخ انصاری خیلی این طرف و آن طرف میزنند (حرفهای من را نمیفرمایند)
که درستش بکنند بعد هم مرحوم آقای حکیم و مرحوم آقای خویی حسابی مخصوصاً آقای حکیم
این را رد میکنند میگویند روایت ضعیف السند است و علی کل حال مشهور در میان
اصحاب این است که روایت ضعیف السند است برای خاطر احمد بن هلال و ما میگوییم
روایت صحیح السند است سندش هم بسیار عالی است لذا سند روایت این بود که گفتم.
دلالت روایت هم ذیلش خیلی خوب است و الذی یتوضأ الرجل به فیغسل به
وجهه و یده فی شیئ نظیف فلابأس ان یأخذه غیره و یتوضأ به اگر کسی وضو میگیرد آب
وضویش را در یک ظرف نظیفی میریزد دیگر مانعی ندارد یک کسی از آب وضوی او وضو
بگیرد.
ظاهراً در این مسئله اختلاف نباشد لذا ادعای اجماع هم شده حتی یکی از
بزرگان است نمیدانم الان یادم نیست مثل مثلا شیخ انصاری ادعای ضرورت هم کرده که
ضرورت در اسلام است تمسک به اصل هم شده یعنی تا اینجا تمسک کردیم به روایت، اما
معمولا تمسک به اصل میکنند من جمله مرحوم آقای حکیم زود از این جا رد میشود همهاش
تمسک به اصل میکند و اصل در اینجا چیست؟ یک قدری مشکل است انسان بگوید که حالا
طاهر است کل شیئ طاهر میگیردش، مطهر است چه چیزی آن را میگیرد؟ در ان میماند
انسان، لذا با آن میشود وضو گرفت چه اصلی دارد؟ در آن میمانیم مگر کسی تمسک بکند
به استصحاب، ظاهراً میشود تمسک به استصحاب کرد، آقای حکیم نمیگویند که چیست و
دیگران هم همین طور، این کلمه یقتضیه الاصل را دیگران هم دارند اما نمیگویند چه
اصل و چیست؟ علی الظاهر در اینجا استصحاب است، استصحاب هم مقدم بر همه اصول است
میگوییم آقا استصحاب دارد این آب را با آن میشد وضو گرفت حالا نمیدانیم با آن
میشود وضو گرفت یا نه؟ کان الان یکون کذلک، این آب را با آن میشد تطهیر کرد الان
نمیدانم میشود یا نه؟ کان الان یکون کذلک این آب طاهر بود الان نمیدانم طاهر
است یا نه؟ استصحاب طهارت، استصحاب برای ما هم طهارت درست میکند هم مطهریت از خبث
درست میکند هم مطهریت از حدث درست میکند، ظاهراً این هم خوب است و این که اگر
مطالعه کرده باشید که حالا بعد مطالعه بکنید حسابی بزرگان تمسک به اصل کردهاند
ظاهراً مرادشان همین استصحاب است اگر آن دو تا روایت که خواندم نداشتیم نوبت به
اصل میرسد و استصحاب برای ما کار میکند.
وصلی الله علی محمد و آل محمد